آلبانی یگانه کشور مسلمان اروپایی (مقاله)
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۰:۰۵، ۱ اوت ۲۰۲۲؛
فصلنامه | اندیشه تقریب |
---|---|
اطلاعات نشر | سال دوم/ شماره پنجم/زمستان 1384 |
عنوان مقاله | آلبانی یگانه کشور مسلمان اروپایی |
نویسنده | دکترعزّالدین رضانژاد امیردهی[۱] |
تعداد صفحات | 23 |
بخش | اندیشه |
زبان | فارسی |
چکیده
آلبانى یگانه کشور مسلمان اروپایى است که بیش از هفتاد درصد از جمعیت آن را مسلمانان تشکیل مىدهند. با برخوردارى از موقعیت جغرافیایى، اقتصادى و سیاسى ویژه، مورد توجه قدرتهاى گوناگون استعمارى و کشورهاى بزرگ بوده است. سابقه تاریخى تشکیل جمعیت در آن به بیش از چهار هزار سال مىگذرد که اقوام و نژادهاى مختلف در شبه جزیره بالکان کنار یک دیگر به خوبى زندگى مىکرده، و با هم روابط حسنهاى داشتهاند. وجود اتحاد ملّى در آلبانى، مایه آن شد که دین اسلام و مسیحیت سالها کنار یک دیگر بین مردم رواج داشته باشد و از این طریق، اختلافهاى شدیدى پدید نیامد؛ اما در قرون اخیر، به سبب روى کار آمدن حزب کمونیست آلبانى، اسلام از مذهب رسمى بودن کشور آلبانى حذف شد؛ البته اکثر مردم با آداب و رسوم اسلامى زندگى مىکنند و به تشکیلات مذهبى پایبندند. از سوى دیگر تحوّلات فرهنگى و تأثیر و تأثرهاى صورت گرفته، گرچه در زندگى فرهنگى و اجتماعى مردم اثر داشته، روابط عاطفى و روانى مردم با یک دیگر همچنان باقى است. این مقاله در صدد است به اختصار برخى از ویژگىهاى کشور آلبانى را بازگوید تا گوشهاى از فعّالیتهاى مسلمانان را در مناطق اروپایى نشان دهد.
. موقعیت جغرافیایى
جمهورى آلبانى[۳] با 28748 کیلومتر مربع مساحت برابر با 111000 میل مربع، صدوچهلمین کشور جهان و کوچکترین کشور بالکان است که در جنوب غربىِ غرب شبه جزیره بالکان[۴] کنار دریاى آدریاتیک (Adriatic) قرار گرفته است. این کشور از شمال و شرق به جمهورى صربستان (کوزوو و مونته نگرو) و مقدونیه، از جنوب به یونان، و از غرب به دریاى آدریاتیک، و با ساحلى حدود 420 کیلومتر و دریاى آیونى (Ionian Seas) (بخشى از دریاى مدیترانه) و تنگه اوترانتو ( Strait ofOtranto) محدود مىشود.
2. شهرهاى مهم
پایتخت آلبانى تیرانا است که تقریباً در مرکز کشور واقع شده. مساحت این شهر 1238 کیلومتر مربع است. تیرانا که در دامنه «کوه دایتى» واقع شده، در سال 1614 از سوى سلیمان بارگینى فئودال محلى بنیان گذاشته شد. در سال 1920 کنگره لوشینا این شهر را پایتخت آلبانى تعیین کرد. در تابستان، هواى این شهر گرم و آفتابى، و در پاییز معتدل است. در اطراف شهر دریاچههاى مصنوعى وجود دارند که زیباترین آن پشت دانشگاه مرکزى قرار دارد. میدان معروف اسکندربیگ و همچنین مسجد بسیار قدیم و تاریخى ادهم بیگ که در سال 1789 ساخته شده است، در مرکز شهر واقع شدهاند. گفتنى است که موزه مردم شناسى، موزه تمدن، گالرى هنرهاى زیبا، و موزه علوم طبیعى، مهم ترین مراکز دیدنى پایتخت آلبانى هستند. براساس آمار سرشمارى سال 1988 جمعیت شهر تیرانا بالغ در 363 هزار نفر است. دیگر شهرهاى پرجمعیت آلبانى به شرح ذیل هستند:
شهر | جمعیت | وسعت |
---|---|---|
دروس | 242500 | 847 |
فیری | 239700 | 1175 |
آلباسا | 238600 | 1481 |
اشکودرا | 233000 | 2528 |
کورچا | 213200 | 2181 |
فلوره | 174000 | 1609 |
شهرهاى فیبر به لحاظ نفت و گاز، پگرارس و لیبراژد به لحاظ نیکل، آهن، شهر برات به لحاظ صنایع نساجى و شهر کورچا به لحاظ کارخانه قند و شکر، جزو با اهمیت ترین شهرهاى صنعتى آلبانى هستند. شهرهاى بایرام، سورى، کوکس، اشکوذر، پیشکوپى، کرویا، دروس، الباسان، پاگرادس، کورچا، قیبر، ولورا، جیرو کاستر و ساراندارا به لحاظ سیاحتى اهمیت دارند.
3. سابقه تاریخى تشکیل جمعیت
مردم آلبانى از قدیم ترین نژادهاى شبه جزیره بالکان هستند. مطالعات و بررسىهاى متخصصان تاریخ نشان مىدهد که این مردم حدود دو هزار سال قبل از میلاد تحت عنوان قبیله ایلیرین (Illyrian) در شبه جزیره بالکان مستقر شدهاند (کتاب سبز وزارت امور خارجه، جمهورى تودهاى سوسیالیستى آلبانى، اداره دوم سیاسى، 1360، ص 2). ایلیریایىها، از گروههاى متعلق به قبایل هند و اروپایى بودند و در هزاره دوم قبل از میلاد براى اقامت از حوزه دانوب به منطقه بالکان آمدند. آثار به دست آمده از تمدن این قوم، به پیش از برنز مربوط مىشود. ایلیریایىها یگانه مردم غیریونانى منطقه هستند که تا امروز از نظر نژادى به صورتى نسبتاً خالص باقى ماندهاند (موسوى بجنورى، 1367 ش، ج 1، ص 580و581). نژاد ایلیرى در بعضى از بخشهاى شبه جزیره آپنتن و آسیاى صغیر اسکان دارند. آنها در وقایع سیاسى مهمى که در روزگار باستان در بخش مدیترانه رخ داد، نقش مؤثرى داشتند. جنگهاى متوالى، قبایل ایلیرى را واداشت تا با یک دیگر متحد شوند و مهم ترین آن، اتحادیه تاولانتس یا ایلیرىها بود که در قرن پنجم قبل از میلاد آنان را به ایالت قدرتمندى تبدیل کرد. رشد سریع قدرت پادشاهى ایلیرىها توجه ایالتهاى یونانى و رومى را به خود جلب کرد. رم قصد داشت دریاى آدریاتیک را تحت کنترل خود داشته باشد؛ بنابراین، جنگ رومىها با ایلیرىها در سال 229 قبل از میلاد آغاز شد و در سال 176 قبل از میلاد با پیروزى رومىها پایان پذیرفت و ایلیرىها به مدت پنج و نیم قرن در محاصره رومىها قرار گرفتند (مرورى اجمالى بر تاریخ سیاسى آلبانى، جهاد سازندگى آلبانى، مترجم على اصغر کلباسى، 1373).
4. اقوام و نژادها و روابط آنها
مردم آلبانى از قدیم ترین اقوام و نژادهاى شبه جزیره بالکان، بیش از 96 درصد جمعیت کشور را تشکیل مىدهند. سایر قومیتها متشکل از اقوام یونانى، مقدونى، صربى و کروات هستند که فقط پنج درصد باقى مانده جمعیت کشور را تشکیل مىدهند. از کل جمعیت کشور آلبانى تعداد یونانىها 58758 نفر، مقدونىها 4697 نفر و نیز تعداد بلغارى، رومانیایى، صربها و کرواتها 100 نفر هستند (کتاب سال (Year Book) 1994، ص 106).
5. زبان و خط
زبان مردم آلبانى، آلبانیایى است که از شاخههاى هند ـ اروپایى (Indo _ Earopean) شمرده مىشود و با دیگر زبانهاى رایج در منطقه بالکان تفاوت دارد. زبان آلبانیایى تحت تأثیر زبانهاى دیگر مانند بالکان یونانى، لاتین، ایتالیایى، اسلاو و طى پنج قرن اخیر ترکى و فارسى قرار گرفته است. لهجههاى اصلى آلبانى جهه(Gegh) و توسک (Tosk) است. در بخش شمالى رودخانه اشکومبینى (Shkumbini) لهجه جهه و در مناطق جنوبى کشور، لهجه توسک رواج دارد. در سال 1908 به دنبال تعویض الفباى آلبانیایى از عربى به لاتین در کنگره مانستار (Manastir)، لهجه توسک براى کل کشور آلبانى برگزیده شد. زبان آلبانى داراى 36 حرف است که 7 حرف آن صدادار است (آلبانى، همان؛ رویوران، ص26).
