گروههای وهابی در مصر
گروههای وهابی در مصر عنوان مقالهای است به زبان فارسی که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی، در موضوع جریانشناسی جهان اسلام به نگارش درآمده است. [۱] [۲]
چکیده
مصر و عربستان سعودی از قدیم الایام دو رقیب دیرینه در جهان عرب بوده و در مقاطع تاریخی متعدد به رویارویی با یکدیگر پرداختهاند. با این حال، عربستان سعودی همواره مصر را به عنوان یک فرصت بالقوه برای خود قلمداد نموده و با صرف دلارهای نفتی و ایجاد جریانهای همسوی وهابی در این کشور ارتباط خود را با کشوری که در میان اعراب به «امّ الدنیا» (مادر دنیا) معروف است، حفظ کرده است. اخیراً ملک سلمان پادشاه چند روزه مصر طی دیداری از قاهره قراردادهای مهم تجاری با این کشور منعقد نمود و از دانشگاه قاهره دکترای افتخاری دریافت نمود. این اقدام پادشاه عربستان در شرایطی به وقوع میپیوندد که مصر با مشکلات شدید اقتصادی مواجه بوده و خطر جریانهای تکفیری مناطقی از صحرای سینا را تا مرز بی ثباتی پیش برده است. لذا تحلیل گران سیاسی از زوایای مختلف به تحلیل این موضوع پرداخته اند. در این مقاله سعی ما بر آن است تا ابعاد مذهبی و تبلیغی جریان وهابیت را در مصر بررسی نموده و چرایی این اقدام را با توجه به مولفههای فوق بررسی نمائیم.
تاریخچه وهابیت در مصر بدون شک پایههای تفکرات وهابی در مصر از درون جنبش موسوم به «جنبش اصلاحی» که در زمان فروپاشی خلافت عثمانی توسط علمایی همچون «جمال الدین اسدآبادی» و «شیخ محمد عبده» با هدف احیای تمدن اسلامی و مبارزه با استعمار خارجی راهاندازی شد، شکل گرفت. با این توضیح که جنبش مذکور در ابتدا در مسیری صحیح حرکت میکرد اما بتدریج با نفوذ تفکرات صادراتی وهابیون عربستان سعودی رنگ و بوی وهابیت مصری به خود گرفت. آل سعود که همزمان با این دوره زمانی در حال از میان بردن دشمنان داخلی و خارجی خود بودند، یکی از خطرات حکومت خود را مسلمان صوفی مسلک و میانه رو مصر مىدانستند. لذا با تمام توان برای ترویج دادن تفکرات وهابی در میان مردم مصر اقدام نمودند. بعد از فوت شیخ محمد عبده و یکه تازی "رشید رضا" که طلبه ای از بلاد شام و تحصیل کرده الازهر بود، این فرصت برای خاندان آل سعود فراهم آمد. رشید رضا ذاتاً دارای ویژگیهایی بود که پتانسیل لازم برای همراهی با سیاستهای آل سعود را داشت: اولاً دارای تفکرات سلفی بود و نگاهی خصمانه به غرب و دستاوردهای آن داشت. ثانیاً بنا به دلایلی از بدنه الازهر و علمای ازهری جدا افتاده و چندان با سیاستهای آنان موافق نبود. ثالثاً تصوف را مخالف مبانی اسلامی مىدانست و میانه خوبی با متصوفه نداشت. رابعاً بعد از فروپاشی خلافت عثمانی جریانهای لائیک و سکولار در ترکیه، مصر و شام حکم فرما شده و فضایی کاملاً ضد دینی را بر این کشورها حاکم گردانیده بودند. از این رو، رشید رضا با توجه به ویژگیهای فردی، شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه مصری و چراغ سبز سعودیها به سوی جریان وهابیت تمایل پیدا کرد. وی فعالیت تبلیغی خود را در جهت ترویج وهابیت در مصر با نوشتن مقالاتی در مجله «المنار» آغاز نمود و در این مقالات نخستین پایههای خشونت وهابی را در جامعه میانه رو و صوفی مذهب مصر پایه گذاری کرد. او در ابتدا در چند مقاله به تبیین آراء ابن تیمیه پرداخت و سپس با روشی ابداعی که برگرفته از آرای وهابیت بود به تفسیر قرآن کریم پرداخت. اما روش تفسیری او با انتقاداتی از سوی گروههای سلفی سنتی، علمای الازهر، صوفیه و جریان روشنفکری لیبرال مصر مواجه شد. به این ترتیب، جنبش اصلاحی مصر در ادامه مسیر خود به سوی آرای ابن وهاب تمایل پیدا کرد. اگرچه نباید از نظر دور داشت که وهابیت مصری دارای دو تفاوت ماهوی با وهابیت سعودی است که عبارتند از: الف. وهابیت سعودی با انگیزههای سیاسی و تشکیل دولت دینی اعلام موجودیت نمود ولی وهابیت مصری با اهداف دینی و تبلیغی و در پاسخ به فضای غیردینی حاکم بر مصر شکل گرفت. ب. در وهابیت سعودی منابع دین شامل قرآن، سنت و سلف صالح هستند ولی در وهابیت مصری اجماع جایگزین سیره سلف گردیده است.
