جمهوری خلق بنگلادش
جمهوری خلق بنگلادش عنوان مقاله ای است که توسط محمدعلی ملاهاشم و خانم آمنه سلطانی قلندرلکی به رشته تحریر در آمده است. نویسنده جمهوری خلق بنگلادش را از زوایای مختلف (مذهبی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی، و...) مورد بررسی و ارزیابی قرارداده است.
چكیده
جمهوری خلق بنگلادش کشوری آسیایی است و جزء یکی از پرجمعیتترین و فقیرترین کشورهای جهان به شمار میرود. پایتخت این کشور شهر داکا با ۱۲,۲۹۵,۷۲۸ نفر جمعیت میباشد. مساحت بنگلادش ۱۴3998 کیلومتر مربع و جمعیت آن 153547000 هزار نفر است که به نسبت وسعت تراکم جمعیت بسیار زیاد است. از شهرهای مهم بنگلادش میتوان به چیتاگونگ با ۲,۵۳۲,۴۲۱ نفر جمعیت، خولنا با ۸۴۲,۹۹۵ نفر جمعیت و راجشاهی با ۷۲۷,۰۸۳ نفر جمعیت اشاره کرد. رودهای گنگ، براهماپوترا (جمونا)، میگهنا و پدما مهمترین رودهای بنگلادش میباشد. 83% از مردم بنگلادش مسلمان هستند. اکثریت مسلمانان بنگلادش اهل سنت میباشند. حدود 76% از مردم بنگلادش بیسواد هستند و زبان رسمی این کشور بنگالی است. قانون اساسی این كشور در سال 1972 تصویب و اجرایی شد و تشكیلات اساسی قانونی این كشور شامل قوای سهگانه مقننه، مجریه و قضاییه میباشد. این مقاله بر آن است تا موقعیت جغرافیایی، ویژگی جمعیتی، تاریخ سیاسی، قانون اساسی، تقسیمات كشوری، ادیان و مذاهب و وحدت میان آنها، وضعیت فرهنگی و اقتصادی و سیاست خارجی بنگلادش را بررسی نماید. واژگان كلیدی: آسیا، بنگلادش، داكا، چیتاگونگ، زبان بنگالی.
ویژگی جغرافیایی كشور بنگلادش
جمهوری بنگلادش، واقع در جنوب آسیا، از جنوب شرق با میانمار، از جنوب با خلیج بنگال و از شمال، غرب و شرق با هند هممرز و مساحت آن 143998 كیلومتر مربع است. پایتخت بنگلادش، شهر داكا و بندر چتاگانگ از شهرهای مهم آن است[۱]. بنگلادش در مسیر رودهای گنگ، براهماپوترا و مگنا ـ سه رود اصلی این كشور ـ در ساحل خلیج بنگال قرار دارد و طول سواحل و اراضی دلتایی آن 547 كیلومتر مربع است. این کشور از نظر زمینشناسی به سه منطقه تقسیم میشود: 1 ـ تپهها كه در بخش چیتاگُنگ در جنوب شرقی قرار دارد؛ 2ـ سرزمینهای مرتفع كه شامل ناحیه مدهوپور در شمال داكا، و باربند در شمال غربی است؛ 3ـ جلگهها كه 90% مناطق بنگلادش را تشكیل میدهد. جلگه بنگال كه به جلگه سفلای هند و گنگ نیز معروف است، بزرگترین دلتای جهان است[۲]. رودهای گنگ، براهماپوترا (جمونا)، میگهنا و پدما مهمترین رودهای بنگلادشاست. رود گنگ و رودهایی كه به آن میریزد، ناحیهوسیعی از جنوب غربی بنگلادش را در بر میگیرد. سرچشمه هیچیك از رودهای بنگلادش در داخل این سرزمین قرار ندارد، از این رو بنگلادش بر جریان رودهایی كه سرزمین آن را آبیاری میكند نظارت كامل ندارد؛ برای مثال، ساخت سدی بر بالای رود گنگ در ایالت بنگال غربی هند، موجب تغییر مسیر مقادیر قابل ملاحظهای آب به نفع این ایالت شده است. رودخانههای پرشمار، مهمترین چشمانداز طبیعی بنگلادش است و بهطور چشمگیری بر سبك زندگی مردم آنجا تأثیر گذاشته است. تهنشینی رسوبات آبرفتی این رودها باعث غنای خاك كشاورزی میشود و ذخایر بزرگ ماهی آنها، منبع غذایی مهمی برای ساكنان این كشور است[۳]. بنگلادش آب و هوایی نیمه استوایی (نیمه گرمسیری) دارد كه با بادهای موسمی بارانزا تعدیل میشود. سه فصل اصلی عبارتاست از: فصل گرم (از اسفند تا خرداد)؛ فصل نسبتاً خنك، اما موسمی، مرطوب و گرم (از خرداد تا شهریور)؛ فصل خشك و خنك (از مهر تا بهمن). متوسط دما از هفت درجه در دی تا 32 درجه در اردیبهشت تغییر میكند. دما گاهی به چهل درجه میرسد. قریب 80% باران سالانه از خرداد تا شهریور میبارد. در این زمان، بادهای موسمی بارانزا از جنوب به جنوب غربی میوزد. میانگین باران سالانه در غرب بین 1270 تا 1520 میلیمتر، و در مناطق دیگر كشور حدود 2540 میلیمتر است. منطقه سلهت در شمال شرقی بیشترین میزان بارندگی در دنیا را از آن خود ساخته است. طوفانهای مهیب، گردباد، تندر و تورنادو، گاه كشور را در هم مینوردد[۴]. داكا پایتخت بنگلادش، كولنا(خولنا)، چیتاگُنگ و ناراینگنج، راج شاهی و بوگرا بزرگترین شهرهای این كشور است. 17% بنگلادش جنگل است و سراسر زمینهای جنگلی را گیاهان متنوع پوشانده است.
تركیبات جمعیتی و مذهبی کشور بنگلادش
جمعیت بنگلادش در سال 2000 حدود ۱۵۳ میلیون و ۵۴۷ هزار نفر با میانگین سنی ۲۳ سال بوده است كه از این لحاظ هشتمین كشور جهان، و از جهت تراكم، نخستین كشور به شمار میرود. این كشور بعد از اندونزی، از نظر جمعیت دومین كشور مسلمان جهان است. تراكم جمعیت در اطراف داكا به 875 نفر در هر كیلومتر مربع میرسد. بنگلادش از لحاظ میزان رشد جمعیت 72/1% دوازدهمین، و از نظر موالید و باروری 9/24% ششمین و از بابت نرخ آمار مرگ و میر 6/7% سومین كشور جهان است[۵]. بیشتر جمعیت این كشور روستانشین هستند و جمعیت شهرنشین حدود 20% میباشد. میلیونها نفر از مردم نیز در قایقها و روی آب رودخانه زندگی میكنند [۶]. امید به زندگی برای زنان ۶۳ و برای مردان نیز ۶۳ سال است. کمتر از 1/0 از جمعیت بزرگسال این کشور به بیماری ایدز مبتلا هستند. طبق آخرین گزارشها از بانک توسعه آسیایی، ۹۵% از زنان در بنگلادش زیر خط فقر زندگی میکنند و با شرایط دشواری روبهرو هستند. بر اساس برآورد انجام شده، بیش از ۷۷ میلیون نفر از مردم بنگلادش، یعنی حدود نیمی از جمعیت این کشور، از دهه ۷۰ میلادی و در پی حفر چاههایی که امکان استفاده از منابع آب زیرزمینی را میدهد، در معرض سم آرسنیک قرار گرفتهاند [۷]. 98% از مردم این کشور از نژاد بنگالی هستند. 83% از مردم بنگلادش مسلمان هستند. هندوها با حدود 16% جمعیت، بزرگترین اقلیت دینی كشور را تشكیل میدهند كه شمار آنها به طور مستمر رو به كاهش میباشد. 1% نیز اقلیتهای مذهبی كوچكترند که عبارتاند از: بودائیها، مسیحیان، زرتشتیها یا پارسیان. بیشتر مردم بنگلادش از قوم بنگال هستند. اقوام دیگر مانند چاكماها، مارماها، تیپراها و مروها نیز درصد كوچكی (حدود1%) از جمعیت را تشكیل میدهد[۸] اکثریت مسلمانان بنگلادش اهل سنت میباشند. جمعیت اهل سنت بنگلادش به دو دسته تقسیم میگردد: الف ـ حنفی: اهل سنت پیرو مذهب حنفی که 90% جمعیت مسلمانان اهل سنت را تشکیل میدهند. ب ـ اهل الحدیث: 10% جمعیت اهل سنت را تشکیل میدهند و پیرو هیچیک از مذاهب چهارگانه نیستند و از لحاظ عقاید و افکار و سلوک به وهابیت بسیار نزدیک میباشند. نفوذ وهابیت در بین آنان بیش از نفوذشان در حنفیان است، چون بیشتر مسلمانان بنگلادش پیرو فرقه صوفیه هستند و عقاید صوفیها به عقاید و افکار امامیه بسیار نزدیک میباشد و حساسیت مذهبی بین شیعه و سنی به حدی نیست که در پاکستان و هند و کشورهای دیگر وجود دارد. در بنگلادش قبایل متعددی زندگی میكنند كه از میان آنها دو قبیله«بده» و «مورانگ» به سبب شیوهخاص زندگیشان جلب نظر میكنند. «بدهها» در واقع كولیهای دریایی هستند كه در برابر كولیهای صحرایی قرار دارند. آنها عمر خود را از طریق ماهیگیری در قایقهایی میگذرانند كه به منزله خانه آنهاست. «بدهها» در مجموعهای از بیست تا سی قایق از محلی به محل دیگر كوچ میكنند. هر مجموعه برای خود رئیسی دارد كه مالك بزرگترین قایق است. آنها بیشتر سحركننده مار هستند و به همین جهت «بده» كه در زبان بنگالی به معنای مارگیر است، نام گرفتهاند. آنها در كنار رودخانه زهر مار را به عنوان پادزهر میگیرند. زنان «بده» نیز در كار فروش داروهای گیاهان جنگلی فعال میباشند. آنان خود را مسلمان میخوانند اما مسلمانان این گفته را رد میكنند. «مورانگها» ریشهای مغولی دارند و تمدن آنها به صدها سال قبل باز میگردد و نزدیك به بیست هزار نفر از آنها در اطراف کوهستان چیتاگنگ، كه پر از جنگلهای تنگ است، زندگی میكنند. آنها به كشاورزی، قالیبافی و دامداری اشتغال دارند. در میان آنها هنوز عدهای یافت میشوند كه پیرو هیچ مذهبی نیستند. آنها برای حل اختلافات خود شورایی خاص دارند و فقط به هنگام بلایا، همچون قحطی یا سیل به حكومت متوسل میشوند. برنج غذای اصلی آنان میباشد. پس از مرگ جسد مورانگها در ساحل یك رودخانه سوزانده میشود[۹]. بیشتر مردم بنگلادش پیرو فقه سنی و حنفی مذهباند. صوفیان و درویشان سهم مهمی در توسعه اسلام در بنگلادش بر عهده داشتند. مردم تعلیمات آنان در مورد تسلیم به خداوند و تزکیه نفس را پیروی میکنند. آرامگاه این صوفیان از قدیم بزرگترین مراکز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. روزانه صدها نفر از مردم از نقاط مختلف کشور به این آرامگاهها میروند و به مناسبتهایی مانند جشنها چند صد هزار نفر در آنجا گرد هم میآیند. این جشنها نه تنها با حضور مردم عادی، بلکه در حضور رئیس دولت و وزرای کابینه، ژنرالها، مأموران دولتی رده بالا و بسیاری از استادان دانشگاهها اجرا میشود. مردم بنگلادش نیز همانند دیگر مسلمانان پایبند اصول و سنن مذهبی خود هستند و در مراسم مختلف مذهبی شرکت مینمایند. گسترش مؤسسات اسلامی و مساجد در بنگلادش نشاندهنده این امر میباشد. علاوه بر آن، این مؤسسهها امر آموزش آداب و سنن مذهبی به مردم را عهدهدار میباشند. در دوران شکوفایی اسلام در بنگلادش، ترویج و تبلیغ اسلام در بین مردم بیشتر از طریق صوفیان صورت میگرفت. در این دوران در جوار کاخ پادشاهان و یا سلاطین، محلی موسوم به «مریدخانه» قرار داشت که پیروان مذاهب مختلف به هنگام پذیرش اسلام به این محل آورده میشدند. مسلمانان اهل سنت این کشور اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دوست دارند و با ارادت خاصی در مراسم عزاداری امام حسینعلیه السلام در عاشورا شرکت میکنند. بیشتر شرکتکنندگان در راهپیماییهای عاشورا در شهر داکا و دیگر نقاط کشور اهل تسنّن میباشند. تعزیه در ماههای محرم هر ساله در روستاهای بنگال با شور و حرارت خاصی برگزار میشود.