6. اهمّیت جغرافیایى آلبانى
واقع شدن آلبانى در منتها الیه جنوبى قاره اروپا و نیز در همسایگى با کشور ایتالیا و داشتن سواحلى طولانى و عریض کنار دریاى آدریاتیک بر اهمیت ژئوپلتیک این کشور افزوده است. آلبانى به لحاظ همین موقعیت حساس جغرافیایى در زمان رژیم کمونیستى، حساسیت ویژهاى نزد کشورهاى اروپاى غربى و امریکا و ناتو داشت. آلبانى به لحاظ برقرارى روابط سیاسى و نظامى نزدیک با اتحاد جماهیر شوروى پیشین در دهه پنجاه، و چین در دهه شصت به پایگاه اردوگاه شرق تبدیل شد. پس از فروپاشى کمونیسم در شوروى پیشین، اروپاى شرقى و در آلبانى، از موقعیت استراتژیک این کشور کاسته نشد و بر عکس با شروع بحران بالکان و جنگ در بوسنى هرزگوین براهمیت ژئوپلتیک آلبانى به سبب هم مرز بودن با یوگسلاوى پیشین افزوده شد. شبه جزیره بالکان، که آلبانى نیز شامل آن مىشود، از طریق خاک آلبانى به مهم ترین دریاى منطقه یعنى دریاى آدریاتیک متصل مىشود. موقعیت جغرافیایى مىتواند در برقرارى راه ارتباطى و توسعه مناسبات بازرگانى و تجارى بین کشورهاى حوزه بالکان ایفاى نقش کند. این امر خود بر اهمیت راهبردى کشور آلبانى مىافزاید. عضویت آلبانى در پیمان ورشو در سال 1955 توانست دامنه نفوذ اتحاد شوروى پیشین را تا دریاى آدریاتیک و در محدوده همسایگى یکى از اعضا و پایگاه مهم پیمان ناتو یعنى ایتالیا گسترش دهد. همکارىهاى مشترک دو کشور آلبانى - شوروى در ابعاد گوناگون سیاسى ـ نظامى متأثر از عنصر جغرافیایى مؤثر بر سیاست خارجى بود. خروج آلبانى از پیمان ورشو و نزدیکى روابط پکن - تیرانا، خود مؤید اهمیت جغرافیایى آلبانى نزد رهبران پکن بود که چینىها کوشیدند با توجه به اختلافهاى عقیدتى با روسیه، جاى آنها را در آلبانى پر کنند.
7. اهمّیت سیاسى ـ اقتصادى آلبانى
حزب کمونیست آلبانى که از سال 1948 میلادى «حزب کار آلبانى» خوانده شد، از اواخر دهه 1950 هر چه بیشتر به اتحاد شوروى نزدیک شده بود؛ اما این نزدیکى دیرى نپایید؛ چه این که انور خوجه از حدود 1960 در کشمکشهاى احزاب کمونیست دو کشور شوروى و چین با سیاست خروشچف به مخالفت برخاست و در گردهمایى بخارست در 1960 و پس از آن در کنفرانس 1960 مسکو، از حزب کمونیست چین حمایت کرد و بدین ترتیب، روابط دو کشور آلبانى و اتحاد شوروى به تیرگى گرایید و از 1961 به طور کامل قطع شد. حکومت آلبانى، به پیروى از انقلاب فرهنگى چین، در 1967 تمام مساجد و کلیساها را بست و 1968 این کشور به جهت اعتراض به ورود نیروهاى نظامى پیمان ورشو به چکسلواکى، از پیمان خارج شد (ر.ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامى، همان، ج 1، ص582). آنچه بر اهمیت جغرافیاى سیاسى آلبانى مىافزود، تلاش قدرتهاى بزرگ جهانى براى نزدیکى بیشتر با این کشور به منظور حضور در سواحل طولانى دریاى آدریاتیک بود. این موقعیت جغرافیاى سیاسى آلبانى همچنان توانست جایگاه خود را حفظ کند؛ به طورى که پس از آغاز بحران بالکان در سال 1992 و اعلان استقلال بوسنى - هرزگوین و آغاز جنگ در این کشور بر اهمیت و حساسیت نقش آلبانى در تحولات منطقهاى بالکان افزود. در حال حاضر، امریکا به منظور کنترل اوضاع و ایفاى نقش بیشتر در تحولات بوسنى - هرزگوین، بهترین مناسبات سیاسى نظامى با تیرانا را برقرار کرده است. درباره عوامل جغرافیایى و تأثیر آن بر موقعیت جغرافیاى سیاسى کشور باید گفت که آلبانى به دلیل داشتن آب و هواى مدیترانهاى در سراسر کشور داراى بارندگى مستمر و منابع آبى فراوان است. میزان بارش کافى در این کشور سبب شد تا این کشور از نظر تأمین مواد غذایى و کشاورزى به حد خودکفایى برسد؛ گرچه به لحاظ سلطه چندین ساله رژیم کمونیستى بر این کشور، سرمایه گذارى خارجى در بخشهاى گوناگون کشاورزى، دامپرورى رشد قابل ملاحظهاى نداشت؛ اما به لحاظ بارندگىهاى مداوم از حیث جنگل دارى داراى موقعیت خوبى براى صادرات انواع مختلف چوب بوده است. چندین رود بزرگ نظیر رودهاى درینى، ماتى و ایزى که برخى از آنها به دریاى آدریاتیک مىریزند، این کشور را به لحاظ منابع آبى ممتاز ساخته است. آلبانى داراى منابع عظیم کرومیت، زغال سنگ و مس است و بدین لحاظ آلبانى سومین کشور تولید کننده کرومیت در جهان به شمار مىآید. کرومیت یکى از منابع مهم تأمین درآمد ارزى کشور است. پس از کرومیت، زغال سنگ و مس و نیکل به ترتیب مهم ترین منبع درآمد ارزى کشور به شمار مىروند. نفت که تا قبل از سال 1990 کلیه نیازهاى داخلى را تأمین مىکرد، اکنون به علت ورود هزاران وسیله نقلیه جدید کفایت مصرف داخلى را ندارد و دولت به خرید فراوردههاى نفتى از خارج مجبور است. دسترس مستقیم آلبانى به آبهاى آزاد و بهره بردارى از معادن و منابع زیردریایى خود مىتواند بر کاهش واردات کالاهاى مصرفى داخلى که اخیراً واردات آن افزایش یافته است، مؤثر واقع شود.
8. تاریخچه رشد هر یک از ادیان و مذاهب
قبل از هر توضیحى باید یادآور شد که اتحاد ملى در آلبانى پیوسته در طول زمان مانع از برخوردهاى ناشى از اختلافهاى مذهبى بوده است؛ از این رو، اسلام و مسیحیت سالها کنار یک دیگر میان مردم رواج داشته است.
