خلیج فارس
خلیج فارس نام پیشرفتگی آب دریای عمان است که بین جنوب ایران و شبهجزیرهی عربستان جای دارد. این خلیج 990 کیلومتر درازا و در پهنترین جای خود، نزدیک 340 کیلومتر پهنا دارد که در تنگهی هرمز به کمتر از 55 کیلومتر کاهش مییابد. میانگین ژرفای آن 35 متر است و ژرفای 90 تا 100 متر در جاهایی از آن وجود دارد. یونانیها این خلیج را پرسیکوس مینامیدند و عربها از گذشتههای دور آن را با نام بحرالفارس میشناختند. امروزه خلیج فارس به خاطر سرچشمههای نفت جهان، که در پیرامون آن یا در بستر آن جای دارند، اهمیت پیدا کرده است.
نام | خلیج فارس |
---|---|
وسعت | حدود ۲۳۲۸۵۰ کیلومتر مربع |
کشورهای متصل | ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین |
قدمت نام | پیش از میلاد مسیح |
منابع | نفت، گاز، آبزیان |
بیشترین طول و عرض | 990 کیلومتر طول و 340 کیلومتر عرض |
تاریخچه نام خلیج فارس
نام خلیج فارس در کتیبههای آشوری آمده است، نارمرتو (Nar-Merratu) به معنای دریای تلخ است که به شوری بسیار زیاد آب این دریا اشاره دارد. در تنگهی هرمز کتیبهای از داریوش اول به دست آمده است که در آن به زبان پارسی باستان چنین مفهومی نوشته شده است:"دریایی که از پارس میرود." این خلیج را از زمان ساسانیان دریای پارس میگفتند.[۱]
فلاویوس آریانوس، تاریخنگار یونانی که در سدهی دوم پس از میلاد زندگی میکرده است، در آثار خود از این خلیج با نام پرسیکوس (persikon Karitas) یاد کرده که به معنای خلیج پارس است.
استرابن، جغرافیدان یونانی، که در سدهی اول پس از میلاد میزیست، همین نام را به کار برده است. در کتابهای لاتین سدههای میانه(قرون وسطی)، نام پرسیکوس سینوس (persicus sinus) یا پرسیکوم ماره (persicus mare) به کار رفته است.
در دیگر زبانها زندهی دنیا نیز واژهی پرسیکوس با دگرگونی اندک به کار رفته است.
دانشمندان مسلمان، چه عربتبار و چه ایرانیتبار، در همهی کتابهای جغرافیایی و تاریخی، از خلیج فارس با نام بحرفارس، البحرالفارسی یا خلیجفارس یاد کردهاند.
مسعودی، تاریخنگار و جغرافیدان عرب که در سدهی چهارم هجری میزیسته و طی سفری از بغداد به خلیج فارس و سپس کرمان، ورارود(ماوراءالنهر) و چین رفته است، میگوید که: "دریای عمان دنبالهی بحر فارس است".
اصطخری، جغرافیدان ایرانی سدهی چهارم هجری و ابنحوقل بغدادی نیز چنین نظری داشتهاند و در آثار خود همواره ا ز " بحرفارس" یاد کردهاند.
