فتاوای تقریبی در دوران معاصر
" نیازمند به ویراستاری بسیار است "
فتاوای تقریبی درصد ساله اخیر (1)[۱] اولین بخش از مقالهای با همین عنوان است که به بررسی فتاوای صادر شده با رویکرد تقریبی میپردازد.
فتوای مرجعیت عراق: جهاد کفایی در مقابله با جریان تکفیری داعش
بحرانی که در عراق در اثر فتنه گروهک داعش بوقوع پیوست زمینه بروز جریانات و حوادثی گردید که بارزترین آن صدور فتوای سرنوشت ساز مرجعیت عراق مبنی بر وجوب کفائی جهاد علیه جریان تکفیر ی داعش بود. در این مقاله به آثار و بازتاب این فتوا پرداخته شده است.
باز تاب فتوای مرجعیت عراق در مقابله با جریان تکفیری داعش
بازتاب این فتوا درعراق و جهان اسلام بگونهای بود که موجب بسیج گسترده مردم عراق اعم از شیعه و سنی و پیروان ادیان دیگرو نیز اعلام امادگی بسیاری از مسلمانان در کشورهای مختلف در جهت مقابله با تروریستها گردید بگونهای که میتوان این فتوا را موجب تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی و دیگر ادیان الهی در عرا ق دانست.
از طرف دیگر صدور این فتوا موجب رعب و وحشت این گروه جنایتکار و حامیان غربی و عربی آنان گردید بهمین دلیل با تمامی امکانات رسانهای و مالی خویش د رصدد مقابله با آن بر امدند
حتی برخی از عالمان فریب خورده و شاید مزدور و خودفروخته فتوای آیتالله سیستانی را حرکتی علیه اهل سنت دانسته وبدینوسیله سعی در شعلهورتر کردن اتش فتنه فرقه ای و مذهبی داشتند
در حالی که فتوای مرجعیت عراق فارغ از هر نوع گرایش مذهبی و دینی خاص بوده و مخاطبین آن نیز عموم مردم میباشند که ازانان خواسته شده است در جهت حفظ و حدت و یکپارچگی عراق و دفاع از میهن و نوامیس خویش اقدام کنند واساسا در آن اسمی از شیعه یا سنی یا مسیحی و...برده نشده است
بخشی از پیام وحدت بخش آیتالله سیستانی
در قسمتی از از این پیام که توسط نماینده ایشا ن بیان گردید آمده است:
مرجعیت دینی از شهروندانی که قادر به حمل سلاح هستند، میخواهد داوطلبانه به صفوف نیروهای امنیتی برای دفاع از عراق بپیوندند، عراق با چالش بزرگی روبرو است و مسئولیت مقابله با تروریستها، مسئولیت همگانی است و مختص یک طایفه خاص نیست و ماهیت خطراتی که عراق را در حال حاضر احاطه کرده، مستلزم دفاع از میهن و مردم و نوامیس آن است و این یک واجب کفائی است [۲]
اهل سنت عراق و برخی دیگر از کشورهای اسلامی نیز برائت خویش را از چنین اظهارات سخیفی اعلام کرده و همانند برادران شیعه خود ندای مرجعیت را پاسخ دادند.
گفتار برخی از عالمان اهل سنت در تقدیر از فتوای تقریبی مرجعیت عراق
شیخ خالد الملا
شیخ خالد الملا رئیس شورای علمای جنوب عراق از اهل سنت در رد ادعای سخنان برخی از عالمان کج اندیش که با این فتوا به مخالفت برخاستند میگوید:
آیتالله سیستانی هنگامیکه مرقد امامین عسکریین(ع) هدف عملیات انتحاری انفجاری قرار گرفت، هرگز علیه هیچ طرف یا قشری از ملت عراق فتوا صادر نکرد، بلکه همه را به حفظ آرامش و خودداری از واکنشهای خشونتآمیز سفارش کردند،
اما امروز که موصل شهری که اکثریت جمعیت آن را اهل سنت تشکیل میدهند، در معرض حملات داعش قرار گرفت، این فتوا را صادر کرد، زیرا خطری را که اهل سنت را تهدید میکند، درک کرد.
بنابراین، فتوای آیتالله سیستانی هرگز علیه اهل سنت نیست، بلکه در راستای حمایت از همه ملت عراق از جمله اهل سنت صادر شده است.[۳]
ایشان مدتی قبل نیز که آیتالله سیستانی فتوایی صادر کرد مبنی بر حرمت ریخته شدن خون مردم عراق به ویژه اهل سنت در عراق اعلام کرد که:
مرجع اعلی آقای سیستانی از برادران شیعه خواسته بود از برادران اهل سنت خود دفاع کرده و خطر را از آنها دفع کنند و همچنین به علمای امت درباره طرحهای دشمنان که به دنبال تفرقه و دودستگی میان مردم عراق هستند، هشدار داده بود [۴]
این شخصیت اهل سنت میگوید: آقای سیستانی گفتهاند من خدمتگزار همه عراقیها هستم و هیچ فرقی میان سنی یا شیعی یا کردی یا مسیحی وجود ندارد.[۵]
حسن فرحان مالکی
حسن فرحان مالکی یکی از اندیشمندان سعودی نیز در تمجید از حرکت مرجعیت عراق در سخنانی ابراز داشت:
«از سال 1923 میلادی تا به امروز، فتوای آیتالله سیستانی اولین فتوای جهاد در عراق به شمار میآید. فتوایی که در آن به مقابله با داعش به عنوان دشمن مشترک شیعه و اهل سنت حکم شده است. این در حالی است که فتاوای ما (علمای وهابی) روزی دو بار عوض میخود. یک بار بر له یک مسأله حکم میدهیم و همان روز بر علیه همان موضوع حکم میکنیم»
ایشان در تحلیلی علت استقبال گسترده مردم عراق اینچنین بیان نمود:
«چرا پیروی و استقبال شیعیان از فتاوای علمایشان این چنین قوی و شدید است؟
بگذارید صریح بگویم. چون علمای آنها (شیعیان) از روی مزاج و حال و هوس فتوا نمیدهند. ما نمیخواهیم زمام خودمان را به کسانی مانند قرضاوی و عرعور (دو مفتی وهابی) بدهیم که مانند پنکههای آلمانی به هر طرف میچرخند»[۶]
علی جمعه
علی جمعه" مفتی سابق مصر نیز به نوعی با فتوای آیتالله سیستانی علیه داعش و تروریستها همراهی نشان داد و گفت:
فتاوایی که خواهان تکفیر و کشتار میخود، منشاء آن خوارج و صاحبان اندیشه تکفیری است که وجهه اسلام را مخدوش میکند، این افراد قاتلان فاسق و مفسد جنایتکار هستند.
این شخصیت اهل سنت مصر میگوید:
فتاوای تکفیری خواستار کشتار نیروهای ارتش و پلیس با استناد به تفکرات ابن تیمیه میشوند، تکفیریها واقعیت دوره معاصر ما را به وضعیت مغول و ممالیک(دولت ممالیک در مصر) تشبیه میکنند و گمان میکنند که حامیان دین هستند و باید با حاکمان و والیان امور بجنگند، زیرا به زعم آنها، شرع الهی را پیاده نمیکنند.[۷]
باید گفت فتوای مرجعیت عراق در لزوم مقابله با داعش برخاسته از نگرشی عمیق به مسائل سیاسی جوامع اسلامی ونیز مبانی عقیدتی استواری است که در مواضع و بیاناتآیتالله سیستانی به شکلهای گوناگون ذکر شده است.
در یکی از پیامهای ایشان که بمناسبت هفته وحدت توسط دفتر ایشان منتشر گردید آمده است:
امت اسلامی در حال حاضر، در شرایطی دشوار به سر میبرد و بحرانهای بزرگ و چالشهای مهم، امروز و آینده اش را تهدید میکند و همگان در این شرایط، نیاز به توحید صفوف، نابودی فرقه گرایی و دوری از اختلافات مذهبی را درک کردهاند،
اختلافاتی که قرنها از آن میگذرد و به نظر میرسد راه حلی که همگان را راضی کند برای آن وجود ندارد بنابراین شایسته نیست به بحث و جدل پیرامون آن خارج از چارچوب بحثهای علمی معتبر بپردازیم به ویژه اینکه اینها به اصول دین و ارکان عقیده مربوط نمیشود،
زیرا همگان به خدای احد واحد، رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، قرآن کریم ایمان دارند و سنت نبوی را به عنوان منبع احکام شرعی و نیز مودت اهل بیت علیهم السلام، نماز، روزه، حج و مانند اینها را پذیرفته اند.
در ادامه این پیام آمده است:
این مشترکات، اساسی محکم برای وحدت اسلامی است پس باید برای تقویت پیوند محبت و مودت میان فرزندان این امت بر آن تمرکز نمود و برای زندگی مسالمتآمیز بر اساس احترام متبادل و به دور از تنازع و مجادله مذهبی و فرقه ای با هر عنوانی کوشید.
و بر تمام کسانی که به فکر پیشرفت اسلام و مسلمانان هستند واجب است که در راه تقریب و کاستن از حجم آشوبهای ناشی از برخی سیاستها که باعث تفرقه میخود و راه را برای دشمنان طمعکار جهت سلطه بر بلاد اسلامی و ثروتهایش باز میکند بکوشند[۸]
همانگونه که ملاحظه میخود در این پیام اثری از تعصبات مذهبی نبوده و خطاب ایشان به امت اسلامی مبنی بر لزوم وحدت و انسجام در برابر تهاجم بیگانگان بر اساس مبانی مشترک عقیدتی –بر گرفته از قرآن و سنت -است
در پایان این نوشتار میگوییم: فتوای جهاد کفایی در مبارزه با گروه جنایتکار داعش را در استمرار سلسله فتاوایی است که در طول تاریخ عالمان راستین و بیدار امت اسلامی بر اساس مقتضیات زمان خویش ابراز نمودهاند.