گروههای وهابی در مصر
رشید رضا با اقدامات خود توانست ذائقه دینی بخشی از جامعه مصری را تغییر داده و با جایگزینی وهابیت سنی بجای تصوف سنی زمینه مناسبی برای شکل گیری گروههای وهابی مسلک در این کشور فراهم آورد که در ادامه به مهمترین گروههای وهابی مصری اشاره خواهد شد:
گروه: الجمعیة الشرعیة
این جمعیت در سال 1913م توسط شیخ "محمود خطاب السبکی" تاسیس شد. گفتنی است که شیخ السبکی در ابتدا خود دارای تفکرات صوفی مآبانه بود و کتابی را تحت عنوان «اغلب المسالک المحودیة فی التصوف و الاحکام الفقهیة» در 4 جلد به رشته تحریر در آورده بود ولی بتدریج در به تفکرات وهابی گرایش یافت؛ تا اینکه در سال 1926م با شعار دفاع از اهل سنت تالیفاتی (26 جلد کتاب) را با قرائت وهابیگری و ضدیت با اعتقادات تصوف منتشر نمود. پس از وی فرزندش به نام شیخ " امین السبکی " تعداد 9 جلد کتاب در دعوت به وهابیت در مصر به رشته تحریر در آورد. این جمعیت در گذشته مجله «الاعتصام» را در سرتاسر مصر توزیع میکرد که جزء منتقدین اصلی دولتهای جمال عبدالناصر، انور سادات و حسنی مبارک و در اواخر دولت مبارک تعطیل گردید. این روزنامه دارای گرایشهای اخوانی نیز بود و به تعبیری زبان اخوانیها و وهابیهای مصر بود. بعد از انقلاب 2011م جمعیت مذکور اقدام به انتشار مجله دیگری تحت عنوان «التبیان» نمود که دارای دو ویژگی اصلی است: تمرکز بیشتری بر روی مسائل سیاسی دارد و گرایشهای اخوانی آن با توجه به فضای اخوانی ستیزی جامعه مصری کم رنگ شده است. لازم به ذکر است که گفتمان سیاسی حاکم بر نشریات و خطبههای مبلغان این جمعیت تا حد زیادی برگرفته از الگوی اخوان السملمین است؛ یعنی برنامه جامعی برای اصلاح جامعه نداشته و تنها به نقد و اصلاح برخی از مظاهر فساد اخلاقی، سیاسی و اقتصادی میپردازد. کتاب مرجع برای مبلغان جمعیت شرعیه در مسائل فقهی کتاب «الدین الخالص» است که از تالیفات شیخ السبکی است. گفتنی است که مبانی فقهی موجود در این کتاب در راستای مبارزه با عقاید صوفیه بوده و مسائلی از قبیل زیارت قبور و... را که در اصطلاح خود خرافات مینامند، مورد نقد قرار داده است. در حال حاضر الجمعیة الشرعیة بزرگترین و ثروتمندترین گروه مذهبی در مصر است که با کمکهای مالی عربستان سعودی فعالیت میکند و بالغ بر 350 مرکز در سرتاسر مصر بعلاوه پنج هزار مسجد و هزاران مبلّغ دینی در اختیار دارد. از دیگر فعالیتهای این جمعیت برای جذب اقشار مختلف مردم مصر میتوان به فعالیتهای امداد رسانی به مناطق محروم، ارائه خدمات طبی و پزشکی، اعطای بورس تحصیلی به دانشآموزان و دانشجویان فقیر و پروژههای آب رسانی و راه سازی در مناطق محروم اشاره نمود. شیخ «محمد المختار محمد المهدی» آخرین رئیس جمعیت است که در فوریه 2016م فوت کرد و هنوز سرپرست جدیدی برای جمعیت معرفی نشده است. وی تقریباً در حدود 14 سال در این منصب حضور داشت و در دوران ریاست او بر جمعیت فعالیتهای خیریه ای رشد چشم گیری یافت. یکی از ابتکارات دوره ریاست شیخ محمد المختار ایجاد بخش «مدیریت بحران» جهت امداد رسانی در مواقع بحرانی به ویژه وقوع سیل (که در مناطق بیابانی مصر بسیار به وقوع میپیوندد) است. لازم به ذکر است که فعالیت امداد رسانی این جمعیت ملازم و همراه کار تبلیغی میباشد.
