تقی الدین سبکی

نسخهٔ تاریخ ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۰۰ توسط VahdatBot (بحث | مشارکت‌ها) (تمیزکاری)

تقی‌الدین السبکی (683هـ — 756هـ = 1284م — 1355م) فقیه شافعی صوفی محدث حافظ مفسر قاری الأصولی متکلم نحوی لغوی ادیب حکیم منطقی جدلی خلافی النظار، ملقب به "بشیخ الإسلام وقاضی القضاة"، (683 هـ - 756 هـ). او پدر فقیه تاج‌الدین السبکی بود[۱].

حسن بصری
یکی از آثار او
نام تقی‌الدین السبکی
نام‎های دیگر شیخ الإسلام و قاضی القضاة
درگذشت 756ق

نسب

اوأبوالحسن علی بن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی بن تمام بن حامد بن یحیی بن عمر بن عثمان بن علی بن مسوار بن سوار ابن سلیم السبکی، الخزرجی الأنصاری بود.

زندگی

شیخ تقی‌الدین السبکی در اول صفر 683 هجری قمری / 18 آوریل 1284 میلادی در روستای سبک الاحد (سبک العبید) - یکی از روستاهای استان منوفیه کنونی - به دنیا آمد. و در کودکی تحت تعلیم پدرش قرار گرفت که فضای مناسبی را برای کسب علم برای او ایجاد کرد. و با پدرش به قاهره نقل مکان کرد و نزد عده ای از مشاهیر زمان خود به رهبری پدرش شیخ عبدالکافی السبکی تحصیل کرد و از نایب‌های شیخ الاسلام ابن دقیق العید بود. در قضاوت و عنایت فراوانی به او کرد تا به علم آموزی پرداخت، تا اینکه از علمای شافعی و اندک علمای آن شد و در مصر و شام به تدریس نشست، او را لقب دادند. آخرین مجتهدین و به قوت حافظه و ظرفیت حافظه شهرت داشت، تا آنجا که هر چه می‌خواند حفظ می‌کرد و فراموش نمی‌کرد، تا آن که به شگفتی زمان خود تبدیل شد. صوفیه را گرامی می‌داشت و آنها را بسیار دوست می‌داشت و می‌گفت: «راه صوفیه اگر صحیح باشد، راه هدایتی است که پیشینیان بر آن بوده‌اند.» وی نزد النصیر محمد بن قلاوون و بزرگوار مورد لطف قرار گرفت. دولتمردان معاصر ممالیک تا زمانی که منافع مردم را تامین می‌کرد و شیخ به ریاضت در جنبه‌های مختلف زندگی شهرت داشت و مشاغل متعددی را در مصر به عهده گرفت، مانند تدریس در مدرسه المنصوریه، الحکریا. مسجد الحکیم و خطبه در مسجد احمد بن طولون کار بی طرفی، راستگو بودن، پایبندی به حق و دست کشیدن از ظلم است تا اینکه صلاح‌الدین بن ایبک الصفدی درباره او گفت: به انفاق ادامه دهید. با تکبر اضافی و رفتاری که از راه حق و لجاج برنمی‌گردد، سعادت ابدی، پس امیدی به غیر از آن ندارد، ناگفته نماند قاضی، حکم او در این ولایت خلع کننده امر است. و صحبت او از عفت بر پول، تقصیر میخکوبان است. وی در دمشق مشاغل متعددی از جمله نقل حدیث، تدریس در مدرسه مسرور، شیخ مدرسه اشرفیه در کنار قضاوت و خطابه در مسجد اموی را به عهده گرفت. در قبرستان سعید السعده در قاهره، صلاح‌الدین الصفدی با شعری بلند وصیت کرد.

و مأموریت او به انفاق دمشق دلیلی بر درگیری او با مقامات حاکم به دلیل استواری او در حق بود، زیرا از سرزنش مقصر در راه خدا نمی‌ترسید و فقط در مورد آنچه وجدانش او را تسلی می‌داد قضاوت می‌کرد. اساس قانون تا اینکه یکی از شاهزادگان ارشد ممالیک گفت و او را بدرالدین بن جانکلی بن البابا می‌گفتند: ما با این سبکی در سر دردیم. او نیز در مقابل ارغون شاه ایستاد. یک بار اوضاع بین آنها متشنج شد تا اینکه به او گفت: ای شاهزاده، من دارم می‌میرم و تو می‌میری.