وضعیت فرهنگی بنگلادش
حدود 76% از مردم بنگلادش بیسواد هستند و فقط 5% از نیروی كار فعّال این كشور دارای تحصیلات در سطح دیپلم و یا بالاتر هستند. به علت آنكه بیسوادی یك عامل بازدارنده در استفاده از تكنولوژی و روشهای تولیدی مناسبتر محسوب میشود، دولت بنگلادش آموزش را در كنار كشاورزی، كنترل جمعیت و تنظیم خانواده جزء بخشهای اساسی مورد توجه خود قرار داده است[۱۰]. تعداد مساجد این کشور حدود 150هزار مسجد میباشد که بیش از هزار مسجد آن در شهر داکا قرار دارد. بیشتر این مساجد در ناحیه مرکزی و جنوبی شهر داکا واقع شده است. با توجه به بافت اجتماعی، فرهنگی روستاهای بنگلادش معمولاً در هر روستا هر چند خانواده نمازخانهای در محلی بنا میکنند و نمازهای یومیه را به جماعت در آن محل اقامه میکنند اما نماز جمعه چه در روستاها و چه در شهرها در مساجد جامع محلات اقامه میگردد. [۱۱] زبان رسمی بنگلادش بنگالی است كه از زبانهای هند و اروپایی و دارای لهجههای متفاوتی است و تقریباً همه مردم به زبان بنگالی گفتوگو میكنند و تنها چند صدهزار مسلمان كه به دنبال تقسیم شبه قاره هند، از ایالت بیهار هند به بنگلادش مهاجرت كردهاند به زبان اردو سخن میگویند[۱۲]. 7/51% مردان و 5/29% زنان بنگلادشی باسوادند (آمار 2000م) كه رقم بسیار نازلی در قاره آسیاست. زبان تحصیلی در دوره ابتدایی، بنگالی و در دوره متوسطه همراه با انگلیسی است. بر طبق همین آمار كمتر از یك پنجم مردم تحصیلات متوسطه دارند و حدود 3% به دانشگاه راه مییابند. بنگلادش دارای چندین دانشگاه و مدرسه عالی در رشتههای مختلف است. دانشگاه داكا كه بزرگترین دانشگاه كشور است و نیز دانشگاه اسلامی جهانگیر نگر و دانشگاه فنی و مهندسی در داكا قرار دارد. روزنامههای پرتیراژ متعددی در این كشور به چاپ میرسد. «اتفاق داكا» كه به زبان بنگالی منتشر میشود، از مهمترین روزنامههای بنگلادش است[۱۳]. بنگلادش در موسیقی، معماری، مجسمهسازی و نقاشی پیشینهای غنی دارد. معماری سنتی بنگلادش در آثار باقی مانده از دوره مغولی، تجلی مییابد. آثار و ابنیه تاریخی مانند مسجد كوسومیا(965) در راجشاهی، مسجد شاهمحمد(1091) در اگرا سندور، مسجد داكا و دژ لال باغ (1191 ـ 1192)، مسجد هفتاد و هفت گنبد در باگرهات و مقبره بیبی پری در داكا از شاهكارهای معماری در بنگلادش است. سبك معماری این آثار از نوع معماری اسلامی و شبیه مناطق دیگر شبه قاره است. همچنین آثار معماری، مربوط به دوره پیش از اسلام، بیشتر در نواحی شمال كشور، در پهارپور و مهاستان، و در جنوب، در مینامتی، وجود دارد كه سبك معماری آنها بودایی است و به قرن دوم/هشتم بازمیگردد. نقاشی سنتی نیز مربوط به دوران مغول است. در آن دوران نقاشان ماهر و خلّاق ایران(شاگردان بهزاد) سبك نقاشی مغولی را در آنجا متداول ساختند که رنگهای درخشان و تزیینات ظریف هنر اسلامی در آن نمایان است[۱۴]. ادبیات بنگالی به شدت از زبان و ادبیات فارسی تأثیر گرفته است. در اواسط قرن سیزدهم ادبیات نوین بنگالی به دوران شكوفایی خود رسید. قاضی نذرالاسلام، شاعر ملی و حماسهسرا، از چهرههای معروف ادبیات معاصر بنگالی است. پیوند استوار ادبیات بنگالی با ادب فارسی، بعد از تأسیس بنگلادش، در قالب تشكیل كلاسهای آموزش زبان فارسی، مبادله دانشجو، تأسیس كرسی زبان فارسی در دانشگاه داكا و اعزام استادان زبان فارسی از سوی جمهوری اسلامی ایران ادامه یافته است[۱۵]. از شاعران بزرگ معاصر این كشور میتوان به ممتاز رینو اشاره كرد كه بیشتر اشعارش به روش كلاسیك میباشد. وی بیشتر غزلسراست و كمتر به مسایل سیاسی پرداخته است و معمولاً حس غریب درد انسان امروز در شعرهای وی به تصویر كشیده شده است. همچنین، وی در وصف پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمهعلیهم السلام سرودههای زیادی دارد، که از جمله آنها سرود «نور مجسم» است: نور محمد، نور مجسم، درود خدا بر او باد. ذره، ذره با او محرم، درود خدا بر او باد. عشق محمد، عشق علی، عشق ولی عشق ممتاز. این همه شادی غم اوست، درود خدا بر او باد. آمد بلبل نور عرش، ای محمد، ای گل عرش، نگاه كن به برت. عشق است و عاشق، عاشق باغ بهشت، گل هر طرف گسترده است. انا انزلناه فی لیلة القدر خیر من الف شهر. نظر عنایت كن ماه جبین، عارف بهشت عنبر سرشت، مهتاب. چه شوری برپاست، چه تماشایی است، درود بر سرور ما محمد. هر صبح با پرواز صدای اذان علی، اذان ولی، ممتاز به چهار سمت سجده ببر. انا انزلناه فی لیلة القدر خیر من الف شهر. نظر عنایت كن ماه جبین، عارف بهشت عنبر سرشت، مهتاب[۱۶]. جشنها و اعیاد بنگالیها به دو دسته جشنها و اعیاد مذهبی و غیرمذهبی تقسیم میگردد. از آنجایی كه بنگلادش كشوری حاصلخیز است و بیشتر افراد این كشور یا به كار كشاورزی مشغول بوده و یا در حرفههای مربوط به آن فعالیت میکنند، جشن برداشت محصول مهمترین جشن كشور محسوب میشود. این جشن مراسمی غیرمذهبی است كه تقریباً تمامی بنگالیها در آن شركت میكنند. از جمله جشنهای غیرمذهبی دیگر جشن سال نو بنگالی، میتوان به جشن روز استقلال (بیست و ششم مارس)، جشن روز پیروزی (شانزدهم دسامبر)، و جشن روز زبان تاریخی (بیست و یك فوریه) اشاره نمود. از جمله جشنهای مذهبی نیز میتوان به عید فطر، عید میلاد نبی، جشن شب قدر كه متعلق به مسلمانان است اشاره نمود. هندوهای ساكن بنگلادش نیز دارای اعیاد مذهبی میباشند. بوداییان ساكن كشور نیز اعیاد مذهبی و غیرمذهبی مانند روز كریسمس(بیست و پنجم دسامبر ) دارند [۱۷].
