سودان پهناورترین کشور جهان اسلام (مقاله)
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۶:۴۵، ۱ اکتبر ۲۰۲۲؛
فصلنامه | اندیشه تقریب |
---|---|
اطلاعات نشر | سال دوم/ شماره ششم/تابستان 1385 |
عنوان مقاله | سودان پهناورترین کشور جهان اسلام |
نویسنده | ع.ر- امیردهی |
تعداد صفحات | 24 |
بخش | سرزمینهای جهان اسلام |
زبان | فارسی |
چکیده:
با توجه به سخن پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) نسبت به سرزمین سودان و مهاجرت هاى صحابه به این سرزمین و پذیرش اسلام از سوى سودانیان و تاریخ سرافرازى که این کشور از خود به یادگار گذاشته، اهمیت سخن گفتن از پهناورترین کشور جهان اسلام، روشن مىشود. در این نوشتار سعى شده است ضمن اشاره اجمالى به قلمرو جغرافیایى، دین و اعیاد سودانیان، تحولات اجتماعى ـ فرهنگى و وضعیت فعلى مسلمانان و مسایلى هم چون قیام مهدى سودانى، اوضاع جنوب سودان، ادیان و مذاهب، تصوف و فرقه هاى صوفیه، نظام آموزشى، وضعیت زنان و بالاخره رابطه این کشور با جمهورى اسلامى ایران، بررسى گردد.
مقدمه
سودان کشورى است که نقش منطقه اى و جهانى آن در طول تاریخ بازگو نشده است و این در حالى است که سودان را سرزمین اصلى و اولیه نسل بشرى و جایگاه اولیه تمدّن انسانى دانسته اند. (حسن شیخ فاتح، ص 9). سودان سرزمینى است که قرآن کریم بندگان صالحش را ستوده است (مائده/85ـ83؛ انعام/52؛ کهف/28) و پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله)نسبت به کمال و بزرگوارى برخى از ساکنان و مردمان آن سخن گفته و بهترین مردم سودان، را قبیله «نوبه» خوانده است. (سیوطى، ج4، ص108). هم چنین پیامبر اعظم(صلىاللهعلیهوآله)در این باره فرموده است: «اتخذوا السودان فان ثلاثة منهم من سادات أهل الجنة، لقمان الحکیم، و النجاشى، و بلال؛ با سودان باشید، (به سودان توجه کنید) چه این که سه نفر از سودانیان از بزرگان اهل بهشت اند: لقمان حکیم، نجاشى و بلال. (سیوطى، بى تا، ج 1، ص 66). سودان، سرزمین فرزندان اصحاب اخدود، لقمان حکیم و وطن برخى از مردان و زنان صحابه و محل هجرت اول و دوم بعضى از یاران پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) است. سرزمینى که تاریخ و حوادیث برخى از اقوام و امت هاى پیامبران پیشین در آن رخ داده است و ده ها دانشمند و نویسنده در علوم مختلف از این سرزمین برخاسته اند. در این نوشتار، به اختصار به تاریخ و وضعیت فرهنگى، سیاسى و اجتماعى این کشور پرداخته شده است تا مقدمه اى باشد براى کسانى که شناخت تفصیلى پهناورترین کشور اسلامى را دنبال مىکنند.
1. سرزمین هاى تشکیل دهنده سودان فعلى
جغرافى نویسان مسلمان قرون وسطى، منطقه جنوبى کویر صحرا در قاره آفریقا را «بلاد السودان» (سرزمین سیاهان ) نامیدند. به عبارت دقیق تر، سرزمین هاى واقع درجنوب مصر، که از سال 1899 تا 1955م. قلمرو حکومت مشترک مصر و انگلیس را تشکیل مىداد، اکنون شامل جمهورى سودان مىشود. سابقه این واژه از قرن نوزدهم است، و عنوان ادارى مناسبى براى امپراتورى آفریقایى محمد على پاشا، نایب السلطنه مصر، و جانشینان او مىباشد. با این توضیح که در سال 1823م، دفتردار محمدبن خسرو لقبِ «فرمانده کلّ سودان و کردفان» گرفت. ده سال پس از آن، لقب «حاکم ایالات سودان» به على خورشید پاشا واگذار شد، که شاید نخستین کاربر رسمى این واژه به مفهومى نزدیک به معنى جدید آن باشد. (هیسکت، 1369، ص 8 و 241).
2. قلمرو جغرافیایى جمهورى سودان
وسعت فعلى قلمرو سودان، که پهناورترین کشور جهان اسلام است، 813/505/2 کیلومتر مربع (تقریبا یک چهارم مساحت اروپا) است که با 9 کشور آفریقایى هم مرز است. موقعیت جغرافیایى این کشور نسبت به کشورهاى همسایه چنین است: از شمال به مصر،از شرق به دریاى سرخ و اریتره، از غرب به آفریقاى مرکزى، چاد و جمهورى لیبى، از جنوب به کنیا، اوگاندا و زئیر محدود است.
از نظر جغرافیایى، بخش بزرگى از این کشور را دشتى وسیع تشکیل مىدهد. این ناحیه را مىتوان به سه منطقه تقسیم کرد: در شمال، صحرایى ناهموار و نیمه صحرا؛ در جنوب، منطقه شن موّاج که از ناحیه نیمه بیابان تا بخش جلگه اى گسترده است؛ و باز در جنوب این قسمت منطقه رُسى قرار دارد که هر چه از جنوب دارفور به طرف شرق و به نواحى مرطوب و نیمه بیابانى واقع در شرق رودخانه نیل آبى و نیل اصلى، پیش مىرود گسترده تر مىشود. تپه دریاى سرخ، که امتداد شمالى ارتفاعات اتیوپى است، این دشت پهناور را از نوار باریک ساحلى جدا مىکند.
رود نیل و انشعاباتش دشت سودان را آبیارى مىکند. سرچشمه هر دو رود نیل سفید و آبى در خارج کشور است. نیل سفید در ناحیه نِمول (محلى که بخش هاى فوقانى آن بحرالجبل نام دارد) وارد کشور سودان مىشود و پس از طى مسافتى نزدیک به صد و شصت کیلومتر وارد دشت رُسى مىشود و در منطقه باتلاقى وسیعى به نام «سدّ» گسترده مىشود و پس از طى مسیر پرپیچ و خم صد و شصت کیلومترى، به شاخه غربى خود، بحرالغزال ـ که آب چند رودخانه کوچک را در خود جمع نموده و دشت جنوب غربى را آبیارى مىکند و سرچشمه آن فلات سنگ آهن خام است ـ مىپیوندد و شعبه نیل ـ کنگو را تشکیل مىدهد و سپس حدود صد و سى کیلومتر جلوتر به رود سوباط از جانب شرق مىپیوندد.
رود پر دامنه و کند حرکت نیل سفید از مرداب ها سرچشمه مىگیرد و به درون ناحیه جنگل هاى اقاقیا جریان مىیابد. زمانى دو سوى کرانه آن تا خرطوم پوشیده از این درختان بود ولى اکنون قسمت انتهایى مسیر رودخانه از دشت هاى باز و تقریباً بى درخت مىگذرد. مسافت میان محل تلاقى نیل سفید و بحرالغزال تا خرطوم بیش از نهصد کیلومتر است. نیل آبى رودى کوتاه تر، سریع تر و زیباتر است و مسافتى را که در داخل سودان طى مىکند نزدیک به هشتصد کیلومتر است. شبیه جزیره واقع در بین دو رودخانه نیل سفید و نیل آبى، که در خرطوم به هم مىپیوندند، به «جزیره» معروف است. «جزیره» که زمانى غله زار خرطوم بود، اکنون مرکز ناحیه عمده کشت پنبه در سودان به شمار مىرود.
رودخانه نیل اصلى از خرطوم به سمت شمال کشور، که به گونه فزاینده اى لم یزرع است، پیش مىرود و در حدود سیصد کیلومترى پایین خرطوم، به آبادى موسمى عطبره، آخرین انشعاب خود، مىپیوندد و حدود دویست و پنحاه کیلومتر جلوتر، در ابوحمد، به سوى جنوب غرب تغییر مسیر داده و پس از آن مسیرش را به سوى شمال از «دُنقله» تا مرز مصر ادامه مىدهد. (هالت و دالى، ص10ـ9).
3. قبایل در سودان
قبیله در تمام کشورهاى آفریقایى وجود دارد و تأثیر آن در ساختار اکثر دولت هاى آفریقایى نمایان است و شاید بتوان گفت نقش احزاب و گروه ها را در کشورهاى دیگر بازى مىکنند. در سودان قبایل و نژادهاى زیادى زندگى مىکنند. تعداد قبایل سودان (با زیرمجموعه ها و شعب آن) به بیش از هفتصد قبیله مىرسد. تمام این قبایل از دو مجموعه بزرگ به نام هاى جعلیه و جهنیه (که به سودان آمده اند) نشئت گرفته است. قبایلى که از نژاد جعلیه اند بیش تر در شمال پراکنده شده و نژادهاى جهنیه از غرب تا شرق سودان را فراگرفته است. در جنوب سودان قبایلى غیر مسلمان با آداب و رسوم و اعتقاداتى خاص به سر مىبرند و هر یک رئیسى به نام سلطان دارند و با زبان و لهجه و قوانین ویژه و قلمرو مشخص، زندگى مىکنند.
