شریف هدایت الله
شریف هدایتالله از علمای مسلمان و شافعی اندونزی و مبلغ دین اسلام بود که پس از مرگش به لقب سانن گونونگ گاتی یا سانن جاتی به معنای نگهبان کوه گاتی که محل دفن اوست معروف است.[۱] او رهبر مذهبی، فرمانده نظامی و مشاور سلطنت دماک در جزیره جاوه اندونزی است. او در گسترش اسلام در جاوه غربی و تأسیس دو پادشاهی اسلامی بنتین و سیربون مشارکت داشت و سلاطین بنتن و سیربون از فرزندان او هستند. او یکی از 9 قدیسی است که در گسترش اسلام در آسیای جنوب شرقی شایستگی زیادی داشته است [۲].
شریف هدایت الله | |
---|---|
نام کامل | شریف هدایت الله |
نامهای دیگر |
|
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1448 م، ۸۲۶ ش، ۸۵۱ ق |
محل تولد | جزیره سوماترا، اندونزی |
سال درگذشت | 1552 م، ۹۳۰ ش، ۹۵۸ ق |
محل درگذشت | کوه گاتی، اندونزی |
دین | اسلام، اهل سنت، شافعی |
فعالیتها |
|
نسب
هدایةالله بن عبدالله بن علی بن جمالالدین الحسین بن أحمد بن عبدالله عظمة خان بن عبدالملک بن علوی عم الفقیه المقدم بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمدالباقر بن علی زینالعابدین بن الحسین بن امام علی بن أبیطالب امام علی و همسر فاطمه دختر محمد صلیالله علیه و آله و سلم است.
وی بیست و دومین نوه رسول خدا محمد صلیالله علیه و آله و سلم است.
تولد و تربیت
وی در سال 852 هجری قمری / 1448 م از مادری از خانواده سلطنتی به دنیا آمد و در جزیره سوماترا در جزایر اندونزی در پادشاهی اسلامی پسای زندگی کرد سپس به مکه رفت و مدتی برای طلب علم در این کشور ماند. سپس به اندونزی بازگشت و در شهرستان سیربن در جزیره جاوا اقامت گزید و با خواهر سلطان رادن ترینگانا سلطان دیماک سوم ازدواج کرد و با اجازه سلطان دیماک برای تبلیغ و گسترش اسلام به غرب جاوه رفت.
فعالیت نظامی
هنگامی که خبر امضای معاهده بین پادشاه پاجاجاران و طرف پرتغالی در سال 928 هجری قمری / 1522 م به سلطان دیماک رسید، که طی این معاهده پرتغالیها برای تحقق خواستههای استعماری و نفوذ خود یک قلعه در شهر سوندا کلاپا (جاکارتای کنونی) بسازند، شریف هدایتالله از سلطان ترینگانا اجازه گرفت تا برای انتشار اسلام در جاوه غربی و اخراج پرتغالیها به آنجا برود.
هنگامی که او به بنتین که در حاشیه غربی جاوه غربی است رسید، با استقبال و خوشحالی ساکنان آنجا روبرو شد و بزرگان آن با آگاهی و ایمان اسلام را پذیرفتند، بنابراین مردم از آنها پیروی کردند.
شریف هدایتالله این را مىدانست که پرتغالیها با کشتیهای جنگی و تجهیزات نظامی به سوندا کلاپا خواهند آمد تا وعده کمک و پیروزی به پادشاه باجاگاران را برآورده کنند، بنابراین برای رویارویی با آن آماده شد و از سربازان دیماک درخواست کمک کرد. سلطان ترینگانا هزاران مجاهد مسلح به او داد. مسلمانان پس از آن توپ و کشتیهای جنگی ساخت خود داشتند. و چون سپاهیان اسلام از طرف دیماک رسیدند در جاوه غربی، شریف هدایتالله فرماندهی ارتش را بر عهده گرفت و موفق شد توپها را در قلعههای مهم قرار دهد. هنگامی که کشتیهای جنگی پرتغالی به رهبری هنریک لیم به آنجا رسیدند، تعدادی از آنها در خشکی پیاده شدند و شنیدند که ساکنان سوندا کلاپا مسلمان شدهاند و این شهر تبدیل به خانه اسلام شده است. مسلمانان سلاح و تجهیزات خود را بیرون آوردند. و کشتیهای آنان از توپهای سپاهیان اسلام ضربات سنگینی خوردند. آنها نیز به همین ترتیب پاسخ دادند، اما توپهای مسلمانان ثابت قدم ماندند و سرانجام توانستند ناوگان پرتغالی را که کشتیهایشان دچار آتش سوزی شده بود، متفرق کنند. و برخی از آنها غرق شدند و تنها چند کشتی سالم ماندند و بدین ترتیب در سال 930 هجری قمری / 1524 م برای مسلمانان پیروزی حاصل شد.