تاریخ بنگلادش
مرزهای قدیمی بنگلادش در جنوب آسیا ناشناخته است. در کتابهای جغرافیا به اجتماعی از مردم که بنگا نامیده میشدند، اشاره شده است. مهابهاراتا چندین درگیری را در این اجتماع ذکر میکند. مارکوپولو نیز در خاطرات خود به نام بنگلا اشاره میکند. تاریخنگاران دیگری هم با نامهای گوناگون به این منطقه جغرافیایی اشاره کردهاند ولی برای نخستینبار نام بنگال در دوران سلطنت اکبرشاه استفاده شد؛ هنگامی که استان شرقی موخالز به عنوان سوب ـ بنگلا شناخته شد. در روزگار چیرگی بریتانیا بر هند بین سالهای ۱۸۵۴ ـ ۱۸۷۴ بنگال شامل این قسمتها بود: ۱ـ بنگال خاص؛ ۲ـ ایالت بیهار در هند کنونی و مناطق اریسا و چوتانگپور در غرب؛ ۳ـ قسمتی از دره سورما در شمال شرقی[۱۸]. در سال ۱۸۷۵م هنگامی که ایالت آسام به وجود آمد، بخشهای کاچار و سیلهت در دره سورما از بنگال جدا شد و به ایالت جدید واگذار گردید. در سال ۱۹۰۵م ایالت بنگال شرقی و آسام از ترکیب پانزده بخش از بنگال، ایالت آسام و ایالتهای کوچ بیهار، تریپورا و منپور تشکیل شد و داکا، مقر دولت، ایالت جدید شد(همان). این کشور در زمان تسلط بریتانیا بر شبه قاره هند تا سال ۱۹۴۷ به عنوان پاکستان خاوری شناخته میشد. پس از تقسیم شبه قاره هند در سال 1326ش/1947م و تشكیل كشور پاكستان، ناحیه بنگال به دو بخش تقسیم شد: بنگال غربی كه به عنوان ایالت جزء هند شد و بنگال شرقی كه به نام پاكستان شرقی، یكی از پنج ایالت پاكستان بود [۱۹]. خاك هند، میان پاكستان شرقی و چهار ایالت دیگر پاكستان فاصله میانداخت. مردم پاكستان شرقی بجز دین مشترك (اسلام) در سایر زمینهها، به ویژه زبان، با مردم بخش غربی پاكستان تفاوت داشتند و با وجود آنكه بیش از نیمی از جمعیت پاكستان در بخش شرقی زندگی میكردند تنها یكچهارم بودجه صرف آنها میشد و درآمد سرانه آنها كمتر از سهپنجم بخش غربی بود. تمركز حكومت، اقتصاد و نیروی نظامی در بخش غربی، تبعیض میان این دو بخش را حادتر میكرد. در سال 1331ش/1952م، با اعلام زبان اردو به عنوان زبان رسمی كشور، ناخرسندی مردم پاكستان شرقی افزایش یافت. در سال 1334ش/1955م ساختار سیاسی پاكستان به شكل دو بخش شرقی و غربی با تعداد برابر نمایندگان در مجلس قانونگذاری مركزی، دوباره سازماندهی شد. با وجود این، اعتراضات به ویژه بر سر سهم ناعادلانه بودجه عمرانی و حوزههای اداری و نظامی ادامه یافت. حزب عوامیلیگ، حزب برجسته پاكستان شرقی، به رهبری شیخ مجیبالرحمان درخواست خودمختاری بخش شرقی را مطرح كرد. در انتخابات عمومی سال 1349ش/1970م، این حزب اكثریت كرسیهای مجمع ملی پاكستان را به دست آورده و شیخ مجیب را به نخستوزیری انتخاب كرد؛ اما ژنرال یحییخان، رئیسجمهور پاكستان، نخستوزیری مجیب را نپذیرفت و نخستین نشست مجمع را به تعویق انداخت. به دنبال آن، اعتراضات خشونتآمیزی در سال 1349ش/1971م به وقوع پیوست. عوامیلیگ تصمیم گرفت در ایالت پاكستان شرقی بهطور یكجانبه اعلام استقلال كند و در ششم فروردین 1350ش/ 26 مارس 1971م، مجیب استقلال پاكستان شرقی را تحت نام بنگلادش اعلام كرد. بلافاصله جنگ داخلی شروع شد. یحییخان، عوامیلیگ را غیرقانونی اعلام و رهبران آن را بازداشت كرد و ارتش پاكستان بر ایالت بنگال شرقی تسلط یافت. مقاومت مردم پاكستان شرقی با تشكیل ارتش آزادیبخش بنگال شرقی ادامه یافت. این ارتش، حمله وسیعی را بر ضد ارتش پاكستان آغاز كرد. بر اثر این جنگ نزدیك نه میلیون نفر به هند گریختند. در سوم آذر 1350ش/ 4دسامبر 1971م هند به پاكستان اعلان جنگ داد و در حمایت از ارتش آزادیبخش وارد كارزار شد. نیروهای ائتلافی در 25 آذر/16 دسامبر نیروهای پاكستان را به محاصره درآوردند و استقلال بنگلادش تحقق یافت. در دی 1350ش/ژانویه 1972م شیخ مجیب نخستوزیر بنگلادش شد. بر اساس قانون اساسی موقت، بنگلادش كشوری مستقل با حكومت سكولار و نظام دموكراسی پارلمانی اعلام شد. در سال 1353ش / 1974م این كشور به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. پس از استقلال، بنگلادش با معضلات فروانی مانند بیخانمانی، میلیونها نفر كمبود مراكز درمانی، بهداشتی، صنعتی، آموزشی، ترابری و خطوط ارتباطجمعی روبهرو بود. در سال1354ش/1975م، متمم قانون اساسی كه اختیارات اجرایی كامل به رئیسجمهور میداد، تصویب شد و مجیبالرحمان نخستین رئیسجمهور بنگلادش شد. او همه احزاب مخالف را ملغی و نظام تكحزبی را اعلام كرد. در سال 1354ش/1975م شیخ مجیب در كودتای افسران اسلامگرا كشته شد. چند ماه بعد یك ضد كودتا و كودتا از سوی نظامیان سازمان داده شد و در نتیجه، فرماندهان نظامی با نظارت یك رئیسجمهور غیرسیاسی، ابوسادات محمد سایم (قاضیالقضات دیوان عالی)، قدرت را به دست گرفتند. در سال 1355ش/1976م ژنرال ضیاءالرحمان مسئولیت فرماندهی و ریاست حكومت نظامی را به عهده گرفت و در سال 1356ش/1977م به ریاست جمهوری رسید. او با اصلاح قانون اساسی، اسلام را به جای سكولاریسم مهمترین اصل قرار داد. در سال 1358ش/1979م رهبران نظامی به حكومت نظامی پایان دادند و مردم اعضای پارلمان جدید را برگزیدند. در این انتخابات حزب ملی بنگلادش، به رهبری ضیاءالرحمان، بیشتر كرسیهای مجلس را به خود اختصاص داد. در سال 1360ش/1981م، شورشیان رئیسجمهور را ترور كردند. پس از آن، معاون رئیسجمهور، عبدالستار به ریاست جمهوری رسید. در سال 1361ش/1982م رهبران نظامی دوباره كنترل حكومت را به دست گرفتند. ژنرال محمد ارشاد قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد و حكومت نظامی برقرار كرد و فعالیتهای سیاسی را ممنوع ساخت. او در سال 1362ش/1983م خود را رئیسجمهور كشور خواند. در آذر 1369/دسامبر 1990م با افزایش اعتراض گروههای مخالف، ارشاد از ریاستجمهوری استعفا كرد. در اسفند 1369/فوریه 1991م حزب ملی بنگلادش كنترل پارلمان را به دست گرفت و رهبر آن بیگمخالده ضیاء، بیوهضیاءالرحمان، نخستوزیر شد. در شهریور 1370/سپتامبر 1991م، با اصلاح قانون اساسی بنگلادش، مسئولیت قوهمجریه به نخستوزیر داده شد و به این ترتیب رئیسجمهور جنبه تشریفاتی پیدا كرد[۲۰]. در همان سال، عبدالرحمان بیسواس از سوی مجلس به ریاستجمهوری انتخاب شد. گروه مخالف(بهطور عمده عوامیلیگ) با اقدامات اقتصادی دولت خالده ضیاء، از جمله خصوصیسازی اقتصادی، به مخالفت پرداختند. گروههای اسلامگرا نیز نسبت به برخی مواضع دولت انتقاد شدید داشتند كه گاه به تظاهرات مردمی میانجامید. اظهارنظرهای ضد دینی تسلیمه نسرین در مطبوعات بنگلادش در سال 1372ش/1993م، عواطف دینی و خشم مردم مسلمان را برانگیخت و به دنبال فرار او از كشور ـ كه مقدمات آن را مقامات دولتی فراهم آورده بودند ـ اعتصابات و تظاهرات افزایش یافت. سرانجام بر اثر افزایش مخالفتها خالده ضیاء در سال 1375ش/1996م از نخستوزیری كنارهگیری كرد و دولتی بیطرف به ریاست محمد مجیبالرحمان مأمور برگزاری انتخابات شد. در همان سال، حَسینه واجد، دختر شیخ مجیبالرحمان، به نخستوزیری و قاضی شهابالدیناحمد به ریاستجمهوری رسید[۲۱].