اساتید

الشیخ شمس‌الدین بن الجزری. والشیخ نجم‌الدین بن الرفعة شیخ الشافعیة. والحافظ شرف‌الدین الدمیاطی. أبوالحسین الصواف. وعبدالرحمن بن مخلوف بن جماعة. ویحی ابن محمد بن عبدالسلام.

علی بن نصر الصواف. وعلی بن عیسی القیم. وعلی بن محمد بن‌هارون الثعلبی. وعمر بن عبدالعزیز بن الحسین بن رشیق. وشهدة بنت عمر بن العدیم.

ابن الموازینی. وابن مشرف. وأبی‌بکر عبدالدائم. وأحمد بن موسی الدشتی. وعیسی المطعم. وإسحاق بن أبی‌بکر النحاس. وسلیمان حمزة القاضی.

الرشید بن أبی القاسم ،إسماعیل بن الطبال و رضی‌الدین إبراهیم بن محمد.

شاگردان

جمال‌الدین عبدالرحیم بن الحسن الإسنوی. وسراج‌الدین عمر بن رسْلان البُلقینی. ومجد‌الدین الفیروزآبادی مؤلف (القاموس المحیط). والحافظ عبدالرحیم العراقی. والحافظ جمال‌الدین المزی. والحافظ علم‌الدین البرزالی. والقاضی صلاح‌الدین الصفدی. وشمس‌الدین محمد بن عبدالخالق المقدسی. والمؤرخ شمس‌الدین الذهبی. وأبوالمعالی ابن رافع. والرحالة خالد بن أحمد البلوی.

آثار

السیف الصقیل فی الرد علی ابن زفیل (ابن القیم). الدرة المضیة فی الرد علی ابن تیمیة. الاعتبار ببقاء الجنة والنار فی الرد علی ابن تیمیة وابن القیم القائلین بفناء النار [۲]. نقد الاجتماع والافتراق فی مسائل الأیمان والطلاق. النظر المحقق فی الحلف بالطلاق المعلق. رفع الشقاق فی مسألة الطلاق شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام. السیف المسلول علی من سب الرسول. إبراز الحکم من حدیث رفع القلم. أحکام کل ما علیه تدل. الإبهاج فی شرح المنهاج علی منهاج الوصول إلی علم الأصول للقاضی ناصرالدین البیضاوی. المجموع شرح المهذب، والابتهاج فی شرح المنهاج للإمام محیی‌الدین النووی. غیرة الإیمان الجلی لأبی‌بکر وعمر وعثمان وعلی. سبب الانکفاف عن إقراء الکشاف. ثلاثیات مسند الدارمی. بیان الأدلة فی إثبات الأهلة. الاعتصام بالواحد الأحد من إقامة الجمعتین فی البلد. أجوبة أهل مصر حول "تهذیب الکمال" للحافظ المزی. تعدد الجمعة وهل فیه متسع. تقیید التراجیح فی صلاة التراویح. ضوء المصابیح فی صلاة التراویح فتاوی السبکی. فتوی أهل الإسکندریة. فتوی العراقیة. الرسالة العلائیة. إحیاء النفوس فی حکمة وضع الدروس. کشف القناع فی إفادة لو الامتناع. التحبیر المذهب فی تحریر المذهب. القول المُوعَب فی القول الموجَب. لمعة الإشراق فی أمثلة الاشتقاق. مُنیة المباحث فی حکم دین الوارث. الریاض الأنیقة فی قسم الحدیقة.

وفات

امام تقی‌الدین سبکی در سال 755 هجری قمری بیمار شد و ضعیف شد و بیماری او در دمشق ادامه یافت تا اینکه فرزندش امام تاج‌الدین عبدالوهاب بن علی السبکی چندی در دمشق ماند. ماه‌ها سپس تقی‌الدین علی السبکی به مصر سفر کرد و مردم با او وداع کردند و دلها بر او پریشان شد.

وارد مصر شد و کمتر از بیست روز در آنجا ماند و در شب دوشنبه سوم جمادی الآخره سال 756 هجری قمری روح شیخ تقی‌الدین زیرکی در سن 73 سالگی از بدن مفارقت کرد. سپس علما تابوت او را بر دوش گرفتند و مردم ازدحام کردند و با او راه افتادند تا اینکه در قبرستان سعید السعداء در بیرون باب النصر به خاک سپرده شد.

پانویس