از مهم ترین قبایل جعلیه مىتوان از قبیله میرغاب، رباطاب، جوابره، رکابیه، جموعیه، جمع، عذیات، شایقیه، بدیرى. .. نام برد. این قبایل در نشر فرهنگ اسلامى بسیار مؤثر بوده اند. اهمیت فرهنگ قبایل در سودان به حدى است که حتى امروز افراد و شخصیت ها با افتخار از قبیله خود یاد مىکنند و به آن مىبالند و به جرئت مىتوان گفت کسى نیست که به قبیله اى نسبت نداشته باشد. جالب است که نسبت برخى از قبایل به ائمه اطهار(علیهم السلام) مىرسد و افراد چنین قبیله هایى سخت به این انتساب مباهات مىکنند.
اگر با نظرى ژرف به تاریخ سودان بنگریم درمى یابیم که قبیله یکى از مهم ترین عوامل حرکت تاریخ در سودان به شمار مىآید. در تمام جنگ ها و مهاجرت هایى که در تاریخ سودان روى داده و دولت ها و سلطنت نشین ها پابرجا مانده و یا نابود شدند، قبیله نقش اصلى را بازى کرده است.
بسیارى از قبایل مسلمان در تاریخ سیاسى سودان نقش داشته و مناطقى را تحت فرمانروایى خود در آورده بودند. به طور طبیعى این قبایل بر سرحکمرانى با یک دیگر به نزاع برخاسته، لشکرکشى مىکردند. (حیدرى، 1379، ص 19ـ18).
4. دین سودانیان
دین رسمى در سودان، دین اسلام است و 7/74% جمعیت مردم آن را مسلمانان تشکیل مىدهند. مسلمانان بیش تر در مناطق شمالى زندگى مىکنند و درصد آنان در بعضى مناطق شمالى مانند ولایت کردفان، دارفور و ولایت جزیره به 99% مىرسد. بعد از اسلام، حدود 1/17% مردم سودان معتقد به باورهاى قبیله و پیروان مذاهب ابتدایى «آنیمست» هستند که بیش تر در مناطق جنگلى جنوب کشور (یعنى استان هاى بحرالغزال، استوائیه و نیل علیا) زندگى مىکنند و حدود 2/8% از جمعیت سودان، مسیحى هستند. مسیحیان سودانى الأصل بیش تر در جنوب زندگى مىکنند. آنان قبل از پذیرش مسیحیت، پیرو مذاهب ابتدایى بودند و بر اثر تبلیغات مسیحیان به این دین گرویدند. وضعیت فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى آنان ضعیف است. مسیحیان مهاجر که اکثراً از مصر «قبطى ها» و لبنان ـ در زمان تسلط ترک و مصر بر این سرزمین ـ به سودان هجرت کرده اند در خارطوم و ولایت هاى شمالى به سر مىبرند. (پیشین، ص 3).
5ـ اعیاد سودانیان
اعیاد سودانیان را مىتوان به دو دسته دینى و ملّى تقسیم کرد:
الف) اعیاد دینى
ـ عید فطر؛ از مهم ترین اعیاد دینى مسلمانان است. کلیه اداره هاى دولتى و مراکز خصوصى به مناسبت حلول ماه شوال پنج روز تعطیل است. قبل از فرارسیدن عید فطر مردم به بازار هجوم مىآورند و براى خانواده خود لباس نو تهیه مىکنند. کسانى که از خانواده دور هستند سریع به شهر و دیار خود باز مىگردند تا در مجالس جشن و سرور عید با خویشاوندان خود همراه شوند.
ـ عید قربان؛ یکى دیگر از اعیاد مهم مسلمانان، عید قربان است. در عید قربان که هفت روز تعطیل رسمى است، افراد متمکن گوسفند سر مىبرند و آن را طبخ کرده، بین خویشان و آشنایان و همسایگان تقسیم مىکنند. در عید قربان و عید فطر، همه خانواده ها به دید و بازدید یک دیگر مىروند.
ـ میلاد پیامبر اعظم(صلىاللهعلیهوآله)؛ یک روز تعطیل است. مردم در این روز گرد هم جمع شده و صوفیان همراه با دف و نى به خواندن مدایح نبوى مىپردازند.
ـ اول محرم؛ به عنوان آغاز سال هجرى قمرى، مغازه ها یک روز تعطیل است.
ـ روز اسراء و معراج پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله)؛ یک روز تعطیل است.
ـ بزرگداشت شب قدر در ماه رمضان.
ـ نیمه شعبان؛ معمولاً صوفیان این روز را روزه مىگیرند.
ـ میلاد حضرت مسیح(علیه السلام).
و بالأخره روز جمعه، روز تعطیل رسمى هفتگى است.
ب) اعیاد ملّى
ـ اول ماه ژانویه؛ ـ جشن استقلال سودان (دو روز تعطیل)؛ ـ عید انقلاب؛ ـ سى ام ژوئن (یک روز تعطیل)؛ ـ روز مادر؛ ـ روز پیروزى ملت سودان در قیام علیه حکومت نمیرى؛ ـ عید شم النسیم (عید ویژه مسیحیان سودان)؛ ـ روز کارگر؛ ـ روز عید اکتبر؛ ـ عید دفاع ملى؛ ـ روز شهید؛ ـ روز انتفاضه فلسطین؛ ـ روز نفت.
6. مکان ها و مراکز دیدنى
سودان با پیشینه تاریخى و موقعیت جغرافیایى ویژه اى که دارد داراى مکان ها و مراکز دیدنى متعددى است. برخى از آن ها عبارت اند از: ـ مسجد الفاروق، موزه ملى، موزه سنتى سودان (موزه طبیعى) و دارالوثائق، که در شهر خارطوم، پایتخت سودان قرار دارند. ـ مسجد النیلین (که در محل التقاى دو نیل سفید و آبى ساخته شده است)، موزه و. .. مقام امام المهدى، بازار لیبى و بازار چوب، که در شهر فرهنگى ام درمان قرار دارند. ـ سد جبل اولیاء، واقع در استان جبل اولیاء، در 50 کیلومترى خارطوم و اهرام بجراویه واقع در 180 کیلومترى خارطوم و شهر کسلا واقع در فاصله 700 کیلومترى خارطوم.
7. قیام مهدى سودانى:
گرچه سودان در طول تاریخ شاهد تحوّلات سیاسى ـ اجتماعى زیادى بوده است اما برخى از حوادث آن به یادماندنى بوده و در سرنوشت مردم و حکومت این کشور تأثیر بسزایى داشته است. یکى از این موارد، قیام مهدى سودانى است که به شرح اجمالى آن مىپردازیم: محمد احمد بن عبدا... مشهور به «المهدى» در سال 1844 در جزیره «اشراف» (جزیره لباب) واقع در شهر دنقلا در شمال سودان متولد شد. پدر وى مردى متدین و یک قایق ساز ساده بود. وى به همراه خانواده به خارطوم مهاجرت کرد و در شهر ام درمان ساکن شد، سپس جهت تحصیل راهى خلوه شد و با نبوغى که داشت به حفظ قرآن و تحصیل علوم دینى پرداخت. وى پیرو طریقه سمانیه بود و پاى بندى او به اصول اسلامى و اخلاص و مردم دارى اش باعث شد عده زیادى به دور او جمع شوند. او داراى روحیه ضد استعمارى بود و در محافل مختلف نسبت به حضور استعمار به مردم هشدار مىداد. در آن زمان مردم از ستم و فشار حکومت عثمانى و مصر به تنگ آمده بودند و هنوز از زیر یوغ حکومت رها نشده بودند که استعمار انگلیس دست چپاول به سوى آن ها دراز کرد. محمد احمد بن عبدا... با مساعد دیدن وضعیت به این نتیجه رسید که باید با ادعاى مهدویت، مردم را به سوى خود جمع کند و به جنگ استعمار بپردازد. وى در سن 40 سالگى ادعاى مهدویت کرد و براى گرفتن بیعت به عنوان «امام المهدى» به سوى غرب سودان حرکت کرد و از قبایل متعدد بیعت گرفت و با نیروى مجهز فراوان به جنگ استعمار رفت و شهرها را یکى پس از دیگرى آزاد کرد و پس از آزاد سازى ام درمان آن جا را محل حکومت خود قرار داد و سپس خارطوم را آزاد کرد و استعمار به ناچار از سودان خارج شد. البته ادعاى مهدویت او، به مفهوم مصطلح آن نبوده است و هم اکنون نیز چند میلیون طرفدار او در سودان او را به عنوان «مهدى موعود» نمىشناسند، بلکه او را «مجدّد»ى مىدانند که مطابق بعضى از روایات، هر صد سال یک بار، براى احیاى سنت هاى اسلامى قیام مىکند. در منشورات رسمى خودِ «محمد احمد سودانى» آمده است که او بر ضد نفوذ غرب و براى از بین بردن بدعت ها، قیام کرده و مىخواهد مردم مسلمان را به سوى اسلام واقعى بخواند و احکام قرآن و سنت را اجرا کند و نخستین گام در این راه، بیرون راندن نیروهاى اشغال گر انگلیسى است. (شقیر، ج 2، ص 374). او مىگفت: «ما مسلمانان فقط با وحدت مىتوانیم اصول استوار اسلام را احیا کنیم و نیروهاى متجاوز بیگانه را از بلاد مسلمین بیرون برانیم». (خسروشاهى، ج 2، ص 68). مهدى سودانى پس از استقرار حکومت خود، اعلان حکومت اسلامى نمود و ولات نصب کرد و به دنبال اجراى قوانین اسلامى برآمد. وى در اکثر مسایل فتوا مىداد. مدت حکومت وى دوامى نداشت و بر اثر یک بیمارى در ژوئن 1885 درگذشت و در همان خانه اى که از دنیا رفت، دفن گردید. (قدال، 1412ق، ص 136) و مزار وى از آن زمان تاکنون زیارت گاه مریدان اوست. آن چه او براى جانشبن خود بر جاى گذاشت، یک دستگاه حکومت مقدماتى بود که اصول عقیدتى جنبش دینى و جنگ هایى که سبب قدرت او شد در آن انعکاس داشت. مهدى سودانى به پیروان خود لقب «انصار المهدى» داد و بر این باور بود که اسلام اولیه را دوباره به مرحله اجرا در مىآورند. المهدى «عبدالهى بن محمد» را ملقب به «خلیفة الصدیق» و جانشین خلیفه ابوبکر و «على بن محمد هیلو» را که مردى بسیار پارسا و مرید دیرینه او بود ملقب به «خلیفة الفاروق» نمود و جانشین خلیفه عمر معرفى کرد و...