سیاست مذهبی حكومت
پس از استقلال بنگلادش مادیگرایی به عنوان یكی از اصول اساسی سیاست كشور اعلام شد. اما در سال 1977 دولت ضیاءالرحمان «ایمان و اعتقاد كامل به خداوند قادر مطلق» را جایگزین آن ساخت. ژنرال ضیاء به طور چشمگیری ماهیت مادی قانون اساسی بنگلادش را تغییر داد. یكی از اوّلین اقدامات وی در این خصوص افزودن «بسماللهالرحمنالرحیم» در مقدمه قانون اساسی بود. ماده 12 قانون اساسی كه شامل مكانیزمهای اجرای مادیگرایی بود، بهكلی حذف شد و یك عبارت جدید به ماده25 اضافه شد و مقاصد دولت را برای «تثبیت و حفظ و تقویت روابط برادرانه با كشورهای اسلامی بر پایه اتحاد اسلامی» اعلام كرد. به جز این تغییرات اساسی، اقدامات سمبولیك دیگری نیز انجام شد؛ مانند نصب پوسترهایی در ادارههای دولتی كه در آن آیاتی از قرآن كریم نوشته شده بود و پخش پیامهایی توسط رئیسجمهور به مناسبتهای مذهبی مانند عید میلاد پیامبر اكرم، شبهای محرم و پخش مناجات به مناسبتهای خاص. همچنین فعالیتهایی در جهت معرفی اسلام و اصول شریعت از طریق رادیو و تلویزیون انجام گرفته و اذان پنج بار در روز پخش شد. برخی از تغییرات نیز در سطح اجرایی بود، مانند یك «بخش جدید امور مذهبی» تحت نظارت یك وزیر، و تأسیس یك آكادمی اسلامی كه به مؤسسه اسلامی با شبكهگستردهای از امكانات تحقیقاتی تبدیل شد. دولت همچنین یك دانشگاه اسلامی با مركز تحقیقات اسلامی تأسیس كرد. با سیاستهایی كه ضیاء به كار برد، گرایش اسلامی خود را بیشتر نشان داد. وی سخنرانیهای خود را با نام خدا آغاز میكرد. بنگلادش تحت رهبری وی به عضو مؤثری در سازمان كنفرانس اسلامی(OIC) و كمیته سهجانبه القدس و جبهه اتحاد اسلامی تبدیل شد[۲۲]. دولت ارشاد نیز به روند اسلامگرایی ادامه داد. ارشاد به طور قاطع اعلام كرد كه اصول اسلام باید در قانون اساسی بنگلادش گنجانده شود. ایجاد صندوق زكات و سیاست آموزشی جدید برای شناساندن زبان عربی و مسائل اسلامی در مدارس نمونههایی از اقدامات وی میباشد. در اجتماع بزرگ جمعیت مدارس بنگلادش در تاریخ 20 ژانویه 1988م رئیسجمهور اعلام كرد كه زندگی فرهنگی مردم بنگلادش باید بر پایه اصول اسلامی باشد. وی همچنین بر برپایی نماز جمعه تأكید نمود. همه این مطالب در هشتمین اصلاحیه قانون اساسی (توسط مجلس ملی) در تاریخ 7 ژوئن 1988 عنوان شده و اسلام دین رسمی كشور بنگلادش اعلام گردید[۲۳].
روابط پیروان ادیان و مذاهب مختلف با یك دیگر در کشور بنگلادش
از آن جا كه در استقلال شبه قاره، مسلمانان و هندوها به طور مشترک در عملیات از بین بردن قوای متجاوز انگلیسی نقش داشتند، استعمارگران انگلیسی همواره سعی می كردند هم زمان با فعالیت های سیاسی، از طریق تحریك عوامل خودفروخته به اختلافات مذهبی مسلمانان و هندوها دامن زده و به این وسیله تاوان شكست سیاسی خود را در مذاكرات دریافت نمایند. از طرفی اتحاد مسلمانان و هندوها در مبارزات علیه استعمارگران بریتانیایی قابل تحسین است ولی از طرف دیگر درگیری هایی كه به تحریك عوامل استعمارگر صورت میگرفت، تأسف برانگیز است. یكی از تأسف بارترین و دهشتناك ترین این درگیریها در سال 1946م در بیهار بود كه طی آن هزاران مسلمان توسط افراطیون هندومذهب به قتل رسیدند. به تلافی كشتار مسلمانان در بیهار مردم مسلمان نواخالی (یكی از شهرهای مذهبی بنگلادش) به قتل عام هندوها دست زدند تا به این وسیله آتش خشم خود را فرو ریزند. اوضاع آن چنان بحرانی و وخیم بود كه «مهاتما گاندی» كه به خوبی از نقشه ها و توطئه های استعمارگران آگاهی داشت به بیهار و نواخالی مسافرت نمود تا طرفین درگیر را از ادامه نبرد و كشتار باز دارد و آنان را متوجه دشمن اصلی نماید. هند و پاكستان به ترتیب بر اساس دارا بودن اكثریت هندو و مسلمان مستقل تشكیل شد. درگیریهای فرقه ای در هند و پاكستان هم چنان ادامه دارد ولی این درگیریها در بنگلادش كمتر از دو كشور دیگر میباشد و تقریباً پیروان ادیان و مذاهب مختلف در كنار یك دیگر با مسالمت زندگی می کنند [۲۴]. دكتر الیاس بنگلادشی استاد دانشگاههای حبشه در مورد سنتهای رایج عزاداری امام حسیـن علیه السلام در کشـور بنگلادش و وحدت شیعیان و اهل سنت در این مراسم میگوید: «در کل کشور نزدیک به هزاران حسینیه وجود دارد که اکثراً در دست سنیهاست. مراسم از اول ماه محرم شروع میشود و با شروع این ماه پرچم سیاه به نشانه عزای حسینی بالای گنبدها، بارگاهها و تکایا دیده میشود. از اول محرم نیز ماتم و سوگواری و عزاداری و سخنرانی حتی اطعام که کامل ترین آن در روز عاشوراست، آغاز میگردد و به طور گسترده و باشکوهی عزاداری عظیمی در سراسر کشـور در خیابانها به راه میافتد. شیعه و سنی معلوم نمیشود و قابل تشخیص نیستند؛ همه با هم. حتی حضور سنیها هیچ تفاوتی با شیعیان ندارد و تابوتی را به نشانه تابوت امام به طور نمادین و اسطوره ای درمی آورند» [۲۵]. وی هم چنین در مورد نزدیكی و ارتباط برادرانه بسیار زیاد بین شیعیان و اهل سنت كه به دلیل نزدیکی در عقاید به شیعه شدن بسیاری از اهل سنت منجر شده است، می فرماید: «در تبلیغ معارف اهل بیت علیهم السلام و هم چنین مراسمی که متعلق به اهل بیت علیهم السلام هست، شیعیان اصیل و سنتی هیچ نوع اقدام چشم گیر و اقداماتی که ملموس بـاشـد، ندارند، بلکه کسانی که از اهل سنت به تشیع گـرویـده انـد و مـسـتـبصر شده اند، بیشترین مراسم و بـیـشـتـرین معرفی اهل بیت علیهم السلام از طرف آنها صورت میگـیـرد. کـمـا ایـنـکـه مـراسم روز 18 ذی الحجه (روز عید غدیر) را مستبصرین انجام میدهند و سنتیها چون از اجدادشان یک سری چیزهایی را دارند، به همان اکتفا کردند»[۲۶]. در بنگلادش به مناسبت هفته وحدت و میلاد پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام ، مراسمی با حضور صدها نفری و مشترك شیعیان و اهل سنت برگزار میشود. آقای صلاح الدین احمد از طلاب بنگلادشی میگوید: «در برهه حساسی از تاریخ که در آن به سر می بریم، باید با پرهیز از هر بزرگ نمایی مذهبی، بر توافقات خود با دیگر مذاهب که همان قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است، تأکید کنیم». این طلبه بنگلادشی شناسایی و مبارزه با دشمن مشترک را نیز همانند تأکید بر مشترکات عامل تقریب دانسته و اذعان مینماید: «مسلمین در جهان کنونی، نیازمند وحدت هستند. هرچند که پیروان مذاهب متختلف و متنوع اسلامی حق دارند که بنا به اعتقادات خود عمل کنند، اما نباید منجر به دامن زدن به اختلافات گردد». وی اضافه می نماید: «هم چنان که پیروان حنفی اهل سنت خود را ملزم به پیروی از عقاید مالکی نمی دانند، نمی توان از شیعیان یا اهل سنت این انتظار را داشت که خود را به مذهب مقابل دربیاورند». وی حفظ وحدت را واژهای عقلایی دانسته و خاطرنشان میکند: «عقل، حکم به حفظ وحدت و تقریب مذاهب می دهد و شرع نیز بنا به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» این حکم را تأکید میکند». این طلبه بنگلادشی وحدت مذاهب اسلامی را حکمی واقعی ارزیابی و اظهار می نماید: «فتاوای محکم مراجع تقلید شیعه در این زمینه، از روی مصلحت اندیشی نیست، در نتیجه، اگر روزی شیعیان از اهل سنت نیز افزون گردند، حکم به حفظ تقریب هم چنان پابرجا است»[۲۷]. سنی مذهبهای بنگلادش بیشتر از اسامی ائمه اطهار علیهم السلام و پیشوندهای میر، میرزا، سید، بی بی و بیگم برای نام گذاری فرزندانشان استفاده میکنند. اسامی و القابی مانند: کنیز فاطمه، کنیز بتول، و اسامی ائمه علیهم السلام نیز در بین مردم این کشور به وفور یافت میشود. حسینیه دالان، بزرگ ترین حسینیه بنگلادش است که به عنوان بنایی توریستی در نقشههای داکا معرفی شده و روزانه جهانگردان مختلفی از سرتاسر جهان از آن بازدید میکنند. درهای این حسینیه به روی هندوها و سنیها نیز باز است و شاید به همین دلیل باشد که شهرت بیشتری پیدا نموده است. حسینیه دالان مجموعهای تاریخی با بیش از چهار قرن قدمت میباشد. گفته میشود این حسینیه در عصر حکومت مسلمانان در شبه قاره و توسط یکی از مشایخ شیعه که حاکم داکا بوده، ساخته شده است. و به خودی خود دلیلی بر اهمیت و نفوذ مکتب اهل بیت علیهم السلام در آن زمان در بین مردم بوده است. مجتمع حسینیه شامل یک ساختمان اصلی میباشد که مراسم و عزاداریها و نیز نمازهای یومیه در آن برگزار میشود. در قسمتی از این مسجد ضریحی قرار داد که دو برجستگی به عنوان قبور امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در آن قرار دارد. مردم، به ویژه اهل سنت، با حالت تضرع و ندبه کنار این ضریح میایستند و اشک ریزان دست به دعا و استغاثه برمی دارند و حاجات خود را به زبان میآورند.