احمد بن علی الجنید
احمد بن علی الجنید (1197 - 1275 ق) عالم دینی و مصلح اجتماعی، از چهرههای برجسته حضرمی در زمان خود بود.[۱] او رهبری دینی و اجتماعی در شهر طارم بود و بر شوراهای خصوصی و عمومی و همچنین موعظه و هدایت شوراهای مذهبی ریاست میکرد و در علم حدیث و رجال و شرح حال و تاریخ و شجرهنامه اعراب برتری داشت. وی علاوه بر نقش برجسته خود در سیاست حضرمی، مبالغ هنگفتی را صرف خدمت به کشور و اصلاح وضعیت حضرمیکرد. [۲]
نسبت
احمد بن علی بن هارون بن علی بن الجنید بن علی بن ابیبکر الجنید بن عمر بن عبدالله الصالح بن هارون بن حسن بن علی بن محمد جمل اللیل بن حسن المعلم بن محمد أسد الله بن حسن الترابی بن علی بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمدالباقر بن علی زینالعابدین بن الحسین السبط بن الإمام علی بن أبیطالب، وامام علی علیه السلام همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه وآله است.
او نوه 33 رسول الله محمد صلی الله علیه وآله.
تولد و تربیت
وی در شهر تریم در ناحیه نویدره در حضرموت در سال 1197 هجری قمری متولد شد. وی زیر نظر پدرش علی بن هارون الجنید و مادرش علویه دختر أبیبکر بن سالم عیدید با تربیتی دینی و دوستدار علم پرورش یافت. او از کودکی اهل علم و عبادت و ملازم مجالس علم و دانشمندان بود. وی فعالیت علمی خود را با قرائت و حفظ قرآن کریم، طبق رسم پیشینیان علوی اش آغاز کرد. پدرش او را به حلقه درس شیخ حبیب عبدالله بن شیخ العیدروس، معروف به «بعلامه باغریب» وصل کرد. او در آنجا درسهای قرآنی را فراگرفت و نزد شیخ محمد بن عبدالله باغریب و پسرش ابوبکر، قرآن را حفظ کرد. سپس به کسب علم و دانش از محضر دانشمندان تریم و حضرموت که در آن عصر بسیار بودند، پرداخت ؛ بنابراین هنرها و دانشهای زیادی از انواع مختلف، مانند تفسیر، حدیث، فقه، دستور زبان، نجوم، منطق، لحن، علم قرائت و زندگی قاریان و راویان را فراگرفت و بسیاری از متون کوتاه و طولانی مانند الارشاد و الفیه و سایر موارد را حفظ کرد.
به دلیل استعداد، درک، بصیرت و حافظه قوی و ویژگیهای خاصی که در او بود، اساتید و معلمان وی از او بسیار مراقبت میکردند و توجه خود را به او معطوف میکردند، تا زمانی که وی صلاحیت صعود به سکوی تدریس، بهره مندی و راهنمایی را پیدا کرد. در نهایت او رهبر مذهبی و اجتماعی در طارم شد.
سفرها
او چندین سفر در داخل و خارج حضرموت داشت و بیشتر شبه جزیره عربستان را گشت. برخی از سفرهای او در اوایل جوانی برای تجارت و تلاش برای تامین نیازهای زندگی خانواده و والدینش بود اما بعد از بزرگ شدن برادرش عبدالله و توانایی او از تامین مخارج زندگی، طور خاص برای کسب علم سفر کرد. بعد از آنکه علم تجوید و قرائت را در حضرموت فراگرفت، به صنعاء یمن سفر کرد. و از همه اساتیدی که در آنجا بود کسب علم نمود و به آن تسلط کامل پیدا کرد و آنچه ر آموخته بود مبنای فعالیت خود در حضرموت قرار داد.