1ـ8. اسلام در آلبانى
از قرن هفتم تا شانزده میلادى کشورهاى اسلامى نه تنها کشورهایى بودند که تمدن باستانى همچون بابلى، مصرى، چینى، یونانى و رومى را به اروپا انتقال دادند بلکه با رشد بى سابقهاى در زمینههاى اندیشه فلسفى، علمى، تحقیقى و فرهنگى، جهان را رهبرى کردند. انتشار اسلام در آلبانى بدون هیچ گونه تحمیل خارجى صورت گرفته و به تدریج، فراوان و از سوى مردم پذیرفته شده است. آلبانى چون سایر کشورهاى اسلامى حدود پانصد سال در چارچوب امپراتورى عثمانى به سر برد. ترکان عثمانى در دوره استیلاى خود، بسیارى از مردم سرزمینهاى آسیایى را به بالکان انتقال دادند؛ از جمله در زمان مقاومت اسکندر بیگ، گروههاى ترکمن که از آسیاى صغیر آمده بودند، در بخشهایى از آلبانى استقرار یافتند که ضمن اختلاط با جمعیت آلبانیایى، پایه اولیه جمعیت مسلمان این کشور را بنا نهادند (دائرة المعارف بزرگ اسلامى، همان، ج 1، ص 583). حکومت عثمانى از طریق مبلغان اسلامى خواسته است مردم را به مسائل مذهبى وابسته کند و بدین ترتیب، نفوذ فرهنگ و آداب و سنن اسلامى به این قسمت از اروپا منتقل شد. همگام با نفوذ فرهنگ اسلامى، بسیارى از لغات عربى و فارسى و ترکى وارد زبان آلبانى شدند و بسیارى از آداب و رسوم آنان با کشورهاى اسلامى مشترک شد. دوران نفوذ اسلام در آلبانى به سال 1382 میلادى یعنى آغاز تسلط عثمانىها بر این کشور باز مىگردد. در آن زمان اسلام به سرعت در این کشور پیشروى کرد و طولى نکشید که بیش از سه چهارم مردم آلبانى مسلط شدند. فعالیت مذهبى در آلبانى با آغاز جنگ جهانى دوم و روى کار آمدن حکومت کمونیستى ممنوع، و اختناق مذهبى و حذف چهرههاى شاخص اسلامى آغاز شد. بسیارى از آثار اسلامى و مساجد و تکایا که قدمت چندین ساله داشتند، یا ویران شدند و یا به دلیل عدم اجازه مرمت، رو به اضمحلال گذاشتند. این جریان تا زمان نابودى کمونیسم جهانى که فروپاشى نظام استالینیستى آلبانى را نیز به دنبال داشت، ادامه یافت (روزنامه جمهورى اسلامى - بیست و پنجم مرداد ماه سال 1373). امروزه فرهنگ مسلمانان در موسیقى، معمارى، شیوه لباس پوشیدن و آشپزى بر آلبانیایىها اثر گذاشته است. تا قبل از سال 1967 میلادى، اسلام مذهب رسمى کشور آلبانى بود. از 1967 دولت آلبانى به طور رسمى خود را دولتى غیرمذهبى اعلام کرد. در همین سال تمام مسجدها و کلیساها بسته، و هر گونه فعالیت علمى مذهبى موقوف شد. بر اساس حدسیات، در آن زمان، در آلبانى 2/1 میلیون مسلمان و 000/200 نفر مسیحى ارتدکس و 000/100 نفر مسیحى کاتولیک زندگى مىکردند (دائرة المعارف بزرگ اسلامى، همان، ج 1، ص 583). در بیشتر شهرها و روستاها منارهها و گلدستههاى مساجد به چشم مىخورد؛ اما در زمان حکومت کمونیستها به ویژه از سال 1967 با تغییر قانون اساسى هیچ مذهبى به رسمیت شناخته نشد و انتخاب اسامى اسلامى براى مردم ممنوع شد. کلیه مساجد، یا از بین رفته یا تحت عنوان مراکز علمى فرهنگى قرار گرفتند. بر اساس اعلام رسمى تا زمان انقلاب فرهنگى انور خوجه دیکتاتور کمونیست، آلبانى داراى یک هزار و پانصد مسجد و یک هزار تکیه مربوط به بکتاشىهاى شیعه بود. در خلال انقلاب فرهنگى کمونیستها، این بناهاى مذهبى یا نابود و یا به خانه فرهنگ و غیره تبدیل شدند. از زمان کمونیستها فقط یک مسجد آن هم به صورت بناى فرهنگى و قدیم حفظ شده است. بکتاشىها که به ظاهر همراه سپاه سلطان مراد دوم و سلطان بایزید براى تبلیغ اسلام میان ترکان ساکن این کشور و نیز آلبانیایىها به این سرزمین رفته بودند، در گسترش اسلام در آلبانى بى تأثیر نبودهاند. بکتاشىها در آلبانى اکثریت مسلمانان را تشکیل مىدهند و شیعه دوازده امامى و پیرو فرقه حاجى ولى هستند. بکتاش یک ایرانى از اهالى نیشابور بوده و انور خوجه خود بکتاشى بود (روزنامه جمهورى اسلامى - بیست و پنجم مردادماه 1373). پس از سرنگونى رژیم مارکسیستى و به قدرت رسیدن نیروهاى دمکراتیک، بار دیگر فضاى سرزمین آلبانى براى فعالیت مذهبى مسلمانان و مسیحیان کشور مساعد شد. در این میان کشورهاى گوناگون اسلامى کوشیدند با گروههاى مختلف اسلامى این کشور رابطه برقرار سازند. مفتىهاى الازهر نخستین مبلغانى بودند که وارد آلبانى شدند. سعودىها نیز طبق معمول براى احداث مساجد جدید یا تعمیر مساجد قدیم حمایت مالى کردند. کویتىها وعده کمک مالى در احیاى مساجد را دادند. نقش و اقدام ترکیه در این خصوص قابل ملاحظه است. ترکیه که خود را همواره حامى مسلمانان بالکان مىداند، توجه خود را به شدت معطوف مسائل سیاسى دو کشور کرد و تا آن جا پیش رفت که پیمان اتحاد نظامى با آلبانى را امضا کرد. بر اساس واپسین آمار، هفتاد درصد مردم آلبانى مسلمانانند و حدود 20 درصد از جمعیت، ارتدکس و بقیه کاتولیک رومى هستند؛ بنابر این، آلبانى یگانه کشور اروپایى است که اکثریت جمعیت آن مسلمان و غیرمسیحى است. به رغم سیطره چند دهه رژیم دیکتاتورى کمونیستى، رسوم اسلامى بین مردم آلبانى حفظ شده است (آلبانى، همان، ص 12؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، همان، ج 1، ص 583).
2ـ8. کاتولیک
تعداد پیروان حضرت مسیح(علیه السلام) در آلبانى سى درصد جمعیت را تشکیل مىدهند. ده درصد مسیحیان کاتولیک هستند که در شمال این کشور مستقر هستند. در عهد ایلیرىها، سرزمینهاى آلبانى (شامل آلبانى جدید و بخشهایى از یوگسلاوى پیشین و یونان) براى مدت طولانى زیر نفوذ امپراتورى روم شرقى بود. امپراتورى روم شرقى فقط در شهرها و جلگهها، به ویژه در جنوب کشور تأثیر داشت. در خلال تاخت و تازهاى اسلاوها در اوایل قرون وسطا، بخشى از ایلیرىها که تحت نفوذ و تأثیر روم شرقى بودند، با افراد تازه وارد اختلاط کردند و تغییرات قومى بزرگى را باعث شدند. در قرن نهم و دهم سرزمین آلبانى در نخستین امپراتورى بلغارستان ادغام شد؛ اما طولى نکشید که رومىها این سرزمین را پس از سال 1018 از امپراتورى بلغار جدا کردند. بناى برخى از کلیساهاى روستایى و صومعهها و ساختمانهاى سلطنتى از دوره دوم حکومت رومىهاى شرقى که سلطه آنها با قدرى وقفه تا اواسط قرن چهاردهم ادامه داشت، تاکنون حفظ شده است. قسمت شمالى آلبانى که در قرون وسطا اکثریت جمعیت آن کاتولیک بودند، به لحاظ سیاسى تحت سلطه صربستان قرار داشت. پس از فتح ایلیریا به وسیله رومىها، حکومتى کوچک به نام آرین با شهر افسانهاى «آلبانوپولیس» به صورت پایتخت آن در قرنهاى دوازده و سیزدهم ظاهر شد. آلبانیایىها به عمد در قرون وسطا از مذهب ارتدوکس به مذهب کاتولیک روى آوردند. اختلاف بین کاتولیکهاى شمالى که به لهجه «جهه» صحبت مىکردند و ارتدوکسهاى جنوبى که به زبان «توسک» تکلم مىکردند، تا زمان سلطه عثمانى ادامه داشت (روزنامه جمهورى اسلامى - بیست و پنجم مرداد ماه 1373). بعد از سرنگونى رژیم کمونیستى در آلبانى و آزادى فعالیتهاى مذهبى، کلیساهاى کاتولیک واتیکان براى احیاى مسیحیت در این کشور به اقدامهاى گستردهاى دست زدند. کلیساى «جرج مقدس» که مانند سایر کلیساهاى دیگر از سال 1967 تعطیل شده بود، بازگشایى شد. پس از نوامبر 1990 تعداد پنج هزار نفر کاتولیک در «اشکودرا» (شمال آلبانى) فعالیت دینى خود را با حضور در مراسم گوناگون نشان دادند. در سپتامبر 1991 واتیکان روابط دیپلماتیک خود را با آلبانى از سرگرفت. ترویج مذهب کاتولیک به سبب کمبود کشیش چون گذشته متوقف بود؛ اما از اواسط سال 1993، تعداد 65 کشیش فعالیت خود را در آلبانى آغاز کردند. اقدامهاى گستردهاى از سوى واتیکان براى سفر پاپ به آلبانى صورت گرفت و رهبر کاتولیکهاى جهان در سال 1993 از آلبانى دیدن کرد. پاپ جان پل دوم در این بازدید رسمى، از شهر تیرانا و اشکودرا دیدن کرد. چهار اسقف به منظور بازسازى یک کلیساى قدیم در آلبانى از سوى پاپ مأمور شدند در این کشور بمانند. پاپ در شهر اشکودرا کلنگ زیارتگاه قدیم مسیحى که عثمانىها و بعد کمونیستها آن را خراب کرده بودند، بر زمین زد. در حال حاضر در شهرهاى اشکودرا و بندر دروس اسقف اعظم فعالیت دارند. کاتولیکها در جهت فعالیت و سرمایه گذارى گسترده در آلبانى به چاپ و ارسال هزاران کتاب مذهبى مسیحى به زبان آلبانیایى، اعزام تعدادى کشیش و خواهر روحانى و ایجاد حوزههایى براى تربیت کشیش در کشورى که اقلیت ناچیز مسیحى دارد، اقدام کردند. واتیکان از همان ابتداى فروپاشى نظام کمونیستى در آلبانى و با شناخت از تفاوت وضعیت فرهنگى آلبانى با دیگر کشورهاى اروپایى شرقى به ویژه با توجه به نفوذ فرهنگ و تمدن ایتالیا تلاش خود را براى احیاى مسیحیت آغاز کرد.