گروه: جمعیت انصارالسنة المحمدیة
جمعیت انصارالسنة در سال 1926م توسط یکی از اساتید برجسته دانشگاه الازهر به نام شیخ "حامد الفقی" تاسیس گردید. شیخ ارتباط خوبی با خاندان ال سعود داشت بگونهای عبدالعزیز آل سعود دستور داد ساختمان بزرگی را برای وی در محله عابدین شهر قاهره برای او بنا نهند تا مرکزی برای ترویج وهابیت در پایتخت مصر باشد. این جمعیت تخصصی ترین مرکز نشر افکار وهابی و تالیفات "ابن تیمیه" و "ابن قیم" در مصر است. اگرچه رهبران انصارالسنه در ظاهر خود را مخالف ورود به سیاست میدانند ولی انقلاب 2011م باعث شد تا بتدریج در سیاست و حکومت ورود کنند. به این ترتیب، علمای جمعیت در آستانه انقلاب مردم را با شعار حرام بودن خروج علیه حاکم به آرامش دعوت میکردند و بعد از انقلاب در ائتلاف اخوانالمسلمین شرکت کرده و حتی نمایندگانی به پارلمان فرستادند. انصارالسنه در حدود 1500 مسجد در سرتاسر مصر دارد و اساساً ساختن مسجد، مدارس دینی و حفظ قرآن، بیمارستان و درمانگاه و دارالایتام جزء اقدامات اصلی این جمعیت محسوب میگردد. به عنوان مثال، تنها در حدود دوازده هزار یتیم و بی سرپرست توسط این جمعیت تحت پوشش قرار دارند. انصارالسنه دارای دو مجله تخصصی به نامهای "الهدی النبوی" و "التوحید" میباشد که بصورت ماهانه و در تیراژ بالا در سرتاسر مصر توزیع میگردد. همچنین انتشارات این مرکز تا کنون 150 جلد کتاب در خصوص افکار و اندیشههای وهابیت منتشر ساخته و این محصولات بصورت گسترده و با قیمتهای بسیار ناچیز در سطح مصر و کشورهای همجوار آن توزیع میگردد. فعالیتهای انصارالسنه در مقایسه با جمعیت الشرعیة تا حدودی کمتر است. این جمعیت مهمترین مراکز خود را در شهرهای قاهره و اسکندریه دایر کرده است ولی در دیگر شهرهای مصر نیز دارای پایگاههای متعدد میباشد. علاوه بر این دارای مراکز متعددی در کشورهای سودان، اریتره، چاد و آفریقای مرکزی است که شاخه سودانی آن حتی از جمعیت مصری نیز قوی تر و منسجم تر است. در حال حاضر شیخ "عبدالله شاکر الجنیدی" ریاست این جمعیت را بر عهده دارد. وی بعد از اعدام شیخ نمر و تجمع اعتراضی جوانان ایرانی در مقابل کنسولگری عربستان در ایران موضع گیری تندی علیه این اقدام نمود و در بیانیه ای شدید الحن این حادثه را محکوم کرد. همچنین ضمن تائید موضع عربستان در اعدام شیخ نمر ایران را به فتنهگری و ترویج تشیع در کشورهای عربی متهم نمود.