[۲۸]. با توجه به موارد مهمی كه ذكر شد به نظر میرسد كه شیعیان و اهل سنت در بنگلادش به شدت به هم نزدیك بوده و روابط برادرانه ای دارند و در كنار هم وحدت اسلامی را به نمایش میگذارند كه همین امر باعث وحشت دشمنان اسلام شده است. 1. تشكیلات مذهبی در بنگلادش 2. در دوران شكوفایی اسلام در بنگلادش ترویج و تبلیغ اسلام در بین مردم بیشتر از طریق صوفیان صورت میگرفت. در این دوران عموماً در جوار كاخ پادشاهان و یا سلاطین، محلی موسوم به «مریدخانه» قرار داشت كه پیروان مذاهب مختلف به هنگام پذیرش اسلام به این محل آورده می شدند. 3. در این دوران و پس از آن، مساجد بزرگی از سوی سلاطین و مردم مسلمان ساخته میشد. در سال 1375 میلادی اسكندرشاه مسجد معروف «آدینه» را در پاندوآ در ایالت مالدا واقع در بنگال غربی بنا نمود. این مسجد بزرگ ترین مسجد در شبه قاره میباشد. در كنار این مساجد، مدارس و حوزههای علمیه ای نیز بنا می شد كه به تعلیم و تربیت طلاب میپرداخت. در سال 1867 نخستین مركز علمی و فقهی معروف شبه قاره در محلی به نام «دیوبند» تأسیس گردید. این حوزه علمیه كه به منظور ارتقای دانش و خرد مسلمانان شبه قاره و انتشار اسلام تأسیس گردیده بود نقش مهمی در آگاهی سیاسی و ترویج و ترغیب مسلمانان به فراگیری آیات جهاد ایفا نمود و تأثیر به سزایی نیز در مردم بنگال بر جای گذاشت [۲۹]. 4. به طور كلی مؤسسات و سازمانهای اسلامی در بنگلادش را میتوان به چهار گروه تقسیم كرد: 5. 1ـ مؤسساتی مانند مدرسه، مساجد و گروههای داوطلبی كه احكام اسلامی را تدریس میكنند؛ 6. 2ـ مراكزی كه اطراف آرامگاههای صوفیان و روحانیون تشكیل میشود؛ 7. 3ـ سازمانهای متعدد اجتماعی، مذهبی و فرهنگی كه وظیفه آنها رسیدگی به وضعیت رفاهی مسلمانان است؛ 8. 4ـ مدارس و حوزههای دینی كه از قدیم به كار تعلیم و تربیت مربیان و رهبران دینی اشتغال داشته است. 9. هزاران مسجد موجود در بنگلادش مراكز فعالی برای فعالیتهای اجتماعی و مذهبی است. سازمانهایی مانند «هیئت مسجد بنگلادش»، «مسجد سماج» و «بیت الشرف» فعالیتهای برخی از این مساجد را هماهنگ كرده و برنامه هایی برای فعالیت های فرهنگی ـ مذهبی تهیه می كنند. ساخت مساجد جدید و توسعه، تعمیر و تزیین مساجد قدیمی به مشخصه پیشرفت ناگهانی اسلام در بنگلادش تبدیل شده است[۳۰]. 10. آرامگاههای صوفیان و روحانیون نیز از قدیم بزرگ ترین مراكز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. صدها آرامگاه در بنگلادش وجود دارد. این صوفیان كه از كشورهای عربی و آسیای مركزی به بنگلادش آمده اند، نقش مهمی در توسعه اسلام در این کشور به عهده داشته اند و پس از مرگشان مزار آنها به صورت مركزی برای دعا و عبادت مردم در آمده است. درگاه شاه جلال در سیلهت، شاه نعمت و بایزید بسطامی در چیتاگنگ، شاه مخدوم در پاینا، خان جهان علی در خولنا و مزار میرپور در داکا از مهم ترین این مراكز می باشد كه بازسازی شده است. پیشوا ذاكر منجیل (مركز عبادی بین المللی) اترشی، فریدپور كه به وسیله حضرت شاه صوفی مولانا حشمت الله (معروف به پیر صاحب اترشی) تأسیس شده اخیراً به مشهورترین این مراكز تبدیل شده است. صدها نفر از مردم روزانه از نقاط مختلف كشور به این آرامگاهها می روند. در اعیاد مذهبی نیز صدها نفر از مردم عادی و مقامات دولتی در این مكانها گردهم می آیند. درگاه اترشی مجتمع بزرگی در یك منطقه روستایی است اما با امكانات فراوان یك مسجد، یك مدرسه و یك استراحتگاه با گنجایش چندین هزار نفر. یك مركز تحقیقات بین المللی نیز در آن جا تأسیس شده است. بسیاری بر این باورند كه پیشوا ذاكر منجیل احتمالاً جامعه بنگلادش را بار دیگر بر طبق اصول و سنت اسلامی شكل داده است[۳۱]. 11. سازمانها و مؤسسات اجتماعی و مذهبی نیز در بنگلادش وجود دارد که مهم ترین آنها بنیاد اسلامی، هیئت مسجد بنگلادش، انجمن مدرسه قرآنی، مركز اسلامی بنگلادش، جمعیةالمدرسین بنگلادش، هیئت جهانی اسلام (قرآن و سنت)، اتحاد الامة و شورای سازمانهای اجتماعی ـ فرهنگی اسلامی می باشد. «بنیاد اسلامی» مسئولیت آموزش امامان مساجد را به عنوان رهبران اجتماع در كشور به عهده دارد. این بنیاد با برگزاری اجلاسها و انجام كارهای تحقیقاتی اسلامی به شهرت دست یافته است و انتشار دائرةالمعارف اسلامی یكی از آثار ارزشمند آن می باشد. «هیئت مسجد بنگلادش» تصمیم دارد تا مساجد را به مراكز فعالیتهای اجتماعی مذهبی تبدیل كند. انجمن دیگری نیز به ارائه خدمات رفاهی به تازه مسلمانان و موعظه كردن آنها مشغول است. تلاش این گروه در جهت تقویت ایمان مسلمانان به قرآن و سنت بوده است[۳۲].
اقتصاد بنگلادش
بنگلادش با جمعیت بسیار و شرایط خاص اقلیمی و مشكلات سیاسی كه موجب عقب ماندگی و بی نظمی امور اقتصادی آن شده، در زمره كم درآمدترین كشورهای جهان بوده و اقتصاد آن به كمكهای خارجی و ارزی ـ كه بنگلادشیهای خارج از كشور به داخل می فرستند ـ متكی است(أسعدی، همان، ج2، ص65). پس از استقلال، دولت سه برنامه پنج ساله (از 1973 تا1989م) برای بهبود اوضاع اقتصادی تدارك دید. واحد پول بنگلادش «تاكا» است كه از سال 1982م به جای روپیه پاكستان به جریان افتاد[۳۳]. اساس اقتصاد بنگلادش بر كشاورزی مبتنی است كه توسط بخش خصوصی اداره می شود. خاك بنگلادش بسیار حاصل خیز است و حدود 80% كل نیروی كار این كشور به كشاورزی اشتغال دارند و 90% عواید صادراتی این كشور از محصولات كشاورزی تأمین میشود؛ اما به سبب تراكم شدید جمعیت، حدود 17% واردات این كشور به مواد غذایی اختصاص یافته است[۳۴]، برنج و چتایی (كنف هندی) از محصولات عمده كشاورزی و صادرات اصلی بنگلادش به شمار می رود و كارخانه كنف ریسی آدامجی در شهر ناراین گنج بزرگ ترین كارخانه كنف ریسی جهان است (همان، ص77). چای، سیب زمینی، نیشكر، توتون، ادویه و میوه های گرمسیری از محصولات دیگر بنگلادش است. ماهی گیری نیز از مشاغل مهم در این كشور به شمار می رود و بیش از پنج میلیون نفر به این كار اشتغال دارند[۳۵]. بنگلادش بجز گاز طبیعی منابع معدنی زیادی ندارد. زغال سنگ و سنگ آهك نیز در این كشور كشف شده و بهره برداری گردیده است[۳۶]. این کشور از لحاظ صنعتی عقب مانده است و تنها 7% نیروی كار در بخش صنعت اشتغال دارد. کارخانجات نساجی، كودسازی، فولاد، سیمان و شكر از صنایع بزگ این كشور است كه بیشتر در شهرهای داكا، چیتاگنگ، سیلهت و كومیلا متمركز است[۳۷].