3ـ8. ارتدوکس
ارتدوکسها بیست درصد از جمعیت آلبانى را تشکیل مىدهند. آنها به طور عمده ارتدوکسهاى یونانى اند که به علت هم مرز بودن با یونان در جنوب این کشور سکونت دارند. در سال 1924 مردم آلبانى یک کشیش ارتدوکس به نام فان استفان نولى را در جایگاه رئیس جمهورى کشور برگزیدند. وى پس از شش ماه حکومت، به وسیله ارتدوکس دیگر به نام نیکلا پاشیچ از قدرت خلع شد. پس از تحولات اخیر آلبانى، نخستین حرکت از سوى رهبران کلیساى ارتدوکس یونان براى تبلیغ مسیحیت به وسیله شخص اسقف اعظم و رهبر دینى ارتدوکسها در استانبول صورت گرفت. وى نماینده و مبلّغ تام الاختیار خود را براى رهبرى اقلیت بین 2 تا 5 درصد مردم یونانى زبان آلبانى عازم این کشور کرد. نماینده اسقف اعظم که سالیان سال وظیفه تبلیغ و ارشاد ارتدوکسها را در افریقا به عهده داشت، در انجام وظایف خود فوق العاده داراى تجربه و مهارت لازم بود و آنچنان در سازماندهى ارتدوکسها کوشید که باعث نگرانى حزب حاکم این کشور شد. وى سرانجام پس از دو سال با تیرگى روابط سیاسى یونان، آلبانى، از این کشور اخراج شد. در سال 1992 حداقل تعداد 10 کلیساى ارتدوکس موفق شدند مراسم مذهبى خود را در 10 شهر برقرار سازند. در این جهت کلیساى «میرویلیس» و «تاناس مقدس» در مرکز شهر بازگشایى شدند. گفتنى است که کلیساى ارتدوکس استانبول، اسقف اعظم را براى آلبانى برمى گزیند (آلبانى، همان، ص 13 ـ 15).
9. نفوذ ادیان در اوضاع سیاسى و فرهنگى جامعه
گرچه 70 درصد جامعه آلبانى را مسلمانان و 30 درصد آن را مسیحیان تشکیل مىدهند، ادیان در اوضاع سیاسى و گرایشهاى کلى دولت، چنان که باید و شاید ایفاى نقش نمى کند. رهبران حاکم آلبانى مىکوشند با تفکیک دین از سیاست، هدایت و رهبرى کشور را در اختیار داشته باشند. گرچه آقاى سالى بریشا رئیس جمهورى کنونى آلبانى مسلمان و از فرقه بکتاشیه، و نخست وزیر وى آقاى الکساندر مکسى مسیحى ارتدوکس و آقاى آلفرد سریچى وزیر خارجه مسیحى کاتولیک هستند، این گزینش نمى تواند حکایت از نفوذ ادیان در سیاست کشور داشته باشد؛ بلکه این شکل گیرى کابینه آلبانى مىتواند به منظور برخوردارى از توانمندى افراد در جهت منافع ملى و کمرنگ کردن نفوذ بالقوه مسلمانان در صحنه سیاسى در قبال حساسیتهاى غرب باشد. این حرکت خود، مبین تلاش پنهان گروههاى مسیحى است که در سطح گستردهاى به فعالیتهاى مذهبى دست زدهاند.
10. سیاست مذهبى حکومت
قبل از سال 1967 میلادى، اسلام مذهب رسمى کشور آلبانى بود. انور خوجه رهبر حزب کمونیست آلبانى با اتخاذ سیاست ضد مذهبى و تصویب قانون اساسى جدید در سال 1967 فعالیتهاى دینى و مذهبى در این کشور را ممنوع کرد. طبق ماده 37 قانون اساسى سال 1967، آلبانى هیچ مذهبى را به رسمیت نمى شناخت واز تبلیغات ملحدانه حمایت مىکرد؛ بدین سبب، کلیه پیروان ادیان هیچ گونه حقى براى برپایى مراسم مذهبى نداشتند. کمونیستها کتابهاى مذهبى و دینى را از بین مىبردند. زمان سلطه کمونیستها خواندن قرآن در سراسر کشور ممنوع بود. از سال 1990 در پى تحولات سیاسى اجتماعى در آلبانى و برقرارى آزادى نسبى سیاسى - مذهبى، دولت تیرانا کوشید از حضور گروههاى مذهبى گوناگون مسلمان و مسیحى در امر بازسازى و توسعه اقتصادى آلبانى بهره مند شوند؛ پس موضع دولت آلبانى را باید جدا از این تحلیل کرد. آنچه این کشور به دشت به آن نیاز دارد، کمکهاى اقتصادى و مالى است که رهبران این کشور در صحنه سیاست خارجى در جستوجوى کسب منابع مالى براى تأمین این نیازها هستند. آقاى سالى بریشا رئیس جمهورى آلبانى با آگاهى و شناخت از عدم تمایل افکار عمومى داخلى و نیز مخالفت احزاب و گروههاى سیاسى، به طور رسمى کشورش را به جرگه کشورهاى اسلامى و به عضویت سازمان کنفرانس اسلامى درآورد. این اقدام دولت آلبانى به منظور کسب حمایت سیاسى از کشورهاى اسلامى در زمینه بحران کوزوو و نیز جذب دلارهاى نفتى کشورهاى اسلامى بهویژه کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس براى بازسازى کشورش صورت گرفت؛ اما موفق نشد به کلیه اهداف اقتصادى اش دست یابد (براى اطلاع بیشتر و نیز اهداف به عضویت در آمدن آلبانى، به سازمان کنفرانس اسلامى، ر.ک: «آخرین تحوّلات آلبانى»، وزارت امور خارجه، مهرماه سال 1371). دولت آلبانى، عضویت در سازمان کنفرانس اسلامى را کامیابى سیاسى تلقّى کرد. مقامهاى دولت آلبانى معتقدند که عضویت در سازمان کنفرانس اسلامى نه تنها در تأمین مالى طرحهاى صنعتى کشور از طریق بانک توسعه اسلامى را فراهم آورد، بلکه حمایت سیاسى سازمان در قبال موضوع اقلیت آلبانى تبار در کوزوو را به دنبال خواهد داشت. تصمیم دولت آلبانى در عضویت سازمان کنفرانس اسلامى نه تنها اقدام راهبردى در جهت وضعیت بد اقتصادى کشور تعبیر مىشود، بلکه خود مانور جغرافیاى سیاسى در افزایش حمایت بین المللى موضع آلبانى در صورت رویارویىهاى بیشتر در یوگسلاوى پیشین است. عضویت آلبانى در سازمان کنفرانس اسلامى به عکس العملهاى گوناگونى از سوى احزاب مخالف دولت انجامید. احزاب مخالف معتقدند: آلبانى متعلق به اروپا است و با عضویت در سازمان اسلامى، روند اروپایى شدن کشور و نیز الحاق به سازمانهاى اروپایى با مشکلات فراوانى مواجه خواهد شد. از این طریق آنها عدم موافقت شدید خود را با فرصتهاى راهبردى و سیاسى دولت بیان داشتند (Balkan Unit - Bulgaria, Romania, Albaniz - NO 1/8/1993 - Page 45).
11. روابط پیروان ادیان و مذاهب مختلف با یک دیگر
در آلبانى، مسلمانان و مسیحیان روابط نزدیکى با هم دارند. در گذشته روابط آنان چنان خوب و مستحکم بود که مسیحیان نیز براى احترام به مسلمانان در ماه مبارک رمضان روزه مىگرفتند. باید اذعان داشت که همزیستى میان پیروان مذاهب گوناگون در آلبانى خوب و عالى بود. ویژگى عمومى مردم، فقدان تعصبهاى مذهبى و نیز عدم وجود شرایطى براى دامن زدن به اختلافهاى مذهبى، خود در بقاى نوعى همزیستى بین ادیان مؤثر واقع افتاد. سالى بریشا رئیس جمهورى آلبانى درباره روابط مسلمانان و مسیحیان گفته است: «امروزه بسیارى از مسلمانان در این کشور آشکارا توجهات خود را به خدمات کلیساهاى کاتولیک معطوف داشتهاند؛ زیرا آنان را با تمدن غرب که آنها مىکوشند بخشى از آن باشند معاشر مىسازد؛ اما این روند مىتواند سریعاً تغییر کند (آلبانى تحرک صمیمانه تر به سوى جهان اسلام، وزارت امور خارجه، ص 4)؛ ولى پس از تحولات اخیر به ویژه بعد از فروپاشى نظام کمونیستى در آلبانى وضعیتى فراهم آمد که به طور عمده جو مناسب همزیستى ادیان گوناگون را خدشه وارد کرد. به همین دلیل روابط خود ادیان متحمل تغییرات ملحوظى شد که در درازمدت مىتواند آثار نامطلوبى بر جاى گذارد.
