جورجی زیدان
روشنفکر و نوسنده لبنانی که سبک و نوشته های او در دنیای عرب مثال زدنی است.
نام | جرجی زیدان |
---|---|
نام پدر | حبیب |
متولد | 11 جمادیالثانی 1278 |
محل تولد | بیروت/ لبنان |
برخی آثار | تاریخ یونان و روم ۱۸۹۹
تاریخ تمدن اسلامی ۱۹۰۲–۱۹۰۶ تاریخ عرب قبل از اسلام ۱۹۰۸ دختران غسان ۱۸۹۷/۹۸ عذراء قریش: داستان کشتهشدن عثمان و جنگهای جمل و صفین ۱۸۹۹ هفده رمضان: داستان کشتهشدن علی ابن ابیطالب ۱۹۰۰ پیشوای کربلا: داستان کشتهشدن حسین ابن علی ۱۹۰۱ حجاج بن یوسف: دربارهٔ سیاست دوران بنی امیه ۱۹۰۲ |
زندگی نامه
در 11 جمادیالثانی 1278 در خانوادهای تنگدست و مسیحی در بیروت بهدنیا آمد. پدرش ، حبیب ، از اهالی روستای عَین عَنّوب بود که همراه خانوادهاش به بیروت مهاجرت کرده و در آنجا در اغذیه فروشی کار میکرد[۱].
وی که خود بیسواد بود و فقط خواندن و نوشتن و حساب و کتاب مقدماتی را ضروری میدانست ، زیدان را در پنج سالگی به مدرسه فرستاد تا در آینده در اداره اغذیه فروشی به او کمک کند. زیدان ، پس از دو سال ، به مدرسه رفت و در آنجا حساب ، صرف و نحو ، خوش نویسی و کمی زبان فرانسه آموخت. در یازده سالگی ، با اصرار پدرش ، تحصیل را رها کرد[۲]. زیدان یک سال و اندی در اغذیه فروشی نزد پدرش ، و سپس دو سال در یک کارگاه کفاشی کار کرد ، اما دوباره نزد پدرش بازگشت. در پانزده سالگی به مدرسه ای شبانه رفت و در مدت چهار ماه ، با تلاش بسیار ، زبان انگلیسی آموخت. در همان زمان ، تألیف فرهنگی انگلیسی به عربی را آغاز کرد که ناتمام ماند[۳].
در اغذیه فروشی با بزرگانی نظیر ابراهیم الیازجی (منتقد ، شاعر ، روزنامه نگار و محقق) و عبداللّه بستانی (شاعر ، روزنامه نگار ونمایشنامه نویس) آشنا شد و به عضویت گروه معیة شمسالبِرّ» ، شعبهای از جمعیت جوانان مسیحی در انگلستان ، درآمد و در این گروه ، با یعقوب صروف (روزنامهنگار ، مترجم و داستاننویس) ، سلیم البستانی (روزنامهنگار و داستاننویس) ، و اسکندر البارودی آشنا شد. با تشویق ها و راهنمایی های بارودی ، تصمیم گرفت به دانشکده پزشکی برود. دو ماه دروس مقدماتی را نزد بارودی خواند و در 1298 در رشته پزشکی به کالج پروتستان سوری راه یافت [۴] و در سال اول ، شاگرد ممتاز شد.
در اوایل سال دوم ، زیدان و دانشجویان دیگر در اعتراض به کاستی های دانشکده و برای احقاق حقوق خود و هواداری از استادی که به علت سخنرانی درباره داروینیسم اخراج شده بود ، از رفتن به کلاس خودداری کردند. پس از کشمکش های بسیار ، دانشکده تصمیم گرفت دانشجویان معترض را اخراج کند[۵]. سپس او در رشته دارو سازی امتحان داد و چندی در این رشته درس خواند ، ولی آن را نیمه کاره رها کرد و برای ادامه تحصیل به مصر رفت [۶]، وی قبل از سفر به مصر به عضویت فراماسونری درآمده بود.
در ابتدا قصد داشت در مصر در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد ؛ اما ، با پیشنهاد صاحب روزنامه الزمان ، یک سال در آنجا مشغول بکار بود. در همان سال در حمله انگلیس به سودان ، برای درهم شکستن قیام محمد احمدبن عبداللّه معروف به مهدی سودانی ، در سمت مترجم امنیتی به ارتش انگلستان پیوست[۷].
در 1302 به بیروت بازگشت و به فراگیری زبان عبری و زبان سریانی پرداخت و به عضویت المجمع العلمی الشرقی درآمد[۸]. در 1303 ، اولین کتاب وی ، با عنوان الالفاظ العربیة و الفلسفه اللغویه ، در بیروت بهچاپ رسید و بهسبب انتشار آن ، او عضو انجمن سلطنتی آسیایی گردید[۹]. در همان سال ، به لندن سفر کرد و با آثار مستشرقان آشنا شد. پس از بازگشت به قاهره ، در زمستان همان سال به پیشنهاد یعقوب صروف و فارِس نَمِر ، در مجله المقتطف استخدام گردید. وی بیشتر به کارهای اجرایی میپرداخت ، بهطوری که در مدت یک سال و نیم همکاری ، فقط یک مقاله در آنجا به چاپ رساند. در 1306 ، از سمت خود کناره گیری کرد و دو سال در مدرسه العبیدیة الکبری ، به عنوان معلم ارشد ، به تدریس زبان عربی پرداخت[۱۰].
