سعید العمودی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۸ توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|1}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')

سعید بن عیسى العمودی ( متوفى 671 هـ) یکی از شیوخ و علمای ارشد حضرموت و مشایخ آل عمودی در حضرموت به او منتسب است.

حسن بصری
مقبره شیخ العمودی در قیدون حضرموت
نام سعید بن عیسى بن أحمد بن شعبان بن سعید بن أحمد بن سعید عمود الدین
نام‎های دیگر سعید بن عیسى العمودی
درگذشت 671ق

او برای خانواده‌اش نفوذ معنوی و رهبری مذهبی را در دره دوعن ایجاد کرد که به یک دولت سیاسی تبدیل شد که برای مدتی بر دوعن حکومت کرد. شهر قیدون به خاطر آن شهرت داشت. او راه اهل تصوف را در پیش گرفت و در قرن هفتم هجری یکی از بزرگان این طریقت بود.

نسب

سعید بن عیسى بن أحمد بن شعبان بن سعید بن أحمد بن سعید عمود الدین بن عیسى بن شعبان بن عیسى بن داوود بن محمد بن نوح بن طلحة بن عبدالله بن عبدالرحمن بن أبوبکر. او با 15 واسطه به خلیفه اول منتسب است.

تولد و تربیت

او در روستای قیدون از منطقه دوعن حضرموت متولد شد. او تحت سرپرستی والدینش با زندگی زاهدانه و با علاقه به تعلیمات دینی و امور خیریه پرورش یافت. او با حضور در درس علمای عصر خود پیگیر و مشتاق آموختن از آنان و نقل علوم از ایشان بود.

تصوف

شیخ سعید طریقه شعیب أبو مدین المغربیة را آموخت. یکی از راه‌های صوفیه از فرستاده شیخ شعیب ابی مدین تلمسانی به حضرموت یعنی شیخ عبدالله الصالح مغربی گرفته شده است و او از کسانی شد که سلسله سند منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و آله را از او اخذ می‌کردند و روش علمی اخذ شده از او که (روش عمودی) شهرت داشت یکی از روشهای معروف حضرمی است که به بیست و سه روشی که عبدالرحمن بن عبدالله بلفقیه در کتاب «رفع الأستار» از آن یاد کرده است او نیز مؤسس (المنصبة العمودیة) است که ظاهر و قداست خود را دارد و تا امروز باقی است[۱] و از کسانی که از شیخ الصالح مراکشی طریقت را آموختند سید محمد بن علی بعلوی، «فقیه المقدم» مؤلف «الطریقة العلویه» در شهر تریم بود. وی از معاصران شیخ سعید بود که در شهر تریم نزد وی رفت و با وی در تصمیم شکستن شمشیر به عنوان نمادی از دگرگونی از جنبه های زندگی اجتماعی حاکم بر آن عصر موافقت کرد. و به راه زهد و ترک سیاست جایی که شمشیر در آن زمان نماد غارت، دزدی، جنایت، قضاوت جویی و انتقام بود رفتند.

گفتار

شیخ احمد بن ابی جعد از طریق تصوف از او پرسید و او پاسخ داد:

«راه تصوف راه محققین و مجتهدین است و اما راه محققین، دوری از مخلوقان و قطع علایق است و همت در خدمت راه خدا.راه مجاهدان روزه گرفتن، نماز و ترک گناهان است.»

هنگامی که از او در مورد خصوصیات فقیر صابر سؤال کردند، او گفت:

«به پوشیدن مصیبت زرهی و گوشه گیری و ردای حرمت و شلوار عفت و حیا، مشاهده و عصای امانت و چراغ پایداری و صبر و عصای یقین را بگیر و گوشه ای را بگیر و از علم بنوش، در پایان به درگاه پادشاه قدوس می رسی او دارای صفاتی است که با آن شناخته می شود، اگر مى‌دانستند که از آب نازکتر است و از آسمان بالاتر. او از تابستان بارورتر و نیتش از شمشیر زیباتر است. گفتار او از ظلم و ستم دوری می‌کند، مانند دریایی که فرد خود را در آن می‌شوید و از ماهی آن می خورد. درونش از خستگی دوری مسافت آرام نمی‌گیرد اگر راست بگوید او را از ترس نجات می‌دهد، و اگر راست گو باشد، عدالت را در حق خود به جا می آورد و حق خود را از او ننمی‌گیرد (کنایه از لطف). هر چه خداوند به او نعمت داده است راضی و خشنود است و به هیچ یک از مخلوقات خدا ستم نمی کند و اگر به او ستم شود صبر و گذشت دارد.»

سپس از او درباره صفات شیخ و اینکه او شایسته شیخیت است پرسیدند و او پاسخ داد:

«فکر متحرک بودن، تفکر بنیادی، دعوای زیبا، کرم همیشگی، آرزوی بزرگ، علم بسیار، سینه گشاد، نفس مطیع، صحبت با تبسم و کسى را ذکر نکند بغبه، به دور از خیانت، نه غافل از جهل او، خشنود از آنان که نزد او آمدند، کمک به مسلمانان در هر امر خوار کننده، پدر یتیم. برای ضعیفان، محزون دلش، خوش به خدایش، دریغ نکن و شتاب مکن، پیروز نمی‌شود و از کسی که او را آزار می‌دهد، عصبانی نمی‌شود، بلکه چشم می پوشد و عفو می کند و به چیزی که مربوط به او نیست نمی پردازد، اگر به او دشنام داده شود، دشنام نمی‌دهد، و اگر از او خواسته شود، مانع نمی‌شود، و اگر مانع شود، اذیت نمی‌شود، و کسی که نزد من مهجور است، شر و اهلش خشمگین نمی‌شوند، مگر به عدالت خود و علم به اصول و فروع دین».

خانواده

وی با دختر شیخ احمد بن سعید بلوعار العفیفی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نام های محمد و علی شد.

وفات

وی در سال 671 هجری قمری وفات یافت و در قیدون حضرموت به خاک سپرده شد و مزارش در کنار مسجدش، مسجد شیخ سعید العمودی مشهور است[۲].

پانویس

  1. باکثیر, عبدالله بن محمد (1405 هـ). رحلة الأشواق القویة إلى مواطن السادة العلویة. صفحة 134 - 136
  2. سعید العمودی