جریان‌های معارضه‌جوی عربستان

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۰ توسط Znaimiyam (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «گزارشی از عملکرد جريانهاي معارض اهل تسنن در ‏عربستان سعودي‎:‎ محاصره آل سع...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

گزارشی از عملکرد جريانهاي معارض اهل تسنن در ‏عربستان سعودي‎:‎

محاصره آل سعود در سه جبهه ‏توسط اهل سنت

يکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۰۵‏

مقاله اقتباسی

‎ ‎ به نظر مي‌آيد خاندان سعود حداقل از 3 جبهه مشخص به محاصره ‏در آمده باشد که اتفاقا هر 3 آن نيز غير شيعه و از مدعيان اهل ‏تسنن مبارزه با وهابيت هستند. اگر عمر شاه عبدالله کفاف دهد ‏فلاکت زودهنگامي در انتظار اوست که با فرافکني به فراسوي ‏مرزها چاره نخواهد شد‎.‎

سني‌هاي جبهه اپوزيسيون، اکثريت در عربستان‎

پایگاه خبری انصارحزب الله: اخبار اعتراضات و تظاهرات پياپي ‏مردم در عربستان حتي در رسانه‌هاي داخلي جمهوري اسلامي ‏ايران که قاعدتا بايد از پوشش مناسبي برخوردار باشد به نوعي غير ‏حرفه اي انعکاس مي‌يابند. همواره مي‌شنويد و مي‌خوانيد که ‏عده‌اي از شيعيان در مناطق الشرقيه شعار مرگ بر آل سعود سر ‏داده اند و در نهايت برايند انعکاس اخبار تعارضات داخلي عربستان ‏آنگونه است که گويا تنها مشکل نظام حاکم، اپوزيسيون اندک ‏شيعه داخلي است که از سوي ايران تحريک مي‌شوند و البته در ‏شرايط مهار به سر مي‌برند‎.‎

اما چه خواهد شد وقتي مطلع باشيد که گروه‌هاي مخالف ديگري ‏در عربستان که البته در اقليت هم به سر نمي‌برند فعاليت مي‌کنند؛ ‏معارضيني که نه شيعه بلکه از اهالي تسنن در عربستان سعودي ‏محسوب مي‌شوند. يالثارات دراين راستا طي گزارش زير به معرفي ‏دو گروه عمده و سرشناس از معارضين اهل تسنن عربستاني ‏پرداخته است که اين روزها درد سر جديدي براي آل‌سعود ‏محسوب مي‌شوند‎. ‎


‏گروه الحجاز: به سرکردگی فکری می یمانی

حجاز را به حجازي‌ها برگردانيد‎

يکي از اين گروه‌ها که اين روزها با انسجام بيشتري به فعاليت ‏عليه نظام سعودي روي آورده است در واقع يک جريان تجزيه ‏طلب محسوب مي‌گردد؛ گروه فعالي که به نظر مي‌رسد در يک ‏تعارض آشکار از ليبرال مسلک‌هاي عربي تشکيل يافته که با پول ‏نفت به تحصيل در اروپا و آمريکا پرداخته اند. روشنفکرهايي که ‏نه تنها در مقابل مقدس نمايي حاکم بر عربستان قد علم کرده که ‏علاوه برآن به مقابله با مظاهر قدرت نمايي نظام حاکم نظير تکفير ‏و اجراي احکام شريعت چون اعدام و قطع عضو ايستاده است‎. ‎ آنها در صدر شعارهاي خود مي‌گويند: «أعطوا الحجاز للحجازيين ‏من أجل حمايه المقدسات‎» ‎

يماني و دختر؛ نظريه‌پردازان جدايي حجاز‎

اين ليبرال مسلک‌هاي عصيان گر و برآمده از دل جامعه متحجر ‏وهابي در خاک عربستان سعودي امروز مي‌گويند بايد براي حفظ ‏اماکن مقدس عربستان توليت آنها به حجازي‌ها برگردانده شود‎. ‎ اين اپوزيسيون با نام «الحجاز» توسط «احمد زکي يماني» تاسيس ‏و به واسطه دختر لندن نشينش «مي يماني» که مغز متفکر اين ‏دسته از مخالفين است هدايت مي‌شود‎.‎

