عبدالرحمن علی الجفری

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۳ توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ']]↵<references />' به ']]')

عبدالرحمن علی الجفری یک رهبر سیاسی و یکی از رهبران مخالفان یمن است. او نایب رئیس شورای ریاست دولت کوتاه مدت جمهوری دموکراتیک یمن بود که در 21 می 1994 تأسیس شد. او همچنین رئیس جبهه ملی مخالف بود، گروه مخالفی که برای مدت کوتاهی در جنگ علیه جدایی از جمهوری یمن در سال 1994 جنگید و شکست خورد. او در حال حاضر رهبری گروهی از رهبران سابق سوسیالیست را بر عهده دارد که در سال 1994 از کشور گریختند.

تولد و تربیت

او در نوامبر 1943 در یشبوم، استان شبوه به دنیا آمد و قرآن را در مدرسه پدرش در یشبوم آموخت. تحصیلات او در مرحله مقدماتی و مقدماتی در مدرسه العبدالله و المحسنیه لحج و تحصیلات متوسطه در مدرسه حلوان قاهره مصر بود[۱] .

تحصیلات

او دو سال را در دانشکده علوم دانشگاه قاهره گذراند و در فوریه 1965 از دانشکده نظامی مدرک لیسانس علوم نظامی دریافت کرد. او اولین دانشجوی غیر مصری بود که دانشگاه را رها کرد. در سال 1964، عبدالرحمن برای پایان نامه خود در مورد بی طرفی مثبت و سیاست عدم تعهد، که در همان سال در مجله نیروهای مسلح جمهوری عربی متحده منتشر شد، جایزه فرهنگ را دریافت کرد. بعداً از سال 1973 تا 1975 دوره مهندسی نظامی را در دانشکده مهندسی نظامی طائف گذراند و در لندن به تحصیل زبان انگلیسی، برنامه نویسی کامپیوتر و مدیریت بازرگانی پرداخت .

فعالیت سیاسی

آغاز فعالیت سیاسی

عبدالرحمن در سال 1956 در سیزده سالگی به اتحادیه حزب جوانان پیوست و یکی از پیشگامان تأسیس سازمان جوانان برای همبستگی خلق‌های آفریقایی-آسیایی بود. اتحادیه حزب جوانان یکی از قدیمی ترین و کوچکترین احزاب مخالف در کشور بود.

عبدالرحمن نماینده سازمان جوانان در جشن اولین سالگرد جمهوری عربی متحده در سال 1959 بود. در کارناوالی در 2 فوریه که با حضور بیش از صد هزار نفر در میدان تحریر قاهره برگزار شد، او به نمایندگی از آن سخنرانی کرد. سازمان جوانان با وجود شانزده سالگی فقط.

در سال 1965 دو گروه ناسیونالیست رقیب، جبهه آزادیبخش یمن جنوبی و جبهه آزادیبخش ملی، برای مبارزه برای کنترل کشور به تروریسم روی آوردند. عبدالرحمن در مبارزه علیه اتحادیه عربستان جنوبی مورد حمایت بریتانیا شرکت کرد . در مواجهه با خشونت غیرقابل کنترل، نیروهای بریتانیا عقب‌نشینی کردند و حکومت اتحادیه فروپاشید. عناصر جبهه آزادیبخش ملی پس از حذف رقیب خود، جبهه آزادی یمن جنوبی اشغالی، به سرعت کنترل خود را به دست گرفتند. عبدالرحمن مجبور شد با همکارانش از وطن خود مهاجرت کند. در سال 1968، پس از محاصره نهایی سلطنتی صنعا، اکثر رهبران مخالف آشتی کردند و به میهن خود بازگشتند.

در سال 1970، عبدالرحمن در جنبش وحدت ملی تازه تأسیس در صنعا شرکت کرد. ائتلاف وحدت ملی شامل لیگ، جبهه آزادیبخش، جبهه آزادسازی جنوب یمن اشغالی و جدایی طلبان از جبهه آزادیبخش ملی بود.