12. آداب و سنن مذهب و میزان پایبندى مردم به آن
زمان رژیم انور خوجه، تمسک به آیینهاى مذهبى و دینى خلاف قانون اساسى و منافع ملى کشور تعبیر مىشد. دولت با تغییر قانون اساسى در سال 1967 و بستن و تخریب کلیه مساجد و کلیساها، اقدامهاى گستردهاى در ترویج افکار غیر مذهبى و ملحدانه براى تزلزل در پایبندى مذهبى مردم آغاز کرد. بسیارى از رهبران مذهبى تحت فشار دستگاه دولتى قرار گرفتند و تعدادى نیز زندانى شدند. این وضع جدید، آثار نامطلوبى بر میزان پایبندى مردم به ویژه جوانان به آداب و سنن مذهبى گذاشت. پس از فروپاشى کمونیسم، تحرک و فعالیت نویى به منظور بازگشت به اصل خویشتن آغاز شد. اکنون این حرکت که مورد حمایت رهبران سنتى و مذهبى آلبانى قرار دارد، مراحل بسیار مهم و حساس خود را مىپیماید؛ زیرا در این فضاى جدید، کوششهایى براى جذب جوانان به فرهنگهاى غیربومى و غربى شدت بیشترى به خود گرفت. اقدامهاى گسترده و برنامه ریزى شده از سوى ارگانها و سازمانهاى مذهبى غربى براى دور نگه داشتن جوانان مردم این کشور به آداب و سنن اصیل، عملاً زمینههاى بروز جنگ فرهنگى را فراهم آورده است. تردیدى وجود ندارد که عالمان و روحانیان مسلمان که حتى بیش از بیست سال از عمر خود را در زندانهاى رژیم کمونیستى گذراندند در حال حاضر بیش از دیگران در حفظ و پایبندى به ارزشهاى اسلامى و سنتى خود اصرار جدى دارند. بین مذاهب و ادیان مختلف در آلبانى، اهل تسنن آلبانى در تدوین و رعایت آداب و سنن مذهبى گوى سبقت را از دیگران ربودند.
13. تشکیلات مذهبى
هفتاد درصد (و به قولى هفتادوپنج درصد) (آلبانى، دیار فراموش شده، همان، ص 87؛ احمد حامد، 2002م، ص 117) جمعیت آلبانى مسلمانان هستند. مسلمانان آلبانى شامل سه گروه اهل تسنن، بکتاشىها و علوىهایند. در این میان حدود 55 درصد از مسلمانان آلبانى را حنفىها و 45 درصد آنها را فرقههاى گوناگون صوفیه تشکیل مىدهند. گرچه اکثر فرقههاى صوفیه احکام فقهى خود را بر اساس فقه حنفى انجام مىدهند، از جهت اعتقادات مذهبى، با دیگر مسلمانان آلبانى تفاوت فراوان دارند. این فرقهها خود را شیعه و وابسته به اهل بیت(علیهم السلام) مىدانند و براى امامان اطهار(علیهم السلام)علاقه و احترام ویژهاى قائل هستند (همان، ص 87). این فرقهها قبل از استیلاى کمونیستهاى افراطى در آلبانى، فعالیت گستردهاى داشتند. قدمت تکایا و خانقاههاى فراوان بکتاشیه دلیل روشنى بر این مدعا است. فرقهها و تشکیلات مذهبى آلبانى به شرح ذیل خلاصه مىشوند (نگاهى به آلبانى، وزارت امور خارجه، 1370، ص 11).
1ـ13. بکتاشیه
این فرقه پیرو شخصى به نام «حاج بکتاش» پیشواى طریقههاى مذهبى و تصوفى هستند. طریقه بکتاشیه در قرن 16 میلادى در آناتولى یعنى آسیاى صغیر رواج فراوان یافت. در سال 1922 زمان جنگ ضدمذهبى در ترکیه، فردى به نام سالى نیازدهده آلبانیایى که رهبرى این فرقه را به عهده داشت، به آلبانى گریخت و از آن زمان این فرقه در آلبانى نیز گسترش یافت. (غالب) طرفداران این فرقه به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و دوازده امام(علیهم السلام) شیعیان معتقد بوده، به ظهور حضرت مهدى ـ عجل الله تعالى فرجه الشریف ـ ایمان دارند. مراسم نذرى دادن در روز عاشورا و اعلان تمایل قلبى به اهل بیت(علیهم السلام) به صورت آشکار و ... از جمله مراسم مذهبى آنها است؛ اما به علت مجاورت در سرزمینهاى مسیحى، اعتقاد باطلى از جمله حلّیت شرب خمر و برگزارى مراسم عشاى ربانى که از برخى باورهاى مسیحى متأثر است، بین آنها رواج دارد. با این وصف، یکى از رهبران بکتاشیه در جلسهاى اظهار داشت: «بر خلاف تهمتهایى که به ما مىزنند، ما مسلمانیم و قرآن را کاملا قبول داریم. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را پیامبر خود و ائمه اثناعشر(علیهم السلام) را امامان و پیشوایان خود مىدانیم و چون بنى امیه را قبول نداریم و ... به ما علوى مىگویند و گمان مى کنند ما على(علیه السلام) را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) برتر مىدانیم، در صورتى که چنین نیست» (آلبانى، دیار فراموش شده، همان، ص89و90). اکنون بکتاشیهها مهم ترین و با نفوذترین تشکیلات دینى در آلبانى شمرده مىشوند. بکتاشىها بین تحصیلکردهها، مقامهاى دولتى و رهبران سیاسى و عموم مردم جایگاه خاصى دارند. مراسم ویژه بکتاشى در روز عاشورا از تلویزیون آلبانى پخش مىشود که به طور عمده رئیس جمهورى و مقامهاى عالیرتبه در آن شرکت مىکنند. قبل از نفوذ بکتاشىها در آلبانى، نیمى از مسلمانان آلبانى علوى بودند. علوىها در این کشور به فرقههایى اطلاق مىشود که به لحاظ فقهى سنى باشند؛ ولى در سیر و سلوک خود را پیرو حضرت على(علیه السلام) بدانند. گفته مىشود که اکثر این فرقهها دوازده امام شیعیان را قبول دارند و به آنان احترام مىگذارند. علوىها در آلبانى به فرقههاى مختلف خلوتیه، قادریه، رفاعیه، سعیدیه، نقشبندیه، تیجانیه اطلاق مىگردد که هر یک از آنان به طور خلاصه به شرح ذیل بیان مىشود.
2ـ13. خلوتیه
این فرقه بعد از بکتاشیه بیشترین سابقه و طرفدار را در آلبانى دارد. رهبر فعلى این فرقه شخصى تحصیل کرده و براى پیروان خود قابل احترام است. این فرقه به طور مستقیم خود را به حسن بصرى منصوب مىکنند و عقیده دارند که فرقههاى دیگر، شاخهاى از این فرقه هستند. این فرقه در حال حاضر خود را دوازدهمین نسل از اجداد خود مىدانند و معتقدند که از شیخ حسن راضى منشعب شدهاند. رهبرى این فرقه، سایر فرقهها مانند سعدى، حیاتى، ملاحى و رفاعى را زیرنظر خود مىداند. پیروان این فرقه معتقدند که حضرت على(علیه السلام) رهبر روحى و معنوى حسن بصرى است. حسن بصرى در سال 110 قمرى، عبدالقادر گیلانى در سال 540قمرى،سید احمد رفاعى در سال 580 قمرى، سعدالدین جباوى و سرانجام بکتاشى مأمور به هدایت و رهبرى مردم شدند؛ بدین جهت، این فرقه بر سایر فرقهها سبقت دارد و در حقیقت اساس و مبلغ همه فرقهها است.
3ـ13. قادریه
این فرقه بعد از فرقه خلوتیه نفوذ بسیارى دارد. رهبر آن فردى به نام دکتر بوجار خراسانى است که در حال حاضر طبابت مىکند. وى معتقد است اجدادش چهار قرن پیش، از ایران به آلبانى هجرت کردند. این فرقه پیش تر ده تکیه در تیرانا بنا کرد که زمان کمونیستها نابود شدند. اکنون فقط یک تکیه از این فرقه در مرکز شهر تیرانا باقى مانده است. پیروان این فرقه علاقه وافرى به ایران دارند و خواستار گسترش روابط دو جانبه ایران و آلبانى هستند.
4ـ13. رفاعیه
این فرقه از طرفداران احمد رفاعى هستند. فرقه رفاعیه دراویش هستند که به خود کارد مىزنند. بعد از فرقه قادریه، این فرقه طرفداران بسیارى در آلبانى دارد. رهبر این فرقه مذهبى، شخصى به نام حاج رمضان لیمانى است.
5ـ13. نقشبندیه و خلوتیه این فرقه چون فرقه سعیدیه تحت پوشش خلوتیه فعالیت دارد. در حال حاضر در جامعه آلبانى به لحاظ سیطره بکتاشیه، فرقههاى علوى بسیار ضعیف شدند؛ به طورى که فقط نامى از آنها باقى مانده است. باید اذعان داشت که امروزه تمسک به اسلام و آداب و سنن مذهبى هم بکتاشیه و هم علوىها بسیار ضعیف شده است. پس از تحولات اخیر و ایجاد فضاى مناسب، هر یک از مذاهب مىکوشد به ترویج مذهب خود بپردازد. در این میان وهابىها در آلبانى در تبلیغات خود ضد شیعیان، علوىها را خارج از اسلام مىدانند. وهابىها در مشوه ساختن چهره تشیع و جمهورى اسلامى ایران حتى آیین و آداب و سنن علوىها را به آیین تشیع نسبت مىدهند.