فتاوای تقریبی عالمان سنی و شیعه در دفاع از فلسطین
آیتالله شیخ محمد حسین کاشف الغطا ء –رحمه الله علیه -
شکی نیست که بزرگترین و محوریترین مساله جهان اسلام در دهههای اخیر موضوع فلسطین و مسائل پیرامون آن بوده است مساله ای که حتی دشمنان غربی و شرقی اسلام نیز با تکیه بر آن سیاستهای پلید و خائنانه خویش را در جهان اسلام گسترش داده و میدهند قدرتهای استکباری و شیطانی با رسمیت بخشیدن به اشغال فلسطین و تاسیس دولت جعلی اسرائیل در قلب جهان اسلام توانستند تخم نفاق و تفرقه را در تمامی ممالک اسلامی پاشیده واز طریق سران خودفروخته و عمال خائنشان در کشورهای اسلامی بویژه جهان عرب آن را استمرار دهند
در این کارزار و نبرد بین حق و باطل که بیش از 60سال از آن میگذرد دول استعمارگر و دست نشاندههای آنان در بیشتر مواقع به اهداف پلیدشان رسیده و جشن پیروزی بر مسلمانا ن را سر دادهاند متاسفانه مسلمانان در اکثرجبهههای این نبرد نه تنها طعم پیروزی را نچشیده بلکه هر روز بیش از گذشته از مواضع قبلی خویش نیز عقبنشینی کردهاند بگونهای که حتی اصل صورت مساله نیز به دلیل قصور یا تقصیر رهبران و عالمان دینی جهان اسلام برای بسیاری از مسلمانان بفراموشی سپرده شد وجای خود را به اختلافات داخلی و مذهبی و طائفه ای داد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ضربه ای مهلک بر پیکر مستکبرین و حامیان رژیم جعلی صهیونیستها وارد و مساله فلسطین و ازادی قدس شریف از چنگال صهیونیستها در راس اهداف وشعارهای محوری آن گردید بخصوص انکه با حرکت الهی سیاسی امام خمینی ره مبنی بر نامگذاری اخرین جمعه ماه مبارک رمضان بعنوان روز جهانی قدس بار دیگر نگاه جهان اسلام به لزوم وحدت و انسجام مسلمانان در برابر کفر واستکبار جهانی وازادی قدس شریف از چنگال صهیونیستها دوخته شد چنانکه از آن زمان ببعد به لطف الهی شاهد بیداری روز افزون امت اسلامی و تزلزل و سقوط پایههای رژیم صهیونیستی هستیم که اخرین و برجستهترین آن پیروزی عظیم مردم غزه دربرابر این رژیم جنایتکار بود که انشاء الله این روند تا ازادی کامل سرزمینهای اشغالی ادامه خواهد داشت.
انچه در این مقال پی آنیم تبیین نقش عالمان برجسته و بیداری است (اعم از سنی وشیعه) که بدور از تعصبات فرقه ای و مذهبی در دفاع از موضوع فلسطین و زنده نگاه داشتن یاد این فاجعه بزرگ انسانی و اسلامی در اذهان مسلمانان سهم وافری داشته وبا فتاوای روشنگر خویش در تهییج و بیداری واتحاد آنان علیه صهیونیسم جها نی زمینه شکست ونابودی نهائی این غده چرکین و سرطانی را انشاءالله فراهم نمودهاند.
در اولین مقال ازاین سلسله از بزرگمردی یاد میکنیم که از اوان شکل گیری توطئه غصب فلسطین توسط قدرتهای استکباری با بصیرت الهی اش توانست پرده از این طرح خائنانه نظام سلطه برداشته و مسلمانان را نسبت به جدی گرفتن این خطر شکننده هشدار دهد. این شخص کسی نیست جز عالم بصیر و برجسته اسلامی یعنیآیتالله شیخ محمد حسین کاشف الغطا ء -ره -
او گرچه از عالمان بزرگ شیعی محسوب میخود اما فتاوای او در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی بسیار فراتر از تعصبات مذهبی بوده بهیج وجه صبغه شیعی نداشت تمام همت وهدف او اتحاد مسلمانان(با همه مذاهبی که دارند)در برابر قدرتهای استکباری است که کمر به نابودی اسلام ومسلمین وسیطره بر ممالک اسلامی بسته اند.
این شخصیت والا ازنخستین عالمانی است که از روند مهاجرتهای مشکوک یهودیان از کشورهای مختلف به فلسطین اظهار نگرانی نموده و به همین جهت در سال 1310ش درکنفرانسی که قبل از اشغال فلسطین -1327ش -در زمینه بررسی این مساله مهم در بیتالمقدس تشکیل گردید با سخنرانی حماسی خویش وظایف مسلمانان بویژه عالمان دینی را در برابر این توطئه عظیم تشریح نمود ایشان بمدت پانزده روز درفلسطین اقامت نموده وبه شهرهای مختلف این کشور سفرنمود ودرهمه این شهرها به افشاگری نقشههای استعمارگران که در راس انها دولت خبیث انگلستان قرار داشت میپرداخت ایشان در راستای هدف مقدس خویش دربیداری مسلمانان سپس به لبنان وسوریه وازانجا به ایران مسافرت نمود ودر مدت سفر سه ماه شان به ایران تاثیر فراوانی بر علما ومراجع این دیار دراتخاذ مواضع قاطع در برابر خطریهود وصهیونیسم ایفا نمود.
دراینجا برخی از فتاوای روشنگر و انقلابی ایشان را درزمینه دفاع از موضوع فلسطین بیان میکنیم لازم به ذکر است که فتاوای ایشان بر خلاف فتاوای معمول برخی مراجع که فقط به ارائه حکم بسنده میکنند مشمل بر مبانی قرآنی وروائی آن نیز میباشد بگونهای که فرد با دیدن اصل حکم به مبانی آن نیز پی برده واگاهی اش بر حکم صادر شده افزون میگردد.
حکم جهاد ایشان بعنوان رهبر شیعیان در نجف اشرف که خطاب به مسلمانان درزمینه لزوم نجات فلسطین صادر کردند بشرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم یا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ غْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ برخی بزرگان نسخه ای از فتوایی را که در مورد لزوم دفاع از فلسطین صادر کرده بودم در خواست کردند و انگیزه این درخواست، دردها و محنت حاضری است که پس از 30 سال مبارزه و فداکاریهای بیشمار که با جان و مال انجام گرفته و از حد شمارش خارج است به این سرزمین مقدس رسیده است. و ما هم اینک شاهدیم محنت و بلوی از مرزهای فتوی گذر کرده و وجدان هر مسلمان با احساسی را خدشه دار کرده است. و ضمیرش وجوب دفاع از فلسطین را با تمام قدرت به او الهام کرده و بذل جان و مال عزیز در این راه و اعلان جهاد مقدس آسان و سبک شده است. پس ای مسلمانان سستی و تنبلی به خود راه ندهیدکه شما برتر و بالاترید. «إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ وللّهَ قویٌ عَزِیزٌ [۹]
در زمینه صدور این فتوا و اهمیت آن گزارش سفارت ایران در بغداد خواندنی است دراین گزارش آمده است: علمای عرب شیعهی نجف مجدداً تلگرافهایی به ملک غازی و کمیسر عالی فلسطین مخابره نموده و از مظالم انگلیس در فلسطین دادخواهی کردهاند. آقای شیخ محمد حسین کاشف الغطا که از مشاهیر علمای عرب در نجف میباشد نیز تلگرافی به کمیسر عالی انگلیس و کمیسیون فنی انگلیس مخابره نموده و اضافه کرده است که مردم از علما فتوای جهاد خواستهاند.[۱۰]
جریده النهار بغداد نیز تاریخ 5/3/1317دراین زمینه مینویسد: علمای اسلام با اجتماع «در تحت قبه حضرت امیر(ع) در نجف تجمع نموده، در باب صدور حکم جهاد مذاکراتی نموده و حکم مزبور به امضای همه آقایان علما صادر خواهد شد و ریاست جلسه مزبور هم با آقای کاشفالغطاء خواهد بود.» روحانیون شیعه برای بررسی این موضوع از علمای سوریه، لبنان، اردن، مصر، یمن، امارتنشینهای خلیجفارس، ترکیه، افغانستان و ایران دعوت کردهاند که در این اجلاس حضور یابند.
علّامه کاشفالغطاء سپس خود رأساً حکم جهاد را صادر کرد. [۱۱]
دربخشی از حکم جهاد ایشان آمده است: ای اسلام و ای عرب، بلکه ای برادر و یا اینکه ای بشر، وضعیتی که فلسطین سر بریده به آن رسیده است، به نظر همه مشهود و عیان شده و چنانکه گفتهایم باز هم میگوییم که موضوع فلسطین قضیه بالاختصاص خود فلسطین نبوده... ای عرب، ای مسلمین، ای بشر، جهاد در فلسطین بر هر انسان واجب شده، نه بر عرب و مسلمین تنها... این است دعوت و ندای عمومی اینجانب که به امّت عرب و اسلام میفرستم. خدا گواه است که اینجانب از دهه ششم عمر تجاوز کردم و اگر ازدحام و ازدیاد انواع علل رنجوری بر این استخوانهای پوسیدهام حمله نمیآوردند، اول شخصی بودم که به این دعوت لبیک میگفتم... "محمدحسین آل کاشفالغطاء[۱۲]
ایشان در فتوایی دیگر براساس موازین شرعی و عقلی به تقسیمبندی کشورهای جهان اسلام در عملیاتی نمودن این جهاد مقدس اعلام میکند که نخستین کشوری که باید رایت جهاد را به اهتزاز دراورد اردن هاشمی و پس از آن، حجاز وآنگاه مصر و سوریه را مورد خطاب قرار داده و سپس میگوید: م «میگویند 400 میلیون مسلمان در کره زمین موجود است. چطور میشد اگر ده یک این عده از راه غیرت اقدام نموده، برای ادای وظیفه خویش نسبت به فلسطین و به یاری مجاهدین آن ملحق میشدند؟ البته گره فلسطین گشوده میشد، اشغال آن خاتمه میپذیرفت... به خدا قسم که از مرحله خیلی دور افتادیم و پرت گشتیم و هنوز آنچه را که باید، بیان نکردیم... کنگرهها منعقد و مقررات آن تقدیم میشود و هیئتها برای لندن مسافرت میکند، با همه اینها قشون انگلیس شکم زنهای آبستن را در فلسطین سفره میکند، بیگناهان را بیجان و خونهای پاک را روان میسازد و با تمام شدت به تبهکاریهای بزرگ خود ادامه میدهد و حجاز و اردن هم با چشم و گوش همه چیز را میبینند و میشنوند، با وجود این با کمال تفریح رفت و آمد دارند. حتی دو بز آنها از جای خود نجنبیدند. ای کاش به این هم اکتفا و شرّ خود را از سر فلسطین کوتاه میکردند و با ستمکاران مساعدت و همراهی نمینمودند. ولی عموم مسلمانان در اقطار زمین چیزی که دارند، اعتراض هست، هیاهو، نطق، مقالهنویسی، شعرگویی و بعضی مساعدتهای مادی بسیار کم که حالِ یک قطره آب بر سنگ را دارد و حال آنکه خیلی از مسلمانان دارای هزاران بلکه میلیونها لیره هستند. آیا هیچ شنیده شد یکی از آنها با هزار لیره استرلینگ کمکی کرده باشد، چنانکه یهودیان که عدهشان کمتر و طبعشان پستتر است، میکنند؟[۱۳]
ایشان در بخش پایانی گفتارشان حقیقت دردناکی را بیان میکند که حکایت از آسیب شناسی عمیق شان از بحرانهای داخلی جوامع اسلامی است تا بدینوسیله وجدانهای خفته مسلمانان را در لزوم تحرک و قیام جدی در برابر دشمنانشان بیدار نماید.