البته اساتيد دانشگاه و علماي وهابي قويا « مي‌يماني» را مغلطه ‏گر مي‌دانند که در آثار خود تحريف‌هاي بسياري درباره تاريخ ‏حجاز و عربستان را منتشر کرده است و از طرف ديگر به دليل ‏آنکه دختر وزير نفت سابق عربستان بيشتر عمرش را در لندن ‏سپري کرده است نه او را حجازي قلمداد مي‌کنند و نه لايق داعيه ‏داري تجزيه اين منطقه چرا که «مي يماني» ۵۶ ساله در قاهره ‏متولد شده و از ۱۰ سالگي عمر خود را در فرانسه، سوئيس و سپس ‏فيلادلفياي آمريکا گذرانده است‎. ‎

البته اين شاهزاده غرب زده بين سالهاي ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴ در رشته ‏انسان شناسي استاد دانشگاه ملک عبدالعزيز بوده است و تفکرات ‏اپوزيسيوني خود را در خلال آثاري چون: ‏ فمينيسم و اسلام (۱۹۹۶) ‏ حاکميت قانون و حقوق بشر در خاور‌ميانه و جهان اسلام ‏‏(۲۰۰۰)، ‏ تغيير هويت: چالش‌هاي نسل جديد در عربستان سعودي ‏‏(۲۰۰۰) و در نهايت در کتاب ‏ مهد اسلام - حجاز و جستجو براي هويت در عربستان سعودي ‏‏(۲۰۰۴) ‏ منتشر ساخته است‎. ‎

رها شدن از شرّ وهابي‌ها حق حجازي‌هاست‎

وي وبه دنبال او روشنفکران عربستان صدور فتوا توسط مفتي‌هاي ‏وهابي عليه مجاهدين در لبنان و فلسطين را عملي ضد اسلامي و ‏بر خلاف منافع ملي عربستان سعودي قلمداد مي‌کنند‎. ‎

الحجازي‌ها مي‌گويند بازسازي نقش مکه و دعوت به حرکت دوباره ‏نخبگان و واعظان مساجد حجاز به نقش‌آفريني سياسي و مذهبي ‏است که يک بار ديگر اسلام واقعي را زنده خواهدکرد. پس در اين ‏راستا بايد دوباره حجاز را پس گرفت تا باز هم مکه و مدينه در حد ‏و اندازه خود ظاهر شوند‎. ‎

‎«‎مي يماني» مي‌گويد: «بازگرداندن حجاز به حجازيون نه تنها به ‏اين دليل که حق حجازي‌هاست ضروري است بلکه به عنوان راه ‏حلي براي نجات از شر وهابي‌هاي افراطي و دستيابي به آزادي و ‏پيشرفت‌هاي سياسي و اقتصادي يک امر لازم محسوب مي‌شود‎.» ‎

==واعظان مساجد، باشند اما پشت سرما‎==! ‎

البته خاندان يماني قويا انتظار دارند نخبگان و حقوقدانان ليبرال در ‏خط مقدم اين جبهه قرار داشته باشند و در واقع واعظان مساجد در ‏سرزمين حجاز به عنوان مراکز تقدس و پاکي، تا امکان دارد براي ‏حفاظت از اين ميراث خانوادگي، اهميت آن رادرک و در واقع آن ‏چيزي را تبليغ کنند که از خط مقدم جبهه به عنوان فرمان صادر ‏مي‌گردد‎!‎

==حجازي‌ها از همه برترند== ‎

الحجازي‌ها به واقع جدايي طلباني هستند که حتي خود را از نظر ‏فرهنگي، اجتماعي و مذهبي از بقيه ملت عربستان و به خصوص ‏آناني که در بخش‌هاي مرکزي حکومت در نجد و حجاز و عسير و ‏احساء قرار دارند به رغم گذشت بيش از ۷۰سال از تشکيل ‏عربستان سعودي برتر و متمايز مي‌بينند‎.‎ جدايي طلبان حجاز ادله اين ادعاي نژاد پرستانه خود را تحت ‏پوشش دلايل کثرت گرايانه به افکار عمومي مردم ساکن در منطقه ‏حجاز ارائه مي‌دهند؛ چنانکه مي‌گويند: تنوع و کثرت گرايي و ‏شفافيت در مکه و مدينه به عنوان شهرهاي واقع شده در منطقه ‏حجاز به طور ذاتي نسبت به جهان اسلام وجود دارد؛ چراکه سالانه ‏پذيراي ميليونها زائر از نقاط مختلف دنيا با رنگها و فرهنگ‌هاي ‏مختلف است ودر طول قرن‌ها، زائران نقش بسزايي در شکل گيري ‏خلق و خو و هويت حجاز که درراستاي جهاني شدن بوده است ‏داشته اند‎. ‎