؛ هر یک از خلیفه ها بر لشکرى از ارتش مهدى فرمان مىراندند. (هالت و دالى، 1366ش، ص 106 ـ 105). المهدى براى سودانى ها «ابوالاستقلال» به شمار مىآید. وى رهبرى ملى بود که موفق شد قبایل سودان را بر مبناى عقاید و ارزش هاى اسلامى متحد سازد، زمام داران بیگانه را از کشور بیرون راند و حکومتى ملى پى ریزى کند. برخى از سودانى ها او را مجدد و احیاکننده دین اسلام به شمار مىآورند. پس از مرگ مهدى، «خلیفه عبدالهى» با لقب «خلیفة المهدى» جانشین وى شد و به مدت 13 سال حکومت کرد و بعد از حکومت وى، بار دیگر استعمار به کشور سودان حمله کرد و آن را اشغال نمود و در سال 1898 با درگذشت عبدالله تعایشى، حکومت المهدى پایان یافت. حکومت عبدالله تعایشى با هم دلى همه گروه ها و شخصیت ها همراه نبود و در زمان وى مشکلات داخلى و خارجى زیادى رخ داد. (ضرار صالح ضرار، 1975م، ص 193ـ166). با وجود این که حکومت مهدى در تاریخ سودان بسیار کوتاه مدت بود ولى داراى آثارى از این جمله بود: 1ـ دوران حکومت وى دوره ذوب شدن قبایل در حاکمیت مرکزى بود؛ 2ـ طریقت هاى صوفیه براى استقلال کشور با هم متحد شدند؛ 3ـ دین و سیاست ارتباط ارگانیکى یافت و این رابطه نمایان گر نقش مهم دو طریقت بزرگ انصار و ختمیه در نهضت ملى بود که به استقلال سودان منتهى شد.
8. وضعیت جنوب سودان:
پس از براندازى حکومت مهدى در سودان توسط انگلستان و مصر، بالاترین قدرت نظامى و کشورى در سودان به والى واگذار شد. از سال 1899 تا پایان حکومت مشترک انگلستان و مصر در سال 1955، تمام والى ها از اتباع انگلستان بودند و بر دولت سودان اشراف داشتند. نخستین والى انتصابى، «لرد کیچنر» بود. او تا دسامبر سال 1899 این منصب را در اختیار داشت. پس از او «سر رجینالد ونگیت» والى سودان گردید و تا سال 1917 این عنوان را در اختیار داشت. در زمان او «رویه مذهبى در جنوب» با آن چه در شمال اسلامى دنبال مىشد، تفاوتى آشکار داشت. ونگیت و زیردستانش، آزرده از خطرهاى ایجاد شده از ناحیه اسلام، در پى آن بودند که نفوذ اسلام را در ایالت هاى جنوبى به طور کامل از بین ببرند. سازمان هاى تبلیغى مسیحى که فعالیت آنان در اثر سیاست دولت در شمال کشور بى نتیجه مانده بود، در جنوب به صورت حوزه هایى جهت دعوت مردم به دین مسیحى درآمدند، آموزش و پرورش به زبان انگلیسى را به آن ها واگذار کردند، کوشش هایى در راه منع یادگیرى و استفاده از زبان عربى و حتى پوشیدن لباس عربى به عمل آوردند، و براى توقف گسترش اسلام که از حضور سپاهیان شمالى «جلابه» ناشى مىشد، با استخدام افراد محلى، لشکرى استوایى در ایالت مونگالا ایجاد نمودند که پس از چندى گروه هاى محلى دیگرى نیز به آن پیوستند و لشکریان شمالى کم کم آن جا را ترک گفتند و مأموران انگلیسى به طور روز افزون مردم جلابه را بیرون کردند. (هالت و دالى، 1366ش، ص 136). در واقع، انگلستان به مدت چند دهه مانع از آن شد که منطقه جنوب تحت تأثیر نفوذ اعراب قرار گیرد و به سکنه جنوب صرفاً این امکان را داد که در زیر پرچم حکومت افسانه اى بارون هاى انگلیسى و بر اساس ضوابط محلى، در جهت رشد و توسعه گام بردارند، و این کار توأم با اعمال استبداد نسبت به آن ها و حمایت از برخى قبایل شورشى بود. دولت سودان به سختى حاضر بود عدم تعادلى را که از انگلیسى ها به ارث مانده بود برطرف کند و تقاضاهایى را که براى برقرارى حکومت فدرال مطرح مىشد، یا بلافاصله رد مىکرد و یا به منظور آرام ساختن مردم جنوب و جلب رضایت آن ها در مواقع لازم صرفاً به دادن وعده و وعید اکتفا مىنمود. طولى نکشید که معلوم گردید در سودان مستقل، مردم جنوب در حکم اتباع درجه دوم مىباشند. حتى افراد تحصیل کرده جنوب ضربه تبعیض را احساس کردند و دریافتند که تا آینده نامعلومى از تحرک اجتماعى آن ها جلوگیرى خواهد شد. بروز این حوادث ناگهانى، این تصور را براى جنوبى ها به وجود آورد که یک بار دیگر قربانى تبانى هاى سکنه شمال شده اند. بنا به گفته یکى از نویسندگان، سرخوردگى آن ها از اقدامات قانونى، برگزیدگان جنوب را برانگیخت که دست به کار شوند و به تدریج به سوى جدایى خواهى، آن هم از طریق توسل به زور، گرایش پیدا کنند. اولین جنگ داخلى سودان در سال 1960 شروع شد و با امضاى موافقت نامه آدیس آبابا در سال 1972 به پایان رسید. گرچه این موافقت نامه خالى از اشکال نبود ولى دو طرف تمایل به امضاى آن داشتند و تا اوایل سال 1980 به مردم جنوب سودان امکان داد که تحت اداره یک حکومت منطقه اى که بر اساس اصول دمکراتیک انتخاب شده بود به صورت نوعى خودمختارى، حاکم بر سرنوشت خود باشند. در سال 1983 دولت نمیرى این موافقت نامه را زیر پا گذاشت. مسئله جنوب و تجزیه آن همواره در قالب هاى متفاوتى مورد نظر گروه ها یا خط مشى هاى متفاوت و ایدئولوژى هاى گوناگون بوده است. زمانى جناح هاى مارکسیست حمایت شده از طرف اتیوپى در صدد تجزیه جنوب سودان و استقرار یک حکومت چپ هواخواه مسکو بودند و زمانى دیگر گروه هاى ناسیونالیست مدعى مىشدند که جنوب یک واحد جغرافیایى و قومى مستقل است که توسط مسلمانان شمال اشغال شده است. در حال حاضر جان گارانگ با تغییر جهت دادن به طرف سیاست هاى آمریکا، نوع دیگرى از تجزیه جنوب سودان را مورد توجه قرار داده است. بنابراین به روشنى مىتوان دید که مسئله جنوب سودان همواره به صورت اهرمى علیه خارطوم به کار رفته است. لازم به ذکر است که اولین رهبر شورشى جنوب «ژوزف لافو» بود و سرهنگ «جان گارانگ» جانشین او گردید. او طرفدار تز خود مختارى و جدایى منطقه جنوب از دولت مرکزى است. در واقع تنها دولت نجات ملى، یعنى حکومت البشیر، توانست به طور موقت با طرح آشتى ملى در سال 1996 از مشکلات جنوب بکاهد؛ به این صورت که دولت مرکزى توانست بعضى از رؤساى قبایل جنوب را قانع کند که تا چند سال دیگر، جنوب تحت حکومت مرکزى اداره شود و بعد از آن انفصال و جدایى جنوب به شور و انتخابات گذاشته شود و در صورت تحقق اکثریت آرا مبنى بر جدایى، مستقل گردد. بعضى از شورشیان، مانند جان گارانگ، زیر بار قبول این طرح نرفتند و سرانجام درسال 2002 دولت توانست با شورشیان به آتش بس دست یابد و از آن تاریخ، تلاش ها براى توافق و صلحى پایدار در کشور ادامه دارد. اهمیت ژئوپلیتکى جنوب سودان باعث شده است دشمنان کشور چشم طمع به آن بدوزند؛ زیرا در این منطقه معادن مختلفى از قبیل طلا، الماس و نفت وجود دارد و اخیراً نفت سودان از جنوب استخراج شده و به گفته برخى کارشناسان، نفت جنوب سه برابر نفت عربستان است. هم چنین این منطقه به طور کامل پوشیده از جنگل هاى سرسبز است و آب رودخانه نیل در منطقه اى به نام «سدود» به صورت حورى بزرگ جمع مىشود که داراى اهمیت ویژه اى است. آمریکا حضور در جنوب را به عنوان فشارى بر مسلمانان شمال سودان وکشور مصر و نیز پایگاهى در کنار منطقه استراتژى دریاچه هاى بزرگ مىبیند. اسرائیل نیز طبق همین سیاست چشم به جنوب دوخته است. جنگ دو ساله با شورشیان جنوب سودان، خسارت زیادى بر این کشور وارد کرد. این شورش ها هر از چندگاهى از سرگرفته مىشود. هوشیارى و تصمیم دقیق و قاطعیت دولت و همبستگى مردم مناطق سودان، مىتواند این غائله را پایان دهد.