شریف هدایتالله نام شهر سوندا کلاپا را تغییر داد و آن را «جایاکارتا» به معنی قوی و پیروز نامید و مردم آن را به «جاکارتا»، پایتخت کنونی اندونزی، کوتاه کردند.
مردم بنتین و جاکارتا از پیروزی کشور خود بسیار خرسند شدند و وقتی اخلاق شریف هدایتالله و هدایت و قدرت خداوند را دیدند از او خواستند که سلطان آنها باشد، اما او نپذیرفت و گفت: من نمیتوانم آنچه خواسته اید را بپذیرم، زیرا من این کشور را جز به فرمان سلطان ترینگانا و سربازانش فتح نکردم و او سلطان مسلمانان در تمام جاوه است که تاج و تخت او در منطقه دیماک است. و من تنها یکی از رهبران سپاه او هستم و من و شما تابع او هستیم و این کشور جزء پادشاهی دیماک است. این سلطان ترینگانا است که حق دارد هر کسی را در اینجا حاکم کند و شما باید از حاکمی که او را منصوب میکند اطاعت کنید.»
خبر پیروزی به گوش سلطان ترینگانا رسید و او بسیار خشنود شد و مسلمانان را بشارت داد و در سال 930 هجری قمری / 1524 م به پاس قدردانی از کاری که هدایتالله برای ایالت بنتین و اطراف آن انجام داده بود، برای تشکر از پدر، پسرش سید حسنالدین بن هدایتالله را به عنوان حاکم منطقه منصوب کرد و دخترش را به عقد او درآورد و خود سید هدایتالله با خواهر سلطان ازدواج کرد؛ بنابراین پیوند خانوادگی سلطان دیماک و خاندان آلعظمتخان بسیار نزدیک بود.
پس از به قدرت رسیدن شریف حسنالدین، پدر بزرگوارش هدایتالله به دیماک بازگشت و زیرا سلطان به او به عنوان مشاور و رهبر نظامی نیاز داشت.
پس از مدت کوتاهی سید هدایتالله حدود سال 1526 میلادی توانست بر سرزمین سیربن و سومدانگ و در سال 1530 میلادی امارت کالو در جاوه غربی مسلط شود و مردم این سرزمینها دین اسلام را پذیرفتند. بنابراین تمام جاوه غربی به سلطنت دماک وابسته شد و تنها باکوان پایتخت پادشاهی هندو سوندا باقی ماند و تا سال 1546 م. پاکوان همچنان از دین اسلام پیروی نمیکرد، اما سرانجام در سال 1579 میلادی در زمان سلطنت نوهاش یوسف بن حسنالدین به دست مسلمانان افتاد.
وفات
در سال 959 هجری قمری / 1552 م هدایتالله امارت بنتن را به پسرش حسنالدین واگذار کرد و او را سلطان آنجا گرداند و پسر دومش عمدةالدین الحسین را والی امارت سیربون قرار داد و خود تا زمان وفاتش یعنی 977 هـ/ 1569 م به تبلیغ دین اسلام پرداخت. مرقدش در دامنه کوه گاتی زیارتگاه مردم است و از او به نیکی یاد میکنند. یکی از دانشگاههای اسلامی دولتی را به نام دانشگاه شریف هدایتالله جاکارتا نامیدند.
منابع
شهاب, محمد ضیاء; عبدالله بن نوح (1400 هـ). "الإمام المهاجر". جدة، المملکة العربیة السعودیة: دار الشروق. صفحة 177.
المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). "شمس الظهیرة" (PDF). الجزء الثانی. جدة، المملکة العربیة السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 525.