کتاب های درسی او
بعد از اینکه از منابع دانش و دانش در تریم و دیگران استفاده کرد، بر صندلی تدریس نشست و گروهی از طالبان علم از سراسر تریم و حومه آن برای آموختن از دروس خصوصی و عمومی گرد او را جمع شدند و تعداد زیادی از آنها فارغالتحصیل شدند. در ابتدا هنگامی که او ساکن نویدره بود، هر روز از بعد از نماز صبح تا بعد از طلوع آفتاب در مسجد شیخ محمد بن عبدالله السویله بهارون تدریس میکرد. این درس او در فقه و اصول دین بود. درس دیگری بعد از نماز ظهر تا نماز عصر، در مسجد شیخ حسین بن عبدالله العیدروس، در علم حدیث برگزار میکرد. این درس قبل از او توسط استادش حبیب أحمد بن محمد الحبشی برگزار می شد. در سال 1235 هجری قمری، استاد وی به جاوه سفر کرد و به او دستور داد تا از طرف او درس را برگزار کند، بنابراین او آن را تأسیس کرد و به آن ادامه داد.
و هنگامی که از نویدره نقل مکان کرد و در الحوطه تریم ساکن شد، درس بعد از نماز صبح را رها کرد و بعد از طلوع آفتاب تا زمان نماز ظهر در خانه خود تدریس میکرد و بعد از نماز ظهر تا عصر درس دیگری با موضوع حدیث در مسجد باعلوی ترتیب داد. و این درس همان است که در مسجد شیخ حسین العیدروس برگزار میکرد. این ترتیب ادامه داشت تا زمانی که آل کثیر بر تریم مسلط شدند و او به شهر خود یعنی الغرف بازگشت و در الغرف تدریس خود را تا دو سال که آنجا بود ادامه داد. سگس به تریم بازگشت و درسهایی را که قبلاً در خانه و مسجد باعلوی انجام می داد، تکرار کرد و تا زمان پیری و نابینایی تدریس را ادامه داد. در زمان ناتوانی تدریس را ترک کرد و هر روز بعد از ظهر یک درس را برای نزدیک غروب در حیاط خود ترتیب داد. و بعد از طلوع آفتاب تا صبح چهارشنبه هر هفته درس عمومی دیگری را برای همه در مسجد جامع تریم ترتیب داد. در این درس، او تمایل زیادی به موعظه و راهنمایی داشت، زیرا اکثر مردم و افراد قدرتمند و دارای نفوذ از سلاطین و سربازان آنها حضور داشتند.
اساتید
او از بسیاری از بزرگان و اساتید کسب علم و فضل و معرفت کرد. به دلیل شوق بیش از حدش به دانش اندوزی در هر شهری به دنبال بزرگان علمی آن دیار می گشت و از وجود ایشان بهره می برد. از جمله اساتید او عبارتند از:[۳][۴]
محمد بن عبدالله باغیب
ابوبکر بن محمد باغیب
علوی بن محمد، مشهور
عبدالرحمان بن علوی، صاحب الباتیحه
حامد بن عمرالمنفر
عبدالرحمان بن حامد المنفر
علوی بن احمد الحداد
عبدالله بن ابیبکر کمک کرد
عبدالرحمان بن عبدالله بافرج
عبدالله بن علی بن شهابالدین
احمد بن محمد الحباشی
ابوبکر بن عبدالله بن حسن
علی بن محمد بهسین
عمر بن محمد مولا خیلا
ابوبکر بن عبدالله الهندوان
عبدالله بن حسین بلفقیه
حسین بن عبدالله، شتر شب
طاهر بن حسین بن طاهر
عبدالله بن حسین بن طاهر
عمر بن ثقف السقاف
ثقف بن محمد الجفری
عبدالقادر بن محمد الحباشی
محمد بن احمد بن جعفر الحباشی
هاشم بن علی بن جعفر الحباشی
حسن بن صالح البحر
احمد بن عمر بن سومایت
محمد بن جعفر العطاس
سلیمان بن محمد الاحدال
عبدالرحمان بن سلیمان الاهدال
عبدالله بن محمد بن اسماعیل، شاهزاده
محمد بن علی الشوقانی
علوی بن عبدالله مدهر
