ابن ادریس حلی
نام | ابن ادریس حلی |
---|---|
نام کامل | محمد بن احمد بن ادریس بن حسین بن قاسم بن عیسی حلی عجلی |
القاب | ابن ادریس • فخرالدین ابو عبدالله ابن ادریس • محمد بن ادریس حلی • محمد بن احمد عجلی • محمد بن احمد |
تولد | ۵۴۳ق |
محل زندگی | حله |
محل تحصیل | حله |
اساتید | عبداللّه بن جعفر دوریستی • ابن زهره حلبی • ابن شهر آشوب و... |
شاگردان | فخار بن مَعْد موسوی • محمد بن جعفربن نما • جعفر بن نما ابوالحسن علی بن یحیی خیاط • سید محیی الدین حسینی حلبی و... |
تألیفات | سرائر • خلاصة الاستدلال فی المُواسَعَة و المُضایقَة • المختصر فی المضایقة • رسالة فی معنی الناصب |
شهر وفات | حله |
وفات | حدود ۵۹۸ق |
محل دفن | محله «جامعین» |
محمد بن احمد بن ادریس بن حسین بن قاسم بن عیسی حلی عجلی، معروف به ابن ادریس، از فقیهان بزرگ امامیه، صاحب نظر در فقه، اصول، تفسیر، لغت، ابن ادریس به دلیل استفاده فراوان از دلایل عقلی در استنباط احکام و به سبب فتواهای شاذ (کمیاب در میان علما) و همچنین شکستن هیبت علمی شیخ طوسی مشهور است.
در برخى از منابع نام و نسب او به شکلهاى محمد بن ادریس بن محمد، محمد بن ادریس بن احمد بن ادریس، محمد بن احمد بن ادریس و حتى به شکل غریب محمد بن منصور بن احمد بن ادریس ثبت شده که هیچ یک قابل اعتماد نیست.
بنابر منابع متأخر، مادر او، نوه دخترى شیخ مسعود وَرّام بوده است و نسب وى از جانب مادر با سه واسطه، به شیخ طوسى مىرسد، اما نظر به تاریخ وفات شیخ ورام در 605ق و سال وفات ابن ادریس و نیز با مقایسه طبقه شیخ ورام با طبقه وى، این نسبت درست نمىنماید.
ابن ادریس حلی که بود
ابوعبدالله (و ابوجعفر) فخر االدین محمد بن منصور بن احمد بن ادریس بن حسین بن قاسم بن عیسی عجلی حلی معروف به ابن ادریس حلی (543 ق - 598 ق) یکی از فقهای برجسته شیعه در قرن ششم هجری به شمار میرود.
او در شهر حله دیده به جهان گشود، در همانجا رشد یافت و در آن دیار از دنیا رفت. او در دوران رشد و تحصیل خود از محضر بیشتر اساتید و دانشمندان نامدار حله بهره برد.
ابن ادریس حلی یکی از دانشمندان قرن ششم هجری است که شیعه و سنی او را تمجید و ستایش کرده اند، وی در واقع پیشگام بررسی های انتقادی نظرات شیخ طوسی میباشد که هم نظرات فقهی و هم اندیشه های کلامی شیخ طوسی را به بوتۀ نقد کشیده است. همچنین نظرات حدیثی و اصولی (اصول فقه)ابن ادریس نیز مورد توجه دانشمندان متأخر مثل شهید ثانی و دیگران واقع شده است.
گفتنی است که غیر از ابن ادریس حلّی دانشمندان دیگری نیز همنام او بودهاند که نباید با وی اشتباه شوند مثل: ابن ادریس یمانی، محمد بن جعفر بن ادریس، یحیی بن ادریس، و محمد بن ادریس شافعی.
البته در میان علمای شیعه هنگامی که نام ابن ادریس در فقه ذکر میشود مراد فقها همین دانشمند یعنی ابن ادریس حلّی است که یکی از فقهای سه گانه حله معروف به حلیون و دانشمندان یازده گانۀ حله میباشد. و اگر در حدیث و رجال صحبتی از ابن ادریس به میان آید مرادشان حسین بن احمد بن ادریس است و نباید میان این دو دانشمند شیعه نیز اشتباه شود.
اساتید وی عبارتند از
- سدید الدین محمود بن حسن حمّصی رازی (م بعد از 600 ق)
- راشد بن ابراهیم بن اسحاق بحرانی
- سید مشرف شاه ابن محمد حسین افطسی
- ابن زهره حمزة بن علی حسینی حلّی
- عربی بن مسافر عبادی
- هبة الله ابن رطبة سوراوی و بسیاری دیگر از اساتید حله، نجف و بغداد.