بخشهای مختلف اقتصادی
الف) معادن 1ـ گاز: بنگلادش از لحاظ منابع معدنی چندان غنی نیست. گاز طبیعی یكی از مهم ترین منابع بنگلادش می باشد. كل ذخایر گاز طبیعی این كشور بالغ بر سیزده تریلیون فوت مكعب می باشد. تاكنون چهارده حوزه گاز طبیعی در این كشور كشف شده است كه از آن در تولید نیرو، صنایع و مصارف خانگی استفاده می شود. گاز طبیعی در سال 1955م توسط شركت نفت پاكستان در هریپور واقع در پانزده مایلی شرق سیلهت كشف شد. گاز هاریپور در 1100 پایی اعماق زمین قرار دارد. به دنبال كشف گاز هریپور فعالیتهایی در پنج حوزه گازی دیگر واقع در شمال شرقی بنگلادش و بندر چیتاگنگ انجام گرفت[۳۸]. 2ـ زغال سنگ: یكی دیگر از معادن قابل توجه بنگلادش زغال سنگ می باشد. ذخایر زغال سنگ كشف شده هفتصد میلیون تن بوده، در منطقه «جمال گنج» و «ممنسینگ» و در عمق سه هزار پایی قرار دارد. در مناطق «فریدپور» و «كولنا» نیز زغال سنگ كشف شده است. اخیراً نیز با كمك سازمان «توسعه ماورای بحار انگلیس» ذخایر عظیم زغال سنگ به میزان دهها میلیون تن در دهكده مدانخالی از بخش پیرگنج از توابع شهرستان رانگپور و در منطقه ای به وسعت پنجاه مایل مربع و به عمق 950 فوت كشف گردیده است. زغال سنگ كشف شده بهترین نوع زغال سنگی است كه تاكنون در شبه قاره هند كشف شده و قادر خواهد بود نیازهای بنگلادش را تا صد سال آینده تأمین نماید. بنگلادش به علت عدم امكانات مالی و فنی قادر به بهره برداری كافی از منابع زغال سنگ خود نمی باشد [۳۹]. 3ـ نفت: بنگلادش دارای ذخایر نفت اندكی در چیتاگنگ(واقع در جنوب) و سیلهت (واقع در شمال شرقی كشور و در مجاورت ایالت نفت خیز آسام هند) می باشد. در دسامبر 1986 كارشناسان بنگلادشی با استفاده از تكنولوژی خارجی و اعتبار ده میلیون دلاری بانك توسعه آسیایی موفق به كشف ذخایر جدید نفت در منطقه «هریپور» واقع در سیلهت شدند. با كشف منابع مزبور بنگلادش اكنون روزانه حدود سیصد تا چهارصد بشكه نفت خام استخراج می نماید. البته به طوری كه وزیر انرژی بنگلادش اظهار نموده است این كشور در حال حاضر به علت نداشتن امكانات لازم و مشكل حمل نفت از ناحیه سیلهت به تنها پالایشگاه خود واقع در چیتاگنگ از تمامی چاههای نفتی واقع در سیلهت بهره برداری نمی کند[۴۰]. 4ـ سنگ آهك: بنگلادش دارای ذخایر قابل ملاحظه ای از سنگ آهك در مناطق «بوگرا»، «رانگپور» و «دیناجپور» می باشد. ذخایر سنگ آهك این كشور حدود صد میلیون تن تخمین زده شده است. از این سنگ جهت تولید سیمان در دو كارخانه چاتاك و چیتاگنگ استفاده می گردد. 5ـ نمك: در سواحل خلیج بنگال و در مناطق «چیتاگنگ» و «كوكسز بازار» مقادیر قابل توجهی نمك طعام به دست می آید، اما این میزان نیازهای كشور را برآورده ننموده و بنگلادش مجبور است سالانه مقدار زیادی نمك از خارج وارد نماید[۴۱]. سایر مواد معدنی كه در این كشور به دست آمده عبارت است از: خاك رس، سیلیس، اكسید آلومینیوم، مس، اورانیوم و توریوم[۴۲].
ب) كشاورزی كشاورزی فعالیت اصلی اقتصادی كشور بنگلادش را تشكیل میدهد و حدود 40% تولید ناخالص داخلی و نیمی از تولید ناخالص ملی و 75% اشتغال كل كشور را به خود اختصاص داده است. كلیه اراضی قابل زراعت زیر كشت قرار داشته و برنج مهم ترین محصول كشاورزی می باشد. پس از برنج، كنف و سپس گندم از محصولات اساسی بنگلادش است. زمین های زراعی بیشتر در شمال كشور بنگلادش قرار دارد و زمین های جنوبی بیشتر در معرض سیل قرار می گیرد. به رغم افزایش تولیدات كشاورزی، بنگلادش هنوز قادر به تأمین نیازهای داخلی دانههای غذایی (گندم و برنج) خود نمی باشد و افزایش سالانه رشد تولیدات كشاورزی به زحمت جواب گوی افزایش رشد جمعیت در این كشور می باشد. علاوه بر مشكل جمعیت، بنگلادش در معرض انواع حوادث طبیعی از قبیل سیل، گردباد و خشك سالی قرار دارد كه معمولاً محصولات كشاورزی این كشور را متحمل خسارات سنگین می سازد. محصول برنج در 75% زمینهای زراعی كاشته می شود[۴۳]. تقاضای داخلی برای كود از 210 هزار تن به 5/1 میلیون تن افزایش یافته است. پروژه كود شیمیایی چیتاگنگ كه در سال 1987 تكمیل شد تولید كود را به حدود 56 هزار تن در سال رساند. كشاورزان بنگلادشی در برنامه های عمرانی در زمینههای مدرنیزه كردن كشاورزی، ایجاد اشتغال، توسعه آموزش و مهارت و رشد فیزیكی و اجتماعی كه از سوی بخشهای مختلف دولت انجام می گیرد مشاركت می نمایند. دولت بنگلادش علاوه بر آبیاری به موقع، باید به مسئله كنترل سیل، اعتبار برای خرید بذر و كود شیمیایی، ذخیره سازی، حمل و نقل و توسعه تسهیلات بازار برای كشاورزان توجه كند[۴۴].
ج) جنگل داری در حدود 8/3 میلیون جریب از اراضی جنگلی اطراف بنگلادش تقریباً 14% كل نواحی ارضی بنگلادش را تشكیل می دهد. علاوه بر این، 4/2 میلیون جریب دیگر اراضی جنگلی تپه ای كنترل نشده نیز كه به جنگلهای دولتی طبقه بندی نشده (USF)، معروف است، در این کشور وجود دارد. منابع جنگلی یكی از منابع اصلی مصرف انرژی سنتی در كشور است. این منابع بیش از 5/6% به ارزش كشاورزی افزوده و بیش از 75% از مصرف انرژی را تشكیل می دهد. با افزایش جمعیت، اراضی جنگلی برای كشت محصولات غذایی صاف می شود و در عین حال تهیه چوب برای اهداف سوختی به حدود 16% حجم انرژی قبل می رسد[۴۵].
د) انرژی ذخایر بزرگی از گاز طبیعی در بنگلادش وجود دارد. تا سال 1985، سیزده رشته گاز در این كشور كشف شده بود. در سال 1986 دولت دومین پروژه توسعه گاز را افتتاح كرد و در نظر داشت تولید گاز را از رشتههای موجود افزایش دهد. و نیز هیدروكربن مایع را تولید كند. در ژوئیه 1988 یك نیروگاه تولید برق با سوخت گاز در هریپور افتتاح شد[۴۶].
هـ ) صنایع صنایع فقط 15% از تولید ناخالص داخل (GDP) را تشكیل می داده است و 43% واردات شامل محصولات صنعتی بوده است، اما تولید صنعتی سالانه از 6% به حدود 10% افزایش یافت. كنف نقش مهمی در اقتصاد بنگلادش ایفا می كند؛ اولاً به عنوان محصول صادراتی و ثانیاً به عنوان مهم ترین ماده خامی كه در صنایع این كشور مورد استفاده قرار می گیرد[۴۷].
و) شیلات ماهی یكی از منابع عمده پروتئین حیوانی در بنگلادش بوده و حدود 80% پروتئین حیوانی در این كشور از ماهی و آبزیان دیگر تأمین می گردد. بنگلادش دارای بیش از هفتصد رودخانه بزرگ و كوچك و تعداد بسیاری دریاچه، بركه، استخر، حوضچه ذخیره آب و... در مجموع به مساحت 37/4 میلیون هكتار بوده كه 80% تولید كل ماهی كشور را به خود اختصاص می دهد. این كشور هم چنین دارای 250 مایل آبهای ساحلی در خلیج بنگال می باشد كه 20% تولید ماهی كشور از این آبها تأمین می شود[۴۸].
ز) راهها راه آهن این كشور در سال 1982م به دو شبكه شرقی و غربی تقسیم شد. شهر چیتاگنگ مركز شبكه شرقی راه آهن و شهر راجشاهی مركز شبكه غربی آن است و در سال 1983م به سیستم ارتباط مستقیم بین المللی پیوست[۴۹].
ح) صادرات و واردات از اقلام صادراتی بنگلادش، میتوان از چتایی، كه به اختلاف سالها، رقمی بین 50 تا 90% صادرات را به خود اختصاص داده بوده است، چرم، چای و میگو كه در اطراف خلیج بنگال پرورش می یابد، یاد كرد [۵۰]. 90% صادرات به كنف اختصاص دارد. سهم چای و چرم حدود 5/7% سهم و سایر اقلام صادراتی 5/2% می باشد. كشورهای بازار مشترك اروپا بزرگترین خریدار كالاهای بنگلادش می باشند و حدود 30% درآمد صادرات این كشور ناشی از خریدهای بازار مشترك بوده است. كشورهای منطقه آمریكا دومین خریدار بزرگ كالاهای بنگلادش می باشند كه 29% صادرات بنگلادش به آمریكا اختصاص دارد. منطقه آسیا(منهای خاورمیانه)با اختصاص 18% صادرات بنگلادش به خود مقام سوم را در واردات كالا از بنگلادش داشته است[۵۱]. واردات بنگلادش بیشتر به مواد غذایی كه شامل گندم، برنج، روغنهای خوراكی و دانه های روغنی است مربوط می شود. دیگر اقلام مهم وارداتی بنگلادش شامل نفت خام، پنبه، الیاف خام، نخ، منسوجات، كودهای شیمیایی و سیمان میشود[۵۲].