‎«‎سعوديزاسيون» مثل شوروي فرومي پاشد‎

الحجازي‌ها سپس استدلال مي‌کنند که پروژه‌هاي سياسي آل ‏سعود براي ايجاد وحدت بي‌فايده است و در شبه جزيره عربستان ‏به واسطه نشر و پشتيباني انحصاري فرقه وهابيت، حجاز را به رغم ‏دارا بودن ظرفيت بالا از رهبري سياسي جهان اسلام باز داشته ‏است. چنانکه اين فرايند عملا آغاز فرسايش اقتدار حجاز و افزايش ‏برجسته سازي تفکر وهابيت نجدي درقالب «سعوديزاسيون» بوده ‏است‎.‎

‎«‎مي يماني» معتقد است: «سعوديزاسيون» با هدف وحدت در ‏عربستان سعودي چيزي شبيه به اتحاد جماهير شوروي يا ‏يوگسلاوي و درراستاي وحدت اجباري است که محکوم به ‏شکست و اضمحلال است‎.» ‎

حجازي مترداف غيرنجداني

جدايي طلبان حجاز به طور کلي از هر نکته اي به عنوان ادله و ‏اثبات کننده لزوم تجزيه عربستان و جدايي حجاز استفاده مي‌کنند؛ ‏چنانچه در اين راستا از تخطئه روش‌هاي دفن مردگان از سوي ‏وهابي‌ها نيز به عنوان حربه اي براي لزوم تحقق جدايي بهره ‏مي‌برند‎. ‎

يکي ديگر از حربه‌هاي تبليغاتي جدايي‌طلبان حجاز تمرکز بر ‏مسائل اقتصادي و توجه به تبعيض بين مردم حجاز و اهالي ‏نجداني در بهره برداري از نفت به عنوان يک منبع الهي است. ‏چنانچه «مي يماني» تئوريسين الحجازيون در توصيف اين تبعيض ‏تا آن حد افراط مي‌کند که مي‌گويد: در عربستان سعودي مفهوم ‏‏«حجازي» با مفهوم «غير نجدي» مترادف است. و به ديگر عبارت، ‏او در توصيف تبعيض نژادي به کاررفته توسط آل سعود تا آنجا ‏پيش مي‌رود که جامعه عربستان را به دوقسمت درون دايره ‏نجداني و خارج از آن توصيف و براين اساس استدلال مي‌کند که ‏حجازي‌ها به عنوان مردم بيرون مانده از اين دايره طيفي از ‏محروميت را متحمل و در عذاب به سر مي‌برند‎. ‎

جنبش‌هاي زيادي داشتيم که سرکوب شد‎

آن طور که اپوزيسيون جدايي طلب الحجاز مدعي است ‏جنبش‌هاي آزادي بخش متعدد مردمي از سال ۱۹۳۲ به اين سو که ‏جده توسط نجداني‌ها( آل سعود) سقوط کرده متولد و در منطقه ‏حجاز رشد يافته است که به دليل کنترل‌هاي شديد امنيتي و ‏دستگيري مبارزان بخش عمده اين فعاليت‌هاي آزادي بخش در ‏مصر ادامه يافته که از جمله آن حزب التحرير است که مصرانه ‏خواستار تاسيس يک دولت مستقل در حجاز مي‌باشد‎.‎ يکي از حربه‌هاي موفق جدايي طلبان ليبرال مسلک الحجاز که ‏تقيدات کمي نيز به آداب اسلامي دارند تمرکز بر حقوق پايمال ‏شده زنان در عربستان سعودي در سطوح مختلف است که ‏هواداران زيادي را دربين نخبگان روشنفکر حتي دربين وهابي‌ها ‏يافته است‎. ‎

ما ۵۲ عشيره و فرزندان پيغمبريم

الحجازي‌ها حتي در فرايند پروژه «حجازيزاسيون» که در مقابل ‏‏«سعوديزاسيون» علم کرده اند از برانگيختن حس همدردي ‏همسايگان عرب در کشورهاي همسايه نيز بهره برداري مي‌کنند‎. ‎ تبليغات شديددررابطه با اشتراکات خوني بابرادران و خواهران عرب ‏مسلمان به ويژه در مصر، سوريه، يمن، اردن، يکي از اين ‏راه‌هاست. چنانچه الحجازي‌ها در نهايت اينگونه نتيجه مي‌گيرند ‏که تعداد حدود ۵۲ عشيره از حجاز دراين کشورها پراکنده اند که ‏در اصل همگي از نوادگان حضرت محمد(ص)وقبيله قريش و در ‏نتيجه‌هاشمي هستند‎!‎

