قلب الدين حكمتيار
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۱:۴۰، ۱۸ مه ۲۰۲۲؛
نام | قلب الدين حكمتيار |
---|---|
زاده | 1956 م / افغانستان |
دین و مذهب | اسلام، تسنن |
فعالیتها | همکاری با اخوانالمسلمین |
قلب الدين حكمتيار متولد ۵ تیر ۱۳۲۶ در قندوز افغانستان به دنیا آمد. در 12 کیلومتری رودخانه جیحون که مرزهای افغانستان را از جمهوری های اسلامی در آسیای میانه جدا می کند و در یکی از روستاهای ولسوالی امام صاحب ولایت قندوز ایشان بنیانگذار حزب اسلامی در افغانستان است. 1947 گلبدین حکمتیار در همان سالی که خانواده اش از ولایت غزنی به کندز مهاجرت کردند، در آن قریه زندگی می کرد و در سفرهای شکاری پدرش شرکت می کرد که به آن علاقه داشت و به مکتب نظامی پیوست و سپس به مکتب متوسطه شیرخان منتقل شد. که در سال 1969 به دانشکده انجنیری دانشگاه کابل پیوست.
آشنایی با جوانان جریان اسلامی
آشنایی او با جوانان نهضت اسلامی در دانشگاه آغاز شد و خیلی زود به عضویت فعال در میان آنها درآمد و در سال 1350 به جرم کشتن یک دانشجوی کمونیست در تظاهرات دستگیر و به دو سال زندان محکوم شد، اما موفق به فرار و مهاجرت شد. در سال 1974 به پاکستان رفت و نتوانست تحصیلات خود را تکمیل کند. گلبدین حکمتیار تحت تأثیر فضایی بود که جریان نوظهور اسلامی در اوایل دهه شصت در واکنش به جنبش کمونیستی بود که نفوذ آن در جامعه افغانستان در زمان سلطنت پادشاه سابق محمد ظاهر شاه و نخست وزیر او محمد داوود افزایش یافت. برخی از تشکلهای اسلامی برای مقابله با جریان کمونیستی تشکیل شد و اولین جنبشهای فعال با نامهای «جوانان مسلمان» و «انجمن خادمان فرقان» و سپس «جامعه اسلامی» که قدیمیترین تشکلهای اسلامی بهشمار میرود، ظهور کردند. وزیر محمد داوود با اقدامات خودسرانه که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از رهبران جامعه اسلام و دستگیری دیگران شد، مواجه شد.
نخست وزیر محمد داوود در جریان سفر شاه محمد ظاهر شاه به اروپا در ژوئیه 1973 کودتای سیاسی را بر علیه پادشاه محمد ظاهر شاه رهبری کرد و پس از اینکه موفق به سرنگونی وی شد، لغو سلطنت و جایگزینی آن با نظام جمهوری را اعلام کرد. سرکوب نهضت اسلامی از سوی او افزایش یافت و تعداد زیادی از رهبران آن مانند عبد رب الرسول سیاف و دکتر محمدخان نیازی و زمانی که نور محمد تره کی پس از کودتای خونین که در آن محمد داود کشته شد، قدرت را به دست گرفت، دستگیر کرد. در سال 1357 دستور انحلال کلیه زندانیان سیاسی جامعه اسلامی را صادر کرد. داکتر محمد نیازی همراه با تعدادی از شاگردانش در سال 1977 کشته شد. عبدالرب الرسول سیاف که در زمان بابرک کرمل رئیس جمهور سابق افغانستان در سال 1979 از زندان آزاد شد و در زمان ژنرال ضیاءال -حق پاکستان که از موج کمونیستی از افغانستان می ترسید حمایت خود را از اسلام گرایان فراهم کرد. حکمتیار در آن زمان دست قدرتمندی در داخل افغانستان داشت، به ویژه پس از کشته شدن پدر و دو برادرش در زندان های کابل پس از به قدرت رسیدن کمونیست ها در آوریل 1978. حکمتیار در سال 1974 با برهان الدین ربانی برای سازماندهی مجدد جامعه اسلامی افغانستان در افغانستان به توافق رسید. دیاسپورا در منطقه پشاور پاکستان، که ربانی ریاست انجمن و امور روابط خارجی را بر عهده می گیرد، در حالی که حکمتیار به امور داخلی و نظامی رسیدگی می کند، اما به زودی اختلافات بین این دو درگرفت و گسترش یافت تا اینکه حکمتیار انجمن را ترک کرد و حزب اسلامی را تأسیس کرد.
تأسیس حزب اسلامی
ایشان حزب اسلامی را در سال 1976 تأسیس کرد. حزب جدید به دلیل تشکیلات دقیق خود متمایز شد و موفق شد پیروان خود را در ولایات کابل، کندز، بغلان و ننگرهار جذب کند. تاریخ سیاسی حکمتیار با اتحادهای بسیاری مشخص می شود. او با گروه های جهادی در آن شرکت کرد جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی که بین 1979 - 1989 شروع شد. وی از سال 1983 تا 1985 از اعضای اتحادیه اسلامی به ریاست عبد رب الرسول سیاف بود، سپس در ائتلاف هفت سازمان شرکت کرد و در 24 فوریه 1989 به عنوان وزیر امور خارجه در دولت مجاهدین افغانستان انتخاب شد. در اگست 1989 عضویت خود را در دولت متوقف کرد و به زودی پس از ورود آنها به کابل بین جناحهای مجاهدین درگیری آغاز شد و این جنگ باعث شد بسیاری از اتحادها منعقد و پس گرفته شوند و حکمتیار در همه این تحولات نقش فعالی داشت، اما او با این وجود. اختلاف خود را با ربانی و مسعود ادامه داد تا اینکه جنبش طالبان آنها را از کابل پایتخت بیرون راند.
حمایت او از طالبان
حکمتیار پس از روی کار آمدن طالبان در کابل و گسترش کنترل آنها بر بیش از 90 درصد کشور از صحنه ناپدید شد، اما با شروع کمپین آمریکاییها به افغانستان دوباره ظاهر شد، به ویژه پس از اعلام اینکه قصد بازگشت به افغانستان را دارد. کشور و در کنار طالبان بایستد و از مقر فرماندهی او در تهران گفت: زمان دفاع از افغانستان و مردم آن است، نه زمان جستجوی اقتدار.
منبع
- ر.ک: مدخل قلب الدين حكمتيار در ویکیاخوان؛ ikhwanwiki.com..