در اینجا گفتار ایشان را در این زمینه بیان میکنیم:
«با وجود همه اینها، کاش مسلمانان به حق اعتراف کنند و حقیقت را پاک و پوست کنده اظهار نمایند. آن حقیقت این است که بلیه مسلمانان از خود مسلمانان است و از بلیه صهیونی و انگلیس خیلی بزرگتر میباشد. این حقایق آشکار را هر کس میداند و جز شاگرد کوچک دبستان کسی آن را ابراز نمینماید. نجف اشرف، مدرسه کاشفالغطاء، محمدحسین آل کاشفالغطاء، 24 شوال 1357 برابر 18/12/1938 [۱۴]
دربخش پایانی این مقال برخی دیگر از فتاوای ایشان را که متضمن نکات مهم دیگری میباشد بیان میکنیم.
ایشان در ربیع الثانی سال 1358 ه. ق به سئوالهایی که در موضوع فلسطین و دفاع از آن به محضر ایشان (رحمه الله علیه) تقدیم شد به اینجنین پاسخ گفتند:
جواب سئوال اول- بله، دفع کسی که اراده تسلط بر فلسطین یا هر کشور از کشورهای اسلامی و بیرون راندن مسلمانان از آنجا را دارد شرعاً بر مسلمانان واجب است. جواب سئوال دوم- در صورتی که فلسطین برای دفع دشمن کافی نباشد بر مسلمانان دیگر به ترتیب نزدیکی به محل – تا حدی که تمامی مسلمانانی که توان انجام این کار را دارند در برگیرد- واجب است.
جواب سئوال سوم- بله، تمام انواع کمکها، نظیر خدمات مالی و جانی و سایر وسایلی که منجر به تضعیف دشمن گردد واجب است. جواب سئوال چهارم- بله، بر تمامی مسلمانان در سایر مناطق و کشورها واجب است که یهود و حامیان و کمک دهندگان به او تحریم کنند. و هرکسی که از یهود چیزی خریده و یا تولیدات آنان را بپوشد و یا از محصولات آنها بخورد و یا هر نوع معامله تحاری یا غیر تجاری با آنان بکند با خدا و پیامبرش به ستیز، موجب غضب خدا و رسولش شده و به حق خیانت ورزیده و قلب اعراب و اسلام را جحریحه دارکرده و بلکه به موجب کلام اللهی «مَن یَتَولِهِم مِنکُم فإنَّه اِن َّ الله لا یَهدی القومِ الظالِمین» از دین اسلام خارج شده است. محمد حسین کاشف الغطا مدرسه بزرگ کاشف الغطا و مدرسه نجف اشرف [۱۵] همانطور که از اخرین پاسخ ایشان استفاد ه میشود ایشان هر نوع معامله با یهود را حرام دانسته و بر اساس مبانی قرآنی آن را سبب ارتداد از دین میداند.
باید گفت اگر مسلمانان یویژه سران انها فقط به همین حکم الهی عمل نموده و از انجام هر نوع معامله با صهیونیستها و حامیان انها اجتناب می کردند شاهد اینهمه مصائب دردناکی که تا کنون برامت اسلام گذشته است نبودیم والسلام
1- فتوای کمیته الازهر مصر
از جمله فتاوای مهمی که میتوان آن را در زمره فتاوای تقریبی بمعنای واقعیش محسوب نمود فتوای کمیته الازهر - برترین نهاد مذهبی وعلمی در مصر و کشورهای اسلامی - مبنی بر حرمت و ممنوعیت هر نوع تعامل با رژیم صهیونیستی میباشد این فتوا که در همان سالهای اول اشغال فلسطین صادر گردید –1375ه ق و1956م – همانطور که در ادامه مقاله متن آن خواهد امد بر گرفته از مبانی قرآن وسنت رسول اکرم ص بوده و هیچ گونه صبغه فرقه ای و تعصبات مذهبی خاص در آن مشاهده نمیشود.
در این فتوا از همه مسلمانان –با هر مذهبی که دارند - خواسته شده است که به کمک مردم مظلوم فلسطین شتافته و در صدد اخراج غاصبان اسرائیلی بر ایند قبل از انکه اصل فتوا را بیان کنیم تذکار چند نکته را ضروی میدانیم:
1- ذیل این فتوا امضای سران و نمایندگان شاخص هر یک ا ز مذاهب اربعه اهل سنت مصر دیده میشود که حاکی از وحدت عالمان این دیار با یکدیگر میباشد
2- نکته دیگر جایگاه برحسته دانشگاه الازهر در بین کشورهای اسلامی است که در زمان صدور این فتوا نقش محوری را در رهبری دینی مسلمانان ایفا مینمود
3- در بین عالمان الازهر که فتوای مذکور را صادر نمودهاند نام شخصیت بزرگ تقریبی جهان اسلام شیخ محمود شلتوت (ره) نیز دیده میشود ایشان بعد ازمدتی (1383ه ق) ریاست دانشگاه الازهر مصر را بر عهده گرفت ودر طول مدت مسئولیتش توانست منشا خدمات فراونی در وحدت و گسترش اندیشه تقریب مذاهب اسلامی بین مسلمانان جهان گردد.
4- در فتوای کمیته الازهر شریف ضمن بهره گیری از قرآن کریم و تاریخ پر افتخار صدر اسلام، تجاوزوغصب کشور فلسطین بوسیله صهیونیستها به تجاوز مشرکین و کفاربه شهر مقدس مکه تشبیه گردیده واز مسلمانان جهان -با همه اختلاف زبان و ملیت ومذهب که بینشان وجود دارد – خواسته شده است که به تبعیت از سیره و روش پیامبر ص که به همراه مسلمانان مکه مکرمه را از چنگ مشرکین ازاد نمودند در ازادی فلسطین اقدام نمایند. 5- در قسمت پایانی این حکم الهی، کمیته فتوای الازهر شریف تمامی مسلمین را دعوت میکند که به ریسمان محکم الهی چنگ زده و به آنچه برای آنها عزت و کرامت را متحقق میسازد قیام کنند
دراینجا متن مکتوب کمیته فتوای جامع الازهر شریف را نسبت به مسأله فلسطین را بیان میکنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدالمرسلین سیدنا محمد و علی آله و و صحبه اجمعین. - حکم - کمیته فتوای الازهر شریف براستفتایی که در مورد حکم شریعت اسلام درباره مسائل ذیل اطلاع حاصل نمود: 1 ـ اصرار صلح با اسرائیل که فلسطین را از اهالی آن غصب نموده و آنان را از خانههایشان بیرون رانده و زن و کودک و پیر و جوان آنها را در سراسر عالم آواره نموده و اموال آنان را سلب کرده و به بدترین و شنیعترین گناهان در مورد عبادتگاهها و آثار و اماکن مقدس اسلامی مرتکب شده است. 2 ـ درباره حکم دوستی و همکاری با کشورهای استعمارگری که به این رژیم در دشمنی گناهکارانه اش کمک و یاری رسانده و در جهت برپایی دولتی یهودی در این سرزمین اسلامی بین کشورهای مسلمان با کمکهای سیاسی و مالی به مدد او شتافته اند.
3 ـ درباره حکم پیمانهایی که کشورهای استعماری به آن فراخوانده و از جمله هدفهای آنها امکان دادن به اسرائیل برای باقی ماندن در سرزمین فلسطین برای اجرای سیاست استعمار میباشد. 4 ـ در مورد آنچه بر مسلمین واجب است در قبال مسأله فلسطین و بازپس دادن این سرزمین به اهالی آنجا.
5 ـ در قبال طرحهایی که اسرائیل و در پشت آن کشورهای استعماری میکوشند تا بدان وسیله قطعه زمین خود را گسترش بخشیده و به موجب آن مهاجرین یهودی را به طرف آنجا جلب نمایند. این امر باعث تمرکز این رژیم و تقویت تسلط آن و نیز سبب تنگ نمودن عرصه بر همسایگانش و افزایش تهدید این رژیم نسبت به آنها و آمادگی برای نابودی آنها است. این کمیته باطلاع میرساند که صلح با اسرائیل ــ آنچنان که دعوت کنندگان به این کار میخواهند ــ به دلیل آنکه دربرگیرنده اثبات غاصب بر استمرار در غصبش و اعتراف به حقانیت تسلط او بر آنچه غضب نموده و امکان باقی ماندن در حالت دشمنی به متجاوز دادن میباشد شرعا جایز نمیباشد. تمامی شرایع آسمانی و قراردادی در مورد حرمت غصب و لزوم بازپس دادن مال غصب شده به صاحبان آن اتفاق نظر داشته و صاحب حق را به دفاع و درخواست حقش برانگیخته است.
در حدیث شریف وارد شده که "من قُتِل دون ماله فهو شهید و من قتل دون عرضه فهو شهید" و در حدیثی دیگر آمده که "علی الید ما اخذت حتی ترد" پس برای مسلمین جایز نیست که با یهودیانی که زمین فلسطین را اشغال نموده و به اهالی و اموال آنان تجاوز نمودهاند به هر صورتی که به یهودیان امکان باقی ماندن در این سرزمین مقدس اسلامی به عنوان یک دولت را بدهد مصالحه نمایند. بلکه بر تمامی آنها واجب است که بدون در نظر گرفتن اختلاف زبان و رنگ و ملیتشان برای بازگرداندن این کشور با اهالی آن حفاظت "مسجدالاقصی" محل نزول وحی و جایگاه نماز انبیاء که خداوند اطراف آن را مبارک گردانده و همچنین حفاظت آثار و اماکن مقدسه اسلامی از دست این غاصبین همکاری نموده و با اسلحه و سایر نیروها، رزمندگان را در جهاد در این راه کمک کنند و هر آنچه در توان دارند در این راه بذل نمایند تا آنکه کشور از آثار این طاغیان متجاوز پاک گردد.