شافعي، حنفي و مالکي‌ها در جنگ با وهابيت‎

به رغم تکثر گرايي و ليبرال مسلکي افراطي سرکردگان خارج ‏نشين جدايي‌طلب الحجاز، رهبران اين گروه که از اجراي ساده ‏ترين احکام اسلامي نيز سرباز مي‌زنند، براي پيروزي در نبرد تقابل ‏‏«حجازيزاسيون» با «سعوديزاسيون» بر بعد مذهب نيز تمرکز دارند. ‏چنانچه فارغ التحصيلان اپوزيسيون الحجاز از الازهر در مصر با ‏مکتب فقه شافعي، حنفي و مالکي به تقابل با احکام وهابيت که در ‏راستاي اشاعه مکتب حنبلي و تحميل آن در مدارس ديني است ‏مي‌پردازند‎.‎

سرکوب شورش ۱۰ هزار نفري

الحجازي‌ها مدعي هستند که قيام آنها به دنبال جنگ اول خليج ‏فارس و در اعتراض به حضور نيروهاي خارجي درکشور شدت ‏گرفته است چنانچه در سال ۱۹۹۵، معادل ۱۰ هزار نفر در سانسور ‏شديد خبري در برابر سياست‌هاي ايالات متحده و حضور نظامي ‏ايالات متحده در عربستان سعودي، و انتقاد از فساد آل سعود به ‏پاخاستند که محکوم به سرکوب شديد شدند و مقامات عربستان ‏سعودي تنها خبر دستگيري رهبران اين قيام را پس از ۳ سال در ‏‏۱۹۹۸ منتشر کردند‎.‎

الحجازي‌ها معتقدند اين سرکوب راه را براي اقدامات پيشگيرانه ‏بعدي باز کرده است؛ چنانچه در حال حاضر شاهدافزايش سرکوب ‏شهروندان واعمال اين روند در قبال فارغ التحصيلان دانشگاهي و ‏نخبگان مسلمان از دانشگاه‌هاي عربستان سعودي هستيم‎. ‎

الحجازي‌هاي ليبرال و شيعيان‎

الحجازي‌ها همچنين تکفير شيعيان از سوي مفتي‌هاي وهابي را ‏نيز به شدت تقبيح مي‌کنند و معتقدند زمينه فعاليت‌هاي تکفيري ‏بويژه بعد از جنگ خليج‌سفارس و توليد رو به تزايد نخبگان وهابي ‏توسط دستگاه حاکم فراهم آمده و اجازه مي‌دهدآنها به منظور ‏مبارزه با آنچه از نظر وهابي‌ها ارتداد در اسلام محسوب مي‌شود ‏برخيزند و به پاکسازي هر گونه تفسيري از اسلام در قالب مذهب ‏تشيع و ضد وهابيسم اقدام کنند‎.‎

البته به درستي بايد حمايت جدايي طلبان حجاز از مجاهدان ‏فلسطيني و شيعيان در مقابل وهابيت را نيز در راستاي تکثر گرايي ‏ليبراليستي آنها قلمداد نمود. نکته اي که آمريکايي‌ها همواره ‏آرزوي ظهورآن در عربستان سعودي را مي‌کشيدند و به دليل عدم ‏وجود آن در مهلکه بحرين گرفتار آمدند‎. ‎ البته احترام الحجازي‌هاي ليبرال به حقوق شيعيان هيچ گاه ‏نمي‌تواند دليلي براي اين باشد که آنها حاضر به تقسيم قدرت در ‏دستگاه حاکمه آينده باآنان هستند‎. ‎

خارج‌نشيناني که براي تصاحب قدرت آماده مي‌شوند‎

درراستاي ادعاي اپوزيسون جدايي طلب الحجاز شواهدي براي ‏اثبات وجود جنبش‌هاي آزادي بخش در داخل عربستان و يا حداقل ‏شهرهاي مکه، مدينه طائف و تبوک به‌واسطه اخبار پراکنده اي که ‏از ديوار‌هاي ضخيم بايکوت خبري سعودي درز کرده وجود دارد که ‏التهابات زير پوستي در اين مناطق درقالب اعتراضات مردمي ‏پراکنده در حال رونمايي است‎.‎

