بلال حبشی

نسخهٔ تاریخ ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۴۹ توسط VahdatBot (بحث | مشارکت‌ها) (تمیزکاری)

بلال حبشی فرزند ریاح برده‌ای سیاه پوست از حبشه بود که به مکه آورده شده و به بردگی امیة بن خلف (از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام) در آمده بود. بلال که پس از بعثت پیامبر به اسلام گرویده بود توسط امیه شکنجه می‌شد تا از اسلام برگردد اما او از اسلام دست نکشید. پس از مدتی به توصیه رسول خدا(ص) خریداری و آزاد شد و به جمع مسلمانان و صحابه پیامبر پیوست.

بلال حبشی به دستور پیامبر اکرم (ص) به مقام موذنی مفتخر شد و در روز فتح مکه بر بالای بام کعبه رفت و اذان گفت. (و در حالی که مشرکان به او سنگ می‌زدند به اذان گفتن ادامه داد) شهرت بلال حبشی نیز بیشتر برای اذان گویی اوست. همچنین او خزانه‌دار بیت المال در زمان پیامبر بود و در تمامی جنگ‌ها شرکت کرد.

پس از رحلت پیامبر بلال به دلیل عدم بیعت با ابوبکر به اجبار به دمشق هجرت کرد و در همان‌جا در سال ۱۸ یا ۲۰ قمری در سن ۶۰ یا ۷۰ سالگی وفات یافت. مدفن او در باب الصغیر دمشق زیارتگاه صاحبدلان است.

زندگی‌نامه بلال حبشی

بلال بن ریاح بین سال‌های ۵۷۸ تا ۵۸۲ میلادی و به روایتی سه سال پس از عام الفیل در مکّه به دنیا آمد. ریاح پدر بلال از اسیران حبشه بود و خود بلال نیز در طایفه بنی جُمَح یا سَراه (که ساکن مکه بودند) در خانواده‌ای از بردگان زاده شد.

او به بردگی امیه بن خلف در آمد که از کفار و از دشمنان حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام بود و پس از اینکه بلال اسلام آورد او را شکنجه می‌داد تا از اسلام برگردد. امیه روزها بلال را بر ریگ‌های داغ مکه می‌خواباند و با گذاشتن سنگ بزرگی بر سینه ی اش به او دستور می‌داد از آیین اسلام دست بردارد و لات و عزی را بپرستد. بلال از دستور او سرپیچی می‌نمود و از آیین اسلام دست نمی کشید.

ظاهر بلال این‌گونه توصیف شده است: قامتی بلند و لاغر، بسیار سیاه‌پوست، پشتی خمیده، مویی بلند و خاکستری و صورتی ظریف.

آشنایی بلال با پیامبر اسلام

بر اساس برخی از گزارش‌های تاریخی، بلال هنگام چرانیدن گوسفندان عبداللّه بن جدعان‏ در اطراف مکه، با رسول خدا (ص) آشنا شد. پیامبر از وی خواست تا مقداری از سهم شیر گوسفندان خود را به ایشان دهد و بلال آن ‌را اهدا کرد. پیامبر (ص) از ایشان خواست تا اسلام بیاورد، بلال نیز پذیرفت و رسول خدا از او خواست تا اسلام خود را مخفی کند. بر اساس گزارشی دیگر، بلال در دوران کودکی به همراه کاروانی به سمت شام رفته بود و ابوطالب وی را به همراه پیامبر (ص) به سمت مکه برگرداند و این‌گونه بلال با پیامبر آشنا شد.

آزادی بلال از بردگی توسط پیامبر

پس از ماه‌ها تحمل رنج و مشقت بلال در زمان بردگی، بلال توسط پیامبر خریداری و آزاد شد. آزاد کردن و مقام و موقعیتی که پیامبر به بلال حبشی داد یادآور مساوات اسلامی و خط بطلانی بر پندارهای موهوم اشراف است که برتری‌ها را در قبیله و رنگ و ثروت و امتیازات طبقاتی و عناوین تشریفاتی می دانستند.

پیوستن بلال به یاران پیامبر

بلال پس از آزادی به جمع مسلمانان پیوست و نخستین مؤذّن اسلام شد و در سفر و حضر پیامبر (ص) را همراهی نمود. او در تمامی جنگ‌ها از جمله بدر، احد و خندق رسول خدا را همراهی کرد و با کفار جنگید. در جنگ بدر، به اشاره بلال، اُمَیه بن خلف و فرزندش به دست مسلمانان کشته شدند. البته در روایتی دیگر، اُمَیه به دست خود بلال کشته شد.

از بلال حبشی در زمره «نجبا» و رفقای پیامبر اکرم (ص) یاد شده است. او همچنین خزانه‌دار بیت المال پیامبر(ص) بود.