14. حوزههاى دینى و رهبران مذهبى
حوزههاى دینى به صورت معمول کشورهاى اسلامى در آلبانى وجود ندارد؛ اما طرفداران فرقههاى مختلف دراویش در تکایاى خود به انجام فرایض مذهبى مىپردازند. این کشور فاقد حوزههاى دینى است. قبل از انقلاب فرهنگى انور خوجه، بیش از 1500 تکیه مربوط به شیعیان بکتاشیه در آلبانى وجود داشت که همه آنها نابود شدند.
15. روند تأثیر تبلیغ و ترویج مذاهب
درباره تبلیغات مذهبى و تأثیر آن بر جامعه باید گفت: آلبانى به رغم داشتن 70 درصد جمعیت مسلمان به لحاظ این که بیش از پنج دهه تحت سلطه تبلیغات غیرمذهبى و ملحدانه کمونیستى قرار داشت، در واقع فاقد معلومات درست از آیین اسلام است. اکنون دولت آلبانى فضاى بهترى را براى آزادى بیان و مذهب و ادیان فراهم کرده؛ اما خط و مشى حاکمیت تبلیغ جدایى دین از سیاست است؛ آنچه امروز در جوامع اروپایى مطرح مىشود. در حال حاضر به علت مشکلات اقتصادى و فقر، مسلمانان آلبانى تحت تبلیغات منسجم و گسترده فرهنگ بیگانه قرار دارند. واتیکان نظر به رقابت قومى و نزدیکى و همجوارى اش با آلبانى مىکوشد قشرهاى گوناگون به ویژه جوان این کشور را به خود جذب کند. واتیکان با هزینههاى سنگین مشغول فعالیت و آموزش است. دولت آلبانى خود هیچ برنامه مدونى براى حمایت یا ممانعت ظاهرى از رشد آگاهىهاى مذهبى مردم ندارد؛ اما به طور اصولى از اشاعه فرهنگ غالب مردم که مسلمان هستند، حمایت و جانبدارى نمى کند (آلبانى، همان، ص 18 ـ 22).
16. سیر تحولات فرهنگى
آثار به جاى مانده از دوران روم شرقى و سبک معمارى دالماسیاى لاتین و همچنین دیوارهاى ویران شده با ابهت شهرها و کتیبههاى سنگى روى قبرها که قدمت آنها به دوران ایلیرىها مىرسد، به حضور فرهنگ باشکوه و تزیینى آلبانى در قرون وسطا گواهى مى دهد. در عهده ایلیرىها سرزمین آلبانى براى مدت طولانى زیر نفوذ امپراتورى روم شرقى قرار داشت. بدین لحاظ به نظر مىرسد که آنها فقط در شهرها و جلگهها به ویژه در جنوب کشور تأثیر گذاشتند. در خلال تاخت و تازهاى اوایل قرون وسطاى اسلاوها،بخشى از ایلیرىها که تحت نفوذ روم شرقى بودند، با افراد تازه وارد اختلاط کردند و تغییرات قوى بزرگى را باعث شدند. بناهاى برخى از کلیساهاى روستایى و صومعهها و ساختمانهاى سلطنتى از دوران حکومت رومىهاى شرقى که سلطه آنها با قدرى وقفه تا اواسط قرن چهاردهم میلادى ادامه داشت، مبین حضور فرهنگ روم شرقى در آلبانى است (نگاهى به فرهنگ و تمدن آلبانى (از بولتن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى)، روزنامه جمهورى اسلامى، مرداد1373). ساختار فرهنگى آلبانى با ورود عثمانىها به این کشور به هویت اسلامى تغییر شکل داد. آثار باقیمانده از عثمانىها در سراسر این کشور نظیر مساجد، مراکز فرهنگى ـ تاریخى پلها و ساختمانها همگى مؤید قدمت قوى و طولانى فرهنگ اسلامى در این کشور است. تسلط عثمانىها در تاریخ آلبانى طولانى ترین دوران استیلاى حکومت خارجى بر این سرزمین است که از سال 1382 آغاز شد و تا سال 1912 به طول انجامید. پس از رومىها، حکومت عثمانى یکى از اثرگذارترین قدرتهاى ادوار تاریخ بر آلبانى است. تا قرن چهاردهم که هیچ کشورى نتوانسته بود به لحاظ کوهستانى بودن برخى از مناطق مسکونى سرزمین اقوام آلبانیایى بر آنها سیطره و نفوذ کند، عثمانىها موفق شده بودند بر آن مناطق دست یابند و یک حکومت مرکزى مورد علاقه خود را مستقر سازند که کاملا با آداب و رسوم قبیلهاى مردم مغایرت داشت. در تحولات فرهنگى آلبانى باید به عامل برقرارى ارتباط آسان با قدرتهاى بزرگ از طریق دریاى مدیترانه اشاره داشت که در خلال ادوار تاریخى هر یک از امپراتورىهاى بزرگ علاقه شدیدى به این سرزمین داشتند. تسلط پنجاه ساله کمونیستها بر آلبانى و متعاقب آن ویرانى مساجد و آثار اسلامى به گونهاى به مورد اجرا درآمد که بار دیگر فرهنگ غیر بومى و غیر اسلامى بر کشور حاکم شد. با سرنگونى رژیم کمونیستى و برقرارى فضاى باز سیاسى افسار گسیختگى خاصى در عرصه فرهنگى این کشور پدید آمد. در فضاى جدید زمینه حضور و ترویج فرهنگىهاى بیگانه به ویژه غربى آن بیش از پیش مورد توجه در معرض افکار عمومى مردم قرار دارد. ورود و استفاده بى حد از آنتنهاى ماهوارهاى تلاش جدى براى تغییر بنیادى فرهنگ مردم و جذب آنان به سوى فرهنگ بیگانه است (نگاهى به فرهنگ و تمدن آلبانى (از بولتن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى)، روزنامه جمهورى اسلامى، مرداد 1373).
17. تأثیر و تأثر فرهنگى
با نگاهى به تاریخ گذشته آلبانى باید ادغان کرد که سیطره ادوارى فرهنگى متفاوت در آلبانى توانست نقش بسزایى در تغییر بنیاد فرهنگى و ایجاد مسائل فرهنگى نو در این کشور ایفا کند؛ براى نمونه، فرهنگ و تمدن روم شرقى در قرون وسطا توانست به صورت فرهنگ غالب در منطقه بر آثار تاریخى، فرهنگى و حتى سبک معمارى کشور آلبانى اثر مستقیم بگذارد. پس از رومىها حضور پانصد ساله حکومت عثمانىها در بالکان و به ویژه در آلبانى نه تنها باعث تغییرات فرهنگى، ادبى و هنرى شد؛ بلکه موفق شد بر اندیشه و تفکر مذهبى مردم تأثیر بسزایى بگذارد و مردم معتقد به دین مسیحیت را به دین اسلام جلب کند. آلبانیایىهایى که با تمایل و علاقه خود به اسلام روى آوردند، پذیراى فرهنگ و سنن اسلامى شدند. بر این اساس، فرهنگ عام آلبانیایىها به ویژه در رده کهنسالان صبغه شرقى و ترکى دارد و لایههایى از فرهنگ ترکهاى عثمانى در پوشش موسیقى، معمارى، سرودهاى محلى و دیگر نمودهاى فرهنگ دیده مىشود. واژههاى بسیارى از زبان ترکى قدیم در واژگان آلبانیایى یافت مىشود. وجود واژههاى فراوان و حتى گاه اصطلاحات و ترکیبات فارسى در این زبان از نشانههاى ارتباط فراوان زبان آلبانیایى و زبان ترکى است؛ البته بخشى از واژههاى فارسى به ویژه اصطلاحات دینى مانند «شاه شهیدان دشت کربلا»، «دوازده امام»، «پیغمبر پاک» از طریق فرقهها و طریقت فرقههاى صوفى وارد زبان آلبانیایى شدهاند (آلبانى دیار فراموش شده، همان، ص 68). همزمان با نفوذ فرهنگى ایران در بالکان و نیز سفر بسیارى از مشایخ ایرانى به این کشور، فرقههاى گوناگون صوفى گرى در این کشور رواج یافت. فرهنگ کنونى مردم آلبانى که در سنت و دین اسلام ریشه دارد، کنار خود داراى بقایایى از فرهنگ و تمدن و زبان و ادبیات رومى و مسیحیت نیز هست. جهان مسیحیت هم اکنون در صدد احیا و همگانى کردن چنین فرهنگى در سراسر آلبانى است. دوام و زوال ناپذیرى فرهنگ ملى هر کشورى به عوامل گوناگونى بستگى دارد. در آلبانى تجلیات فرهنگ به مفهوم واقعى ریشه دار بودن آن در جامعه است. حذف یا محو آن طى قرنها مشکل خواهد بود؛ امّا مىتواند از آداب و سنن بیگانه یا فرهنگ مهاجم متأثر باشد که در آن صورت آمیختگى فرهنگى شکل مىگیرد. عنصر اساسى اصالت فرهنگى در این کشور از آن فرهنگ اسلامى است. فرهنگ ملى و میهنى آلبانى که در تمدن اسلامى ریشه دارد، خود داراى قدمت طولانى است و توانست نزدیک به 70 درصد جامعه را دربرگیرد. اکنون در فضاى جدید و مناسب تبلیغاتى در این کشور، تلاش مىشود تا فرهنگهاى غیر بومى بهویژه غربى آن با سست کردن فرهنگ ملى و میهنى مردم براى خود جایگاه ویژهاى بیابند. در این جهت کشورهاى غربى، ارگانها و سازمانهاى غیر دولتى بین المللى و کلیساها با طرح و برنامه ریزىهاى کلان فعالیت چشمگیرى را آغاز کردند.