گرچه مغزهاي متفکر اپوزيسيون الحجاز جزو افراد خارج نشين ‏محسوب مي‌شوند اما در واقع مي‌توان گفت اين گروه بعد از ۱۱ ‏سپتامبر و اعلام حمايت عربستان از بن لادن و همچنين صدام از ‏يک سو و از طرف ديگر تيره شدن روابط ميان ملک عبدالله و ‏اوباما در راستاي دخالت بي‌محاباي عربستان در بحرين و شعله ور ‏ساختن بحراني که ابتدا تقاضاي اصلاحات داشت و بعد خواستار ‏سرنگوني آل خليفه شد، يکي از گزينه‌هاي پيش روي کاخ سفيد ‏براي سپردن شبه جزيره عربستان و يا حداقل بخشي از آن بوده ‏اند‎. ‎

خزان سعودي به دنبال بهار عربي فرارسيده است‎

دراين راستا واشنگتن طرحي با نام «تجزيه؛ به سوي خاورميانه‌اي ‏جديد» را آماده و مقدمات آن را فراهم کرده و براي روز مبادا به ‏عنوان يکي از گزينه‌هاي روي ميز به آن نگاه مي‌کند. طرحي که ‏با تجزيه عربستان به سه کشور جديد آغاز و اجرايي خواهد شد‎.‎

نخستين آن، کشوري اسلامي شامل مکه و مدينه و اطراف آن يا ‏در واقع همان حجاز است که اداره آن به خانداني حجازي که از ‏نفوذ آن کاسته شده سپرده مي‌شود. خانداني به سرکردگي شيخ ‏‏«احمد زکي يماني» که در سال ۱۹۳۰ در مکه متولد شده ودر ‏دانشگاه قاهره در جمهوري عربي مصر درس حقوق خوانده و ‏تحصيلات تکميلي را در دانشگاه‌هاي نيويورک،‌هاروارد و کمبريج، ‏سپري کرده است‎. ‎

او از سال ۱۹۵۷، مشاور حقوقي شوراي وزيران عربستان سعودي ‏بوده و ازسال ۱۹۶۰، وزير امور خارجه و درسالهاي سال ۱۹۶۲ - ‏‏۱۹۸۶، وزير نفت و منابع معدني عربستان بوده است. او به همراه ‏دخترش و طرفداران تجزيه عربستان اين روزها که بيداري ‏اسلامي تونس و ليبي و مصر را در نورديده، پيشاپيش نغمه پيروزي ‏سرداده و مي‌گويند به دنبال بهار عربي، خزان سعودي فرارسيده ‏است‎. ‎


حزب الامه اسلامي و فلاکت بي‌پايان ‏آل‌سعود

اما فلاکت اين روزهاي آل سعود به سر و کله زدن با شيعيان ‏بحرين و مناطق شرقي عربستان سعودي و دفع شر اپوزيسيون ‏ليبرال و البته روشنفکر ماب الحجاز ختم نمي‌شود‎.‎

حزب الامه الاسلامي نيز گروهي از معترضين در عربستان را تحت ‏پوشش خود قرار داده که علم مخالفت با خاندان سعود را برافراشته ‏و دست برقضا برچسب شيعه بودن و تحريک از سوي ايران نيز به ‏ايشان نمي‌چسبد‎! ‎

حزب الامه اسلامي در معرفي خود مي‌گويد: ما يک حزب سياسي ‏هستيم و بر اين باوريم که خداوند آزادي را در راستاي عزت و ‏افتخار به او داده است وما توانايي داريم در همه عرصه‌ها از جمله ‏سياست وارد شويم و بر اساس اعتقاد به کثرت گرايي سياسي، ‏انتقال مسالمت آميز قدرت و انتخاب دولت را حق ملت عربستان ‏مي‌دانيم‎. ‎

البته اين اپوزيسيون سني که به نظر مي‌رسد از اقشار روشنفکر ‏عربستان فاصله دارد همان ايراداتي را به عنوان لزوم تحويل قدرت ‏از سوي آل سعود به مردم مطرح مي‌کند که اپوزيسيون جدايي ‏طلب الحجاز از آن دم مي‌زند‎. ‎

چنانچه حزب الامه نيز خواستاراستقلال حاکميت از تمام نفوذهاي ‏سياسي، اقتصادي يا نظامي خارجي است و عدالت، برابري و ‏فرصت‌هاي اجتماعي مساوي براي همه را در زمره مطالبات خود ‏قرار داده است که بايد دفاع از حق زنان و ارتقاء نقش آنها در ‏جامعه را نيز به آن افزود‎. ‎