از دیگر دانشمندان و پژوهشگران مسلمان، که در آثار خود به نام خلیج فارس اشاره کردهاند، برپایهی پژوهش محمد جواد شکور، میتوان نمونههای زیر را نام برد :
• ابنفقیه در کتاب البلدان (تالیف 279 قمری )؛ با نام بحر فارس
• ابنرسته در کتاب الاعلام النفیسه(تالیف 290 قمری)؛ خلیج الفارسی
• ابنخردادبه در کتاب المسالک و الممالک(سدهی سوم هجری)؛ بحر فارس
• سهراب در کتاب عجایبالاقالیمالسبعه(سدهی سوم هجری)؛ بحر فارس
• بزرگبنشهریار در کتاب عجایب الهند(تالیف 342 قمری)؛ بحر فارس
• اصطخری در کتاب المسالک الممالک و در کتاب الاقالیم(سدهی چهارم هجری)؛ بحر فارس
• ابنمطهر در کتاب البدء و التاریخ(تالیف 355 قمری)؛ خلیج الفارس
• ابنحوقل در کتاب صورهالارض(تالیف 367 قمری)؛ بحر فارس
• مسعودی در کتاب مروجالذهب و در کتاب التنبیه و الاشراف(سدهی چهارم هجری)؛ بحر فارس
• ابوریحان بیرونی(درگذشته به 440 قمری) در کتاب التفهیم ،خلیج پارس و دریای پارس؛ در کتاب قانون مسعودی، دریای فارس و در کتاب تحدید نهایات الامانی، بحر فارس
• نویسندهی ناشناخته در حدود العالم من المشرق الی المغرب(تالیف 372 قمری)؛ خلیج فارس و دریای پارس
• مقدسی در کتاب احسنالتقاسیم فی معرفه ال ا قالیم(تالیف 375 قمری)؛ بحر فارس
• محمدبننجیب در کتاب جهاننامه(سدهی چهارم هجری)؛ بحر پارس
• ابنبلخی در کتاب فارسنامه(تالیف 500 قمری)؛ بحر فارس
• طاهر مروزی در کتاب طبایعالحیوان(تالیف 514 قمری)؛ الخلیجالفارس
• شریف ادریسی در کتاب نزههالمشتاق(سدهی ششم هجری)؛ بحر فارس
• یاقوت حموی در کتاب معجم البلدان(سدهی ششم هجری)؛ بحر فارس
• زکریای قزوینی در کتاب آثار البلاد(سدهی ششم هجری)؛ بحر فارس
• انصاریالدمشقی در کتاب نخبهالدهر(سدهی هشتم هجری)؛ بحر فارس
• ابوالفداء در کتاب تقویم البلدان(سدهی هشتم هجری)؛ بحر فارس
• شهابالدین احمد نویری در کتاب نهایهالادب(سدهی هشتم هجری)؛ خلیج فارس
• حمدالله مستوفی قزوینی در کتاب نزههالقلوب(سدهی هشتم هجری)؛ بحر فارس
• ابوحفضابنالوردی در کتاب خریده العجایب(سدهی هشتم هجری)؛ بحر فارس
• ابنبطوطه در کتاب رحله(سدهی هشتم هجری)؛ بحر فارس
• قلقشندی در کتاب صبحالاعشی(سدهی نهم هجری)؛ بحر فارس
• حاجیخلیفه در کتاب جهاننما(سدهی یازدهم هجری )
• شمسالدین محمد سامی در کتاب قاموس الاعلام(سدهی سیزدهم هجری)؛ خلیج بصره
• البستانی در دایرهالمعارف البستانی(سدهی نوزدهم میلادی)؛ الخلیج العجمی
تاریخچه دریانوردی
پیشینهی دریانوردی در خلیج فارس به گذشتههای بسیار دور، دستکم دو هزار سال پیش از میلاد، می رسد. مردمان تمدنهای سومر، آکاد، عیلام، همواره بین میانرودان(بینالنهرین) و موهنجودارو در درهی سند، از این راه دریایی در رفت و آمد بودند. کاوشها و پژوهشهای چند دههی کنونی نشان داده است که فینیقیها، مردمانی آریایینژاد که در سرزمینهای ساحلی دریای مدیترانه(لبنان، بخشهایی از سوریه و فلسطین) زندگی میکردند، نخست در جزیرهها و سرزمینهای پیرامون خلیج فارس زندگی و دریانوردی میکردند.
پس از روی کار آمدن هخامنشیان در ایران، داریوش اول برای کشف سرزمینهای تازه از دریانوردانی برجستهی ایرانی، فینیقی و ساترابهای یونانینشین امپراتوری پارس خواست که برای شناخت بیشتر آسیا و دیگر سرزمینها به دریانوردی بپردازند. به نظر میرسد در زمان همین پادشاه بود که شناخت ایرانیان از خلیج فارس بیشتر شد.
با این همه، کهنترین سند پیرامون دریانوردی در خلیج فارس به سدهی چهارم پیش از میلاد باز میگردد. در آن زمان، دریانوردی به نام نیارخوس به فرمان اسکندر مقدونی برای کاوش در سرزمینهای نه چندان شناخته به سفر دریایی پرداخت. او سفر خود را در یازدهمین سال فرمانروایی اسکندر آغاز کرد و از مصب رود سند به دهانهی تنگ هرمز و از آنجا به آبهای خلیج فارس رفت و سرانجام در ساحل رود کارون لنگر انداخت.