9. ادیان و مذاهب:
برخى از دانشمندان معتقدند که ظهور بعضى از ادیان آسمانى و حتى برخى از تمدن هاى انسانى اگر در سرزمین سودان نبوده باشد، در اطراف آن بوده است، به گونه اى که ساکنان سودان از امتیازات و ویژگى هاى آن برخوردار بودند. پرستش خداى یگانه از دیرزمان در سودان رواج داشته است. رواج دین حنیفیت حضرت ابراهیم، و سپس یهود و مسیحیت در منطقه به صورتى بوده است که مىتوان آثار پیروان ادیان آسمانى را در آن یافت. (حسن شیخ فاتح، ص 90ـ53).
9ـ1. اسلام در سودان
سرزمین سودان (حبشه) قبل از پذیرش دین اسلام، محلى امن و آرام براى مسلمانان مهاجر بوده است. در دو نوبتى که مسلمانان از مکه به حبشه مهاجرت کرده اند، خاطراتى زیبا و به یادماندنى به یادگار گذاشته اند. برخى از محققان، تحقیق جامعى ارایه داده اند که شامل آمار و ارقام اجمالى و تفصیلى مهاجران مسلمان (اعم از مرد و زن) از صحابه و یاران پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) مىباشد. عناوین و موضوعاتى که درباره مهاجران از صحابه و فرزندان آنان در این تحقیق آمده، به 47 عنوان مىرسد. (ر.ک: حسن شیخ فاتح، ص 190ـ149). با این نگاه، سرزمین سودان براى مسلمانان، از اهمیت تاریخى زیادى برخوردار است. در این بخش، فقط به ورود اسلام به سودان اشاره مىشود و تفصیل آن به فرصتى دیگر موکول مىشود. اسلام در سال 21 هجرى قمرى با ورود سربازان اسلام به منطقه نوبه سودان، وارد این سرزمین شد و در کناره هاى رود نیل ریشه دوانید. در مرحله بعد، اسلام از طریق بازرگانان در سودان گسترش یافت و به تدریج حکومتهاى محلى را از بین برد و مسیحیت و بت پرستى در مناطق مختلف سودان رونق خود را از دست داد و اکثر مردم بومى این کشور که اسلام را پذیرفته بودند با مسلمانان مهاجر که از مصر و الجزایر آمده بودند رابطه برقرار کردند و اسلام چنان گسترش یافت که پیروان مسیحیت در اقلیت قرار گرفتند. کم کم بر اثر مهاجرت هایى که توسط مسلمانان عرب از سه پایگاه دریاى سرخ، شمال و غرب صورت گرفت، اسلام سودان را تسخیر کرد و قاره سیاه را در برگرفت. بر این اساس است که سودان به عنوان گذرگاه اسلام به قاره سیاه شهرت یافته است. نشانه اى از نخستین زمان نشر اسلام، در آثار فزارى، نویسنده و منجّم عرب، که ایالت سودانى غنا را به عنوان مرکز اصلى طلا مىشناخت، دیده مىشود. از آن جا که فزارى بین سال هاى 132 و 182 هجرى، در کار نگارش بوده است، معلوم مىشود که بازرگانان مسلمان از جمله کسانى بودند که از آغاز قرن دوم یا اندکى پس از آن با شهرهاى داخلى سودان رابطه داشته اند. (هیسکت، 1369، ص41). از زمانى که اسلام در سودان گسترش یافت تصوف نیز وارد سودان شد و گسترش پیدا کرد و مردم و قبایل تحت تأثیر آن قرار گرفتند. روحیه قبیله گرایى و گریز از ظاهر به باطن از جمله عواملى است که موجب گسترش تصوف در سودان شده است. از ویژگى هاى بارز تصوف در سودان نزدیکى آن به شیعه است که این امر را مىتوان در باورهاى مذهبى و اعتقادات اسلامى و عبادات و اعمال دینى آن ها و علاقه و محبت به اهل بیت (علیهم السلام) و حتى در ساخت مساجد، گنبدها و ضریح اولیا و... مشاهده نمود. متصوفه با داشتن شبکه وسیعى از خلاوى (مدارس آموزش قرآن به شیوه اى ویژه و سنتى) به آموزش و تعلیم احکام اسلامى و حفظ قرآن مىپردازند و از این طریق موفق شده اند در حیات سیاسى، اجتماعى و فرهنگى جامعه سودان به صورت ریشه دارى نفوذ نمایند و تأثیر عمیقى بر جریان ها و رویدادهاى مهم و حیاتى سودان بگذارند. بر این اساس است که تصوف در جاى جاى جامعه سودان و در عمق توده هاى مردم ریشه دوانده، تا آن جا که مىتوان گفت هر خانواده اى که تصوف به درون آن راه نیافته باشد سودانى نیست و از این رو اسلام سودان اسلام صوفى است. متصوفه در حال حاضر نیز در سودان فعال هستند اما استقبال مردم و به خصوص جوانان از این فرقه کاهش یافته است، که از جمله علت هاى آن مىتوان به خرافى بودن برخى از اعتقادات آن ها و نیز تبلیغات سوء وهابیت علیه آن اشاره کرد.
9ـ2. تصوف در سودان:
تصوف نخستین بار از مغرب عربى (و بنا به گفته شیخ فاتح قریب ا... مرجع بزرگ طریقه السمانیه، از ایران) (سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى، سند شماره 2045) توسط شیخى به نام «تاج الدین بهارى» وارد سودان شد و با پیدایش فرقه تیجانیه و سپس سمانیه، نگرش صوفیانه در این دیار گسترش یافت و هم اکنون نیز پیروان بسیارى دارد و از نفوذ و تأثیر قابل توجهى در فرهنگ سودان برخوردار مىباشد. در پى گسترش این دو گروه، فرقه هاى دیگرى چون مجذوبیه، ادریسیه، میرغنیه، اسماعیلیه، مهدویه و هندیه پدید آمدند که از آن ها مىتوان به عنوان مهم ترین فرقه هاى صوفیه در سودان یاد کرد. بیش تر مسلمانان سودان با اعتقاد به مذهب اشعرى در عقاید توحیدى و مذهب مالکى در فقه، تحت تأثیر تصوف قرار دارند. این اندیشه صوفیانه غالباً از طریق ممالک و سرزمین هاى اسلامى مجاور، به این خطه راه یافته و با گسترش همه جانبه، بسیارى از قبایل را تحت الشعاع قرار داده است. شاید بتوان گفت این مجاورت، همراه با روحیه قبیله گرایى و گریز از ظاهر به باطن در عبادت و عواملى دیگر، موجب پدید آمدن صوفى گرایى در سودان شده است. تصوف در سودان میان بعد روحانى و پاى بندى به فقه و شریعت تلفیق ایجاد کرده است، هر چند در برخى مراحل، اندیشه هاى آنان با خرافه پرستى در هم آمیخته است، و بر مبناى مذاهب فقهى اهل سنت استوار نیست. فرقه صوفیه در سودان بر مبناى سیستم مرید و مراد استوار است و محور فرقه، شیخ طریقت است و پس از شیخ «اوتاد» و «پیش کسوتان» مطرح هستند. طرق صوفیه در سودان تحت عنوان طائفه و طائفیه شهرت دارند. در حال حاضر بیش از 70% مسلمانان سودان تابع طرق صوفیه هستند و همگى در مناسبت هایى که از طرف شیخ طریقه برگزار مىشود شرکت مىکنند. اگر شخصى بخواهد طریقه اختیار کند نزد شیخ مىرود و با او بیعت مىکند، شیخ دست بر سر او مىگذارد و جملاتى را زیر لب زمزمه مىکند، و او اذکارطریقه را از شیخ گرفته و به آن ملتزم مىشود. شیوخ ملجأ مردم هستند و هر کس مشکلى داشته باشد، اعم از روحى و جسمى، نزد شیخ رفته و مشکل خود را مطرح مىکند و شیخ براى او دعا مىکند.