عضویت در پیمانها و سازمانهای اقتصادی بینالمللی و منطقهای
مهمترین سازمان منطقهای كه بنگلادش در آن فعالیت دارد، سازمان همكاری منطقهای (اتحاد) آسیای جنوبی یا «سازك» میباشد كه از دسامبر 1985 به طور رسمی شروع به كار نمود. در این سازمان علاوه بر بنگلادش كشورهای هند، مالدیو، نپال، پاكستان و سریلانكا عضو میباشند و در زمینه همكاریهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فعالیت میكنند. مهمترین اتحادیهها و سازمانهای اقتصادی بینالمللی و منطقهای كه بنگلادش در آنها مشاركت دارد به قرار ذیل میباشد: 1ـ كمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیا و پاسیفیك (اسكاپ)؛ 2ـ سازمان بینالمللی كنف كه مقرّ این سازمان در داكا میباشد؛ 3ـ مركز توسعه جامع روستایی برای آسیا و پاسیفیك (سیرداپ). مركز سیرداپ نیز در داكا میباشد؛ 4ـ گروه 77؛ 5ـ سازمان بینالمللی دریانوردی؛ 6ـ شورای خواربار جهانی؛ 7ـ بانك توسعه آسیائی؛ 8ـ بانك اسلامی توسعه؛ 9ـ بانك جهانی؛ 10ـ صندوق بینالمللی پول؛ 11ـ صندوق بینالمللی برای توسعه كشاورزی(ایفاد)؛ 12ـ سازمان خواربار و كشاورزی (فائو)؛ 13ـ كنفرانس توسعه و تجارت ملل متحد (انكتاد)؛ 14ـ دفتر تجارت و توسعه (وابسته به انكتاد)؛ 15ـ اجلاس مدیران عامل بانكهای مركزی (سیانزا)؛ 16ـ اتحادیه پایاپای آسیایی؛ 17ـ اتحادیه الكترونیك آسیایی؛ 18ـ اتاق بازرگانی بینالمللی؛ 19ـ اتاق بازرگانی و صنایع و تبادل كالای اسلامی (وابسته به سازمان كنفرانس اسلامی)؛ 20ـ سازمانهای توسعه تجارت اعضای كنفرانس اسلامی؛ 21ـ انجمن بینالمللی توسعه؛ 22ـ برنامه خواربار جهانی؛ 23ـ فدراسیون حسابداران جنوب آسیا؛ 24ـ طرح كلمبو؛ 25ـ سازمان بینالمللی كار؛ 26ـ كمیته دائمی همكاری بازرگانی و اقتصادی (وابسته به سازمان كنفرانس اسلامی) [۵۳].
قانون اساسی و تشكیلات حكومتی
قانون اساسی در سال 1972 تصویب شد و بر ایجاد اقتصاد سوسیالیستی و تحكیم و ابقا و تقویت روابط برادرانه بین كشورهای مسلمان بر اساس وحدت اسلامی تأكید دارد. همچنین بر اساس این قانون، نخستوزیر در رأس قوهمجریه قرار دارد و از سوی حزبی كه بیشترین كرسی را در مجلس در اختیار دارد انتخاب میشود. بر اساس اصلاحیهقانون اساسی در سال 1367ش/1988م، اسلام دین رسمی است. از اواسط دهه1349ش/1970م، به ویژه در دولت ضیاءالرحمان، فعالیتهای اسلامی افزایش یافته است و مؤسسات و سازمانهای اسلامی و احزاب سیاسی اسلامی، مانند جماعت اسلامی، اهمیت بیشتری یافتهاند[۵۴]. احزاب سیاسی فعالیت چشمگیری در صحنه سیاسی بنگلادش دارند. عوامیلیگ(اتحاد خلق) كه در سال 1327ش/1948م برای فعالیتهای جداییطلبانه ـ نسبت به پاكستان ـ توسط مجیبالرحمان تأسیس شد، از احزاب مهم بنگلادش است. حزب مسلم لیگ نیز از دیگر احزاب فعال این كشور است[۵۵]. در انتخابات سال ۲۰۰۱ نیز حزب ملیگرای بنگلادش با ائتلاف با احزاب اسلام¬گرا در انتخابات شرکت کرد و برای سومین¬بار به پیروزی دست یافت. خالده ضیا همسر ژنرال ضیاءالرحمن، رئیس جمهوری پیشین بنگلادش از سال ۱۹۷۷ تا زمان ترور او در سال ۱۹۸۱ زمام امور این کشور را در دست داشت. در پی ترور ژنرال ضیاءالرحمان، خالده ضیا وارد صحنه سیاست شد و رهبری حزب ملیگرای بنگلادش را در دست گرفت. شیخ حَسینه، که دختر مجیبالرحمن، پایهگذار کشور بنگلادش است، از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ مقام نخستوزیری این کشور را در دست داشت و به عنوان رهبر حزب عوامیلیگ، از رهبران سیاسی مهم بنگلادش بهشمار میآمد. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲ میلادی تاجالدین احمد با اکثریّت آرا به پیروزی رسید. از ماه اکتبر سال ۲۰۰۶ و پایان دوره زمامداری خالده ضیا یک دولت انتقالی زمام امور بنگلادش را در دست گرفت. بر اساس قوانین بنگلادش، در صورتی که در پایان یک دوره پارلمانی انتخابات جدیدی برگزار نشده باشد، دولت انتقالی میتواند به مدت سه ماه زمام امور را به منظور فراهم کردن زمینه برگزاری انتخابات در دست بگیرد[۵۶]. با این همه، دولت انتقالی انتخابات پارلمانی را که برای ماه ژانویه سال ۲۰۰۷ برنامهریزی شده بود به دلیل درگیریهای خونین بین طرفداران حزب ملیگرا و حزب عوامیلیگ به تعویق انداخت و با اعلام وضعیت اضطراری در بنگلادش، به اقداماتی برای پاکسازی صحنه سیاست این کشور از فساد دست زد. حدود دو دهه خصومت سیاسی بین شیخ حسینه و خالده ضیا از عوامل ناآرامی و بیثباتی در این کشور بوده است. دهها تن از سیاستمداران بنگلادشی، از جمله طارق رحمان، فرزند خانم خالده ضیا، به اتهام فساد مالی بازداشت شدند. در سال ۲۰۰۹ به دنبال به قدرت رسیدن شیخ حسینه، نیروهای شبه نظامی بنگلادش دست به شورش زدند؛ شورشی که از داکا آغاز شد و به تدریج به دیگر شهرهای بنگلادش را در برگرفت ولی بعداً بهطور کامل سرکوب شد. اصلاحاتی که دولت شیخ حسینه به منظور سکولارتر کردن قانون اساسی بنگلادش صورت داد، باعث خشم تندروها در این کشور شد[۵۷].
قوه مجریه بر اساس قانون اساسی بنگلادش نخستوزیر در رأس قوه مجریه قرار دارد. پس از تشكیل پارلمان، حزب حاكم نخست وزیر را تعیین مینماید و وی كابینه خود را به تأیید مجلس میرساند. رئیسجمهور نیز از طرف مجلس برای مدت پنج سال انتخاب میشود. طبق آخرین اصلاحات در قانون اساسی بنگلادش ریاست قوه مجریه به عهده نخستوزیر میباشد و رئیسجمهور نقش دوم را برعهده دارد.
قوه مقننه مجلس بنگلادش جاتیاسنگساد(خانهملت) نام داشته و سیصد عضو انتخابی دارد كه از طریق انتخابات به طور مستقیم از طرف مردم انتخاب میشوند. و سی عضو مجلس زن هستند كه از طرف سیصد نماینده انتخابی پس از انتخابات تعیین میشوند. بنابراین تعداد كل نمایندگان مجلس 330 نفر میباشد. مدت نمایندگی مجلس پنج سال است. افراد هجده سال به بالا حق شركت در انتخابات را دارند. رئیس جمهور حق انحلال پارلمان را دارد و حق اعلام جنگ فقط با مجلس میباشد. در آخرین انتخابات بنگلادش كه در فوریه 1991 انجام شد حزب ناسیونالیست بنگلادش 168 كرسی، عوامی لیگ 88 كرسی، حزب جاتیا 35 كرسی و جماعت اسلامی 20 كرسی را به دست آورده و نوزده كرسی دیگر به احزاب كوچك و منفردین اختصاص یافت.
قوه قضاییه قوه قضاییه شامل دادگاه عالی، دیوان عالی و بخش استیناف است. دیوان عالی كشور دارای یك رئیس بوده و رئیس جمهور میتواند قضاتی را در آن منصوب نماید. بنابر اصلاحیهای كه در زمان ارشاد در قانون اساسی اعمال شد دادگاه عالی به چند بخش در نواحی مختلف كشور تقسیم شد: باریسال، چیتاگنگ، كومیلا، جسور، رنجپور و سیلهت.
تقسیمات كشوری و اداری بنگلادش به چهار ایالت چیتاگنگ، داكا، خولنا و راجشاهی و 21 منطقه و 64 زیلا تقسیم شده است. مناطق روستایی و شهری در این كشور تقسیمات دیگری نیز دارد. ایالات داكا از ایالات دیگر بزرگتر است و شامل پنج منطقه میشود: داكا، فریدپور، جمالپور، ممسنیگ و تنگابل. ایالت راجشاهی پنج منطقه: بوگرا، دیناج پور، پاینا، راجشاهی و رنگپور را شامل میشود. ایالت خولنا نیز پنج منطقه: پاریسال، جسور، خولنا، كوشیتا و پاتوآخالی را در برمیگیرد [۵۸].