خداوند متعال میفرماید «و اعدوالهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم و آخرین من دونهم لاتعملونهم الله یعلمهم» هر کسی که در این مورد کوتاهی و یا تفریط نموده یا مسلمانان را از آن دلسرد و ناامید سازد و یا به امری دعوت نماید که موجب تفرقه و به هم ریختن همبستگی مسلمانان شود و امکان اجرای نقشههای ضدعرب و اسلام و ضد این کشور عربی اسلامیتوسط کشورهای استعماری و صهیونیست را فراهم کند، این چنین شخصی در حکم اسلام، متفرق کننده جمعیت مسلمین و کسی است که به بزرگترین گناهان دستآلوده است.
درحالی که تمامی مردم میدانند که یهود از ابتدای زمان رسالت اسلام تاکنون شدیدترین حیلهها را نسبت به اسلام و مسلمین و سرزمینهای اسلامی روا داشته و قصد دارند که تنها به تجاوز بر فلسطین و مسجدالاقصی اکتفا نکرده بلکه نقشههای پیش بینی شده خود را تا تحت مالکیت درآوردن کشورهای اسلامی بین رود نیل و فرات ادامه دهند. در صورتی که تمامی مسلمین ـ در وضعیت اسلامی ـ نسبت به دفاع از وجود اسلام واحدی انفکاک ناپذیر میباشند بر آنها شرعا واجب است که به منظور دفع این خطر و دفاع از سرزمین و نجات آن از دست غاصبین با همدیگر متحد و مجتمع گردند خداوند تعالی میفرماید: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا» و «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراة و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشرو ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هوالفوز العظیم» و «الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاءالشیطان انّ کیدالشیطان کان ضعیفا».
همکاری با کشورهایی که این گروه سرکش و طاغی را تقویت نموده و با مال و مهمات به مدد آنها برخاسته و امکان باقی ماندن در این سرزمین به آنان دادهاند به دلیل آنکه متضمن کمک به آنها در این سرکشی و یاری آنها در موضع دشمنانه شان نسبت به اسلام و سرزمین اسلامی است از لحاظ شرعی جایز نمیباشد. خداوند متعال میفرماید: «انما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم آن تولوهم و من یتولهم فاولئک هم الظالمون" و "لاتجد قوما یومنون بالله والیوم الاخر یوادّون من حادالله و رسوله و لو کانوا آبأهم او ابنأهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا آن حزب الله هم المفلحون"
خداوند سبحانه در یک آیه تمام عواملی را که مثل شوق به نزدیکان و نماز و تجارتی که ترس کساد آن را دارند انسان از انگیزههای ترک مبارزه با دشمنان میانگارد را جمع نموده و مؤمنین را از اینکه متأثر از این عوامل شده و آنها را سبب دوستی بادشمنان بدانند برحذر داشته و میفرماید: «قل آن کان آباؤکم و ابناؤکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربّصوا حتی یأتی اللّه بامره و الله لایهدی القوم الفاسقین"
شکی نیست که در پشتیبانی و کمک به دشمنان و دوستی با آنان، تمامی مواردی که طرف آنها را تقویت کرده و باعث ثبات قدم آنان گردد مثل کمک با نظر و نظریه و اسلحه و نیرو ـ آشکار یا پنهان، مستقیم یا غیرمستقیم ـ مساوی بوده و تمامی اینها بر هر مسلمانی، هرچند عذر و توجیه بتراشد، حرام میباشد. از همین جا آشکار میگردد که قبول و شرکت کشورهای اسلامی در پیمانهایی که کشورهای استعماری به آن دعوت نموده و به سختی در راه انعقاد آن بین کشورهای اسلامی با هدف فتنه انگیزی و تفرقه اندازی و جاانداختن این پیمانها در کشور اسلامی و گام برداشتن در راه اجرای سیاستهای استعماریش در مقابل خلعتهای این کشور میکوشد به دلیل خطر بزرگی که برای کشورهای اسلامی به ویژه فلسطین دارد جایز نمیباشد.
فلسطین شهیدی که این کشورهای استعماری به منظور پیروزی بر اسلام و مسلمین و در تلاش برای ایجاد کشوری برای صهیونیستها در میان کشورهای اسلامی که تکیه گاهی در جهت اجرای منافع استعماریش که مضر به جان و مال و سرزمین مسلمین است باشد آن را به صهیونیستها سرکش و یاغی تسلیم نمودند. این تسلیم فلسطین در همانحال از قویترین مظاهر دوستی و ولایتی است که از لحاظ شرعی از آن نهی شده و همین است که خداوند میفرماید: «و من یتولهم منکم فانه منهم "قرآن کریم اشاره دارد که دوستی با دشمنان از مرضی در دلها ناشی میگردد که مبتلایان به آن مرض را به ذلتی که با دوستی دشمنان آشکار میگردد برمیانگیزند. خداوند متعال میفرماید: «فتری الذین فی قلوبهم مرض یسارعون فیهم یقولون نخشی آن تصیبنا دایرة فعسی الله آن یأتی بالفتح اوامر من عنده فیصبحوا علی ما اسرّوا فی انفسهم نادمین"
همچنین بر تمامی مسلمین شرعا حرام است که به اسرائیل و در پشت آن به کشورهای استعمارگر که عهده دار حمایت و بقای این رژیم گردیدهاند امکان اجرای این طرحهایی را که هدفی جز شکوفایی دولت یهود و بقای این دولت در یک زندگی راحت و زمین حاصلخیز ندارد رافراهم آورد تا آنکه این رژیم به مثابه دولتی که اعراب و اسلام را در عزیزترین دیارش به دشمنی برخاسته و در این کشور بدترین فساد را انجام داده و با مسلمین در سرزمینهایشان حیله و مکر ورزد بر تمامی مسلمین واجب است که با تمام نیرو جلوی اجرای این طرحها را گرفته و در یک صف به منظور دفاع از حوزه اسلام و خنثی نمودن توطئههای ناپاکی که این طرحهای زیان آور از اولین آنهاست بایستند و هرکسی که در این راه کوتاهی کند و یا آنکه در اجرای این طرحها کمک نماید و یا موضعی منفی نسبت به آن بگیرد مرتکب گناه بزرگی شده است.
بر مسلمانان واجب است که راه پیامبر (ص) را پیموده و به او اقتدا نمایند که موضع او در برابر اهالی مکه و طغیان آنان پس از آنکه او و اصحابش را از دیارشان اخراج کردند و بین آنها و اموالشان جدایی افکندند و از برپایی مراسمشان جلوگیری کردند و با عبادت بتها، بیت الله الحرام را آلودند، الگویی نیکو میباشد که خداوند به ایشان امر فرمود که برای نجات حرمش از دست متجاوزین نیرو و مهمات فراهم کرده و راههای زندگی را که متجاوزین به آن پشتگرم بودند بستند و بر آنها تنگ بگیرد.
پیامبر (ص) شروع به در تنگی قرار دادن آنان در موارد اقتصادی که متکی به آن بودند نمودند تا آنکه بین آنها و پیامبر جنگ درگرفت و گردونه جنگ بین ارتش هدایت و ارتشهای گمراهی تا هنگامی که خداوند نعمتش را بر پیامبر تمام نموده و مکه به دست او فتح شد به گردش خود ادامه داد و مکه بازداشتگاه و محبسی برای مشرکین بود و مردان و زنان و کودکان مستضعف را نجات بخشید و خانه خدا را از پلیدی بتها پاک کرد و چنگال شرک و طغیان را قطع نمود.
چقدر این تجاوز به آن تجاوز شباهت دارد با یک وجه افتراق که بایستی در نظر گرفته شود و آن اینکه مکه شهری مشترک بین مؤمنین و مشرکین و وطنی برای تمامی آنها بود به خلاف سرزمین فلسطین که ملک مسلمین بوده و یهود در آن حکومت و دولتی ندارند. با اینحال خداوند چیزی را نمیپذیرد مگر اینکه حق را در مکه آشکار نمود و باطل را ناکام کرد و این شهر را به مؤمنین برگرداند و شرک و مشرکین را از آنجا ریشه کن کند. خداوند سبحانه و تعالی به پیامبرش (ص) دستور جنگ با تجاوزگران را داده و میفرماید: «واقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم» و همچنین خداوند مسلمانان را به جواب تجاوز توجه داده و میفرماید: «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم»
مبارزه با هر منکر و کار ناپسندیده ای که به بندگان خدا و کشور ضرر برساند از اصول اسلامی میباشد و از آنجا که از بین بردن این ناشایست در هر حالی واجب است در حالت جنگ و خصومت واجب تر و لازم تر میباشد. تجاوز این تجاوزگران در حد اخراج مسلمین از دیارشان و گرفتن اموال و آواره نمودن آنان در کشورها متوقف نگردید بلکه این تجاوز به اموری مانند احترام به مساجد و عبادتگاهها که تمامی ادیان آسمانی آن را تقدیس میکنند نیز رسید درحالی که در کلام الهی آمده است که: «و من اظلم فمن منع مساجد الله آن یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها اولئک ما کان لهم آن یدخلوها الا خائفین لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الاخرة عذاب عظیم.»
اما بعد ـ این حکم اسلام در مورد مسأله فلسطین و اسرائیل و کشورهای استعمارگر و... کمک کننده به او و طرحهایی که اسرائیل و کمکهایش درصدد علم کردن آن میباشند و در مورد آنچه بر مسلمین در مقابل این امور واجب است میباشد که کمیته فتوای الازهر شریف آن را و تمامی مسلمین را دعوت میکند که به ریسمان محکم الهی چنگ زده و به آنچه برای آنها عزت و کرامت متحقق میسازد قیام کنند و سرانجام سستی و سهل انگاری در مقابل تجاوز سرکشان و حیله مکاران را در نظر گرفته و در مورد قیام به حق خداوند و حق نسلهای آینده در این مهم و برای عزت بخشیدن به دین پایدارشان متحد و متفق گردند.