9ـ3. فرقه هاى مهم صوفیه سودان:
9ـ3ـ1. سمانیه:
این طریقه در اوایل قرن دوازدهم هجرى توسط سید محمد کریم سمانى در مدینه منوره تأسیس شد و توسط یکى از شاگردان وى به نام شیخ بن شیر وارد سودان شد. این طریقه اتباع زیادى دارد. بیش تر شیوخ آن هم تحصیل کرده هستند. شیوخ معروف آن عبارت اند از: شیخ دکتر حسین فاتح قریب ا...، شیخ دکتر طیب فاتح قریب ا...، شیخ مکرم و شیخ یاقوت. این افراد رابطه بسیارى خوبى با جمهورى اسلامى ایران دارند.
9ـ3ـ2. قاریه:
این طریقه در سال دهم هجرى توسط شیخ تاج الدین وارد سودان شد و گسترش پیدا کرد و کم کم فروعاتى مانند قادریه، صادقات، یعقوبات، قادریه عرکیه و... از آن منشعب شد. این طریقه با وجود این که از اولین طرق صوفیه سودان است پیروان چندانى ندارد.
9ـ3ـ3. تیجانیه:
مؤسس این طریقه شیخ احمد بن محمد تیجانى متولد 1150 ق. و متوفى 1230 است. این طریقه در قرن دوازدهم توسط سید محمد بن مختار شنقیطى وارد سودان شد. از آن جایى که این طریقه از طرف غرب سودان وارد این کشور شد بیش تر تابعین آن اهالى غرب سودان هستند. این طریقه در غرب آفریقا انتشار زیادى دارد و بیش تر شیوخ آن در کشورهاى نیجریه و سنگال زندگى مىکنند. بر اساس این، شیوخ این طریقه در سودان رابطه خاصى با شیوخ آن کشورها دارند.
9ـ3ـ4. طریقه ختمیه:
محمد على پاشا حاکم مصر جهت مقابله با تهاجم و فعالیت هاى مسیحیت با صلاح دید شریف مکه، سید محمد عثمان میرغنى کبیر را به سودان فرستاد تا در نشر اسلام همت گمارد. میرغنى با سیر و سفر به تمام بخش هاى سودان به تبلیغ طریقت صوفیانه پرداخت و آن را در سراسر سودان نشر داد و با استقبال گسترده مردم روبه رو شد و در شهر کسلا محله مشهور ختمیه را بنا نهاد. این فرقه در زمان انقلاب مهدى، به مخالفت با آن برخاست و با دشمنان مهدى، یعنى انگلیس و مصر، هم پیمان گردید. فرقه ختمیه یکى از بزرگ ترین فرقه هاى صوفیه سودان مىباشد. مؤسس آن از آن جهت اسم آن را ختمیه گذاشت تا ختم تمام طرق دیگر بشود. اتباع آن بیش تر در شمال و شرق و مرکز این کشور زندگى مىکنند و از آن جهت که رهبران این طریقه وارد مسایل سیاسى شدند شکل سیاسى به خود گرفت و به همین دلیل، بر این اساس بعضى از پیروان آن به طرق دیگر روى آوردند. یکى از احزاب مخالف دولت به نام «حزب الدیمقراطى الوطنى» از این طریقه مىباشد. پیروان اصلى آن همگى سفید پوست و در منطقه بحرى زندگى مىکنند و در معتقدات خود نزدیکى بسیارى با مکتب اهل بیت(علیهم السلام) دارند و مساجد مرکزى میر غنى ها در شهر بحرى طبق هندسه و معمارى حرم امام حسین(علیه السلام)بنا شده است.
9ـ3ـ5. انصاریة «المهدى»:
چنان چه در بخش قیام مهدى سودانى گفته شد، بعد از این که سودان به کنترل انگلیسى ها درآمد، در سال 1882 یک حرکت اسلامى مسلحانه ضد استعمارى توسط وى که ادعاى امامت امت را مىکرد طرح ریزى شد و او انقلاب خود را در ابتدا با نیروهاى اندک علیه استعمار انگلیس شروع کرد، کم کم فرق دیگر صوفیه و مردم به این جمع پیوستند و توانستند انگلیس را به زانو درآوردند و از کشور بیرون برانند، گرچه دوباره انگلیس بر سودان مسلط شد ولى براى مدتى نیروهاى مهدى توانستند پوزه استعمار انگلیس را به خاک بمالند. مهدى رهبر این فرقه ادعاى مهدویت نمود ولى این ادعا بر مبناى باورهاى شیعى نبود بلکه مهدویت براى او و پیروانش مفهوم خاصى داشت. او دیدگاه خود را این گونه بیان مىداشت: «مهدویت داراى مفهوم خاصى است و آن مراعات تقوا و پیروى از سنت رسول ا...(صلىاللهعلیهوآله) است». این طریقه بیش تر به یک تشکل سیاسى شباهت دارد تا یک طریقه صوفیه و مردم نیز به این دید به آن مىنگرند. حرکت مهدى مقبولیت خاصى بین مردم پیدا کرد و طرفداران آن به «انصار المهدى» معروف شدند و در کل سودان پراکنده اند. نام سیاسى آن ها «حزب الأمة» است. از دیگر طرق معروف سودان مىتوان به ادریسه، رفاعیه، شاذلیه و... اشاره کرد.
9ـ4. ویژگى هاى تصوف در سودان
تصوف سودان داراى ویژگى هاى بارزى است و به تشیع نزدیک است. در ذیل به مهم ترین این ویژگى ها اشاره مىشود: تکریم تا حد تقدیس براى شیخ خود؛ ذکر صلوات به طور کامل؛ اعتقاد به توسل به اولیا و صالحین؛ حب و عشق به اهل بیت(علیهم السلام)؛ اعتقاد به تبرک به آثار رسول اکرم(صلىاللهعلیهوآله) و اولیاء؛ اعتقاد به شفا و نیز شفاعت اولیا و صالحین؛ زیارت قبور اولیا و صالحین؛ بناى گنبد و بارگاه براى اولیا و صالحین؛ اسم گذارى فرزندان بر اساس ادعیه و اسامى اهل بیت(علیهم السلام). قابل ذکر این که گروه هاى صوفى در سودان عشق و علاقه وافرى به اهل بیت(علیهم السلام) دارند و حتى شیوخ و بزرگان آن ها براى ذکرشان، از پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) اجازه مىگیرند.
9ـ5. وهابیت در سودان:
حضور وهابیت در سودان به بیش از 50 سال قبل باز مىگردد. آن ها بیش ا ز20 سال است که با حرکت منظم و سازمان دهى شده، فعالیت خود را دوچندان کرده و با پوشش سازمان انصار السنة مشغول به کار هستند. آن ها همواره مخالفت جدى خود را با تشیع اعلام داشته و با شناخت نقاط ضعف طرق صوفیه به جنگ سرد دینى و مذهبى در این کشور دامن زده اند و با هزینه کردن میلیون ها دلار، سعى در خریدن مغزهاى متفکر سودانى و جذب افراد به طرف خود دارند و با به دست گرفتن مراکز حساس و استراتژیک، هم چون دانشگاه قرآن کریم، رادیو و تلویزیون، بعضى روزنامه ها و... فرصت خوبى جهت نشر افکار خود پیدا کرده اند. صوفیان سودان نیز متوجه این موضوع شده و گهگاه مخالفت خود را به صورت علنى و یا غیر علنى با تفکر وهابیت و تبلیغ آن در سودان اعلام مىکنند، از جمله شیخ عبد الجبار المبارک یکى از شیوخ صوفیه طى مصاحبه مطبوعاتى اعلام نمود که «ریشه و اصل انصار السنّة در سودان به تفکرات محمد بن عبدالوهاب که از محمد بن سعود در جنگ هایش در جزیره العرب حمایت کرد بر مىگردد». وى اعلام کرد: «وهابیت با وجود تأکید بر سنت رسول الله(صلىاللهعلیهوآله) عموماً از سنت حضرت پیروى نکرده و به خصوص از آل بیت رسول الله(صلىاللهعلیهوآله) کاملاً دور شده اند؛ این مکتب خواهان جداسازى رسول الله(صلىاللهعلیهوآله) و اهل بیت معصومش مىباشد».