وزارتخانهها و سازمانهای دولتی 1 ـ وزارت کشاورزی و محصولات؛ 2 ـ وزارت امور خارجه؛ 3 ـ وزارت طرح و برنامهریزی؛ 4 ـ وزارت جنگل و محیطداری؛ 5 ـ وزارت آذوقه و مدیریت بلاهای طبیعی؛ 6 ـ نخستوزیری؛ 7 ـ وزارت تشکلات؛ 8 ـ وزارت دادگستری؛ 9 ـ وزارت پست و ارتباطات؛ 10 ـ وزارت دفاع؛ 11 ـ وزارت اطلاعات 12 ـ وزارت مذهب و اعتقادات؛ 13 ـ وزارت صنایع دستی و محصولات سنتی؛ 14 ـ وزارت امور کار و استخدام؛ 15 ـ وزارت مسکن و شهر سازی؛ 16 ـ وزارت امور هوایی و جهانگردی؛ 17 ـ وزارت زمین؛ 18 ـ وزارت نیرو و منابع معدنی؛ 19 ـ وزارت بازرگانی و تجارت؛ 20 ـ وزرات امور قطعات شرف تپه؛ 21 ـ وزارت ارتباطات؛ 22 ـ وزارت صنایع؛ 23 ـ وزارت آموزش و پرورش؛ 24 ـ وزارت آموزش و پرورش نخست و توده؛ 25 ـ وزرات کشتیرانی و امور دریایی؛ 26 ـ وزارت امور اطفال و بانوان؛ 27 ـ وزارت امور علمی و تحقیقات؛ 28 ـ وزرات رفاه پرسپولیس و استخدام خارج از کشور؛ 29 ـ وزرات امور داخلی؛ 30 ـ وزرات رفاه اجتماعی؛ 31 ـ وزرات بهداشت و سلامتی و رفاه خانواده؛ 32 ـ وزارت دارایی؛ 33 ـ وزارت امور ماهیگیری و دامداری؛ 34 ـ وزرات منابع آبی؛ 35 ـ وزرات جنگ و جنبشها؛ 36 ـ وزارت امور جوانان و ورزش؛ 37 ـ وزرات امور فرهنگی؛ 38 ـ وزارت دارایی
روابط خارجی بنگلادش
سیاست خارجی بنگلادش بهطور كلی تحت تأثیر عوامل داخلی، از جمله احزاب، اقتصاد ضعیف، بلایای طبیعی و عوامل خارجی، مانند همسایگی با هند به عنوان یك قدرت برتر منطقهای و سازمانهای كمكدهنده خارجی قرار دارد. بنگلادش در امور خارجی از سیاست عدم تعهد و موضع مسالمتآمیز پیروی كرده است. روابط با هند از سال 1375ش/1996م با امضای توافقنامه سی ساله تقسیم آب گنگ بهبود یافته است. این كشور در سال 1353ش/ 1974م به عضویت سازمان كنفرانس اسلامی در آمد و با عضویت در سازمان سارك (جامعه همكاری منطقهای جنوب آسیا) در سال 1353ش/1974م، به عضویت سازمان كنفرانس اسلامی در آمد و با عضویت در سازمان سارك (جامعه همكاری منطقهای جنوب آسیا) در سال 1364ش/1985م به تحكیم روابط با كشورهای منطقهای اهمتمام ورزید. از سال 1355ش/1976م، مناسبات بنگلادش با پاكستان بهبود یافته است. در سال 1370ش/1991م پاكستان و بنگلادش درباره بازگشت آوارگان مسلمان بهاری به پاكستان به توافق رسیدند. مسلمانان بهاری كه در اردوگاههای آوارگان در بنگلادش مستقرند در جنگ استقلال بنگلادش، از پاكستان جانبداری كردند. در سال 1371ش/1991م بیش از پنجاه هزار مسلمان میانماری برای گریز از تعقیب سیاسی حكومت میانمار به بنگلادش پناه آوردند. با وجود توافق میان دو كشور در سال 1371ش/1992م درباره بازگشت این آوارگان به میانمار، تا سال 1376ش/1997م بیش از نیمی از آنان هنوز در اردوگاههای بنگلادش سكونت داشتند[۵۹]. پس از تأسیس بنگلادش و به رسمیت شناخته شدن آن از سوی پاكستان در كنفرانس سران كشورهای اسلامی در سوم اسفند 1352/ 22 فوریه 1974، از آنجا كه ایران در این خصوص از مواضع پاكستان حمایت میكرد، همزمان به طور رسمی اقدام به شناسایی بنگلادش كرد و سفارت آن كشور در 16 خرداد 1353 در تهران گشایش یافت. بنگلادش نسبت به جمهوری اسلامی ایران نیز موضعی معتدل و غیرخصمانه داشته است و در آغاز جنگ عراق بر ضد ایران (1359)، ضیاءالرحمان یكی از سران چند كشور مسلمان بود كه به نمایندگی از سازمان كنفرانس اسلامی به منظور میانجیگری به ایران سفر كرد[۶۰]. بنگلادش در چارچوب روابط با كشورهای اسلامی بیشتر به گسترش روابط با كشورهای ثروتمند عربی، به ویژه عربستان، گرایش دارد و كمكهای مالی فراوانی از عربستان دریافت نموده است[۶۱]. بنگلادش برای قدرتهای بزرگ سیاسی ـ اقتصادی جهان، به سبب موقعیت ویژه جغرافیایی و استراتژیك، برای هند، به دلیل مرزهای مشترك، و برای چین به جهت دسترسی آن کشور به آبهای اقیانوس هند، اهمیت خاصی دارد. در دوره ریاست جمهوری ضیاءالرحمان نزدیكی به دولتهای مسلمان و ثروتمند عرب در دستور كار وی قرار گرفت، و از اینرو، این كشورها به سرمایهگذاری در بنگلادش اقدام كردند[۶۲].
پانويس
- ↑ (اسعدی، 1369ش، ج2، ص10)
- ↑ (عبدالكریم، 1988م، ص33)
- ↑ (كریمی، ۱۳۵۴ ـ ۱۳۶۰ش، ص350)
- ↑ (اسعدی، همان، ص 6)
- ↑ (علیزاده، 1379ش، ص3)
- ↑ (أسعدی، همان، ص 9)
- ↑ (همان، ص 12)
- ↑ ( (www.cia.com.
- ↑ (فرزیننیا، 1373ش، ص 23)
- ↑ (سازمان جغرافیایی ن. م، 1390ش، ص23)
- ↑ ( (www.tpo.ir.
- ↑ (بنگلادش، 1366، ص39)
- ↑ (كتاب سال جهان اروپا، 1998م، ذیل واژه بنگلادش؛ أسعدی، همان، ج2، ص106)
- ↑ (امجدعلی، 1985م، ص 123)
- ↑ (ابوالبشر، 1365ش، ص 77 ـ 80)
- ↑ (رینو، 1384ش، ص29)
- ↑ (سازمان جغرافیایی ن.م، همان، ص33)
- ↑ (بنگلادشی، ۱۳۸۲ش، شماره ۶، ص۱۵۵)
- ↑ (امجدعلی، همان، ص 123 ـ 124)
- ↑ (كتاب سال جهان اروپا، همان)
- ↑ (سالنامه آسیا، 1997م، ص 85 ـ 86)
- ↑ (فرزیننیا، همان، ص43)
- ↑ (همان، ص44)
- ↑ (فرزین نیا، همان، ص45)
- ↑ (سایت اطلاع رسانی جامعةالمصطفی)
- ↑ (همان)
- ↑ (همان)
- ↑ (www.havzah.net)
- ↑ (دایرةالمعارف بریتانیا، 1998م، ج2، ص689 ـ 690)
- ↑ (همان، ص690 ـ 691)
- ↑ (فرزین نیا، همان، ص49)
- ↑ (همان)
- ↑ (بنگلادش، همان، ص54)
- ↑ (أسعدی، همان، ص75)
- ↑ (دایرة المعارف بریتانیا، همان، ص689 ـ 690)
- ↑ (علیزاده، همان، ص44)
- ↑ (أسعدی، همان، ص82)
- ↑ (سالنامه آسیا، همان، ص88)
- ↑ (همان، ص89)
- ↑ (همان)
- ↑ (دایرة المعارف بریتانیا، همان، ص690ـ691)
- ↑ (همان و نیز ر.ك: فرزین نیا، همان، ص105)
- ↑ (أسعدی، همان، ص78)
- ↑ (همان)
- ↑ (فرزین نیا، همان، ص108)
- ↑ (همان، ص111)
- ↑ (اسعدی، همان، ص85)
- ↑ (فرزین نیا، همان، ص115)
- ↑ (اسعدی، همان، ص91)
- ↑ (بنگلادش، همان، ص61)
- ↑ (فرزین نیا، همان، ص136)
- ↑ (همان، ص133)
- ↑ (فرزیننیا، همان، ص140ـ144)
- ↑ (كتاب سال جهان اروپا، همان)
- ↑ (أسعدی، همان، ص49ـ57)
- ↑ (كتاب سال جهان اروپا، همان)
- ↑ (همان)
- ↑ (عبدالكریم، همان، ص33)
- ↑ (مجله سیاست خارجی، 1376ش، ص 983)
- ↑ (گاهنامه پنجاه ساله شاهنشاهی پهلوی، 1355ش، ج3، ص2859ـ2860)
- ↑ (كتاب سال جهان اروپا، همان؛ مجله سیاست خارجی، همان، ص 985)
- ↑ (أسعدی، همان، ص 61)
منابع و مآخذ
الف ـ منابع فارسی:
1. ابوالبشر، كلثوم، ادبیات و نفوذ زبان فارسی در بنگلادش، تهران، 1365ش.
2. أسعدی، مرتضی، جهان اسلام، مركز نشر دانشگاهی، تهران، جلد دوم، 1369ش.
3. بنگلادش، واحد تحقیقات بازرگانی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، تهران، 1366ش.
4. بنگلادشی، محمد ابوسعید، ادیان و مذاهب در بنگلادش، نشریه «طلوع»، ش ششم، تابستان ۱۳۸۲ش.
5. خبرگزاری اهل بیت علیهم االسلام ابنا.
6. رینو، ممتاز، آیینه در آیینه، ترجمه: حفیظالله شریعتی، فرزانه، اصفهان، 1384ش.
7. سازمان جغرافیایی ن. م اداره اطلاعات جغرافیایی، زیتون سبز: سهره، تهران، 1390ش.
8. سایت اطلاعرسانی جامعةالمصطفی.
9. سایت www.havzah.net.
10. علیزاده، اسماعیل و كندی، عزیز، شناسنامه فرهنگی بنگلادش، تهران، 1379ش.
11. فرزیننیا، زیبا، بنگلادش، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، تهران، 1373ش.
12. گاهنامه پنجاه ساله شاهنشاهی پهلوی، فهرست روز به روز وقایع سیاسی ـ نظامی ـ اقتصادی ـ اجتماعی ایران، تهران، 1355ش.
13. مجله سیاست خارجی، سال 11، شماره 3، 1376ش.
ب ـ منابع لاتین:
1. Amjad Ali, The Muslim World today, Islamabad. 1985
2. Abdul karim. Bangladesh: History and culture, Pakistan, Journal of History and Culture, Islamabad, 1988.
.3. Asia 1997, Yearbook: a review of the events of 1996, Hongkong 1997
4. Encuclopaedia Britannica, Chicago, 1998.
5. The Europa world yearbook,1998, London 1998.
6. www. Cia. Com.
7. www. tpo. Com.
ـ مجله اندیشه تقریب شماره 32، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،کشور شناسی جهان اسلام ،آمنه قلندرلکی سلطانی،چ تهران، 1393.