عبدالرحمن پس از اتمام تحصیلات خود در لندن، به عنوان مدیر کل برای تعدادی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری در منطقه خلیج فارس مشغول به کار شد. در نوامبر 1986 در هفتمین کنفرانس عمومی به عنوان رئیس حزب انتخاب شد. او در سال 1992 توسط هشتمین کنفرانس عمومی در صنعا به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد و رئیس کمیته مقدماتی کنفرانس ملی بود.

تشکیل جبهه ملی اپوزیسیون

عبدالرحمن در تأسیس جبهه ملی مخالف، که موفق ترین ائتلاف مخالف در عرصه سیاسی یمن بود، نماینده اتحادیه بود. او نماینده حزب در کمیته گفتگو بود که نتیجه مستقیم فشار جبهه علیه دولت حاکم بود. او مبانی رئوس سند میثاق را تنظیم کرد و سند آن را به نام اتحادیه به جبهه ملی اپوزیسیون در اکتبر 1993 ارائه کرد. جبهه ملی مخالف این سند را در 18 دسامبر به کمیته گفتگو در صنعا ارائه کرد. 1993.

درگیری‌های درون ائتلاف منجر به تبعید معاون رئیس‌جمهور علی سالم البیض به عدن در اوت 1993 شد و به وخامت اوضاع عمومی امنیتی و ثبات مخالفان سیاسی وی و بهره‌برداری از وضعیت بی‌ثبات توسط ده‌ها قبیله انجامید. عناصر. وی به عنوان نخست‌وزیر جمهوری یمن به سمت حیدر ابوبکر العطاس (نخست‌وزیر سابق یمن جنوبی) ادامه داد، اما دولت او به دلیل درگیری‌های سیاسی ناکارآمد بود. مذاکرات مستمر بین رهبران شمال و جنوب منجر به امضای میثاق و موافقتنامه 1994 در پایتخت اردن، امان، در 20 فوریه 1994 شد .

عبدالرحمن به عنوان یک عضو این عهد و پیمان را امضا کرد. او به همراه عمرالغاوی نسبت به سازوکار اجرای آن ابراز نگرانی کرد. او به دولت نسبت به استفاده از این سند به عنوان پیراهن عثمان هشدار داد. او با اعضای کمیته گفتگوی مشترک در تلاش برای آرام کردن اوضاع پس از حوادث دردناک عمران مشارکت داشت. با وجود این، درگیری‌ها تا آغاز جنگ داخلی در اوایل اردیبهشت 94 شدت گرفت.

جنگ داخلی

رهبران جنوب با حمایت سعودی‌ها اعلام جدایی کردند و جمهوری دموکراتیک یمن را در 21 می 1994 تأسیس کردند، اما توسط جامعه بین‌المللی به رسمیت شناخته نشد. اگرچه جنوبی‌ها انگیزه‌های خاص خود را برای جنگ داشتند، رهبران شمالی مدت‌ها مدعی بودند که سعودی‌ها از آرمان جنوبی به عنوان راهی برای پیشبرد اختلافات مرزی خود با جمهوری یمن حمایت می‌کنند. حامیان علی ناصر محمد که کمک زیادی به عملیات نظامی علیه جدایی طلبان می‌کردند در 7 ژوئیه 1994 در عدن دستگیر شدند . مقاومت به سرعت فروپاشید و هزاران تن از رهبران جنوبی و نظامی تبعید شدند.

زمانی که جنگ در عدن شروع شد، عبدالرحمن در کنار دوستش عمرالغاوی بود. او به سرعت از طرف جبهه ملی مخالف را در 9 می 1994 خواستار پایان دادن به جنگ شد. او در دولت جمهوری دموکراتیک یمن به عنوان معاون رئیس شورای ریاست شرکت کرد تا به جنگ پایان دهد و یمن را بر مبنایی صحیح متحد کند که به دستیابی به ثبات و امنیت مطابق با سندی که از آن برخوردار است و وحدت توده‌های یمن و همه نیروهای سیاسی و اجتماعی کمک کند. در میان رهبران اصلی، عبدالرحمن آخرین نفری بود که در 7 ژوئیه 1994 عدن را برای جلوگیری از خونریزی و نجات یمن از نابودی ترک کرد.