9ـ6. تعارض بین تصوف و وهابیت:
تفکر صوفیه و روش ها و منش هاى این طایفه در سودان از عمق والایى در نفوس مردم سودان برخوردار است تا جایى که شناخت انسان ها از یک دیگر به دو جنبه اساسى برمى گردد: الف) از کدام قبیله هستى؟ ب) از کدام طریقه صوفى تبعیت مىکنى؟ تفکر صوفیه مخصوص طبقه اى از طبقات سودان نمىباشد، بلکه در همه طبقات اجتماعى وجود دارد. شیخ طریقه با توجه به موقعیت روحى و سلطه بالایى که دارد در روح و روان طرفداران خود اثر مىگذارد و بهره وافرى درهمه زمینه ها مىبرد، تا جایى که با ظهور و بروز هرگونه رأیى از طرف شیخ طریقه، آن رأى به طور مستقیم به طرفداران او منتقل شده و آن ها با جان و دل پذیراى آن مىگردند. از طرفى، بروز تفکر وهابیت در چهار دهه اخیر در کشور سودان، به خصوص تمرکز و فعالیت مستمر آن با پول هاى بادآورده عربستان و مخالفت آن ها با تفکر صوفیه چنین احساسى را در صوفیان به وجود آورده که انتشار و پخش تفکر وهابى زمینه اى براى تزلزل کیان صوفیه در سودان است. باید متذکر شد که کلیه فرق صوفیه در سودان با وهابیت درگیر هستند و حاصل این درگیرى، چاپ ده ها جلد کتاب، مقاله و سخنرانى است که در سودان مشهود مىباشد.
9ـ7. فعّالیت مسیحیان در سودان:
حضور مسیحیت در سودان به عهد حکومت عثمانى ها بر این کشور برمى گردد. آن ها در سال 1848 اولین کلیسا را در شهر خارطوم بنا کردند. بعد از انقلاب مهدى در سودان فعالیت مسیحیت کاملاً متوقف شد؛ تعدادى از مسیحیان به مصر فرار کردند و تعدادى هم از ترس، اسلام آوردند. پس از پایان حکومت مهدى و برگشت مجدد استعمار، حرکت و فعالیت مبشران مسیحى آغاز شد. آن ها با ساخت کلیساهاى متعدد، به فعالیت گسترده اى دست زدند. مسیحیانى که به مصر فرار کرده بودند بازگشتند و کسانى که از ترس اسلام آورده بودند، دوباره به دین خود بازگشتند. اولین و مهم ترین حرکت مسیحیت در سودان، راه اندازى مؤسسات آموزشى بود که در شهرهاى مختلف صورت گرفت. مسیحیت عمده فعالیت خود را در جنوب متمرکز کرد و از جهل و فقر مردم این منطقه که بیش تر آن ها از پیروان ادیان ابتدایى بودند بهره برد و با ارایه خدمات رفاهى به آن ها مانند خدمات پزشکى، دارویى، حفر چاه و آب رسانى، ایجاد شغل، توزیع آذوقه و پوشاک، پخش کتاب و فیلم، و راه اندازى مراکز آموزشى، توانست عده زیادى از آن ها را به این دین درآورد. هم چنین با ساخت کلیسا و ارایه خدمات در مناطق شمال و از جمله خارطوم، عده اى را جذب این دین نمود. به عنوان مثال، در منطقه دارالسلام که بیش تر ساکنان آن مسلمان هستند بیش از 70 کلیساى کوچک و بزرگ ساختند، در حالى که مساجد آن منطقه به بیش از 50 مسجد نمىرسد. اولین مرکز آموزشى مسیحیت مدارس «کمونى» نام دارد که در خارطوم و دیگر شهرها دایر مىباشد. بیش تر دانش آموزان این مدارس مسلمان هستند. آن ها هم چنین با تأسیس مدارس انجیلى، عمده فعالیت آموزشى خود را بر روى فرزندان خردسال انجام مىدهند.
10.نظام آموزشى سودان
سیستم آموزشى سودان را مىتوان به دو بخش آکادمى و دینى تقسیم نمود:
10ـ1. آموزش آکادمى:
10ـ1ـ1. مراحل آموزش آکادمى کودکستان: این مرحله زیر نظر آموزش و پرورش اداره مىشود و سن قبولى در این دوره چهار سال و طول دوره دو تا سه سال مىباشد. دانش آموز در این دوره به تعلیم و حفظ قرآن، مقدمات نوشتن، نقاشى و. .. مىپردازد و پس از گذراندن این دوره مىتواند جهت ادامه تحصیل وارد دبستان «مرحلة الاساس» بشود. این دوره براى کودکانى که کودکستان در نزدیک منزلشان باشد اجبارى است.
10ـ1ـ2. مرحله الاساس:
این مقطع آموزشى شامل دو مرحله ابتدایى و راهنمایى مىشود و تا چندى قبل این دو مرحله در دو مقطع به صورت مجزا بود. طول این دوره هشت سال است و پس از اتمام دوره، مدرک «شهادة الاساس» به دانش آموز اعطا مىشود. این مرحله آموزشى در بیش تر شهرها و روستاهاى سودان وجود دارد.
10ـ1ـ3. مرحلة الثانویة:
این مرحله همان دبیرستان است و طول دوره آن سه سال مىباشد. دانش آموز در این مقطع مىتواند در یکى از گرایش هاى مورد علاقه خود ادامه تحصیل دهد. رشته هاى موجود در این دوره عبارت اند از: 1. دبیرستان علوم تجربى، که خود از دو بخش علمى و ادبى تشکیل شده است؛ 2. دبیرستان معارف اسلامى؛ 3. دبیرستان حرفه و فن؛ 4. دبیرستان تجارت؛ 5. دبیرستان زراعت؛ 6. دبیرستان تربیت معلم.
10ـ1ـ4. سال تحصیلى:
شروع سال تحصیلى مدارس از ابتداى ماه هفتم میلادى است و تا ماه سوم میلادى سال بعد ادامه دارد. نظام آموزشى به صورت دو نیم سال است. نیم سال اول تا ماه یازدهم و نیم سال دوم تا ماه سوم ادامه دارد. بعد از اتمام هر نیم سال امتحان گرفته مىشود. در بعضى از ولایت ها به دلیل شرایط آب و هوایى و مصادف بودن با فصل کار و برداشت محصول، این جدول تحصیلى تغییر مىکند. تحصیلات در سودان مجانى است و مدارس دولتى از این جهت وجهى دریافت نمىکنند.
10ـ1ـ5. مدارس انتفاعى و غیرانتفاعى
دو نوع مدرسه در سودان وجود دارد: مدرسه انتفاعى (المدارس الحکومیة) و مدرسه غیرانتفاعى (المدارس غیر الحکومیة). هر دو نوع مدرسه زیر نظر وزارت آموزش و پرورش اداره مىشود، با این فرق که مدارس دولتى شهریه اى از دانش آموزان نمىگیرند و مدارس غیرانتفاعى شهریه دریافت مىکنند و در قبال آن یک سرى تسهیلات براى دانش آموز فراهم مىکنند و کیفیت سطح تدریس در آن ها نسبت به مدارس دولتى بالاتر است.
10ـ1ـ6ـ آموزش عالى و دانشگاه ها:
کشور سودان در بخش آموزش عالى در بین کشورهاى عرب معروف مىباشد. اولین دانشکده به نام «دانشکده غردون» در سال 1881م در شهر خارطوم تأسیس شد. این دانشکده توسط انگلیسى ها راه اندازى شده بود. آنان در سال 1990 آن را به دانشکده خارطوم تبدیل کردند. هم اکنون تعداد زیادى دانشگاه و دانشکده در خارطوم و دیگر اقالیم سودان وجود دارد. در این کشور براى ورود به دانشگاه امتحان ورودى لازم نیست بلکه معیار، قبولى شخص در دیپلم و نمره آن است که با توجه به نمره، رشته مورد نظر را انتخاب مىکند. با توجه به سهولت ورود به دانشگاه، بیش تر مردم سودان داراى تحصیلات دانشگاهى مىباشند. مهم ترین دانشگاه هاى سودان عبارت اند از: ـ دانشگاه خارطوم: بزرگ ترین و قدیمى ترین دانشگاه سودان که توسط انگلیسى ها در سال 1881 تأسیس شد. در حال حاظر این دانشگاه حدود 30 دانشکده دارد. ـ دانشگاه نیلین: این دانشگاه توسط مصرى ها بعد از دانشگاه خارطوم تأسیس شد و برنامه هاى آن از طرف مصر و طبق دانشگاه الازهر تدوین مىشود. در حال حاضر حدود 25 رشته تحصیلى در این دانشگاه تدریس مىشود. ـ دانشگاه اسلامى ام درمان؛ رشته هاى تحصیلى این دانشگاه عبارت اند از: شریعت و قانون، لغت عربى، اصول الدین، تربیت اسلامى. ـ دانشگاه بین المللى آفریقا. ـ دانشگاه قرآن کریم و علوم قرآنى. ـ دانشگاه علوم و تکنولوژى سودان.
