دیوبندیه
دیوبندیه یکی از مکاتب منشعب شده از اندیشه سلفی است. پس از محدث دهلوی اندیشه سلفی در دو حوزه عمل و حدیث گرایی به پیش آمد و در قرن نوزدهم مکتب دیوبند پدید آمد.
پیدایش
مکتب دیوبند آمیزهای از اندیشههای شاه ولی الله دهلوی و شاه عبدالعزیز دهلوی بود. دیوبند در منطقهای در ایالت «اوترپرادش» هند است که گروهی از عالمان در سال ۱۲۸۳ قمری مدرسهای به نام دارالعلوم در آن ساختند. هدف از ساختن این مدرسه مبارزه با سلطه انگلستان بود. انگلستان میکوشید که با در دست گرفتن آموزش و پرورش و توسعه روش آموزش غربی، استعمار را در هند نهادینه کند. افرادی همانند مولوی محمد قاسم نانوتوی، رشید احمد کنکوهی، شیخ ذوالفقارعلی دیوبندی، حاج عبدالحسین دیوبندی، شیخ محمد یعقوب نانوتوی، و شیخ فضل الرحمان عثمانی دیوبندی در ساخت این مکتب بسیار نقش داشتند. این مکتب با برپایی مدرسههای سنتی و با برنامه درسی ویژه کوشید تا از تاثیرگذاری روش آموزش بریتانیایی جلوگیری کند. سرعت رشد مکتب دیوبند به دلیل پشتیبانی عالمان و پیروی مردم زیاد بود و پس از مدتی مدرسههای دیوبندی در منطقههای مختلف هند گسترده شدند.
همزیستی با سایر مذاهب
هرچند در مبانی مکتب دیوبند نیز مخالفت با شیعه وجود داشت، اما وجود دشمن مشترک: هندوها و انگلیسیها، موجب بروز نیافتن اختلافها میشد. حتی در سال ۱۹۴۷ میلادی که مسلمانان شبه قاره برای تشکیل کشور اسلامی از هند جدا شدند و پاکستان را بنیان نهادند، عالمان شیعه و سنی به رهبری محمدعلی جناح - قائد اعظم - که شیعه، بود با یکدیگر همراه شدند. در سالهای نخستین استقلال نیز هر ساله در کراچی که در آن زمان پایتخت پاکستان بود هیئت عزاداران حسینی تشکیل میشد و اهل سنت نیز آنها را همراهی میکردند.[۱]
مکتب دیوبند پس از استقلال پاکستان
در سال ۱۹۴۷ میلادی آرزوی مسلمانان این منطقه یعنی داشتن کشوری مستقل و آزاد با حاکمیت اسلام تحقق یافت. اندکی پس از استقلال پاکستان، مسلمانانی که زمانی در کنار یکدیگر در برابر استعمار انگلیس و زیادهخواهیهای هندوها میجنگیدند، اینک در برابر هم صف کشیدند. اختلاف تنها میان شیعه و سنی نبود بلکه میان اهل سنت نیز اختلافها به شدت بالا گرفت. برای نمونه میان مکتب دیوبند و بریلوی ها و یا میان این دو و مکتب مودودی، اختلافهای مبنایی بسیاری دیده میشود، که گاه تا سرحد تکبیر پیش میروند. دو دولت ایوب خان و ضیاءالحق بیش از همه در ایجاد چنین وضعیتی نقش داشتند. به ویژه در دوران ضیاءالحق که با شعار اسلامیکردن پاکستان این کشور به سوی رادیکالیسم مذهبی و فرقه گرایی سوق داده شد و خشونت و افراط به اوج رسید. البته مکتب دیوبند پس از استقلال پاکستان یکپارچه نشد و طیفی از گروههای معتدل و تندرو را تشکیل داد که به اجمال میتوان آنها را در سه گروه خلاصه کرد.
طیفهای مکتب دیوبند
گروه معتدل
این گروه که وابسته به حزب جمعیت العلمای اسلام شاخه فضل الرحمان است، میکوشد هدفهای خود را در قالب مبارزههای انتخاباتی و از راه به دست آوردن فرصتهای سیاسی دنبال کند. این حزب که ادامه حزب جمعیت العلمای هند است، در پاکستان به نام جمعیت العلمای اسلام تغییر نام داد.
گروه تندرو
جمعیت علمای اسلام شاخه سمیع الحق در پیشاور پاکستان این گروه را نمایندگی میکند. این حزب در مقایسه با شاخه فضل الرحمان، دیدگاههای افراطی تر و فرقه گرایانه تری دارد و طالبان نیز محصول عملکرد این گروه است. طالبان با کمکهای مالی و تبلیغات عربستان و همچنین مدارس دیوبندی افراطی و تسلیحات آمریکا شکل گرفت.
گروههای تروریستی
این گروهها شاخهای از دیوبندیها هستند که مسلمانان دیگر را رسماً کافر میدانند و به همین دلیل آنها را مهدورالدم میشمارند. بمب گذاریها، ترورها، و دیگر جنایتهای صورت گرفته در پاکستان، توسط این گروهها انجام شده است. گروههایی همچون سپاه صحابه، لشکر جهنگوی، لشکر طیبه، همه رویکردی کاملا خشونتگرا دارند و به فکر حذف فیزیکی رقیبان هستند.