18. خصایص ویژه اجتماعى
مردم آلبانى با توجه به فرهنگ و تمدنهاى متفاوتى که در ادوار گذشته تاریخ بر این کشور غالب شد، روحیه انعطاف پذیرى ویژهاى دارند. خصلت صلح طلبى، راحت طلبى عشق به خانواده، همیارى و همکارى به همنوعان از عمده ترین خصایص ویژه اجتماعى مردم آلبانى به شمار مىآید که در فرهنگ و تمدن کهن آنان ریشه دارد. در جامعه آلبانى و در چارچوب خانواده، حاکمیت روانى و مدیریت منزل با خانمها است. احترام به حفظ نظام خانواده، وجود صمیمیت خاص بین اعضاى خانواده، احترام به پدر و مادر، نقش کلیدى پدر در تصمیم گیرىهاى زندگى، از بارزترین خصایص فرهنگى مردم آلبانى است.
19. روابط عاطفى و روانى مردم با یک دیگر
تشکل و زندگى مردم در خانواده، چون گذشته شکل سنتى و قدیم خود را دارد. فرزندان پسر پس از ازدواج موظف به نگهدارى مادر در خانه خود هستند. این روش زندگى باعث شد تا مردم رفت و آمد بیشترى با هم داشته باشند و در کمک و همیارى به همنوع خویش دریغ نورزند. گردهمایى مردان در قهوه خانهها و رستورانها و نیز بازى دسته جمعى کودکان شواهد ظاهرى وجود روابط عاطفى و روانى خوب بین مردم این کشور کوچک اروپایى است. خانواده در آلبانى استحکام و قدرت انسجام خوبى دارد. این روابط عاطفى توانسته است در پیوند خانوادگى مؤثر واقع شود تا جایى که در آلبانى میزان طلاق در مقایسه با کشورهاى دیگر اروپایى بسیار پایین باشد.
20. مراکز فرهنگى
أ. مرکز جامعه اسلامى تیرانا
حسن صبرى حافظ کوجویک، رئیس مرکز جامعه اسلامى که زمان حکومت کمونیستها مدت 25 سال در زندان به سر برد، با فروپاشى کمونیسم کوشید با برقرارى روابط نزدیک با کشورهاى اسلامى نظیر عربستان به تبلیغ و گسترش اسلام کمک کند. بدین لحاظ تمایلى به همکارى روشنفکران و آگاهان اسلامى در آلبانى و مقدونیه از خود نشان نداد. شاید بتوان گفت که وى در واقع مسبب ورود نیروهاى این کشور به آلبانى شده باشد؛ زیرا وضعیت وى از درون متزلزل بود و دولت و مسلمانان آلبانى درباره او نظر مساعدى نداشتند. این مؤسسه یگانه مرکز قوى و داراى تشکیلات اسلامى آلبانى است که براى اعزام دانش آموزان به کشورهاى گوناگون جهت یادگیرى علوم اسلامى اعزام شدند. این مرکز در 10 نقطه کشور 10 مدرسه اسلامى تأسیس کرد. بر اساس قوانین و مقررات آن، شاگردان این مدارس سال دوم، علوم دینى را در این مراکز مىگذرانند (آلبانى، همان، ص 35).
ب. سازمان روشنفکران مسلمان
آقاى دکتر منتور صمدى چیوکه، رئیس مرکز آگاهى اسلامى رم و سردبیر نشریه اسلام و تاریخ تمدن اسلامى که در زمان حکومت انور خوجه حدود چهل سال پیش آلبانى را ترک گفت و در خارج از کشور به فعالیت پرداخت، اکنون عهده دار این سازمان روشنفکرى است. در این سازمان روشنفکران مسلمان متشکل از استادان، مهندسان، فرهنگیان حضور دارند. پنج کمیته در این سازمان فعال است که هر کدام وظایف گوناگونى را درباره کشورهاى اسلامى انجام مىدهند. آقاى چیوکه بکتاشى است (نگاهى به آلبانى، وزارت امور خارجه، ص9).
21. آثار مهم فرهنگى و تاریخى
آمار دقیقى از تعداد مراکز مهم فرهنگى و تاریخى آلبانى وجود ندارد. یگانه اثر برجسته و تاریخى این کشور، مسجد جامع شهر تیرانا است که قدمت آن به دوران حاکمیت عثمانى برمى گردد. به رغم نابودى کلیه مساجد و مراکز فرهنگى و کلیساها به وسیله دولت انورخوجه، مسجد جامع تیرانا به لحاظ حفظ آثار فرهنگى کشور توانست از تخریب و نابودى مصون بماند. همچنین در شهر بندرى دروس بقایاى قلعهاى قدیم باقى مانده که به سالهاى سلطه رومىها در این سرزمین مربوط است.
22. مؤسسات فرهنگى خارجى و فعالیت آنها
زمان حکومت انور خوجه و در مقاطع گوناگون جز کشورهاى شوروى پیشین، چین و چند کشور اروپاى شرقى سابق، سایر کشورها فاقد مراکز فرهنگى در آلبانى بودند. پس از سرنگونى دولت و آغاز تحولات سیاسى در این کشور، سفارتخانههاى خارجى از جمله امریکا به تأسیس مؤسسات فرهنگى اقدام کردند. امریکایىها حتى در شهر بندرى دروس نیز مرکز فرهنگى تأسیس کردند. اکنون سایر کشورهاى غربى مثل ایتالیا، فرانسه در آلبانى داراى مراکز فرهنگى هستند و این تمایل براى ایجاد مراکز فرهنگى از سوى سایر کشورهاى غربى افزایش یافته است. مراکز فرهنگى کشورها متضمن آموزش زبانهاى خارجى به طور عمده با ایجاد کتابخانههاى مختلف در شهرهاى کوچک و بزرگ و توزیع انواع کتابها درصدد جلب جوانان آلبانى هستند. کشورهاى بلغارستان، چین، کوبا، جمهورى چک، مصر، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایتالیا، کره شمالى، مقدونیه، لیبى، لهستان، رومانى، روسیه، اسلواک، سوئیس، ترکیه، امریکا، ویتنام، یوگسلاوى سابق، فلسطین و جمهورى اسلامى ایران در تیرانا داراى سفارتخانه هستند (کتاب سال1966، کشور آلبانى، موضوع نمایندگان دیپلماتیک، ص321).
23. روابط فرهنگى
قدمت طولانى حضور عثمانىها در آلبانى از سال 1382 تا1912 میلادى توانست در تأثیرگذارى فرهنگى و انتقال ارزشهاى اسلامى نقش ایفا کند. حضور پانصد ساله اسلام در آلبانى به طور طبیعى در انتقال برخى از فرهنگها و آداب و سنن ایرانى به این کشور سهم بسزایى داشت که این امر باعث شد تا مشترکات فرهنگى فراوانى بین دو کشور پدید آید. شجاع الدین شفا در جلد اول کتاب جهان ایرانشناسى با اشاره به سابقه مناسبات فرهنگى دو کشور ایران و آلبانى مىنویسد: «سابقه فرهنگى ایران در آلبانى بر اثر نفوذ ممتد حکومت عثمانى در این کشور زیاد است؛ زیرا در دوران عثمانى، آشنایى با زبان و ادبیات فارسى براى اهل ادب و اعضاى حکومت و خانوادههاى اشرافى ضرورى بود. رواج آیین اسلام نیز که تا قبل از رژیم کمونیستى این کشور را به صورت تنها کشور مسلمان اروپا درآورده بود، به آشنایى مردم این سرزمین با ایران کمک کرد. بسیارى از سیاحان خارجى در سفرنامههاى خود از رواج اشعار مولوى و حافظ در این مملکت سخن گفتهاند» (شفا، ج 1 (آرژانتین، آلبانى، آلمان، اتریش، اتحاد جماهیر شوروى)، ص73). نظریه حضور تاریخى فرهنگ و تمدن اسلامى در آلبانى، وجود فرقههاى گوناگون صوفى و شیعه مذهب در این کشور، سفر تعدادى از شیوخ صوفى ایرانى به آلبانى و نیز علاقه مندى مردم به اسلام و به ویژه اهل بیت(علیهم السلام) زمینههاى فعالیت فرهنگى در این کشور بیش از سایر کشورهاى اروپایى مسلمان نشین وجود دارد.