او در این سفر از راهنمایی چند دریانورد ایرانی، از جمله بگیوس پسر فرناکه، هیدارس بلوچ و مازان قشمی بهرهمند بود و ماجرای سفر دریایی 146 روزهی خود را در سفرنامهای نوشت که اصل آن از بین رفته، اما چکیدهای از آن در کتاب یکی از تاریخنگاران سدهی نخست پیش از میلاد به عنوان لشکرکشی اسکندر، برجای مانده است. او هنگام دریانوردی در خلیج فارس با فانوسهای دریایی بزرگی روبهرو شده بودکه تا آن زمان مانند آن را ندیده بود و در سفرنامهی خود از آنها به عنوان یکی از شگفتیهای سفرش یاد کرده است.
در زمان ساسانیان، شاپور دوم(ذوالاکتاف) پس از تصرف همهی جزیرههای خلیجفارس برای جلوگیری از یورش عربهای بادیهنشین، جزیرههای بحرین را به صورت ساخلو ( پادگان نظامی) درآورد. پس از ورود عربهای مسلمان به ایران و شکست ساسانیان، سراسر خلیج جولانگاه بازرگانان مسلمان شد. اما پس از کاهش نفوذ خلیفههای عباسی، فرمانروایان آلبویه(سدهی چهارم هجری/دهم میلادی) بار دیگر عمان و بحرین را بخشی از ایران کردند.
از آن پس، عمان و بحرین و جزیرههای پیرامون آن، تا نزدیک یک سده بخشی از ولایت فارس به شمار میآمد و دولت آلبویه فرمانروایانی را برای ادارهی این منطقهی دریایی به سیراف و کیش میفرستاد. این دو بندر از نظر بازرگانی به چنان اهمیتی رسیدند که کشتیهای چینی بری خرید و فروش کالا در آنجا پهلو میگرفتند.
خلیج فارس در زمان سلجوقیان نیز اهمیت زیادی داشت. البته، تورانشاه سلجوقی، از سلجوقیان کرمان، مرکز بازرگانی دریایی را از سیراف به کیش جابهجا کرد و آرام آرام از اهمیت سیراف کاسته و بر اهمیت کیش افزوده شد. اتابکان فارس(قرن هفتم هجری/سیزدهم میلادی) به فرمانروایی امیران کیش پایان دادند و جزیرهی هرمز را مرکز بازرگانی دریایی کردند.
در آن دوران، اهمیت بازرگانی خلیج فارس به اندازهای بود که پیش از کشف دماغهی امیدنیک به کوشش واسکو دیگاما (Vasco de Gama) ، دریانورد پرتغالی، خرید و فروش ادویه و ابریشم و دیگر کالاهایی که برای بازارهای اروپایی اهمیت بسیاری داشت، از راه خلیجفارس به دجله و سپس از میانرودان و بادیه شام به بندرهای سوریه در ساحل شرقی مدیترانه، انجام میگرفت و بازرگانان ونیزی کالاها را از این بندرها به اروپا میبردند.
ژئوپولیتیک خلیج فارس
خلیج فارس از نظر ژئوپولیتیک (جغرافیای سیاسی)، استراتژیک، انرژی و تاریخ و تمدن، پهنه آبی مهم و منحصر به فرد در جهان محسوب میشود.[۲]
این آبراه در دورههای تاریخی مختلف دارای اهمیت فراوانی بوده است در عصر باستان و بویژه دوران حاکمیت عیلامیان خلیج فارس در مدار توجه قرار گرفت اما مهترین مقطع رونق و شکوفایی اقتصاد و تجارت خلیج فارس دوران هخامنشیان در دوران سلطنت داریوش کبیر و پس از آن عصر ساسانیان است.
در دوران ساسانیان بنادری مانند سیراف مهروبان، ریشهرو ابله بصره مهمترین بنادری که در خلیج فارس نقش آفرینی کردند و سرزمینهای مورد تعامل تجاری آنان در این دوران شبه قاره هندوستان، شرق آفریقا و چین بوده است.
در دوران پس از اسلام نیز مهمترین بندری که در عرصه اقتصاد و بازرگانی خلیج فارس نقش آفرینی میکند بندر سیراف و بازرگانان سیرافی بودند که آنان با خود فرهنگ ایرانی و اسلامی را تا هندوستان، بندر خانفو در چین و شرق آفریقا نیز بردند.
جزیرههای خلیجفارس
خلیج فارس جزیرههای بزرگ و کوچک بیشماری دارد که برخی از آنها مانند کیش، خارک و قشم از نظر اقتصادی بسیار مهم هستند و شمار زیادی از ایرانیان و مردمان دیگر در آنها زندگی میکنند.