از خداوند متعال مسئلت داریم که دلهای ما را برایمان به خودش و بر یاری دینش و عمل به آنچه مورد رضایت اوست ثابت نگه دارد. "الله اعلم" حسین محمد مخلوف: رئیس کمیته فتوی و عضو جمعیت علمای بزرگ و مفتی سابق دیار مصر عیسی منون: عضو کمیته فتوی و جمعیت علمای بزرگ و شیخ سابق دانشکده شریعت "شافعی مذهب" محمود شلتوت: عضو کمیته فتوی و جمعیت علمای بزرگ "حنفی مذهب" محمد طنیخی: عضو کمیته فتوی و جمعیت علمای بزرگ و مدیر وعظ و ارشاد "مالکی مذهب" محمد عبداللطیف سبکی: عضو کمیته فتوی و جمعیت علمای بزرگ و مدیر بازرسی الازهر "حنبلی مذهب" زکریا برّی: دبیر فتوی [۱۶]
نکته تاسف باری که درپایان این مقال باید بدان اعتراف نمود آن است که برغم صدورچنین فتوای مهمی در مبارزه با اسرائیل از ناحیه بزرگترین نهاد مذهبی جهان اسلام، واکنش مناسبی دربین مسلمانان و سران ورهبران کشورهای اسلامی نسبت به اجرای آن مشاهده نگردید شاید یکی از دلائل این امر عدم اگاهی عمیق مسلمانان از سیاستهای پیچیده دشمنان اسلام و نیز خودفروختگی برخی از سران کشورهای اسلامی بود که به خود جرات مبارزه با صهیونیستها را نمیدادند چنانکه این مشکل همچنان استمرار دارد.
2- فتوای اعضای جمعیت علمای بزرگ و بسیاری دیگر از علما و مدرسین در جامع الازهر در قاهره و دیگر مناطق مصر
«وجوب جهاد برای نجات فلسطین و حمایت از مسجد الاقصی» به فرزندان امت عرب و اسلام از علمای دانشگاه الازهر شریف «هذا بیان للناس و هدی و موعظة للمتقین»
بسم الله الرحمن الرحیم
ای جماعت مسلمانان کار از کار گذشت و عوامل سرکشی و طغیان علیه فلسطین لشکر آراستند. در حالی که مسجد الاقصی نخستین قبله و حرم سوم و پایانه سیر شبانه خاتم الانبیین (ص) در این سرزمین است. کار از کار گذشت و برای شما روشن شد که باطل هنوز در شباب است و هنوز هوی بر عقلهای آنها سیطره دارد و پیمانی را که راه عدل و انصاف میانگاشتند چیزی جز برنامهریزی برای ظلم و اجحاف نمیباشد. امروز دیگر صبری بر آن ظلمی که میخواهند ما را در سرزمین خودمان با آن در مشکل اندازند و سینههای ما را به زمین آشنا سازند و پیوندهای خلقهایی را که با خداوند در دین خدا و زبان و احساساتشان اتحاد به وجود آورده از هم بدرند باقی نمانده است.
تصمیم سازمان ملل متحد تصمیمی است که از خود آن نیست و تصمیمی باطل و ظالمانه است که هیچ بهره ای از حق و عدالت در آن وجود ندارد. فلسطین ملک اعراب و مسلمین است که در آن جانهای گرانقدر و خونهای پاکی را بذل نمودهاند و انشا الله علی رغم مخالفت اهل باطل و کارشکنان، ملک اعراب و مسلمانان باقی خواهد ماند و هیچ کس – هر که میخواهد باشد –نمیتواند با اعراب و مسلمین بر سر فلسطین به نزاع برخاسته و آن را پاره پاره کند. زمانی که سرکشان ستمگر به این اماکن مقدسه سوء قصد کردند فرزندان امت عرب و اسلام را چونان شیران ژیانی یافتند که از شرف خود دفاع کرده و سرکشان را با چنگالی خرد و دندانهایی فرو ریخته به عقب راندند. آنان امروز مردانی در رویارویی و شیرانی در جان نثاری هستند و تاریخ سیرت اولیه آنان را به ایشان باز گردانده است«وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ».
ای فرزندان عربیت و اسلام، شما در گذشته با دلیل و برهان آن چنان که خداوند میخواست برای گرفتن حقتان ستیز کردید تا آنجا که چهره حق بدون هیچ پوششی برای مردم روشن شد. اما دسیسهها و فتنههای صهیونیست و اموال او توانست که چشمها را کور و گوشرا کر و گردنها را خم و نرم کرده و با سواران و پیادهایش به این حق مقدس حمله ور شود. شما نا گهان خود را در سازمان ملل متحد تنها یافته و مدعیان یاری عدالت به آرامی از شما کناره گرفتند. برخی از آنان به شما اهانت کردند و برخی نیز به دشمنان شما گرایش پیدا کردند. بعضی هم سکوت اختیار کردند و خود را به بی طرفی زدند. در اینجا شما جهاد دلیل و برهان را به پایان برده بودید و در پی این جهاد، نجات و حمایت از حق است که جهادی دارای راه قانئنی و سخن مسموع و دارای شنونده میباشد.
شما با این جهاد از وجود خود و از آینده فرزندان نسل آینده خود دفاع میکنید. پس از شرف خود دفاع میکنید. پس از شرف خود پاسداری و دفاع کرده و گرگها را از جنگل برانید و آن طور که حق جهاد است در راه خدا جهاد کنید. «فَلْیُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآخِرَةِ وَمَن یُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیما» ً «و الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً»
ای فرزندان عربیت و اسلام (اسلحه برگرفته و به تنهایی یا دسته جمعی اعزام شوید) مبادا تاریخ بنویسد که اعراب غیور و بزرگوار در مقابل ظلم به سجده افتاده و با خواری، ذلت را پذیرا شدند. کاری سخت و مشکل همه را فراگرفته و امروز روز حل و فصل خاتمه کار است و روز شوخی و بازی نیست. هر عرب و هر فرد مسلمان در نقاط دور و نزدیک بایستی آنچه حیله مکاران و ستم تجاوزگران را از شرف و ناموس آنان دفع میکند از جان و مالشان بذل کنند. راهها را بر آنها ببندید و در همه جا در کمین آنها باشید. انها را در تجارت و معامله محاصره تحریم کنید. در میان خود، گردانهای جهاد آماده سازید و به انچه خدا بر شما واجب کرده اقدام کنید و بدانید که اکنون جهاد بر هر کسی که توانایی جسمی و مالی دارد واجب عینی است و هر کسی که از این واجب روی گرداند سبب خشم الهی و نیز گناه بزرگی شده است.
«اِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» شما که با ایمانتان به خدا، جان و مالتان را به او فروخته بودید هم اینک زمان بذل و تسلیم آن فرا رسیده است. به پیمان الهی وفا کنید تا او به پیمان شما وفا کند. جهان بایستی خشم شما را در کرامه و دفاعتان از حق نظاره کند.
این خشم شما بایستی علیه دشمنان حق و دشمنان خودتان اشد نه علیه کسانی که هموطن و شما هستند حق شرف دارند ومیبایستی مورد حمایت قرار گیرند. از اینکه بر فردی از این اشخاص ستم و تجاوز روا دارید بپرهیزید زیرا خداوند تجاوزگران را دوست ندارد. بایستی در تمامی نقاط زمین به کلمه جهاد جهاد جهاد که مومنین آن را دوستمیدارند پاسخ و لبیک گفته شود. خدا یا شماست.
امضاء شیخ محمد مأمون شناوی شیخ دانگاه الازهرشیخ محمد حسین مخلوف مفتی دیار مصر شیخ عبدالرحمن حسن وکیل شیخ دانشگاه الازهر شیخ محمد عبداللطیف دراز مدیر دانشگاه الازهر و دانشسراهای دینی شیخ محمود ابوالعیون منشی کل دانشگاه الازهر و دانشسراهای دینی شیخ عبدالجلیل عیسی شیخ دانشکده زبان عربی دانشگاه الازهر شیخ حسینی سلطان شیخ دانشکده اصول دین شیخ محمد جهنی شیخ دانشسرای قاهره شیخ عبدالرحمن تاج شیخ بخش عمومی شیخ محمود غمراوی بازرس الازهر شیخ ابراهیم حمروش شیخ محمود شلتوت شیخ ابراهیم جبالی شیخ محمد شربینی شیخ محمد عتریس شیخ محمد عرابه شیخ محمد عرفه شیخ حامد محسن شیخ عبدالفتاح عنانی شیخ فرغلی ریدی شیخ احمد حمیده شیخ محمد ابو شوسه شیخ علی معداوی شیخ عبدالرحمن علیش و اعضای جمعیت علمای بزرگ و بسیاری از علما. مدرسین در دانشکدهها و دانشسراهای الازهر در قاهره و دیگر مناطق مصر.
نکته پایانی انکه در بین عالمان الازهر نقش برخی از آنان در قضیه فلسطین پررنگ تر از دیگران است که در راس آنان شخصیت بزرگ تقریبی جهان اسلام شیخ محمود شلتوت میباشد [۱۷]
ایشان در 18محرم 1383 محمود شلتوت، زمانی که شیخ الازهر بود هنگامیکه شاه ایران محمدرضا پهلوی اسرائیل غاصب را به رسمیت شناخت در طی تلگرافی به آیتالله بروجردی در قم، ضمن ردّ هر گونه ارتباط کشورهای اسلامی با اسرائیل، اقدام دولت ایران را تقبیح کرد، متن تلگرام از این قرار است:
بسم الله الرحمن الرحیم
درود خدا بر شما و بر همه برادران ما و برادران شما، علمای شفیق ایران و تمام کسانی که مدافع و حافظ وحدت و ائتلاف مسلمانان اند. اما بعد مسلماً جنابعالی و جمیع برادران بزرگوار خبر حزن آوری که در این روزها پدید آمد، شنیده اید که شاه ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته است؛
اسرائیلی که به سرزمین فلسطین تجاوز کرده و مردم آن را آواره و حقوقشان را غصب کرده است. مایه تأسف و تأثر همه مسلمانان جهان است که پادشاهی که خود و ملتش مسلمان است، دشمنان مسلمان را تأیید کند و با آنان رابطه دوستی برقرار سازد و ما دو بار برای جناب شاه تلگراف فرستادیم و خاطر نشان کردیم که این عمل بهانه ای است برای کسانی که خواهان قطع روابطی هستند که ما برای تقویت آن تلاش کرده ایم. مسلماً شما نیز از این عمل متأثرید و برای محکوم کردن آن به شدّت خواهید کوشید، و قطعاً اقدام جنابعالی تأثیر نیکویی خواهد داشت. منتظر دریافت نامه شما. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته برادر شما محمود شلتوت شیخ الازهر [۱۸]
فتوای مشهور شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه الازهر – مبنی بر جواز و صحت عمل مسلمانان طبق مذهب امامیه -
مباحثی که در این نوشتار بدان پرداخته شده است بشرح ذیل است:
متن فتوای شیخ محمود شلتوت 2- انگیزه صدور فتوی 3- تحلیل محتوای آن 4- پیامدها و اثار آن در مجامع علمی و شخصیتها
اصل فتوی
صدور این فتوا بدنبال استفتائی بود که از ایشان صورت گرفت. متن عربی استفتاء که در سال 1379قمری – 1959میلادی - در مجله رساله الاسلام چاپ قاهره تحت عنوان فتوی تاریخیه منتشر گردید بشرح ذیل است: إن بعض الناس یرى أنه یجب على المسلم لکی تقع عباداته و معاملاته على وجه صحیح أن یقلد أحد المذاهب الأربعة المعروفة و لیس من بینها مذهب الشیعة الإمامیة و لا الشیعة الزیدیة فهل توافقون فضیلتکم على هذا الرأی على إطلاقه فتمنعون تقلید مذهب الشیعة الإمامیة الاثنا عشریة مثلا. ترجمه: از ایشان سؤال شد:
عده ای ا ز مردم معتقدند که هر فرد مسلمان برای آنکه عبادات و معاملاتش صحیح انجام گیرد، باید تابع احکام یکی از مکتبهای معروف چهارگانه باشد و در میان این مکتبهای چهارگانه نامی از مکتب شیعه امامی و شیعه زیدی برده نشده است. آیا جنابعالی با این نظر کاملا موافقید که مثلا پیروی از مکتب شیعه امامیه اثنی عشری مغایرتی با دین ندارد؟
پاسخ ایشان به استفتای فوق اینچنین بود: 1ـ إن الإسلام لا یوجب على أحد من أتباعه اتبّاع مذهب معین بل نقول إن لکل مسلم الحق فی أن یقلد بادئ ذی بدء أی مذهب من المذاهب المنقولة نقلا صحیحاً و المدونة أحکامها فی کتبها الخاصة و لمن قلد مذهباً من هذه المذاهب أن ینتقل إلى غیره ـ أی مذهب کان ـ و لا حرج علیه فی شیء من ذلک. o 2 ـ إن مذهب الجعفریة المعروف بمذهب الشیعة الإمامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا کسائر مذاهب أهل السنة.
