ابن حجر هیتمی
نام | ابنحجر الهیتمی |
---|---|
نام کامل | شهابالدین ابوالعباس احمد بن بدرالدین محمد بن شمسالدین محمد بن نورالدین علی بن حجر هیتمی سعدی انصاری |
زادروز | ۹۰۹/۸۹۹ق |
محل تولد | مصر |
محل زندگی | مکه |
ملیت | مصری |
تحصیلات و محل تحصیل | الازهر • قاهره |
شغل و تخصص اصلی | فقیه • مفتی شافعی |
آثار | إلاعلام بقواطعالاسلام • تحفهالمحتاج فی شرحالمنهاج • اسعافالابرار فی شرح مشکاتالانوار • الصواعقالمحرقة علی اهلالرفض و الزندقة |
اساتید | شمسالدین بن ابىالحمایل • شیخالاسلام زکریا • عبدالحق سنباطى |
فوت | 974ق |
آرامگاه | طبریین • مکه |
ابنحَجَر هَیتَمی، شهابالدین ابوالعباس احمد بن بدرالدین محمد بن شمسالدین محمد بن نورالدین علی بن حجر هیتمی سعدی انصاری فقیه و مفتی شافعی مصری. تحصیلاتش را در الازهر قاهره به پایان برد.
در تفسیر، کلام، حدیث، حساب، ادبیات، منطق و تصوف نیز توانا بود. برهان بن اجدب و محمد بن عبدالعزیر زمزمی از شاگردان او بودند. هیتمی از۹۴۰ق تا پایان عمر در مکه زندگی کرد. مؤلفی پرکار بود، و افزون بر تدریس و افتا، دهها کتاب نیز نوشت.
إلاعلام بقواطعالاسلام؛ تحفهالمحتاج فی شرحالمنهاج؛ اسعافالابرار فی شرح مشکاتالانوار؛ الصواعقالمحرقة علی اهلالرفض و الزندقة، در رد شیعه، که چندین ردّیه در امامیه بر آن نوشته شد؛ از آن جمله الصوارم المهرقه اثر قاضی نورالله شوشتری.
وی در منطقه غربى مصر محله ابوالهیتم متولد شد و در مکه وفات کرد. او شافعى مذهب بود و نسبت به ابوحنیفه نیز گرایش و ارادت داشت و در مناقب او کتاب نگاشته است.
اساتید ابنحجر هیثمی
ابنحجر در کودکى پدرش را از دست داد و نزد دو استاد بزرگش شمسالدین ابنابى الحمائل و شمسالدین شنّاوى تربیت یافت و سپس به الازهر مصر رفت و در آنجا به تحصیل علوم مختلف فقه، کلام، تاریخ وحدیث پرداخت. از مهمترین اساتید او مى توان به شیخ الاسلام قاضى زکریا، شیخ عبدالحق سنباطى، شمسالدین سمهودى، امینالدین غمرى، شهابالدین رملى، طبلاوى، شهابالدین ابنصائغ، و شهابالدین ابننجّار حنبلى اشاره کرد. از میان شاگردان او نیز مى توان از برهانالدین بن الاحدب و محمد بن عمر خفاجى نام برد.
عقیده و شأن علمی ابنحجر هیثمی
ابنحجر که یکى از فقهاى برجسته شافعى و حنفى به شمار مى رود، در عناد و کینهورزى نسبت به تاریخ و عقاید شیعه سنگ تمام گذاشته و با تالیف کتاب «الصواعق المحرقه»، اعتبار علمى خود را نیز زیر سوال برده است؛ زیرا در آن، معتبرترین احادیث درباره فضائل و حقانیت ولایت اهل بیت پیامبر را که حتى علماى بزرگ اهل سنت آنها را معتبر و صحیح دانستهاند ردّ کرده است! گویا برهان قاطع حقانیت ائمه شیعه بر دل زنگار گرفته او کار ساز نبوده و بیمارى جهالت او را درمان نکرده است.
به هر حال کتاب الصواعق المحرقه سایر آثار علمى وى را تحت الشعاع قرار داده و از این رو نزد علماى شیعه به دشمنى با اهل بیت پیامبر اسلام (یعنى ناصبى گری) و دشمنی با شیعیان شناخته شده است. او نباید با ابنحجر عسقلانى اشتباه شود؛ زیرا هیتمى یک قرن متاخر است و از سویى به رتبه علمى و انصاف عسقلانى نمىرسد. چرا که عسقلانى گرچه گاهى اوقات انتقادات و عبارات تندى نسبت به شیعه داشته اما در بسیارى از موارد با انصاف رفتار کرده است.