اذان‌گویی بلال

بلال نخستین مؤذن اسلام است. او نخستین مسلمانی بود که در مدینه اذان گفت. اولین اذانی که در زمین به صورت رسمی‌گفته شد، در مدینه بود. این اذان در خانه‌ای نزدیک مسجد النبی (صل الله علیه و آله) بود. شخصی به نام نوار ام زید بن ثابت گوید: خانه من طولانی ترین خانه‌ها بود که پیرامون مسجد قرار داشت. پس بلال می‌آمد و روی آن اذان می‌گفت. این اذان گفتن که از آغاز در همان جا بود، تا آن گاه که رسول خدا (صل الله علیه و آله) مسجدش را بنا نهاد که پس از آن در پشت بام مسجد اذان می‌گفتند.

در روز فتح مکه نیز بلال به دستور پیامبر(ص) بر فراز کعبه رفت و اذان گفت که بسیار باشکوه بود. کفار مکه از این واقعه بسیار ناراحت شدند و به او سنگ زدند اما او به اذان گویی ادامه داد. نقل شده است که بلال «شین» را «سین» می‌گفت، و در روایت آمده است که سین بلال نزد حقّ تعالی شین است.

اذان نگفتن بلال پس از رحلت پیامبر

بلال پس از رحلت پیامبر (ص)، جز در چند مورد، برای هیچکس اذان نگفت. یکی از این موارد، به درخواست حضرت فاطمه (س) بود، ولی چون حضرت فاطمه زهرا به یاد رنج‌های پس از فوت پدر افتاد و از شدت ناراحتی تاب نیاورد، بلال به ناچار اذان را ناتمام رها کرد.

دیگر بار، زمانی بود که برای زیارت قبر پیامبر اکرم(ص) به مدینه آمد و حسنین (امام حسن و امام حسین ‌علیه‌السلام) از او درخواست کردند که اذان بگوید و او نیز پذیرفت؛ این حادثه مدینه را تحت تأثیر قرار داد.

آخرین بار زمانی بود که خلیفه دوم از مدینه به شام رفت (بنا به گفته طبری در سال ۱۷ هجری) و در منطقه جابِیه به درخواست مسلمانان، از بلال خواست که اذان بگوید؛ او نیز پذیرفت و همگان به یاد دوران رسول خدا، گریستند.

مهاجرت بلال به شام

علت مهاجرت بلال حبشی به شام را در روایات دو موضوع عنوان کرده‌اند: یکی علت مهاجرت وی به شام را درک فضیلت جهاد و پیوستن به مجاهدان نقل کرده‌اند زیرا پس از رحلت پیامبر بلال با سپاه اسامه بن زید به سوریه رفت و اسامه را در این جنگ یاری کرد.

برخی دیگر علت مهاجرت را عدم بیعت با خلیفه اول (ابوبکر) دانسته‌اند. بلال پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) حاضر نشد که با خلیفه اول بیعت کند و به همین دلیل به دستور عمر بن خطاب مدینه را ترک کرد و به شام رفت.

وفات بلال در دمشق

بیشتر منابع تاریخ درگذشت او را سال ۲۰ قمری در دمشق ذکر کرده‌اند. سن او به هنگام وفات بیش از ۶۰ سال ذکر شده است. در برخی منابع نیز سن او هنگام وفات ۶۳، ۶۴ و ۷۰ سال ذکر شده است. بعضی منابع علت فوت او را بیماری طاعون دانسته‌اند.

بنا بر روایت مشهور، بلال حبشی در باب الصغیر دمشق مدفون است. آرامگاه او در باب الصغیر دمشق زیاتگاه صاحبدلان است.

جمع‌بندی

نام بلال حبشی یادآور ایمان و عقیده و استواری در راه هدف، صبر و مقاومت در برابر دشمن، ثبات قدم و تحمل شکنجه در راه خدا است. مقامی که پیامبر بزرگوار اسلام به بلال حبشی که روزگاری غلامی سیاه پوست بود داد، نشان‌دهنده برابری انسان‌ها از هر نژاد و رنگ و ملیت و زبان در نظر اسلام است. بر اساس آیه ۱۳ سوره الحجرات؛ «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» همانا گرامی ترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست و خداوند، دانا و آگاه است. نزول این آیه، در شأن بلال و در رد ملاک‌های غلط و افکار موهوم کافران بود و مرتبه و مقام بلال را دو چندان بالا برد.

حضرت علی (ع) بلال را از سابقان در اسلام (قدیمی‌ترین اسلام آورندگان) دانسته و اخلاص و تهذیب نفس او را ستوده است. همچنین حدیثی از پیامبر (س) هست که می‌فرمایند: بهشت مشتاق سه تن است: علی، عمّار و بِلال.

منبع

سایت ستاره