10ـ2. آموزش دینى در سودان:
10ـ2ـ1. خلوه ها: تا پیش از قرون بیستم میلادى و در دورانى که استعمار انگلیس هنوز بر سودان تسلط نیافته بود، نظام آموزشى کشور در خلاوى رقم مىخورد و اساس کار خلوه ها آموزش و حفظ قرآن کریم بود، سپس دانش آموز وارد معاهد دینى مىشد و با فراگیرى دروس فقه، اصول، تاریخ و... ادامه تحصیل مىداد، اما پس از سلطه استعمار انگلیس و تأسیس مدارس جدید، خلوه ها و معاهد دینى به تدریج رونق دیرینه خود را از دست داده و حضورشان در جامعه سودان کم رنگ شد. خلوه (یا مسید که در اصل مسجد بود) نامى آشنا در فرهنگ مردم سودان است و به اتاقى اطلاق مىشود که در آن قرآن کریم آموزش داده مىشود و ممکن است مکان آن در مساجد، منازل یا مکان دیگر باشد. نظام خلوه به گونه اى است که از کودک پنج ساله تا مرد پنجاه ساله مىتواند در آن قرآن بیاموزد. کسانى که به خلوه مىآیند به شرط توفیق درقرائت و تجوید و حفظ کامل قرآن، گواهینامه اى که به آن «شرفه» مىگویند دریافت مىنمایند، آن گاه مجازند به آموزشگاه هاى دینى وزارت ارشاد و توجیه که زیر نظر اداره آموزش دینى قرار دارد وارد شوند و پس از گذرندان دو دوره چهار ساله و سه ساله، براى گرفتن دکترا ادامه تحصیل دهند. خلوه ها معمولا با کمک مالى افراد نیکوکار و والدین دانش آموزان اداره مىشود و به طور رسمى زیر نظر وزارت ارشاد قرار دارد. این مرکز ساده دینى آداب و رسوم خاصى دارد و در تمام شهرها و روستاها پراکنده است. اهمیت خلوه به حدى است که باید آن را در عین سادگى، زیربناى ساختار فرهنگ اسلامى سودان تلقى کرد. گفتنى است در حال حاضر در سودان بیش از 15 هزار خلوه وجود دارد و تاکنون صدها هزار نفر حافظ قرآن، ائمه جماعات و وعاظ از این خلوه ها فارغ التحصیل شده اند. بیش ترین خلوه در ولایت هاى دافور، کردفان، جزیره، کسلا و خارطوم مىباشد. قدیمى ترین خلوه، خلوه ودالفادنى در ولایت جزیره و بزرگ ترین خلوه، خلوه همشکوریب در ولایت کسلا است. در این خلوه بیش از ده هزار دانش آموز مشغول حفظ قرآن کریم مىباشند. از نظر تعدّد خلوه ها، استان دارفور، الاوسط و الشرقى از بیش ترین تعداد برخوردار است. در این مناطق بیش از ده هزار خلوه وجود دارد. تعداد حافظین کل قرآن کریم در سودان بیش از نیم میلیون نفر مىباشد. اداره خلوه ها در حال حاضر به عهده شیوخ صوفیه مىباشد و این خلوه ها به عنوان مهم ترین پایگاه آنان مطرح است. اکثر شیوخ داراى خلوه هستند. آنان در جاهاى مختلف از جمله کنار قبور اجداد خود مکان هایى را به عنوان خوابگاه و کلاس ایجاد کرده و پذیراى مشتاقان آموزش و حفظ قرآن کریم مىباشند. بیش تر دانش آموزان خلاوى از روستاها و شهرهاى دور از پایتخت هستند. در شهرهاى بزرگ چون خارطوم، وادمدنى، و پورت سودان مردم کم تر فرزندان خود را به خلاوى مىفرستند. 10ـ2ـ2. معاهد: معاهد دینى، آموزش دینى دوره متوسطه را برعهده دارند و در زمان نمیرى تأسیس شده و هم اکنون زیر نظر وزارت آموزش و پرورش کشور اداره مىشود. در این مقطع از آموزش دینى سه نوع معهد وجود دارد: 1ـ معهد الدینى الثانوى؛ 2ـ معهد تجوید القرآن الکریم؛ 3ـ معهد القرآن الکریم و علومه القرائات. 10ـ2ـ2ـ1. معاهد الدینى الثانویه: این نوع معهد در تاریخ آموزشى سودان از قدمت چندانى برخوردار نیست و دانش آموزانى که مرحلة الاساس را گذرانده اند و مایل به خواندن دروس اسلامى هستند مىتوانند جهت ادامه تحصیل وارد این معهد شده و ادامه تحصیل دهند. مدت دوره آموزشى در این محل سه سال مىباشد و دانش آموز پس از گذراندن این دوره مدرک دیپلم مىگیرد و مىتواند جهت ادامه تحصیل وارد دانشگاه شود. 10ـ2ـ2ـ2. معاهد تجوید القرآن الکریم: طلاب خلاوى پس از حفظ قرآن کریم جهت ادامه تحصیل وارد معهد تجویدى خواهند شد. شرط اساسى براى این دوره حفظ قرآن کریم است و دوره آموزشى آن سه سال است که پس از اتمام دوره به دانش آموز مدرک «شهادة التجوید» داده مىشود. 10ـ2ـ2ـ3. معهد قرائت: دانش آموز پس از گذراندن دوره معهد التجوید مىتواند وارد این معهد شده و با قرائت مختلف قرآن و تفسیر آن آشنا شده و پس از گذراندن چهار سال در این دوره مدرک دیپلم قرائت دریافت نماید. فارغ التحصیلان این دوره مىتوانند جهت ادامه تحصیل وارد دانشگاه علوم و قرآن شوند. علاوه بر معاهد ذکر شده، از مهم ترین معاهد دینى سودان مىتوان از معهد شرونى، معهد خلیفه، معهد ام درمان العلمى الثانوى و معهد امام صادق(علیه السلام) نام برد. (براى توضیح بیش تر ر.ک: عون الشریف قاسم، 1409، ص 122ـ68).
11. اوضاع فرهنگى ـ اجتماعى سودان
گرچه سودان با سرزمین پهناورى که دارد زیستگاه قبایل متعدد است و آداب و رسوم قبیلگى نقش بسزایى در وضعیت فرهنگى ـ اجتماعى آن کشور دارد، اما از آن جا که بیش تر مردم این کشور مسلمان هستند، رعایت احکام اسلامى و انجام فرایض دینى، آنان را در روابط صحیح اجتماعى و برخوردارى از تدّین و گرایش هاى مذهبى و قومى در مقایسه با دیگر کشورهاى اسلامى ممتاز کرده است. به همین دلیل است که بسیارى از مفاسد اخلاقى و اجتماعى که در جاهاى دیگر رواج چشم گیرى دارد، در سودان به صورت نادر یافت مىشود و میانگین سرقت، مصرف مواد مخدّر و فحشا در میان مسلمانان بسیار پایین است. دولت «البشیر» نیز پس از به قدرت رسیدن و تثبیت حاکمیت سیاسى خود سعى نموده است به اجراى احکام اسلامى بپردازد. او با ارایه طرحى که مفاهیم و مضامین آن اسلامى است، در بازگرداندن قدرت عمل دین در جامعه سعى وافر دارد تا به هدف خود که تشکیل دولت جدید سودان بر پایه میراث تاریخ اسلامى است، دست یابد. عمر البشیر به عنوان رئیس دولت، در ابتداى کار، در مورد اجراى احکام شریعت در سودان، سیاست تساهل و احتیاط را در پیش گرفت و مترصّد فرصتى بود تا پس از فایق آمدن بر مشکلات اقتصادى، چون فقر و گرسنگى و حلّ مشکل آشوب هاى جنوب کشور، به فکر پیاده کردن اسلام باشد. در حال حاضر بسیارى از قوانین بر اساس شریعت اسلامى تغییر یافته است؛ قوانین بانک دارى و قضا بر مبناى قوانین اسلامى تنظیم شده است. حجاب زنان در ادارات دولتى و تلویزیون حالت الزامى پیدا کرده و در خیابان ها و مراکز عمومى، توجه هر بیننده غیر سودانى را به خود جلب مىکند. از سوى دیگر، به آموزش دینى، از جمله تعلیم و حفظ قرآن، اهتمام بیش ترى داده شده و کودکان از سن سه یا چهار سالگى با قرائت و حفظ قرآن و سپس تعلیم علوم دینى و حدیث و تفسیر آشنا مىشوند.