برادران! عمر ملت در بي‌عدالتي واستبداد تباه مي‌شود‎

‎«‎شيخ محمد بن سعد آل مفرح » يک تاجر و از پيشگامان ‏اصلاحات در عربستان و از اعضاي اهل تسنن حزب الامه در ‏خطابه اي رو به مردم عربستان مي‌گويد: «برادران عزيز زندگي ‏ملت در بي‌عدالتي و استبداد سياسي وعقب ماند گي اقتصادي و ‏توسعه سپري مي‌شود و نيروهاي نظامي و امنيتي ما به طرز ناراحت ‏کننده اي در تمام سطوح شکست خورده اند و دشمن خارجي با راه ‏انداختن جنگ‌هاي بدون کنترل براي تامين منابع مالي خود بدون ‏هيچ اعتراضي به غارت ثروت ما پرداخته است‎.‎

مادر وطن آبستن پيروزي است

ملت افسوس مي‌خورد،اما مادر وطن‌آبستن پيروزي به دست جوانان ‏است، انفجار اين انقلاب از اقيانوس اطلس آغاز گشته و به خليج ‏فارس رسيده است و ملت به زودي عصر جديدي را براي لذت ‏بردن از آزادي، شأن و منزلت و امنيت تجربه خواهند نمود‎.‎

جوانان آزاد و عزيز در کشورهاي خليج (فارس) به طور کلي و در ‏عربستان سعودي به طور خاص، به دنبال پايان دادن به فساد ‏سياسي و مالي در منطقه و احقاق حق قانوني خود هستند‎. ‎

آنچه که توسط کشورهاي حاشيه خليج فارس از استبداد در دولت، ‏و انحصار ثروت و فساد، بي‌عدالتي قضايي، اداري، مالي، اجتماعي و ‏طبقاتي وجود دارد نياز به ابتکار عمل همه ما دارد‎. ‎

‏۲۰‏‎ ‎درصد جوانان بي‌كار و ۷۰ درصد مردم زير فشار ‏بدهي هستند‎

مردم عربستان سعودي در راه دستيابي به حقيقت و عدالت و ‏دادخواهي از بي‌عدالتي هستند که به دو مسجد مقدس ( مسجد ‏الحرام و مسجد النبي) و محافظان دين رسيده است. فساد ‏بي‌سابقه کنوني در نخبگان، و واعظان وفادار به ال سعود مشهود ‏است و تمام جوانان اعم از مردان و زنان وظيفه مشروع ملي و ‏انساني خود مي‌دانند که به اين انحراف و فساد، بي‌عدالتي و استبداد ‏پايان دهند. مردم عربستان سعودي در ميان ثروت نفت فقير‌ترين ‏مردم هستند که ثروتشان توسط شرکت‌هاي سهامي اسلحه سازي ‏ربوده شده. هفتاد درصد مردم براي تهيه مسکن بدون بدهي خاص ‏دست و پا گير در مضيقه اندو نسبت بيکاري در ميان فارغ ‏التحصيلان به ۲۰ درصد رسيده است‎.‎

زندان‌ها از انديشمندان انباشته است

اين درحالي است که فساد نهاد قضايي و عدالت خانه ما را نيز ‏اشغال کرده و زندان‌ها را از دانشمندان و اصلاح‌طلبان، ‏سياستمداران وانديشمندان و مبارزان پر کرده است‎.‎

آنها به جرم صدور اطلاعيه مسالمت آميز در حزب الامه اسلامي ‏به عنوان گامي در راه اصلاحات سياسي توسط دربار سلطنتي ‏دستگير و به زندان‌ها انداخته شده‌اند‎. ‎

ما درحزب الامه اسلامي خواستار آزادي فوري بازداشت شدگان از ‏بنيانگذاران حزب و اصلاح طلبان که به شکل ناعادلانه زندان‌هاي ‏سعودي از آنان پر شده است هستيم وتا اعاده حق خود از پاي ‏نمي‌نشينيم‎. ‎

حكومتي مثل زمان پيغمبر ايجاد مي‌كنيم‎

ماآمادگي آن را داريم که پس از ساقط شدن رژيم آل سعود، خلأ ‏سياسي که به وجود مي‌آيد را پر کنيم. اکنون حزب امت اسلامي ‏عربستان سعودي در حال آماده کردن خود براي اين کار است‎. ‎

ما قصد داريم حکومتي که ايده آل مردم است را ايجاد کنيم. ‏حکومتي که در آن مجلس شورا باشد تا خود مردم براي خود و ‏سرنوشتشان تصميم بگيرند. ما تلاش خواهيم کرد که حکومتي ‏مانند حکومت زمان پيامبر اسلام (ص) ايجاد کنيم، نه اينکه مانند ‏آل سعود به نام اسلام دست به هر کاري بزنيم‎.» ‎