شاگردان ابن ادریس
ابن ادریس در زندگی کوتاه خود فعالیت بسیار گسترده علمیداشت که در این تلاش شاگردان فراوانی هم تربیت کرده است؛ برخی از آنها عبارتند از:
سید شمس الدین ابو علی فخار بن معد موسوی که کتاب معروف حجة الذاهب الی ایمان ابیطالب یا الردّ علی الذاهب الی کفر ابیطالب را نوشته است.
- محمد بن جعفر بن محمد بن نما حلّی معروف به ابن نما
- ابوالحسن علی بن یحیی بن علی خیاط
- سید محمد بن عبدالله بن علی بن زهره حسینی حلبی
- جعفر بن احمد بن حسین بن قمرویه حائری که بخش عمده ای از نظرات فقهی ابن ادریس را در قالب کتاب مسائل ابن ادریس گرد آوری و منتشر کرد.
- سید صفی الدین ابوجعفر محمد بن معد بن علی بن رافع
- نجیب الدین ابو ابراهیم محمد بن نما حلی
- معین الدین ابوالحسن سالم بن بردان مازنی مصری.
برخی از این شاگردان در پیشرفت علوم مدارس شیعی عراق در قرن هفتم تاثیر گذار بودند.
آثار وتالیفات ابن ادریس
او همچنین کتابهای فراوانی در زمینۀ فقه و عقاید تشیع تألیف کرده بود که مهمترین آنها عبارتند از:
- السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی که یکی از مهمترین منابع فقه شیعه به شمار میرود.
- التعلیقات علی تفسیر التبیان که به عنوان شرح التبیان، مختصر التبیان و تفسیر ابن ادریس مشهور است. البته کتاب دیگری با عنوان مختصر تفسیر التبیان للشیخ الطوسی رحمة الله علیه نیز نوشته است.
- شرح الصحیفة السجادیة که به صورت تعلیقه و حواشی نوشته است.
- مسائل ابن ادریس که شاگردش جعفر بن احمد حائری نظرات او در زمینه مسائل فقهی را گرد آوری و تنظیم کرده است.
- خلاصة الاستدلال فی المواسعة و المضایقة که معاصرش شیخ منتجب الدین رازی ردیه ای با نام العصرة فی المواسعة و المضایقة بر آن نوشته است.
- رسالة فی معنی الناصب.
- مستطرفات السرائر که مستندات و مشیخۀ او در کتاب السرائر است و به طور مستقل مورد توجه علمای رجال قرار گرفته است و در واقع تتمه و جزئی از فصول پایانی کتاب السرائر به شمار میرود.
تاثیرات در فقه
تا پیش از ابن ادریس تمامی فقیهان به مدت یک قرن دنباله رو شیخ طوسی بوده و جرات مخالفت با شیوه استنباط و فتاوای وی را نداشتند اما ابن ادریس این سد را شکسته و فقه را وارد مرحله جدیدی نمود. به نظر محققان، بیشتر فقیهان پس از شیخ طوسی، بهسبب اعتماد و حسن اعتقاد به شیخ، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی میکردند؛ ازاینرو استنباط و اجتهاد در فقه شیعه رو به افول نهاد.
شماری معدود از فقها مانند ابن ادریس که به ضرورت استقلال فکری فقیه سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید. [۱]
دیدگاه علما درخصوص ابن ادریس
فقها و شرححالنگاران، از اهل سنت و شیعه، ابن ادریس را به بزرگی مقام و فهم و علم بالایش ستوده و از وی با اوصافی چون بینظیر در علم فقه، یگانهٔ عصر خویش، محقق و رئیس مذهب یاد کردهاند. [۲] وی با برخی از عالمان اهل سنت درباره مسائل فقهی مکاتباتی داشت. [۳]
برخی از دانشمندان علم رجال با استناد به عبارتی در السرائر (نام کتاب فقهی ابن ادریس)، بر آنند که ابن ادریس به شیخ طوسی بیاحترامیکرده است. آنها حتی دلیل عمر کوتاه حلّی را همین امر دانستهاند. [۴]
اما تعبیر اهانتآمیزی در سرائر وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است. [۵] ابن ادریس بارها از شیخ طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضیاللّه عنه» و «رَحِمَهاللّه» را آورده است. وی از التبیان شیخ طوسی به عظمت یاد نموده [۶] و هنگام نقد دیدگاههای شیخ نیز هرگز به ناسزاگویی نپرداخته و حتی گاه سخن او را توجیه یا اقوال به ظاهر متعارض او را به گونهای جمع کرده است. [۷] [۸]
محقق حلّی [۹] گاه با تعبیری چون المتأخر به ابن ادریس اشاره و آرای او را نقد کرده است. به نوشته خوانساری [۱۰] علامه حلّی از او با عنوانی طعنهآمیز (الشّاب المترف) یاد کرده است؛ ولی مدرک این سخن معلوم نیست. بهعلاوه، علامه در بسیاری موارد آرای ابن ادریس را نقل کرده و پذیرفته است [۱۱] و چهبسا از او با احترام نام برده است.