پس از شکست در جنگ، رهبران جبهه مخالف به تعدادی از کشورهای عربی گریختند و عبدالرحمن در تبعید زندگی کرد. جبهه ملی اپوزیسیون در لندن مستقر بود، جایی که با وجود عقب‌نشینی از موضع جدایی طلبانه خود، کمپین تبلیغاتی را علیه دولت صنعا به راه انداختند. در ژانویه 1995، عبدالرحمن به عنوان رئیس جبهه ملی مخالف انتخاب شد.

زندگی پس از جنگ داخلی

در اکتبر سال 1997 عبدالرحمن در یک کنفرانس حقوق بشر که از سوی شرکت چتم‌ هاوس در دانشگاه اکستر لندن برگزار شد، با موضوع یمن سخنرانی کرد که منتشر شده است.

در سال 1998 رهبران جدایی طلب در غیاب خود به جرم خیانت محاکمه شدند. پنج نفر به اعدام محکوم شدند، اما عبدالرحمن به 10 سال حبس تعلیقی محکوم شد و احتمال بازگشت او باز ماند.

عبدالرحمن نیز مانند اتحادیه ابناء الیمان تصمیم گرفت خشونت را کنار بگذارد و برای حل مسائل سیاسی و اجتماعی به گفت و گو و اعتدال اعتقاد داشته باشد. ایمان و تسامح او با آیه قرآنی "ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ" و"وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ". مطابق بود.

مطالعاتی در مورد او منتشر شده است که اولی آن توسط عوض العراشانی از مطبوعات الاهرام با عنوان «عبدالرحمن الجفری: المواجهة والتحدی» و دیگری «من القدس للدراسات والبحوث بعنوان قراءة فی فکر عبدالرحمن الجفری رئیس الجبهة الوطنیة المعارضة» می‌باشند.[۲]

نوشته‌های سیاسی

عبدالرحمن در تألیف و تدوین بسیاری از کتاب‌های حزب مشارکت داشت که برخی از آنها به شرح زیر است:

رؤیة حقیقیة حول قضیة الوحدة 1987.

الواقع والبدیل 1987 دحض نظریة من عمر جار الله 1989.

النضال حقائق والمواقف.

الحزب الحقیقة والأصالة.

الیمن! إلى أین؟

الجذور والحلول: حضر مؤتمر لندن فی سبتمبر 1995 والمؤتمر برعایة جامعة لندن والتی حضره العدید من القادة السیاسیین للمعارضة الیمنیة.

منظور لتوحید جهود المعارضة الیمنیة.

طریق الشعب والقائد الکاریزمی 1980 وکتاب عن واحد من أبرز مؤسسی الحرکة الوطنیة وهو محمد علی الجفری.

فرزندان

عبدالرحمن دو پسر دارد: علی الجفری، محققی که در حال حاضر در ابوظبی، امارات متحده عربی اقامت دارد و در دانشگاه معروف اسلامی دارالمصطفی سخنرانی می کند و مؤسس «بنیاد طابه» در ابوظبی در سال 1995. و یک دختر و 11 نوه که بزرگترین آنها علوی حسن الجفری متولد 1995 است.

پانویس

  1. "رجال فی ذاکرة التاریخ". صحیفة الأیام. مؤرشف من الأصل فی 23 دیسمبر 2020.
  2. "أرشیف الکاتب: عبدالرحمن علی بن محمد الجفری". حزب رابطة الجنوب العربی الحر. مؤرشف من الأصل فی 22 دیسمبر 2019.