گروه: الدعوة السلفیة
به جرأت میتوان جمعیت الدعوة السلفیة مصر را فرصت طلب ترین گروه اسلامگرای مصری معرفی کرد. این جمعیت در اواسط دهه هفتاد قرن بیستم میلادی توسط عده ای از دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه اسکندریه تاسیس شد و هدف خود را تبلیغ دین و دوری از سیاست اعلام کرد. گفتنی است که موسسان جمعیت در آن برهه از زمان مانند "محمد اسماعیل مقدم"، "یاسر برهامی"، "احمد فرید" و ... به شدت تحت تاثیر علمای وهابی سعودی به ویژه «شیخ بن باز» و «شیخ بن عثیمین» بوده و ماهها در خدمت ایشان در عربستان تلمذ میکردند. یکی از اقدامات الدعوة السلفیة که به منظور نزدیکی به حکومت و سرویسهای امنیتی صورت گرفت، اعلام این نکته بود که مخالف هر گونه اقدامات خشونت طلبانه و همچنین ورود به سیاست هستند. البته این روش تا حدی نیز کارساز بود و توانستند از این طریق اعتماد حکومت حسنی مبارک را به خود جلب کرده و از حمایتهای پنهانی آن بهرهمند گردند. حکومت مبارک نیز در مقابل با دادن آزادی به این جمعیت سعی در محدود ساختن فعالیتهای جماعت اخوان مینمود. به تدریج حوزه فعالیتهای الدعوة السلفیة گسترش یافت و به انجام امور خیریه در مناطق فقیرنشین کشیده شد. همچنین عده ای از مبلغان جمعیت همچون شیخ «محمد حسان» و شیخ «محمد حسین یعقوب» نیز با چراغ سبز دولت اقدام به راهاندازی شبکههای ماهواره ای مذهبی - تبلیغی نمودند. به این ترتیب، الدعوة السلفیة در مصر تبدیل به یک گفتمان دینی مورد حمایت دولت شد که حکومت حسنی مبارک به دلیل ماهیت کاملاً حکومتی آن سعی در تبلیغ آن مینمود. زیرا تمرکز اصلی این جمعیت تنها بر ظواهر مذهبی مانند ریش و حجاب بوده و به شدت مخالف خروج علیه حاکمان میباشد. قبل از انقلاب 2011 م علمای این جمعیت خواستار عدم خروج مردم بر علیه حکومت حسنی مبارک بودند و بعد از انقلاب با چرخشی 180 درجه ای بلافاصله مبادرت به تاسیس حزب سلفی " النور " نموده و در اولین انتخابات پارلمانی موفق به کسب 20 درصد از کرسیهای پارلمان گردیدند. این حزب در حال حاضر یکی از بازیگران اصلی فضای سیاسی مصر محسوب میشود. حزب النور نیز به اذعان بسیاری از کارشناسان سیاسی فرصت طلب ترین حزب اسلامی است و حتی بعد از سقوط دولت اخوان و محدود نمودن احزاب اسلامی توسط دولت ژنرال السیسی این حزب آزادانه به فعالیت سیاسی مشغول بوده و هست.
نتیجه گیری جریان وهابیت در مصر دارای تاثیرپذیری شدید از عربستان سعودی است و علمای این جریان به دلیل بهرهمندی از دلارهای نفتی عربستان و امارات در دو حوزه «تصمیم سازی دولتی» و «هدایت افکار عمومی» از نقش به سزایی برخوردار هستند. مردم مصر به رغم داشتن روحیه میانه رو و اعتدالی با فقر شدیدی به لحاظ کمبود منابع درآمدی مواجه هستند و همین مسئله باعث شده تا در سالهای گذشته گرایش طبقات متوسط و فقیر جامعه مصری به این جریان انحرافی مذهبی گسترش چشم گیری داشته باشد. دولت نیز به تبع وضعیت اقتصادی نامطلوب چاره ای جز پذیرش اوامر و نواهی علمای وهابی که حلقه اتصال آن با کشورهای حاشیه خلیج فارس است، ندارد. لذا مشاهده میگردد که در سالهای اخیر به ویژه بعد از انقلاب 2011 م جهت گیریهای منفی علیه شیعیان و انقلاب اسلامی توسط دلتمردان و برخی اقشار جامعه مصر رو به افزایش نهاده است.