12. وضعیت زنان در سودان
زنان سودانى، به ویژه در شهرهاى بزرگ، بر خلاف بسیارى از کشورهاى آفریقایى، عربى و آسیایى در صحنه سیاسى نقش بسیار فعّال و ممتازى دارند و در بیش تر جریان هاى سیاسى، حتى در جریان هاى تند، حضورى چشم گیر داشته و دارند. آنان در کسب استقلال سودان و قیام هایى که علیه رژیم هاى دیکتاتورى «عبود» و «نمیرى» بر پا شد، حضور فعّال داشتند. زنان سودانى با شرکت گسترده در انتخابات این کشور، به ویژه در انتخابات پارلمانى، توانسته اند با فرستادن چند نماینده زن به مجلس، حضور سیاسى خود را بیش تر تثبیت کنند. از سوى دیگر، گرچه مشکل عمده زنان سودانى بى سوادى آنان است که حدود 60% آن ها را در بر مىگیرد و این امر مانعى براى مشارکت بیش تر آنان در عرصه سیاسى و اجتماعى به شمار مىرود، اما حضور زنان بى سواد در فعالیت هاى اقتصادى و کشاورزى در کنار مردان چشم گیر است. هم چنین فعالیت هاى اجتماعى زنان در مشاغلى همانند مربّى معهد و کار در ادارات و مراکز مختلف شهرى که از دهه 60 آغاز گردید، در دهه هاى 70 و 80 رو به افزایش گذاشت و اینک فعالیت آنان در پست ها و مشاغلى چون وزارتخانه، قضاوت، روزنامه نگارى و پزشکى گسترش یافته است. علاوه بر آن چه که گفته شد، زنان سودانى در عرصه سیاسى ـ اجتماعى، صاحب تشکیلات ویژه شده اند که برخى از آن ها عبارت است از: الف) جبهه ملى میهنى زنان سودان؛ این تشکیلات یکى از تشکیلات زیرمجموعه حرکت اسلامى سودان به رهبرى دکتر ترابى به شمار مىآید که در طول فعالیت هاى چندین ساله اخیر نقش فعّالى در حیات سیاسى این کشور داشته است. ریاست این جبهه به عهده خانم دکتر «سعاد الفاتح البدوى» است که یکى از چهره هاى شناخته شده فعّال در صحنه سیاسى سودان به شمار مىرود. (روزنامه کیهان 20/4/72، شماره 14811). ب) جمعیت پیشتازان نهضت زنان؛ این تشکیلات به کارهاى فرهنگى مبادرت مىورزد و مسئولیت آن برعهده «لبابه الفضل» مىباشد. ج) سازمان جهانى زنان مسلمانان؛ این سازمان تنها تشکیلات رسمى است که در سودان مشغول فعالیت است و با جبهه نجات ملّى ارتباط ارگانیک دارد. این سازمان در سال 1989 میلادى پس از انحلال تمام تشکیلات زنان در سودان تشکیل شد و از اهداف آن گسترش فرهنگ اسلامى در میان زنان غیر مسلمان و ارشاد زنان جهت رشد شخصیت آن ها مىباشد. ریاست این سازمان برعهده خانم «وصال المهدى» همسر دکتر ترابى و خواهر صادق المهدى است. این سازمان در سطح بین المللى فعّالیت هاى محدودى داشته است. د) اتحادیه سازمان زنان سودان؛ این تشکیلات در حقیقت بر مبناى همان اهداف و انگیزه هاى سازمان جهانى زنان مسلمان تشکیل شده است اما دامنه فعالیت هایش در محدوده مرزهاى سودان مىباشد. (روزنامه کیهان 21/4/72 شماره 14812).
13. سودان و انقلاب اسلامى ایران
پیروزى انقلاب اسلامى ایران، تأثیر زیادى در شخصیت دینى و هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان داشت. مردم مسلمان سودان و نیز حکومت این کشور از این پیروزى خوشحال شده و با آغوش باز پیام انقلاب شکوهمند ایران را دریافت نمودند. نماینده سودان در کنفرانس آزادى قدس (در سال 1359ش) اظهار داشت: «آن چه شگفت آور است، این است که این انقلاب، به زودى آغوش خود را بر روى جنبش هاى آزادى بخش باز مىکند». (روزنامه جمهورى اسلامى، 20/5/1359). انقلاب اسلامى ایران، توجه مسلمانان سودان را به خود جلب کرد و آنان احساس کردند مىتوانند براى اسلام به پا خیزند و از استقلال کشور و حکومتشان دفاع کنند. سرهنگ عمر حسن البشیر رئیس شوراى انقلاب نجات ملى سودان (در سال 1366ش) طى اظهاراتى در این باره گفت: «... انقلاب اسلامى واقعه بسیار عظیمى است و ما همواره به آن به چشم امید نگاه کرده ایم و آن را الهام بخش خود مىدانیم. انقلاب اسلامى ایران به عنوان کشورى اسلامى و مدرن، تکیه گاه مسلمانان جهان مىباشد. ما اسلامى کردن زندگى سودان را عملاَ آغاز کرده ایم و قصد داریم براى این منظور از تجربیات انقلاب عظیم ایران استفاده کنیم. ما بر این باور و اعتقاد هستیم که مسلمانان در هر نقطه اى از جهان داراى وظایف و حقوق مشترک هستند...» (روزنامه جمهورى اسلامى، 22/9/1366). این احساس چنان گسترده است که مسلمانان سودان در مصاحبه ها و اظهار نظرهاى گوناگون به ویژه در موسم حج و در ملاقات با ایرانیان، ارادت قلبى خود را نشان مىدهند و از معمار کبیر انقلاب اسلامى ایران به بزرگى و عظمت یاد مىکنند. یکى از شخصیت هاى سیاسى سودان (در مقام وزرات اطلاعات در سال 1368) اظهار داشت: «حضرت امام خمینى(رحمه الله) نه تنها رهبر ایران، بلکه امام جهان اسلام بود. این شخصیت بزرگ در قلب ما جاى دارد و در حقیقت مشوّق ما براى انقلاب در سودان، امام خمینى بودند». (روزنامه اطلاعات، 27/2/1368).
14. روابط جمهورى اسلامى ایران با سودان
الف) روابط دو کشور قبل از انقلاب اسلامى: رژیم وقت ایران و سودان در تاریخ 24/5/1351 مناسبات سیاسى برقرار نموده و مبادرت به مبادله سفیر در دو کشور نمودند. در اسفند ماه 1352 «جعفر نمیرى» از ایران دیدار نمود و در جهت تقویت و استحکام روابط دو کشور موافقت نامه اى فرهنگى و اقتصادى امضا کرد. از آن جایى که هر دو رژیم متمایل به غرب بودند روابط بسیار خوبى داشتند. (طالبى مقدم، ص 11). ب) روابط دو کشور بعد از انقلاب اسلامى: پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى روحیه مسلمان را در سراسر سودان تقویت کرد. مسلمانان سودانى خبرهاى انقلاب اسلامى را دنبال مىکردند. تظاهرات دانشجویى وسیعى از سوى اخوان المسلمین به حمایت از انقلاب اسلامى ایران در خارطوم بر پا گردید. تظاهرکنندگان یادداشتى خطاب به «جیمى کارتر»، رئیس حمهور وقت آمریکا، به سفارت این کشور تسلیم کردند و از آمریکا خواستند دست از سر تهران بردارد. اخوان المسلمبن روز پیروزى انقلاب اسلامى در ایران را روز خوشحالى بزرگ توصیف کرد. آن ها خبر ورود امام خمینى به تهران را دنبال مىکردند. (مکى، حسن، ص 84). رژیم وقت سودان در ابتدا حمایت خود را نسبت به انقلاب اسلانى اعلام داشت ولى پس از جریان گروگان گیرى در لانه جاسوسى آمریکا، موضع نمیرى نسبت به جمهورى اسلامى ایران تغییر کرد و در خرداد 1361 دستور تعطیلى سفارت ایران را صادر نمود. پس از سقوط نمیرى و وقفه سه ساله در روابط دو کشور، از سال 1364 بار دیگر مناسبات از سرگرفته شد. در سال 1367 رئیس جمهور وقت سودان «صادق المهدى» دیدار چهار روزه از ایران داشت ویادداشت تفاهمى در زمینه هاى فرهنگى و اقتصادى با ایران به امضا رساند. با آزادى سودانى هایى که در جنگ تحمیلى ایران و عراق به اسارت ایران درآمده بودند، روابط بین دو کشور عادى شد. این روابط بعد از کودتاى 1989 و روى کارآمدن حکومت نجات ملى، به سطح بسیار عالى رسید و مسئولین سودان خود را به ایران نزدیک کردند و دید و بازدیدهاى مکررى بین مسئولین دو کشور صورت گرفت. آقاى هاشمى رفسنجانى در دوران ریاست جمهورى خود، دو مسافرت به سودان داشت و روابط سیاسى، فرهنگى بسیار خوبى بین دو کشور برقرار شد.
منابع و مآخذ
1ـ پى.ام.هالت، ام.دبلیو، دالى، تاریخ سودان بعد از اسلام، ترجمه محمدتقى اکبرى، بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1366. 2ـ حسن شیخ فاتح، شیخ قریب الله، السودان دار الهجرتین الأولى و الثانیة للصحابة، المؤسسة العامة للطباعة و النشر و التوزیع و الإعلان. 3ـ حیدرى، جلال، سودان (جزوه)، مرکز جهانى علوم اسلامى، مدیریت بین الملل، بهمن 1379. 4ـ خسروشاهى، سید هادى، نبرد اسلام در آفریقا، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ سوم، ج 2. 5ـ سیوطى، جامع الاحادیث، بیروت، بى تا، ج1و4. 6ـ شقیر، نعوم، تاریخ السودان القدیم و الحدیث، چاپ قاهره، ج2. 7ـ ضرار صالح ضرار، تاریخ السودان الحدیث، الدار السودانیة، خرطوم، چاپ سوم، 1975 م. 8ـ طالبى مقدم، سودان (جزوه)، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى. 9ـ عون الشریف قاسم، الإسلام و العربیة فی السودان، دار الجیل، بیروت، دار المأمون المحدودة، خرطوم، چاپ اول، 1409ق. 10ـ قدّال، محمد سعید، الامام المهدى محمد احمد بن عبدالله، دار الجیل، بیروت، چاپ اول، 1412ق. 11ـ مکى، حسن، الحرکة الإسلامیة فی السودان، بى تا، بى جا. 12ـ هیسکت، مروین، گسترش اسلام در غرب آفریقا، ترجمه احمد نمایى و محمدتقى اکبرى، بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اول، 1369.
پانویس
مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1385 میباشد.