فینبغی للمسلمین أن یعرفوا ذلک، و أن یتخلصوا من العصبیة بغیر الحق لمذاهب معینة، فما کان دین الله و ما کانت شریعته بتابعة لمذهب، أو مقصورة على مذهب، فالکل مجتهدون مقبولون عند الله تعالى یجوز لمن لیس أهلا للنظر و الاجتهاد تقلیدهم و العمل بما یقررونه فی فقههم، و لا فرق فی ذلک بین العبادات و المعاملات. [۱۹]
ترجمه فتوای شیخ محمود شلتوت، شیخ جامع الازهر،
ایشان پاسخ دادند: 1-آیین اسلام هیچ یک از پیروان خود را ملزم به پیروی از مکتب معینی ننموده، بلکه هر مسلمانی میتواند از هر مکتبی که بطور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود مدون گشته پیروی نماید و کسی که مقلد یکی از این مکتبهای چهارگانه باشد میتواند به مکتب دیگری (هر مکتبی که باشد) منتقل شود. 2-مکتب جعفری، معروف به مذهب امامی اثنی عشری، مکتبی است که شرعا پیروی از آن مانند پیروی از مکتبهای اهل سنت جایز میباشد. بنابراین سزاوار است که مسلمانان این حقیقت را دریابند و از تعصب ناحق و ناروایی که نسبت به مکتب معینی دارند دوری گزینند، زیرا دین خدا و شریعت او تابع مکتبی نبوده و در احتکار و انحصار مکتب معینی نخواهد بود. بلکه همه صاحب مذهبان، مجتهد بوده و اجتهادشان مورد قبول درگاه باری تعالی است و کسانی که اهل نظر و اجتهاد نیستند، میتوانند از هر مکتبی که مورد نظرشان است تقلید نموده و از احکام فقه آن پیروی نمایند و در این مورد فرقی میان عبادات و معاملات نیست.
انگیزه صدور فتوا
درزمینه انگیزه مرحوم شیخ شلتوت از صدور این فتوا گفتار برخی از عالمان دینی را که از نزدیک با ایشان ملاقات داشتهاند ر ابیان میکنیم: مرحوم میرزا خلیل کمرهای در این زمینه مینویسد: اینجانب و هیئت همراه در سفر به مصر در دو نوبت با شیخ جامع الازهر محمود شلتوت دیدار داشتیم، یک نوبت در جامع الازهر و یک نوبت در منزل شخصی ایشان. در این دیدار شیخ الازهر ما را از حقایق اموری مطلع فرمود و رازی را فاش کرد که پای مداخله بیگانگان و تأثیر نفوذ آنان را در امور ممالک شرق حتی در امور بین مذاهب اسلام، روشن میساخت.
ایشان در ادامه از قول شیخ شلتوت نقل میکند که فرمود: «من از دیر زمانی حدود سی سال قبل در صدد دیدن فقه امامیه بر آمدم و از عراق و ایران کتابهای فقهی امامیه را خواستم ولی تا این اواخر که مصر از زیر زنجیر استعمار بیرون آمد کتابها نمیرسید و سانسور میشد تا بعد از فتح کانال کتب شما آمد و من مطالعه کردم، حجت بر من تمام شد و آن فتوا را دادم بدون اینکه تحت تأثیر هیچ مقامی یا سخنی بروم». [۲۰]
شیخ محمد جواد مغنیه نیز ملاقات خویش را با شیخ شلتوت این گونه توصیف میکند: «در یکی از سفرهایم به مصر با علامه شلتوت دیدار کردم در حالی که جمعی از بزرگان دانشگاه الازهر نیز در محضرش بودند، از انگیزه فتوایش بر جواز تعبد به مذهب جعفری جویا شدم وی پاسخ داد: خدا میداند در مورد این فتوا انگیزههای سیاسی و اجتماعی و غیره نداشتم. من در مقام استنباط احکام فقهی وقتی بعضی از دلایل فقه شیعه را مورد دقت و نظر عمیق قرار دادم مشاهده کردم که دلایل این فقه از قوت و متانت و ظرافت خاصی برخوردار است و این امر باعث شد که فتوایی بر جواز پیروی از مذهب شیعه را صادر نمایم، و من خود در بعضی مسائل فقهی بر اساس فقه مذهب جعفری فتوا دادهام. آنگاه شیخ محمود شلتوت رو به حاضران کرد و گفت: بر شماست که کتابهای شیعه را با دقت مورد مطالعه قرار دهید» [۲۱]
تبیین متن فتوا
الف - در فراز اول این فتوا آمده است: إن الإسلام لا یوجب على أحد من أتباعه اتبّاع مذهب معین بل نقول إن لکل مسلم الحق فی أن یقلد بادئ ذی بدء أی مذهب من المذاهب المنقولة نقلا صحیحاً و المدونة أحکامها فی کتبها الخاصة درتحلیل این نکته مهم باید گفت: اینکه اسلام از مسلمانان نخواسته از مذهب خاصی تبعیت کنند حقیقتی است که تصور صحیح آن مستلزم تصدیقش میباشد چون قرآن کریم دینی را که برای مسلمانان بر گزیده است اسلام – آن الدین عندالله الاسلام – و نامی را که برای پیروان این ایین بر گزیده است مسلمان میباشد – مله ابیکم ابراهیم هو سمیکم المسلمین من قبل و فی هذا- بدیهی است که در کتاب خدا که مصدر نخست استنباط دین است اسمی از فرق و مذاهب خاص و عناوینی از قبیل سنی و شیعه نیآمده است از اینرو مسلمانان هیچ الزامی ندارند که خود ر ا مکلف به تبعیت از مذهب خاصی بنمایند
نگاه عالمانه ایشان در این فراز برگرفته از قرآن و سنت رسول اکرم ص است که از مسلمانان خواستهاند که اسلام را در دو بخش اصول عقیدتی و احکام قطعی شریعت دیده و عناوین و نامگذاریهای فرقه ای و مذهبی را که بعدها پیدا شده است را جزء دین ندانند از این رو لازم است فارغ از عناوین خاص فرقه ای که آنان را ممتاز از یکدیگر میکند به ارکان اصلی و قطعی دین عنایت ویژه نموده و از اسمگذاریهای تفرقه انگیز حتی المقدور اجتناب نمایند ایشان در یکی از تالیفاتشان نیز که بنام ا لاسلام:عقیده و شریعه منتشر شده است معتقد است که مسائل اختلافی در دین هیچگاه نمیتواند مرز میان اسلام و کفر بوده و تنها امور قطعی دین است که میتواند حد فاصل ایندو قرار گیرد:
ما میتوانیم مقرر کنیم که دانستنیهائی که از طریق قطعی وارد نشده یا از طریق قطعی وارد شده ولی توام با احتمال در دلالت است و علما در آن اختلاف کردهاند از عقائدی نیست که دین ما را به آن مکلف کرده و به عنوان مرز میان ایمان و کفر محسوب شود مانند مسئله رویت خدا با چشمان معمولی و زیادی صفات بر ذات و مرتکب گناهان کبیره و غیره [۲۲]
نکته دیگری که در این فراز ذکر شده است این است که از منظر مرحوم شلتوت فقط مذهبی قابل پذیرش است که بطریق صحیح نقل شده و مستند به کتب اصلی آن مذهب باشد ایشان در توضیح این نکته که در پاسخ یکی از در خواست کنندگان که خواستار توضیح این فقره از فتوا بودند اینچنین نگاشتند:مراد از این عبارت (مذاهب منقول به نقل صحیح که احکام آن در کتب مخصوص بخود تدوین شده باشد) در فتوی، هر مذهبی است که این شرائط بر آن منطبق گردد و سیاق عبارت فتوا این معنا را بخوبی میرساند و بخاطر اینکه تصور نشود مقصود و جوب تقلید از مذاهب چهار گانه اهل تسنن است خاطر نشان ساخته ایم که:هر مسلمانی میتواند از اول هر مذهبی که به نقل صحیح و مدون در کتب مخصوص به خود است پیروی نماید.
ایشان در ادامه توضیحاتشان مرقوم میدارند: اینکه گفتیم مذاهبی که احکامش در کتب مخصوص بخود تدوین شده باشد بدین منظور است که میبینیم بعضی از کتب مذهبی بطور ناقص و ناصحیحی از ناحیه مذاهب دیگر نقل شده که یا ناشی از بی توجهی و بی دقتی و یا بخاطر وارد نبودن نویسنده به حقیقت آن مذهب بوده و یا احیانا ناشی از تعصب و تمایل به الوده ساختن آن مذهب بوده است از این رو برای شناسائی هر مذهبی لازم است از باب احتیاط به کتب تدوین شده خودشان مراجعه کرد و بدون شک کتب مخصوص هر مذهبی این منظور در آن رعایت شده است.
