مراغیه
مراغیه از «مراغیان» آمده که در الموت میزیستند و از «باطنیان» بودند و به مزدکیان نسبت میدادند.
وجه تسمیه
چون نام این فرقه «مراغیه» است، به نظر میرسد که اصل آنان از شهر مراغه بوده و در زمانهای قدیم از آن جا به الموت مهاجرت کرده باشند.
محل زندگی
مراغیه اکنون در برخی از دهکدههای کرانه چپ و راست شاهرود و به ویژه در قریه گورهدر و دیگین در هشت کیلومتری الموت زندگی میکنند و مذهب خویش را از بیگانگان پنهان میدارند و خاطره حسن صباح و بزرگ امید را که از جانشینان او بود، بزرگ میدارند و وابستگی فراوانی به آنان دارند.
آداب و رسوم
مراغیان از خوردن گوشت حیواناتی که کمترین علامت بیماری در آن وجود داشته باشد پرهیز میکنند. آنان به محض بروز نشانههای بارداری زن، از مباشرت با وی تا بعد از حمل خودداری میکنند. همچنین طلاق در میان این طایفه متداول نیست و نیز در قدیم خریدن برده را حرام میدانستند. برخی از رسوم ایشان مانند حرمت تعدد زوجات، منع طلاق زن و خرید برده، در کتاب «جامع التواریخ» خواجه رشیدالدین فضلاللّه نقل شده است.
اسامی دیگر
رشیدالدین فضلاللّه و مورخان آن عصر، مراغیان را «ملاعین» میخواندند و میگفتند که آنان تمام محرمات را حلال میدانستند. خواجه رشیدالدین فضلاللّه لقب دیگری نیز به ایشان میدهد و آنان را مانوی میخواند. حمداللّه مستوفی آنان را از مزدکیان میشمارد.
گویش
«مراغیان» گویش ویژهای دارند که یکی از شاخههای لهجه دره الموت و شاهرود است. مرکز ایشان اکنون در قریه دیگین الموت است و پیروان این مذهب در رودبار الموت و خرقان قزوین زندگی میکنند.
مذهب
آنان دارای مذهبی اسرارآمیزند و راز خود را به کسی بروز نمیدهند و از خوردن ذبایح دیگران پرهیز میکنند، صابون به جامه خود نمیزنند بلکه البسه خود را با گل میشویند. زنان در هنگام قاعدگی از مداخله در امر خانه ممنوعاند و مانند زنان زردشتی منزوی زندگی میکنند همچنین از ازدواج با غیر مذهب خود میپرهیزند. [۱] [۲]