برخی از مبانی و روشهای دیوبندیه
عقل گرایی
شاه ولی الله دهلوی به عنوان الهام بخش اندیشه دیوبند، برای عقل و اجتهاد اهمیت نسبی قائل بود و عنصر اجتهاد را ضروری میدانست و پیروی صرف و بدون اندیشه از گذشتگان را بدون در نظر گرفتن شرایط روز نمیپذیرفت.
تقریب
شاه ولی الله دهلوی در تقویت بنیههای تقریبی میان جهان اسلام کوشید هرچند خود حنفی بود، تقلید از امامان دیگر مذاهب فقهی را نیز جایز شمرد. وی حتی برای نزدیکی بیشتر کوشید تا مشرب فلسفی وحدت وجود ابن عربی را با مشرب عرفانی وحدت شهود شیخ احمد سرهندی پیوند دهد.
طریقت
طریقت از اصلهای مهم دیوبندیهاست. شاه ولی الله دهلوی و پیروان وی همه طریقتی هستند و طریقت را مکمل شریعت میدانند. دیوبندیها افزون بر داشتن رهبران دینی، قطبهای طریقتی نیز دارند که مهمترین آنها شخصی است به نام حاجی امدادالله مهاجر مکی که به عنوان مرشد و رئیس طریقت دیوبندیها شناخته میشود.[۲]
تصوف
مکتب دیوبند یک فرقه صوفی به شمار میرود.
مکتب فقهی - کلامی
دیوبندیها پیرو مکتب ابوحنیفه هستند. همچنین مکتب کلامی شاه ولی الله دهلوی ماتریدی بود. دیوبندیها کتابهای بسیاری در رد عقاید وهابیت نوشتهاند. یکی از این آثار کتاب «عقاید اهل سنت و جماعت در رد وهابیت» است که به قلم عالم بزرگ دیوبند مولانا خلیل احمد آرام پوری نگاشته شده است و یکی از روحانیون بنام اهل سنت آن را به فارسی ترجمه کرده است.[۳] "
رابطه وهابیت با دیوبندیه
وهابیت عربستان مثل بقیه فرق و مذاهب در درون خود معتقدان افراطی و غیر افراطی دارد. دولت عربستان همانند دیگر جهان به گرایش های همفکر و یا نزدیک به خود کمک های معنوی و مادی زیادی میکند و در کل به جریان اهل حدیث اهل سنت رونق می بخشد. در عین حال عده ای از علمای وهابی عربستان به همه فرق دیگر نگاه بدعت گذار و شرک آلود می نمایند. آنان به خاطر مخالفت شدید رهبران بزرگ آنها هم چون ابن تیمیه، ابن قیّم و محمد بن عبدالوهاب با تصوف، کتاب ها و جزوات بسیاری در این باره نوشته اند، و سازمان تبلیغات اسلامی عربستان (وزارة الشئون الاسلامیة و الدعوة و الارشاد) هر ساله جزوات بسیاری در بین حجاج بیت الله الحرام پخش می نماید و از عده ای تمجید و تعریف، و عده ای را نیز تخطئه می نماید.
کتب در رد دیوبندیه
دیوبندیان ـ مخصوصاً گرایش اهل حدیث آنان ـ از نظر فکری بالأخص در این اواخر به آنان نزدیک شدهاند، ولی در عین حال به خاطر بعضی اختلافات عقیدتی از طرف وهابیت کتبی در ردّ دیوبندیان نوشته شده و می شود. از جمله این کتاب ها می تواند به کتاب السراج المنیر فی تنبیه جماعة التبلیغ علی أخطائهم نام برد که نویسنده آن، دکتر محمد تقی الدین هلالی، به اشتباهات عقیدتی سازمان تبلیغی جماعت هند پرداخته و مباحث تصوفی که هنوز در بین آنان رایج است ـ هم چون ذکر و توجه به مرشد و... ـ را از خطاهای آنان بیان کرده است.
کتاب دیگر القول البلیغ فی التحذیر من جماعة التبلیغ از نویسنده پر کار وهابی، شیخ حمود بن عبدالله تویجری است که شدیداً در کتاب خود به بزرگان دیوبندیه هم چون شیخ رشید احمد گنگوهی، شیخ امداد الله مکی و. .. اعتراض نموده و اعمال صوفیانه آنها را زیر سوال برده است. هم چنین نویسنده کتاب الدیوبندیة، تعریف ها و عقائدها از شیخ محمد زکریا کاندهلوی رهبر معنوی اهل حدیث هندوستان و شاگرد دیوبندیه، به عنوان کسی که روایات موضوعه و ضعیف را قبول دارد و در کتاب هایش اوهام و خرافات را نقل میکند، یاد می نماید.
کتاب دیگری که تخصصاً در این موضوع نوشته شده و از نظر اطلاعات در این زمینه کتاب خوبی است، دعوة الامام محمد بن عبدالوهاب فی القارة الهندیة بین مؤیدیها و معاندیها نوشته ابوالمکرم بن عبدالجلیل سلفی است که در آن از شیخ محمد انور شاه کشمیری و شیخ حسین احمد مدنی به عنوان دو مدرس بزرگ دیوبندیه و مخالف سر سخت محمد بن عبدالوهاب یاد می نماید.