ایشان در درادامه مینویسند:
محور درصحت نقل و اعتماد به کتابهای تدوین شده در هر مذهبی تحقیقاتی است که قدما و پیشینیان د ر باره نسب و تفحص از راوی و روش دریافت راوی و امثال آن نموده و صحت و سقم هر یک را تعیین نمودهاند [۲۳]
باید گفت توضیحات یاد شده از ناحیه شیخ مبین درک و نگرش عمیق مرحوم شلتوت در زمینه یکی از آسیبهای جدی در وحدت و تقریب میا ن مسلمانان مذاهب مختلف –عدم فهم درست پیروان مذاهب از یکدیگر - است ایشان معتقد است اگر به منابع نخست مذاهب اسلامی – که تحریفی نسبت به انها صورت نگرفته است - توجه کنیم و از کتابهائی که بر اساس تعصبات مذهبی و فرقه ای تدوین شده صرف نظر کنیم میبینیم زمینههای وحدت وتقریب فراوان بوده و نگاهمان نسبت به مذاهبی که تا کنون تلقی درستی از انها نداشتیم تغییر خواهد یافت.
ایشان ضمن امیدواری از امکان تحقق چنین نگرشی در میان مسلمانان نسبت به وجود منابع تحریف نشده از مذاهب موجود جهت شناخت حقیقی انها مینویسد:
خوشبختانه در هر مکتبی کتابهای خطی و چاپی وجود دارد که ما را در راه تحقیق از چاپ و نسخه ونصوص و نیز درباره وضع روایات و راویان انها کمک مینماید و از تمام این امور اعتماد و اطمینان به مکتب منقول و حقیقی بودن آن اشکار میگردد.[۲۴]
2-در فراز دیگری از این فتوا آمده است
و لمن قلد مذهباً من هذه المذاهب أن ینتقل إلى غیره ـ أی مذهب کان ـ و لا حرج علیه فی شیء من ذلک
ایشان از انجا که اختلاف بین مذاهب اسلامی را کبروی و اساسی ندیده و احکام انها را بر ا ساس اجتهاد بر گرفته از مبانی قرآن وسنت میداند معتقد است پیروان هر مذهبی میتوانند از مذهبشان عدول نموده و به مذهب دیگر بگروند در این راستا ایشان مینویسد:
هر ایین الهی که شرایع آن تابع و حصار مذهبی باشد صاحبان آن مجتهد و اجتهادشان در پیشگاه پروردگار مورد قبول خواهد بود و هر کس که اهل نظر و اجتهاد نباشد میتواند از احکامی که در فقه شان مقرر است تقلید نماید. [۲۵]
بدیهی است یکی از نتائج این نگرش همین خواهد بو د که: و لمن قلد مذهباً من هذه المذاهب أن ینتقل إلى غیره ـ أی مذهب کان ـ و لا حرج علیه فی شیء من ذلک ترجمه:کسی که مقلد یکی از این مکتبهای چهارگانه باشد میتواند به مکتب دیگری (هر مکتبی که باشد) منتقل شود و هیچ منعی بر او در این عدول نیست
3-در فراز دیگری از این فتوا آمده است: إن مذهب الجعفریة المعروف بمذهب الشیعة الإمامیة الاثنا عشریة مذهب یجوز التعبد به شرعا کسائر مذاهب أهل السنة فینبغی للمسلمین أن یعرفوا ذلک، و أن یتخلصوا من العصبیة بغیر الحق لمذاهب معینة در این فراز ایشان بر ای اولین بار و برخلاف عرف جاری در بین اهل تسنن مذهب امامیه را در عرض مذاهب دیگر دانسته و معتقد است همه این مذاهب بطور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص بخود مدون گشته است. [۲۶]
درتوضیخ این نکته ایشان مینویسد:
...تقسیم مذاهب به شیعه و سنی تنها اصطلاح در نامگذاری است و الا تمام مسلمانان اهل سنتند زیرا که همگی عمل به سنت و دستورات پیامبر ص ر ا واجب میدانند و شیعه بدون شک نیز این چنین است هیچ شیعه ای نمیگوید که حدیث انچه را از پیامبر ص رسیده ثابت مینماید و لی من به آن عمل نمیکنم چون از پیامبر ص است بلکه انچه تمام مسلمانان گفتهاند میگوید که هر گاه حدیث صحیح باشد جزء مذهب من است. [۲۷] جالب این است که ایشان در تبیین بهتر نکته فوق به کلام یکی از شخصیتهای شیعی استناد میکند: درتائید این موضوع –کبروی نبودن اختلاف بین مذاهب اسلامی – گفتار برادر خود علامه مرحوم شیخ محمد حسین ال کاشفالغطاء شیعه امامی عراقی ر اکه در بعضی از کتابهایش ذکر نموده نقل میکنم: در منطق دو قضیه یکی صغری و دیگری کبری وجود دارد که این دو قیاس واحدی ر ا تشکیل میدهند شکل این قیاس از این قرار است: این موضوع ثابت شده از پیامبر خداص است –صغری – و هر چه از پیامبر خداص ثابت شده شرعا باید به آن عمل کرد –کبری – بنابر این اختلاف میان مسلمانان در کبری نیست زیرا کبری قولی است که جملگی بر انند و تردیدی دران ندارند و تنها اختلاف در صغری است که ایا این موضوع حتما از پیامبر ص است یا نه [۲۸]
دقت در مطالب ذکر شده بخوبی مبانی فکری مرحوم شلتوت ر ا در صدور فتوای او در جواز عمل طبق مذهب تشیع و مساوی دانستن آن با مذاهب دیگر ثابت میکند.
تاثیر فتوای شیخ شلتوت در بین مجامع علمی و شخصیتها
این فتوا تاثیر بسزائی در مجامع علمی سنی و شیعی داشته و نیز در همگرائی و تقریب واقعی بین پیروان مذاهب اسلامی نقش مهمی ایفا نمود هر چند برخی کوته فکران و کج اندیشان از پذیرش آن سر باز زده و حتی صاحب این فتوا ر ا مورد سرزنش و ملامت قرار دادند محمد الغزالی- رهبر اخوانالمسلمین مصر دراین باره نقل میکند: یکی از عوام با حالت غضبناک نزد من امد و پرسید: چگونه شیخ الازهر فتوای خود را مبنی بر اینکه شیعه مانند سایر مذاهب معروف مذهب اسلامی است صادر کرده است به او گفتم تو از شیعه چه میدانی اندکی ساکت شد انگاه گفت مردمیکه دینی غیر از دین ما دارند
به او گفتم ولی من آنان ر ا دیده ام که نماز میخوانند و روزه میگیرند همچنانکه ما نماز میگزاریم و روزه میگیریم گفت من اینچنین شنیده ام که شیعیان قرآن دیگری دارند و به مکه میروند تا به کعبه اهانت کنند به نگاه معنی داری کردم و گفتم تو معذوری متاسفانه بعضی از ما انچنان نسبت به بعض دیگر تفرقه ایجاد میکنیم که خون یکدیگر را حلال میخماریم انچنان که شوروی امریکا وامریکا شوروی را متهم میسازند گوئی ما دو امت دشمن یکدیگر هستیم نه یک امت واحد و یگانه ایشان در ادامه مینویسد:
انکار نمیکنم که میان علماء اختلافاتی علمی و اجتهادی است ولی هیچ روا نیست که این اختلافات علمی را به میدان زندگی عمومی بکشانیم و امت خود ر ا تقسیم کنیم و ملت کنونی و ملت اینده را در دردسر بگذاریم البته درست است که غرض ورزان و افراد ساده لوحی در گذشته این تقسیم و پراکندگی ر اایجاد کردهاند ولی اکنون به حساب چه کسی ما این نفاق را باقی نگه داریم و به پراکندگی و اختلاف خود ادامه دهیم.[۲۹]
در اینجا برخی از اثار مثبت این فتوا را در بین اندیشمندان سنی و شیعه بیان میکنیم:
1-دکتر محمد فهام شیخ الازهر " من از جمله کسانی هستم که به شیخ محمود شلتوت به دیده تحسین مینگرم. نسبت به اخلاق، علم، وسعت اطلاع و مهارت وی در ادبیات و تفسیر قرآن و تحقیقاتش در اصول فقه و چنین شخصیتی به جواز پیروی از مذهب شیعه فتوی داده و هیچ تردیدی ندارم که او با فتوای آشکار خود بر اساس اعتقاد من فتوی داده است. و در حقیقت ما مامور به نزدیک شدن و همبستگی هستیم:
" و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا " و من با مسافرتی که به کشورهای اسلامیداشتم به تمایل شدید علمای اسلامی نسبت به تقارب و همبستگی میان برادران مسلمان سراسر جهان پی بردم و از خدا میخواهم که مسلمانان را موفق بدارد که به تقارب و همبستگی مخصوصا در عصر حاضر نائل گردند.
و رحم الله الشیخ شلتوت الذی التفت الی هذا المعنی الکریم فخلد فی فتواه الصریحة الشجاعة حیث قال ما مضمونه: بجواز العمل بمذهب الشیعه الامامیة باعتباره مذهبا فقیها اسلامیا یقوم علی الکتاب و السنة و الدلیل الاسد و اسأل الله آن یوفق العاملین علی هذا الفتح القویم فی التقریب بین الاخوة فی العقیدة الاسلامیة الحقة " و قل اعملوا فسیر الله عملکم و المؤمنون و آخر دعوانا آن الحمد لله رب العالمین ".(محمد الفحام شیخ الازهر،21/ من شهر ذی القعده / 1397 هـ) [۳۰]
2-استاد عفیف عبدالفتاح طباوه و مما یثلج الصدر انه قامت فی القاهرة منذ اکثر من عشرین عاما دعوة للتقریب بین المذاهب الاسلامیة: السنة و الشیعة وکان شعارها: (إن هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون) و قد أثمرت هذه الدعوة ثمارا حسنة و قد رأینا ثمارها فی الازهر الشریف حیث قرر دراسة فقه المذاهب الاسلامیة سنیها و شیعیها دراسة تعتمد علی الدلیل و البرهان و تخلو من التعصب کما انه عند تکوین مجمع البحوث الاسلامیة فی القاهرة، حرص القیمون علیه آن یکون اعضاؤه ممثلین لمختلف المذاهب الاسلامیة. کما رأینا بوادر ذلک التقارب فی فتوی شیخ الجامع الازهر فضیلة الاستاذ محمود شلتوت حیث نشر فتوی جواز التعبد علی المذاهب الاسلامیة الثابتة الاصول المعروفة المصادر و منها: مذهب الشیعة الامامیة.[۳۱]
ترجمه: مایه خوشوقتی است که پیش از بیست سال قبل دعوت تقریب بین مذاهب اسلامی بر پا گشته مذاهب سنی و شیعه و شعارش " إن هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون " و این دعوت ثمرهای نیکویی داده که ما آنها را در الازهر شریف دیدیم که تدریس فقه مذاهب اسلامی سنی و شیعه در آن مقرر گردید که بر پایه دلیل و برهان و خالی از تعصب، همچنین یکی دیگر از آثار آن مجمع تحقیقات اسلامی در قاهره بود که اعضاء آن نمایندگان مذاهب مختلف اسلامی بود همچنانکه از نتایج این تقارب و همبستگی را در فتوای شیخ جامع الازهر، استاد با فضیلت محمود شلتوت مشاهده کردیم که فتوای جواز تعبد طبق مذاهب اسلامی که اصولشان ثابت و مصادرشان شناخته شده است از جمله مذهب شیعه امامی را انتشار داد.