1ـ23. زبان فارسى
رشد و گسترش فرهنگ و زبان و ادبیات و شعر فارسى به ویژه رباعیات عمر خیام و اشعار سعدى و حافظ و فردوسى سبب شد تا بسیارى از مردم آلبانى با فرهنگ ایرانى آشنا باشند. گفتنى است که آلبانیایىها ترجمه رباعیات خیام به زبان خودشان را از جمله بهترین برگردانهاى اثر عمر خیام مىدانند؛ بنابراین، حضور و قدمت تاریخى اسلام و تمدن ایرانى در این کشور کوچک اروپایى مىتواند بستر اصلى تلاشهاى فرهنگى و نزدیکى دو ملت به یک دیگر باشد. در مکتبخانههاى قدیم که هنوز هم در نقاط کوهستانى این کشور وجود دارند، غالب معلمان مکتب قدیم با زبان فارسى آشنایى دارند. «اتوره روسى» (Ettore Rossi) خاورشناس و ایرانشناس برجسته ایتالیایى که مؤلف فهرست معروف نسخههاى خطى فارسى کتابخانه واتیکان است و در جنگ دوم، مدتى در آلبانى انجام وظیفه مىکرد، مىنویسد که شخصا در بسیارى از کتابخانههاى مردم این کشور و در کاخهاى قدیم آن کتابهاى خطى متعدد فارسى دیده است» (همان، ص74). بنا به اظهارات مسؤولان آلبانیایى، بیش از 550 لغت که داراى ریشه فارسى هستند، در گویش آلبانیایى مورد استفاده واقع مىشود. اکنون بیش از پانصد لغت زبان فارسى میان مردم این کشور رواج دارد که برخى از آنها ریشه اسلامى دارند؛ مانند انشاءالله، مسجد، فقرا، امام، یتیم، ناموس، طریقت، درویش، شیطان، باباجان، تمام ساعت، رسمى، امضا، مثلا، گناه، گلیم، جواهر، حمام، دعا، به درک، باشگاه، مسافر، چشم، تکیه، تربت، بابابزرگ، دستمال، مناره، سجاده، چادر، یورش، یواش یواش، چکمه، حلوا، باقلوا، سلطانى، قطعه، نفت، پنجره، باغچه، شیشه، پرتقال، بدون زحمت، نیست... . کتابخانه ملى تیرانا که در سال 1922 تأسیس شده، داراى 000/500 جلد کتاب است. این کتابخانه مجموعهاى از نسخ خط فارسى و ترکى و عربى دارد که یادگار دوران عثمانى است. از این مجموعه و از قسمت فارسى آن تاکنون فهرست مستقلى تنظیم نشده است (شفا، ج 1، آرژانتین، آلبانى، آلمان، اتریش، اتحاد جماهیر شوروى، ص 74).
2ـ23. فرهنگ خانوادگى و اجتماعى
در آلبانى پیوند خانوادگى بسیار محکم است و اختلاف خانوادگى به ندرت پیدا مىشود. آمار طلاق بسیار پایین است و این عمل در جامعه بسیار وقیح تلقى مىشود. اختلاف سنى بین زن و مرد براى ازدواج 10سال است. خانوادهها یک یا دو فرزند دارند و در روستاها این رقم تا سه نفر افزایش مىیابد. خواستگارى از سوى والدین مرد از والدین زن صورت مىگیرد. مردم آلبانى درباره ناموس خود بسیار حساس هستند. روابط اجتماعى بسیار قوى است و دوستان و آشنایان در ملاقات و نیز زمان خداحافظى با یک دیگر روبوسى مىکنند. افراد در کارها به یک دیگر کمک مىکنند. مردم اول ژانویه و اول بهار را به صورت سال نو جشن مىگیرند و در میهمانىها مانند ایرانىها به پذیرایى مشغول شده، اصرار دارند که میهمان حتماً میوه و تنقلات تناول کند.
3ـ23. فعّالیتهاى فرهنگى
عناوین فعّالیت فرهنگى جمهورى اسلامى ایران و آلبانى به شرح ذیل است: 1. تبادل هیأتهاى فرهنگى هنرى؛ 2. برگزارى هفتههاى فیلم، کتاب، عکس و نقاشى ایران؛ 3. تبادل برنامههاى رادیویى و تلویزونى؛ 4. رفت و آمد بین عالمان و روحانیان مذهبى؛ 5. برقرارى ارتباطات فرهنگى بین مراکز دینى، فرهنگى دو کشور؛ 6. همکارى در بازسازى مساجد ومراکز دینى. با توجه به مشترکات فرهنگى و مذهبى بین دو کشور و قدمت طولانى فرهنگهاى اسلامى و ایرانى در آلبانى، زمینه فعالیتهاى فرهنگى براى توسعه و گسترش مناسبات دو جانبه وجود دارد که اهم آن را مىتوان به شرح ذیل خلاصه کرد: 1. تبادل استاد و دانشجو در بخشهاى گوناگون علوم انسانى بهویژه در زمینه ادبیات فارسى، هنر و حقوق؛ 2. تشویق و ترغیب در اشاعه فرهنگ ایرانى از طریق داستانهاى کودکان و نوجوانان، فیلم، سریال تلویزونى و نیز معرفى آداب و رسوم ایرانى از طریق وسایل ارتباط جمعى؛ 3. برپایى کرسى زبان فارسى در دانشگاه تیرانا و اعطاى امتیازاتى براى دانشجویان آلبانیایى علاقه مند به زبان فارسى؛ 4. افتتاح کرسى زبان آلبانى در ایران؛ 5. مشارکت گسترده در نمایشگاههاى بین المللى آلبانى به ویژه در نمایشگاههاى کتاب فیلم صنایع دستى، خط، موسیقى و نقاشى؛ 6. تشکیل انجمن دوستى ایران و آلبانى؛ 7. ایجاد گروه دوستى پارلمانى بین دو کشور. مسلمان بودن بیش از هفتاد درصد از مردم آلبانى، مهم ترین عامل مؤثر در همکارىهاى فرهنگى بین دو کشور، و صاحب نقش برجستهاى است؛ امرى که خود با ظرافتهاى ویژه به برنامه ریزى و جدیت بیشترى نیاز دارد (آلبانى، همان، ص 132 ـ 136).
منابع و مآخذ
- آخرین تحولات آلبانى، وزارت امور خارجه، مهرماه 1371ش.
- آلبانى تحرک صمیمانه تر به سوى جهان اسلام، وزارت امور خارجه.
- احمد حامد، دخل الاسلام 36 دولة، دار و مکتبة هلال، 2002 م، بیروت، لبنان.
- دائرة المعارف تشیع، جلد دوم، بخش بکتاشیه.
- رویوران، حسن، آلبانى دیار فراموش شده، سازمان حوزهها و مدارس خارج از کشور.
- شجاع الدین شفا، جهان ایرانشاسى، ج1، آرژانتین، آلبانى، آلمان، اتریش، اتحاد جماهیر شوروى.
- کتاب سال 1966، کشور آلبانى، موضوع نمایندگان دیپلماتیک.
- کتاب سال (Year Book) 1994، کشور آلبانى.
- کتاب سبز وزارت امور خارجه، جمهورى تودهاى سوسیالیستى آلبانى، اداره دوم سیاسى، مرداد 1360ش.
- مرورى اجمالى بر تاریخ سیاسى آلبانى، جهاد سازندگى آلبانى، مترجم على اصغر کلباسى، مهرماه 1373ش.
- موسوى بجنوردى، کاظم، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 1، تهران، 1367ش.
- نگاهى به آلبانى، وزارت امور خارجه، سال 1370.
- نگاهى به فرهنگ و تمدن آلبانى (از بولتن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى)، روزنامه جمهورى اسلامى، مرداد 1373ش.
- Balkan Unit - Bulgaria, Romania, Albaniz - NO 1/8/1993 - Page 45.
پانویس
- ↑ دانشیار جامعة المصطفی العالمیة
- ↑ دانشیار جامعة المصطفی العالمیة
- ↑ آلبانى از ریشه کلمه آلبوس (Albus) به معناى سفید است. آلبانى به سرزمین کوه هاى سفید شهرت یافته، و نام محلى کشور، شکیپنى یا شکیپرى و نام بین الملل آن آلبانى است.
- ↑ شبه جزیره بالکان 000/505 کیلومتر مربع مساحت دارد. بیشترین طول آن از مغرب به مشرق 1260کیلومتر و بیشترین عرض آن از شمال به جنوب 950کیلومتر است.از مغرب به دریاى آدریاتیک و دریاى یونان و از مشرق به دریاى سیاه و دریاى مرمره و بوسفور و داردانل و دریاى اژه محدود مىشود. بلغارستان، یوگوسلاوى (سابق)، آلبانى، یونان، نواحى جنوب رومانى، مناطق غربى ترکیه و بخش کوچکى از ناحیه شمالِ شرقىِ ایتالیا در شبه جزیره بالکانواقع شدهاند.