در 1308 ازدواج کرد و با مشارکت یکی از دوستانش ، چاپخانه کوچکی تأسیس کرد که سال بعد ، با کنارهگیری شریکش ، بهتنهایی اداره آن را برعهده گرفت. وی در اواخر 1309، مجله الهلال را تأسیس نمود[۱۱]. از 1298 رابطه عمیق و استواری بین زیدان و مستشرقانی مانند نولدکه ، گولدتسیهر ، کراچکوفسکی و مارگلیوث و واندایک ایجاد شد و دفتر مجله الهلال محل رفتوآمد مستشرقانی بود که به مصر میآمدند[۱۲]. زیدان در 1908 به استانبول ، در 1912 به کشورهای اروپایی و در 1913 به فلسطین سفر کرد[۱۳].
در 1910، دانشگاه قاهره از وی برای تدریس تاریخ اسلام دعوت کرد. انتخاب یک مسیحی برای تدریس تاریخ اسلام ، اعتراض شدید مسلمانان را برانگیخت و زیدان مجبور به کنارهگیری از این سمت شد. وی در ژوئیه 1914 در منزل خود در قاهره بهطور ناگهانی درگذشت[۱۴]. شاعرانی چون احمد شوقی، محمدحافظ ابراهیم ، ولیالدین یکن ، خلیل مُطران و ایلیا ابوماضی در مرگ او مرثیههایی سرودند[۱۵].
پانویس
- ↑ رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج20، ص 528 529؛ حسن، ص 7ـ 8؛ فیلیپ، ص 11، 131ـ133
- ↑ رجوع کنید به زیدان، مؤلفات ، ج20، ص 536 541؛ حسن، ص 8، 22؛ فیلیپ، ص 135ـ139
- ↑ رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص541 555؛ عبود، ص 19؛ فیلیپ، ص 139ـ 141، 151ـ152
- ↑ رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص 563 - 577؛ حسن، ص 8 - 9؛ فیلیپ، ص 161ـ169
- ↑ فیلیپ، ص 180ـ206؛ بروگمن ، ص 219
- ↑ حسن، ص10؛ ابوخلیل، ص 16
- ↑ حسن، ص10ـ11؛ فیلیپ، ص 24
- ↑ فاخوری، ج 4، ص 227
- ↑ فیلیپ، ص 25ـ 26؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «زیدان، جرجی»
- ↑ حسن، ص 11ـ12؛ فیلیپ، ص 26
- ↑ حسن، ص 13؛ فیلیپ، ص 27
- ↑ ابوخلیل، ص 17
- ↑ حسن، ص 39ـ40؛ ابوخلیل، همانجا
- ↑ حسن، ص 205ـ 208؛ فیلیپ، ص 32
- ↑ رجوع کنید به عبود، ص 389ـ440؛ حسن، ص 209ـ210
آثار
پژوهشهای تاریخی
تاریخ مصر ۱۸۸۹ تاریخ فراماسوا ۱۸۸۹ تاریخ ملل ۱۸۹۰ تاریخ یونان و روم ۱۸۹۹ تاریخ تمدن اسلامی ۱۹۰۲–۱۹۰۶ تاریخ عرب قبل از اسلام ۱۹۰۸
ادبیات
زبان عربی و فلسفه زبانی ۱۸۸۹ تاریخ ادبیات عرب ۱۹۱۱[۱]
داستانهای تاریخی
المملوکالشارِد ۱۸۹۱ اسیر المهتدی ۱۸۹۲ استبداد ممالیک ۱۸۹۳ جهاد المحبین ۱۸۹۳ أرمانوس مصری: داستان اگشودن مصر بدست عمروعاص ۱۸۹۶ دختران غسان ۱۸۹۷/۹۸ عذراء قریش: داستان کشتهشدن عثمان و جنگهای جمل و صفین ۱۸۹۹ هفده رمضان: داستان کشتهشدن علی ابن ابیطالب ۱۹۰۰ پیشوای کربلا: داستان کشتهشدن حسین ابن علی ۱۹۰۱
حجاج بن یوسف: دربارهٔ سیاست دوران بنی امیه ۱۹۰۲ فتح اندلس ۱۹۰۳ شارل و عبدالرحمن: داستان پیروزیهای اسلام در اروپا ۱۹۰۴ ابومسلم خراسانی ۱۹۰۵ عباسه دختر هارون الرشید ۱۹۰۶ امین و مأمون ۱۹۰۷ عروس فرغانه: داستانی در مورد زمان المعتصم و پایتخت شدن سامرا ۱۹۰۸ احمد بن طولون: داستانی در مورد مصر در قرن سوم هجری ۱۹۰۹ عبدالرحمن ناصر:در مورد دوران زرین اندلس ۱۹۱۰ خیزش عثمانی:دربارهٔ اوضاع سیاسی دوره عبدالحمید دوم ۱۹۱۱ دختر قیروان ۱۹۱۲ صلاح الدین ایوبی ۱۹۱۳ شجر الدر ۱۹۱۴
مجلهها
مجله الهلال ۱۸۹۲–۱۹۱۴
زندگینامه
زندگینامه جورجی زیدان ۱۹۱۶
- ↑ مقدسی، ص 625ـ 626