هر روز در انقلاب به سر مي‌بريم

به نظر مي‌رسد خط مشي حزب الامه اسلامي عربستان نيز که ‏کانون تجمع اهل سنت اين کشور است در اين خطابه به وضوح ‏نمايان شده باشد‎.‎

اما حزب الامه در کنار حرکت ميداني شيعيان در عربستان همواره ‏در اعتراضات ميداني نيز پيش قدم بوده است. جوانان حزب الامه ‏شعار سر مي‌دهند: «کل الشهر الثوره»؛ همه روزهاي ماه را ‏درانقلاب به سر مي‌بريم‎. ‎

حزب الامه اعتقاد دارد: «بادهاي تغيير وزيدن گرفته اند وانفجار ‏خشم ملت سراسر مشرق و مغرب را فراگرفته است و ال سعود در ‏دامنه آتشفشان زندگي مي‌کند‎.» ‎

‏۸‏‎ ‎سال زندان به جرم اعتراض به اسرائيل ۱۵ سال ‏براي اعتراض به كاريكاتور موهن‎

هزاران نفر از زندانيان سياسي در عربستان را اهل سنت تشکيل ‏مي‌دهند که در معرض دستگيري‌هاي خودسرانه، حبس بدون اتهام، ‏و شکنجه در طي بازجويي و در پايان صدور حکم ناعادلانه قرار ‏گرفته اند.«خالد آل عمر» يکي از اين نمونه‌هاست که به جرم ‏شرکت در تظاهرات صلح آميز در حمايت از غزه در طول تهاجم ‏اسرائيل در عمليات سرب گداخته( نبرد ۲۲ روزه) دستگير شد و از ‏تمامي حقوق قضايي به مدت ۳ سال محروم بود، و پس ازآن به ‏مدت ۸ سال با بي‌عدالتي و استبداد به زندان محکوم شد. شيخ ‏‏«خالد آل راشد» ديگر اهل تسنني است که در اعتراض به ‏کاريکاتورهاي توهين آميز دانمارکي عليه پيامبر (ص) شرکت ‏کرده بودو پاداش ۱۵ سال زندان را از خادم حرمين شريفين ‏دريافت کرد‎! ‎

محمدبن‌غانم آل ياسر القحطاني و دوستان

ظلم‌هاي روا شده بر ملت عربستان و از جمله اهل سنت دراين ‏کشور دليل روشني بود تا گروهي از فعالان سياسي به رهبري شيخ ‏‏«محمد بن غانم آل ياسر القحطاني» طي يک سخنراني خطاب به ‏دربار تاسيس حزب سياسي در پادشاهي عربستان سعودي به نام ‏‏«امت اسلامي،» ( حزب الامه الاسلامي) را به اطلاع همه ‏رسانيدند و اعلام کردند اين به معني آغاز تلاش براي انتقال ‏قدرت است واز تغيير در سطح دولت آغاز مي‌شود‎.‎

علاوه بر «آل ياسر القحطاني»، أحمد بن سعد آل غرم الغامدي، ‏استاد دانشگاه أم القري، وفعالان سياسي شامل سعود بن أحمد ‏الدغيثر، والشيخ عبد العزيز محمد الوهيبي، وفيصل بن عبد الله ‏الفواز الزعبي، همراه با يک بازرگان به نام الشيخ محمد بن سعد ‏آل مفرح از بانيان حزب الامه اسلامي عربستان بودند‎. ‎

شعار «الشعب يريد اسقاط النظام» پس از شعار «کل ‏شهر الثوره‎»

حزب الامه اسلامي تا کنون در راستاي حمايت از زندانيان سياسي ‏در عربستان بارها مردم را دعوت به تحصن کرده است. اعتراض به ‏نقص عضو بازداشت‌شدگان و مرگ و مير آنان در زندان‌ها و ‏همچنين اعتراض به زنداني کردن کودکان به جرم سياسي و زير ‏سن قانوني بهانه اين تحصن‌ها بوده است که طي آن، آزادي فوري ‏همه زندانيان و جبران خسارت مادي و معنوي براي همه بازداشت ‏شدگان و خانواده‌هاي آنان، محاکمه عاملان اين بي‌عدالتي، لغو ‏دادگاه‌هاي ويژه از وزارت کشور و محاکمه اعضاي آن مطالباتي ‏بودند که در رياض از سوي حزب الامه اعلام شد‎.‎