علی بن محمد البیطی
علوی بن حسن مدهر
شاگردان
به دلیل نقل مکانهای متعددی که داشت و استقبال اهل علم و دوست داران دانش هر دیار از او و مراجعات فراوان مردم به او شاگردان زیادی دارد. از جمله شاگردان او عبارتند از:
پسرش، عبدالرحمان ثقف بن احمد جنید
عبدالرحمان بن محمد مشهور
ایداروس بن علوی ایداروس
عمر بن حسن الحداد
عبدالله بن احمد بلفقیه
حامد بن عمر بافرج
علی بن عیدروس بن شهابالدین
محمد بن شیخ بهسان
حسین بن احمد العیداروس
عبید بن سالم بن عمیر بسلیم
علی بن عبدالرحمان بن سهل
علوی بن عبدالرحمان، مشهور
احمد بن محمد الکاف
احمد بن عبدالله باکری خطیب
فضل بن عبدالرحمن بهترین است
عبدالرحمان بن احمد بست
عبدالله بن مصلح خراسانی
علی بن سالم بن شیخ ابیبکر بن سالم
رضوان بن احمد بهترین
علوی بن علی الهندوان
عقیل بن عبدالله بن یحیی
عبدالقادر بن احمد بن طاهر
هادی بن حسن السقاف
علوی بن عبدالرحمن السقاف
محمد بن حسین الحباشی
عیدروس بن عمرالحباشی
عبدالله بن طه الحداد
ایداروس بن حسین ایداروس
عمر بن محمد بن سومیت
سالم بن عبدالله بن سمیر
محمد عبدون بشرحیل
صالح بن عبدالله العطاس
ابوبکر بن عبدالله العطاس
احمد بن محمد المحضر
محمد بن عبدالله باسودان
حسین بن احمد البر
نقش سیاسی
در قرن سیزدهم هجری قمری، حضرموت هرج و مرج قبیله ای را تجربه کرد، به دلیل نبود حکومت سازمان یافته ای که بر کل دره حضرموت حاکم باشد، هر روستایی توسط قبیله ای از قبایل مسلح اداره می شد. این قبایل همیشه درگیر جنگ ها و حملات بودند، بنابراین هر قبیله به امید از بین بردن رقیبان به همسایگان خود حمله میکرد. دره حضرموت به میدان درگیری های قبیله ای تبدیل شد، تا جایی که بی عدالتی و فساد در آن گسترش یافت، امنیت مختل شد. ساکنان دره و افراد برجسته آن به رهبری روحانیون علوی که از این هرج و مرج خشمگین بودند، تلاشهای زیادی برای اصلاح وضعیت دره و برقراری امنیت انجام میدادند و معتقد بودند که این وضعیت اصلاح نخواهد شد، مگر با ایجاد یک دولت متحد قوی که شامل تمام دره حضرموت باشد.
هنگامی که سید طاهر بن حسین بن طاهر قیام معروف خود را آغاز کرد و اعلام جنگ مسلحانه علیه بی نظمی و هرج و مرج کرد، افراد مشهور حضرموت در سال 1220 هجری قمری با وی بیعت کردند، احمد جنید از اولین کسانی بود که با وی بیعت کرد و مانند دیگر برادران حضارمه اش کمک های مالی فراوانی به قیام نمود. آنها قصد ایجاد یک دولت اسلامی زیر سایه قوانین اسلامیداشتند. اما تلاشهای آنها به نتیجه نرسید و این قیام شکست خورد، بلکه آنها در معرض آسیب های شدیدی از جمله کشتار، زندان، غارت و ارعاب قرار گرفتند. احمد الجنید چندین بار زندانی شد، پول او غارت شد و دایی او سالم بن ابیبکر عیدید کشته شد و برخی از مردم از ترس فتنه و قتل و غارت از جانب قبایل مسلح مجبور شدند از حضرموت مهاجرت کنند.
وقتی انقلاب بزرگ 1265 در مقابل حاکمان تریم و سیئون رخ داد، احمد جنید در خط مقدم مقابله قرار داشت و به طور فعال در آن شرکت کرد. این قیام به پیروزی رسید و حکومت سیاسی تریم از عبدالله بن عوض غرامه الیافعی، به سلطان غالب بن محسن الکثیری رسید.