به نظر ابن داوود حلی [۱۲]، ابن ادریس بهطور کلی از احادیث اهل بیت (ع) اعراض کرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است. بحرانی [۱۳] این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علوّ مرتبه علمی و فضل ابن ادریس انکارناپذیر است و اشتباه او در برخی مسائل، موجب قدح او نیست. به نظر بحرانی با توجه به اینکه خود ابن داوود حلی، ابن ادریس را شیخ فقها و سرآمد در علوم وصف کرده است، بهتر بود نام وی را در شمار ممدوحان ذکر میکرد.
وفات
به نظر برخی مؤلفان، ابن ادریس در حدود ۵۹۷ [۱۴]، و به گفته فرزندش صالح [۱۵] در حدود ۵۹۸ درگذشته است. بنابراین، اینکه در بعضی منابع آمده است او در ۲۵ یا ۳۵ سالگی وفات کرد، [۱۶] نادرست است و به نظر برخی، ناشی از خطا در نوشتن کلمه تسعین به صورت سبعین [در گزارش سال وفات او] بوده است. [۱۷] این مطلب با گفته خود ابن ادریس [۱۸] درباره سال تألیف سرائر و نیز تصریح فخار، شاگرد او که در ۵۹۳ از او حدیث شنیده ناسازگار است. ابن ادریس در حلّه وفات یافت. مرقد او در محله «جامعین» حلّه قرار دارد و در ۱۳۴۰ش تجدید بنا شده است. [۱۹]
منبع
- برگرفته از سایت ابن ادریس حلی - مکارم شیرازیhttps://makarem.ir
- برگرفته از سایت ابن ادریس حلی که بود؟/فقهای شیعه و سنی درباره او چه نظری دارند...https://www.jamaran.news
پانویس
- ↑ حسینیاشکوری، ج۲، ص۸۵۷؛ قمی، ۱۳۶۳ش، ص ۲۷۲؛ افندی اصفهانی، ۱۴۰۱، ج ۱، ص ۳۵۱
- ↑ ذهبی، ۱۴۱۷، حوادث و وفیات ۵۹۱-۶۰۰، ص ۳۱۴؛ ابنحجر عسقلانی، ج۵، ص۶۹۳؛ بحرانی، ص۲۷۶؛ قمی، ۱۳۵۲-۱۳۵۵، ج۱، ص۴۴۴
- ↑ ابنادریس حلّی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۲، ص۶۷۸
- ↑ مامقانی، جزء۲، بخش۲، ص۷۷؛ مازندرانیحائری، ج۵، ص۳۴۷
- ↑ خویی، ج۱۵، ص۶۴۶۵
- ↑ بحرالعلوم، ج۳، ص۲۲۹
- ↑ مهدویراد، ص۲۴
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابن ادریس حلّی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۱۱۴، ج۲، ص۵۴، ۳۶۳، ج۳، ص۴۳۰
- ↑ محقق حلی، ج۱، ص۳۵۱، ۳۴۲، ج۲، ص۷۰۲
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ج۶، ص۲۷۷
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به محقق حلی، ۱۴۱۲-۱۴۲۰، ج۸، ص۱۵۳، ۱۶۸-۱۶۹، ۱۷۰، ج۹، ص۷۶، ۲۹۹-۳۰۰
- ↑ ابن داوود، رجال، ص۴۹۸
- ↑ بحرانی، ص۲۷۹
- ↑ منتجبالدین رازی، ص۳۹۸؛ ابنحجر عسقلانی، ج۵، ص۶۹۳
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳، ج۱۲، ص۱۵۵
- ↑ رجوع کنید به: مازندرانیحائری، ج۵، ص۳۴۸؛ مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۹
- ↑ نوری، ج۳، ص۴۲؛ مجلسی، ج صفر، مقدمه عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص۱۹۸
- ↑ (۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۵۷۷، ج۳، ص۲۵۸
- ↑ بحرانی، ص ۲۷۷-۲۷۸