برخی از این جزیرهها به دلیل نداشتن آب همچنان بی سکنه هستند. در این چند ساله، سه جزیرهی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به دلیل ادعای بیپایهی دولت امارات متحدهی عربی دربارهی مالکیت بر آن جزیرهها، مورد توجه سیاستبازان و رسانههای غربی قرار گرفتهاند.
استان بوشهر: جزیرهی امالکرم، جزیرهی جبرین، جزیرهی خارک، جزیرهی خارکو، جزیرهی خان، جزیرهی شیخ کرامه، جزیرهی عباسک، جزیرهی شیف، جزیرهی فارس جزیرهی گرم، جزیرهی مناف، جزیرهی نخیلو و چند جزیرهی کوچک.
استان هرمزگان: جزیرهی ابوموسی، جزیرهی تنب بزرگ، جزیرهی تنب کوچک، جزیرهی سیری، جزیرهی قشم، جزیرهی کیش، جزیرهی لارک، جزیرهی لاوان، جزیرهی هرمز، جزیرهی هندورابی، جزیرهی هنگام، جزیرهی شتورا، جزیرهی شیخ اندرابی، جزیرهی فارورگان، جزیرهی مارو و چند جزیرهی کوچک.
استان خوزستان: جزیرهی بونه، جزیرهی دارا، جزیرهی قبر ناخدا، جزیرهی مینو و چند جزیرهی کوچک که گاهی زیر آب میروند.
پیوند چند هزارساله خلیج فارس با تمدن ایران
رئیس بنیاد ایران شناسی بوشهر گفت: خلیج فارس یکی از آبراهه های مهم و استراتژیکی است که نه تنها در آسیا بلکه در جهان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
این آبراهه پیوند چند هزار ساله با تمدن ایرانی دارد و به همین مناسبت همواره مورد توجه زمین شناسان، باستان شناسان، تاریخ نگان و جغرافی نویسان بودهاست.
نام خلیج فارس از قوم پارس گرفته شده است که حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد در خوزستان و فارس حکومت میکردند.
قدیمی ترین نوشتهای که از این آبراهه یاد کرده متعلق به لوگال زاگاسی پادشاه اروک است و در آثاری که از قوم آشوردر بین النهرین حکومت میکردند باقی مانده از این آبراهه به 'نامرتو' به معنی آب تلخ یاد شدهاست.
قبل از ورود آریاییها به ایران در دوره عیلامی این آبراهه مورد استفاده مردمی بود که در آن دوره در خوزستان و بوشهر در قلمرو امپراطور عیلام بوده است.
بندر بوشهر با نام لیان پل ارتباطی داخلی ایران با جنوب شرق آسیا و آفریقا بوده است و در دوره هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان این آبراه مهم همچنان مورد توجه و عنایت زمامداران این سلسله ها بوده است. تا آنجا که در دوره هخامنشیان در منطقه دشتستان بوشهر سه کاخ هخامنشی به نام های چرخاب، بردک سیاه و جتوط درسه نقطه بنا نهاده شد و این بیانگر سیادت دریایی ایرانیان بر این آبراهه مهم است.
حدود ۱۳ نفر از مورخان و جغرافی نویسان یونانی و رومی از خلیج فارس با نام 'سی نیوس پرسیکوس' و 'پرسی کوماره' یاد کردهاند.
در دوره اسلامی نیز اغلب مورخان و جغرافی نویسان مسلمان در آثار و منابع خود از این آبراه به عنوان بحرالفارس و خلیج الفارسی نام بردهاند.
با ورود اسلام به ایران و توجه ویژه فاتحان جدید به امر دریانوردی ما شاهد ظهور تمدن هایی در کرانه شمالی خلیج فارس و منطقه ای هستیم که امروز از آن به نام استان بوشهر یاد میشود.
جعل نام خلیج فارس
برخی ساکنان مجاور خلیج فارس در صدد هستند تا با استفاده از دلارهای نفتی باد آورده اما بدون مستندات متقن و بنا به مصلحت سیاسی تاریخ خلیج فارس را جعل و وارونه نشان دهند. آنها در تلاش هستند نامی جعلی برای خلیج فارس تثبیت کنند که فراتر از نام در پشت این قضایا توسعه طلبیهای سیاسی و اقتصادی مد نظر است هرچند که مردم ایران همواره حسن همجواری و مراوده بازرگانی در یک فضای صلح آمیز با ساکنان مجاور و سواحل خلیج فارس را در نظر داشته اند.