هنگامی که سلطان غالب فرمانروایی تریم را به دست گرفت، حضرمی ها دور او جمع شدند و دست او را در همه امور گرفتند و او را یاری کردند. احمد الجنید نیز به او کمک کرد و از او حمایت نمود و او از برادران خود از ثروتمندان حضرمی خواست تا با پول و چیزهای دیگر به سلطان غالب یاری دهند. برادرش عمرالجنید از سنگاپور اولین کسی بود که به او کمک کرد، بنابراین او با تعدادی برده و مملوک، مقدار زیادی پول و مقدار زیادی سلاح به او کمک کرد. سلطان غالب نیز به محضر احمد الجنید زیاد رفت و آمد کرد و مایل بود در جلسات و درسهای او شرکت کند.
ثروت و دارایی
او یکی از افراد دارای ثروت وسیع بود و بیشتر ثروتش از حضرموت جمع آوری شد. برادرش عمر سالانه پانصد فرانک از سنگاپور و برادرش عبدالله سالانه صد فرانک از صنعا برای او می فرستاد. و بیشتر به کشاورزی تکیه میکرد، بنابراین یک کشاورز مشهور بود و در بیشتر حضرموت مزارع داشت که از شرق به سوم و الخون و در جنوب به بیت مسلمi می رسید. او تا زمان پیری کشاورزی را رها نکرد و بیشتر کشت او نخل بود.
خدمات اجتماعی
او دارای آثار معماری زیادی است، زیرا او عاشق بناهای قدیمی و تعمیر آنها بود. ازین رو بسیاری از زاویه ها و مساجد قدیمیمانند: مسجد السقاف، مسجد عیدروس، و مسجد شیخ بن عبدالرحمان عیدید، مسجد صیبع، مسجد دحمان، ومسجد روستای القوز، ومسجد عبدالرحمن السقاف در روستای السوم را تعمیر کرد.
از جمله دیگر خدمات او در بازسازی آثار عبارت است از تعمیر: زاویه فضل در امقاصیر، زاویه سعد بن علی مذحج واقع در مسجد سرجیس، و سقیفه الفقیه المقدم. او فونداسیون اطراف سقیفه الفقیه را ایجاد کرد و با خاک پر نمود. به دلیل علاقه شدید به آثار باستانی، تا زمانی که صاحب خانه های باستانی زیادی نشد، سخت کار کرد. از جمله بیت الفقیه مقدم، و خانه امام ثقف، و نقل شده است که وی مالک حدود پانزده خانه از پیشینیان بوده است.
کتابها
با توجه به آنچه از سه کتاب وی مشخص است، آنها عبارتند از:
«الدر المظهر، توضیح شعر مدهر»
"قرارداد منحصر به فرد دوران کودکی را توضیح داد"
"پماد بیماران در تنظیم دیدار طرب طارم"
وفات
وی پنجشنبه شب، عصر عید فطر، سال 1275 هجری قمری درگذشت و صبح آن روز در خاک معروف زنبل، در میان پدران و بستگانش به خاک سپرده شد.
منبع
الجنید، عبدالقادر بن عبدالرحمان (1414 ق). اسجاد در انتشار فضائل برخی از اعضای خانواده جنیدی (PDF) قرارداد می بندد. سنگاپور: Kyodo Press، Ltd.
پانویس
- ↑ المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة (PDF). الجزء الثانی. جدة، المملکة العربیة السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 515. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 1 مایو 2020.
- ↑ المشهور, أبوبکر بن علی. لوامع النور. الجزء الأول. صنعاء، الیمن: دار المهاجر. صفحة 184.
- ↑ زبارة, محمد بن محمد بن یحیى (1348 هـ). نیل الوطر من تراجم رجال الیمن فی القرن الثالث عشر. الجزء الأول. القاهرة، مصر: المطبعة السلفیة ومکتبتها. صفحة 167.
- ↑ الحبشی, عیدروس بن عمر (1430 هـ). عقد الیواقیت الجوهریة. الجزء الأول. تریم، الیمن: دار العلم والدعوة. صفحة 534.