کتابهای ابنحجر هیثمی
1 ـ الصواعق المحرقه على اهل الرفض و الضلال و الزندقه، که در واقع رد عقاید شیعه (که وى آنان را رافضى یعنى خارج از دین مىداند) و توهین به مناقب و فضایل اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین است. علماى شیعه نقد و ابطالهاى فراوانى بر این کتاب نوشتهاند؛
2 ـ تحفه المحتاج لشرح المنهاج که در زمینه فقه شافعى است؛
3 ـ الخیرات الحسان فى مناقب ابى حنیفه النعمان؛
4 ـ الفتاوى الهیتمیه؛
5 ـ الامداد فى شرح الارشاد للمقرى؛
6 ـ شرح الاربعین النوویه؛
7 ـ خلاصه الائمّه الاربعه؛
8 ـ الجوهر المنظم؛
9 ـ شرح مشکاه المصابیح که کتابى حدیثى است. اصل کتاب مشکاه المصابیح تکملهاى براى کتاب مصابیحالسنه بغوى مىباشد که توسط ابوعبدالله محمد تبریزى محدّث نگاشته شده است؛
10 ـ المنهج القویم فى مسائل التعلیم، که شرح مقدمه عبدالله بن عبدالرحمن بن فضل حضرمى است و کتابى فقهى مىباشد.
اعتقاد ابنحجر هیثمی به ولادت فرزندی برای امام حسن عسکری(ع)
ابنحجر هیثمی در کتاب «الصواعق المحرقة» آنجا که از اهل بیت(ع) نام میبرد، بعد از شرح حال امام حسن عسکری(ع) میگوید:
«وَ لم یخلف غیر وَلَده أبی الْقَاسِم مُحَمَّد الْحجَّة و عمره عِنْد وَفَاة أَبِیه خمس سِنِین لَکِن آتَاهُ الله فِیهَا الْحِکْمَة وَ یسمى الْقَائِم المنتظر. قیل لِأَنَّهُ ستر بِالْمَدِینَةِ وَ غَابَ فَلم یعرف أَین ذهب»؛ [۱] باقی نگذاشت مگر پسرش ابوالقاسم محمّد حجّت و سنّ او هنگام وفات پدرش پنج سال بود ولی خداوند به او حکمت داد و قائم منتظر نامیده میشود. گفته شد که وی در مدینه پنهان شد و از نظرها غایب گردید و معلوم نشد به کجا رفت.
آنچه از متن کلام ابنحجر فهمیده میشود این است که؛
اولاً: نقص و کمبودی در سخن او وجود ندارد و ظاهراً کلام او در کتابش کامل است و صدر و ذیلی ندارد که حذف شده باشد.
ثانیاً: ایشان به ولادت حضرت حجت و اصل وجود فرزندی برای امام عسکری اعتقاد داشته است و در همین راستا برخی از نویسندگان و متکلمان اسلامی نیز این کلام ابنحجر را در بحث «اعتقاد اهل سنت به ولادت فرزندی برای امام حسن عسکری(ع)» آوردهاند. [۲]
اما گویا ابنحجر در مورد مهدی بودن فرزند امام عسکری(ع) تردید دارد. چنانکه گفته او در جای دیگری از این کتاب بر همین تردید دلالت دارد. [۳] به هر حال باید گفت: اعتقاد به مهدی موعود از عقاید مسلّم نزد همه مسلمانان است. همه مسلمانان بر آناند که شخصی که «مهدی» لقب دارد و با پیامبر اسلام(ص) همنام است، روزی ظهور خواهد کرد، و دین اسلام را رواج داده، و جهان را پُر از عدل و داد خواهد کرد؛ زیرا احادیث متواتری در اینباره از پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) روایت شده است. و اعتبار حدیث متواتر مورد قبول همه علمای اسلام و حجیت و اعتبار حدیث متواتر خدشهناپذیر است و هیچگونه شک و تردید را بر نمیتابد.
منبع
- برگرفته از سایت معرفی ابنحجر هیتمىhttps://makarem.ir ›
- برگرفته ازسایت آیا ابنحجر هیثمی اعتقاد به ولادت فرزندی برای امام حسن عسکری...https://www.islamquest.net
پانویس
- ↑ هیثمی، أحمد بن محمد بن علی بن حجر، الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، ج 2، ص 601، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1417ق
- ↑ ر. ک: ابن عطیه، جمیل حمود، أبهى المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ج 2، ص 574 – 575، «اعتقاد جمّ غفیر من أکابر علماء العامة بولادة الإمام المهدی عجّل الله فرجه الشریف»، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ اول، 1423ق؛ مرعشى، قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 13، ص 91 – 92، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1409ق؛ شبّر، سید عبدالله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص 283، قم، أنوار الهدى، چاپ دوم، 1424ق
- ↑ او در جایی از الصواعق المحرقه مینویسد: «و زعمه أَیضا أَن الْأمة أَجمعت على أَنه من أَوْلَاد الْحُسَین و أنى لَهُ بتوهیم الروَاة بالتشهی وَ نقل الْإِجْمَاع بِمُجَرَّد التخمین و الحدس و القائلون من الرافضة بِأَن الْحجَّة هَذَا هُوَ الْمهْدی یقُولُونَ لم یخلف أَبوهُ غَیره وَ مَات و عمره خمس سِنِین آتَاهُ الله فِیهَا الْحِکْمَة کَمَا آتاها یحیى عَلَیهِ الصَّلَاة وَ السَّلَام صَبیا وَ جعله إِمَامًا فِی حَال الطفولیة»؛ الصواعق المحرقة على أهل الرفض و الضلال و الزندقة، ج 2، ص 481