پاسداشت روز ملی خلیج فارس که در واقع یک همت ملی برای اخراج پرتغال از سواحل و جزایر خلیج فارس بود برای ما بسیار با اهمیت است زیرا بعد از آن نیز در تاریخ معاصر ایران بویژه جنوب کشور شاهد قیام های متعدد مردمی علیه بیگانگان متجاوز بودهایم.
برای پاسخگویی به ادعاهای واهی، بی ریشه و غیرمستند جاعلان تاریخ باید با تکیه بر طرح های دراز مدت علمی و پژوهشی بنیادین در پاسداشت خلیج فارس عنوان و تاریخ آن تلاش وافر کرد.
خلیج فارس آبراه مهم و استراتژیک در جنوب فلات ایران است که از روزگار کهن برای اقوام ایرانی دارای اهمیت زیاد بود که این اهمیت تا روزگار ما نه تنها کم نشده بلکه افزایش داشته است. تسلط بر خلیج فارس به این دلایل همواره دغدغه سودجویانی بوده که در خارج از منطقه در اندیشه تسلط بر این دریای مهم هستند.
از طرف دیگر حکام ایرانی اعم از پادشاهان و حکام محلی مجاور همیشه سعی داشتند که به هر نحو از خلیج فارس حفاظت و بهره ببرند اما به دلیل دوری مراکز قدرت در ایران از خلیج فارس این صیانت و حفاظت دائمی نبوده از این رو برخی اوقات کشورهای سودجو توانسته اند برای مدتی بر بخش هایی از سواحل و یا جزایر ایرانی یا غیر ایرانی خلیج فارس سیطره پیدا کنند.
در بسیاری اوقات خلا قدرت دولت مرکزی برای دفاع از خلیج فارس به وسیله مردم ساکن در سواحل این دریا پر شده است به نحوی که بارها شاهد بوده ایم که مردم خود دست به کار شده و بدون کمک دولت مرکزی با بیگانگان متجاوز به این دریا و سواحل آن جنگیده اند.
نمونه آن مقاومت مردم بوشهر و هرمزگان در برابر پرتغالی ها، هلندی ها و دفاع جانانه مردم استان بوشهر در برابر هجوم چهارگانه انگلیس به بوشهر است.
۱۰ اردیبهشت سالروز اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز و خلیجفارس و ایران روز ملی خلیجفارس نامگذاری شدهاست. پرتغالی ها، هلندی ها و انگلیسی ها کشورهای قدرتمند آن زمان بویژه در بخش دریایی بودند که هرکدام به نوبه خود بر بخش هایی از جزایر و بنادر خلیج فارس مسلط شده و برخی بیش از یک تا دو قرن براین مناطق حکمرانی کردند.
پرتغالی ها اولین استعمار گرانی بودند که به خلیج فارس هجوم آوردند و بخش های عمده ای از جزایر و بنادر آن را تصرف و به پایگاه های نظامی و حکمرانی خود تبدیل کردند.
آنان بویژه در جزایر جنوبی خلیج فارس از جمله هرمز بیشتر حضور داشتند و ظلم و آزار اذیت آنان بر مردم بومی این مناطق به حدی رسید که آنان به ناچار تاب نیاوردند و دست به قیام های متعددی علیه این اشغالگران و استعمارگران زدند.
در نهایت حکومت مرکزی ایران در زمان شاه عباس صفوی امام قلی خان سردار مبارز خود را با سپاهش روانه مبارزه با استعمار گران در جزیره هرمز کرد و این فرمانده شجاع به کمک نیروهای مردمی با تجاوزگران و استعمارگران پرتغالی موفق به شکست آنها و بیرون راندنشان از جزیره هرمز و خلیج فارس شد.
در 22 تیرماه 1384، بنا به مصوبه هیات دولت روز دهم اردیبهشت سالروز اخراج پرتغالی ها از خلیج فارس به عنوان روز ملی خلیج فارس نامگذاری شد.
دهم اردیبهشت در تاریخ ایران یادآور ازخودگذشتگی های ملت سرافراز ایران و فرار اشغال گران متجاوز پرتغالی بعد از 117 سال تسلط جابرانه بر سواحل جنوبی کشوراست.