اما «الشعب يريد اسقاط النظام» شعاري است که اين روزها علاوه ‏بر شعار «کل شهر الثوره» و به دنبال اعمال خفقان روز افزون از ‏سوي آل سعود از گلوي اهل سنت عليه خاندان حاکم سعودي ‏بيرون مي‌آيد‎. ‎

جوانان حزب الامه اسلامي اعلام کردند: «سيستم حکومتي پاياني ‏براي جنايات خود عليه مردم مظلوم و از جان گذشته قرار نداده ‏است و عزم بلند انقلابيون بين ما و آنها صحنه‌هايي از واقعيت را ‏ترسيم خواهد کرد تا تحقير و شرم جاي خود را به آزادي و کرامت ‏دهد‎!» ‎

دراين راستا و به دنبال شدت يافتن سرکوب در عربستان حزب ‏امت اسلامي خواستار تشکيل يک جبهه گسترده براي اقدام ‏مشترک در ميان تمام معترضين به منظور دستيابي به وحدت هدف ‏و مکانيسم عمل، به خصوص در اين روز‌هاي خاص براي شکستن ‏سد سرکوب پادشاهي در برابر آرمان آزادي و عدالت شد‎. ‎

جبهه«اسرة (التحرير)» يمني و شوربختي ‏مضاعف آل‌سعود

با همه اين اوصاف به نظر مي‌آيد آل سعود در مبارزه با الحجازيون ‏و حزب الامه که شامل ليبرال‌هاي ثروتمند و اهل تسنن خواهان ‏انتقال نرم قدرت هستند احساس خوشبختي بيشتري مي‌کنند. اين ‏در حالي است که بخت شوم آنها در مواجهه با جدايي طلبان جبهه ‏يمني تعبير مي‌شود که اتفاقا تا بن دندان نيز مسلح هستند‎.‎

شبه نظاميان يمني که اتفاقا سني مذهب و شافعي نيز هستند به ‏رهبري «رياض حسين قاضي» مدتهاست در حال تجهيز سلاح و ‏درکمين انتقام جنگ ۶ روزه که به کشته شدن ۸۸ تن از افراد ‏عشيره شان در بمباران يمن توسط نيروي هوايي عربستان سعودي ‏انجاميد نشسته اند‎. ‎

البته اين شبه نظاميان يمني سني مذهب نه در آن سوي مرزها ‏بلکه زير گوش آل سعود واز شهروندان استان‌هاي عسير، جيزان و ‏نجران عربستان محسوب مي‌شوند که قويا اعتقاد دارند عربستان ‏اين مناطق را غصب کرده و بايد دوباره به خاک يمن الحاق شود‎. ‎

شبه نظاميان يمني جدايي طلب با نام «أسره (التحرير)» مي‌گويند ‏هيچ گاه انتقام جنايات نظام فاشيست سعودي از ۱۹۶۷ به اين سو ‏را فراموش نخواهند کرد‎. ‎

ياقوت کبود و زمرد و مرجانمان را از آل سعود باز ‏مي‌ستانيم‎

يمني‌هاي جدايي طلب به طور گسترده اي به سوي وطن و اتفاقات ‏آن سوي مرزي سعودي در صنعا کشش نشان مي‌دهند (اللجنه ‏التنظيمية للثورة الشبابية الشعبية) کميته جوانان انقلاب مردم در ‏صنعا ست که به عنوان بازوي «أسرة (التحرير)» بخشي از بار ‏انقلاب در يمن را براي پيروزي بر دست نشانده سعودي‌ها، پسر ‏علي عبدالله صالح بر دوش مي‌کشد‎.‎

جدايي طلبان يمني، نجران، عسير و جيزان را ياقوت کبود و زمرد و ‏مرجاني، مي‌دانند که توسط خادم حرمين شريفين ملک عبدالله بن ‏عبدالعزيز حاکم «مليت بدون تابعيت و نا مشخص» غصب شده ‏است‎. ‎ به نظر مي‌آيد خاندان سعود حداقل از ۳ جبهه مشخص به محاصره ‏در آمده باشد که اتفاقا هر ۳ آن نيز غير شيعه و از مدعيان اهل ‏تسنن مبارزه با وهابيت هستند. اگر عمر شاه عبدالله کفاف دهد ‏فلاکت زودهنگامي در انتظار اوست که با فرافکني به فراسوي ‏مرزها چاره نخواهد شد‎.‎


منبع:" ‏http://yalasarat.com/vdcev‏78‏w.jh‏8‏vfi‏9‏bbj.html"