3-شیخ فقید الازهر، جاد الحق در دیدار با علمای شیعه اظهار داشت: " ما اهل سنت سابقا یکدیگر را تکفیر میکردیم، ولی امروزه این تعصب پایان پذیرفت و ما همگی یکدیگر را بر حق میخماریم. و این چیزی است که دعوت کنندگان تقریب پذیرفت و ما همگی یکدیگر را بر حق میخماریم. و این چیزی است که دعوت کنندگان تقریب بین مذاهب اسلامی و یاران دار التقریب در راه آن میکوشند تا روح صلح و دوستی میان شیعه و اهل سنت برقرار گردد و فتوای شیخ شلتوت نمونه ای از این روحیه است. [۳۲]
4-عبدالحلیم محمود شیخ الازهر
ایشان به هنگام ریاست الازهر شریف، رسما اعلام داشتندکه: " الازهر نسبت به برادران امامیمان و برادران زیدیمان، جز پیام دوستی کامل ندارد و ما اکنون در دوره ای بسر میبیم که در آن مردم را به وحدت و برادری دعوت میکنیم و اگر رخدادی در اینجا یا آنجا رخ دهد، ما و شما در اصلاح آن میکوشیم. همگی در راه صلح و دوستی و محبت گام بر میداریم و آن کلمه تفرقه انگیزی که در کتاب مذکرة التوحید آمده آن شاء الله اصلاح خواهد شد و امیدواریم که شما هم همین عمل را در آنجا انجام دهید (و از نشر مطالب تفرقه انگیز در کتابها جلوگیری میکنید). تلاش کوشندگان در راه وحدت در پیشگاه خدا مشکور باد [۳۳]
5- محمد الغزالی- رهبر اخوانالمسلمین مصر
من معتقدم که فتوای استاد بزرگ شیخ محمود شلتوت، گام وسیعی در این میدان است که مایه امیدواری تمام زمامداران و علمای با اخلاص و تکذیب آنچه را است که مستشرقین انتظار دارند، مستشرقینی که انتظار میکشند که کینه و نفاق، این امت را قبل از رسیدن به اتحاد وهمبستگی از میان بر دارد و این فتوی به نظر من نخستین گام در این راه است. نخستین گام برای یکپارچگی و جمع کردن مسلمانان تحت عنوان اسلام که خداوند آنرا کامل گردانیده و آنرا به عنوان بهترین دین برای ما برگزیده است. و همچنین سرآغاز عمل به رسالتی است که عزت و سربلندی مومنین را باز میگرداند و مایه رحمت جهانیان میگردد.
مسلما بدبینیها و خرافات توده اهل سنت و شیعه را به پستی میکشاند و اختلاف و دو دستگی همگی را از حقیقت و زندگی دور میسازد. دنیا به سرعت رو به آزادی (از قیود) میختابد و در نردبان ترقی مادی محض بالا میرود و به عقب افتادگان (و فرو رفتگان در اختلاف و خرافات) همچون موجوداتی دیگر مینگرد.[۳۴]
6-شیخ عبدالوهاب عبداللطیف استاد جامع الازهر: فقه اسلامی برای همه مکلفین شریعت واحدی است که مردم همه کشورها با اختلاف آرا به آن متعبدند. ای کاش شیعه و اهل سنت، معلومات خود را با هم مبادله میکردند تا این دو دریای فقه به هم بپیوندند و از آن دو مروارید و مرجان آشکار شود.[۳۵]
7-شیخ باقوری وزیر سابق اوقاف مصر
اختلاف میان سنیان و شیعیان اختلافی است که بیشتر آن، از روی بی اطلاعی جمهور هر دو دسته از یکدیگر است. انتشار فقه شیعه در میان اهل سنت و انتشار فقه اهل سنت در میان شیعیان، بهترین وسیله برای از بین رفتن اختلاف میان آنان است. آنگاه اگر اختلافی هم باشد همراه با احترام به یکدیگر خواهد([۳۶]
8-ایه الله میلانی ره از سوی ایشان مجلس باشکوهی دراستان قدس رضوی دراستقبال از فتوای تاریخی شیخ الازهر برگزار گردید دراین جلسه که سایر علمای مشهد چونآیتالله کفائی حضور داشتند دبیر کل دارالتقریب به ایراد سخنرانی پرداخت و انگاه در حضور علمای اعلام اصل فتوی به کتابخانه استان قدس تقدیم گردید. [۳۷]
9-علامه طباطبائی در کتاب اسلام و انسان ص 213 از تالیفات مرحوم علامه طباطبائی آمده است: اتحاد یا تقریب اسلامی تردیدی در رجحان آن از نظر عقل و منطق نیست روی همین اصل شیعیان صدر اول هرگز از صف اکثریت کنار نرفته و در پیشرفت امور اسلامی با عموم مسلمین هر گونه تشریک مساعی مینمودند و تائید اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی از طرف مراجع شیعه برای همین منظور بوده و شیخ بزرگوار الازهر ینز این حقیقت را با کمال صراحت لهجه بیان نموده و اتفاق کامل دینی شیعه و سنی را به همه جهانیان اعلام نموده و شیعه باید سپاسگزار این مرد بزرگوار بوده و از عمل بی الایش وی تقدیر نماید [۳۸]
در پایان این نوشتار مناسب است نقش مرحومآیتالله بروجردی را در صدور این فتوا بیان میکنیم:
مرحوم مطهری نیزدراین زمینه مینویسد: برای اولین بار بعد از چند سال بین زعیم روحانی شیعه و زعیم روحانی شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از او به فاصله دو سال شیخ محمود شلتوت مفتی سرزمین مصر و رئیس جامع الازهرروابط دوستانه بر قرار شد و نامه مبادله گردید قطعا طرز تفکر معظم له و حسن تفاهمی که بین ایشان و شیخ شلتوت بود موثر بود در اینکه آن فتوای تاریخی معروف را در مورد به رسمیت شناختن مذهب شیعه بدهد.
شهید مطهری در ادامه این مطلب مینویسد: معظم له را نباید گفت نسبت به این مسئله علاقهمند بود بلکه باید گفت عاشق و دلباخته این موضوع بود و مرغ دلش برای این موضوع پر میزد [۳۹]
حجت الاسلام سید محمدرضا احمدی بروجردی نوه آیتالله بروجردی و رییس موسسه حضرت آیتالله بروجردی، نیزدر این رابطه میگوید: آیتالله العظمی بروجردی(ره)، آن قدر به این مهم-تقریب مذاهب اسلامی - اصرار داشت که در کشور مصر، همایش تقریب مذاهب برگزار کرد و 50 تن از عالمان سرشناس اهل تسنن را به آن فراخواند. اصرار روی همین اعتقادات بود که باعث شد شیخ شلتوت که بنیانگذار دانشگاه الازهر مصر است، فتوایی تاریخی را مبنی بر این که "عمل کردن به قول ائمه اطهار(ع) مجزی است"، را صادر کند و بر مقبولیت عمل شیعیان صحه بگذارد. [۴۰] والسلام
پانویس
- ↑ نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری
- ↑ سایت خبر گذاری تسنیم 13تیر 1393
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ سایت شبکه جهانی ولایت 28خرداد 1393
- ↑ سایت خبر گذاری تسنیم 14تیر 1393
- ↑ سایت موسسه تحقیقاتی ولی عصر (عج) 29دی 1392
- ↑ محمد حسین آل کاشف الغطاسایت خبر گزاری فارس 24/12/1390
- ↑ سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی -پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران –بر گرفته از مقدمه کتاب -ایران و استعمار انگلیس -
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ 5
- ↑ همان
- ↑ سایت خبر گزاری فارس 24/12/1390وسامانه ندا - احکام و فتواهای شرعی در مورد فلسطین
- ↑ بنقل از خبر گزاری فارس 90/12/24 - مأخذی که د ر نقل خبر گزاری فارس به ان استناد شد ه است: ـ منشور حرکة الجهاد الاسلامی فی فلسطین: حکم الاسلام فی قضیة فلسطین و الصلح مع الکیان الصهیونی ـ فتاوی و مواقف شرعیه، بیتالمقدس للطباعة و النشر، بیروت 1991. برگرفته از «http://pal.nedawiki.ir/index.php?title=کمیته_فتوای_جامع_الازهر_شریف_(فتوای_ـ_نسبت_به_مسأله_فلسطین)&oldid=1099»
- ↑ دانشنامه فلسطین-صفاتاج ویژه نامه ها - کاروان الی بیتالمقدس شماره: 13901224000738 90/12/24 - 12:50.
- ↑ بنقل از خبر گزاری فارس 90/12/24
- ↑ مجله رساله الاسلام چاپ قاهره سال یازدهم 1379قمری -1959میلادی شماره 3ص 228
- ↑ (شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب ص194 بنقل ازکتاب حج و قبله تالیف میرزا خلیل کمره ای ص130-132)
- ↑ همان ص196-197
- ↑ الاسلام عقید ه و شریعه ص54-56از کتاب شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب ص 23)
- ↑ شیخ محمود شلتوت ص 231-232
- ↑ همان ص233
- ↑ همان ص 234
- ↑ همان ص 233
- ↑ همان ص 233
- ↑ (همان ص 234)
- ↑ مجله رساله الاسلام سال یازدهم شماره 4ص 413 و ص 235-236
- ↑ همان ص 209-210 و پایگاه اطلاع رسانی ایه الله بروجردی ره
- ↑ —همان ص 212
- ↑ همان ص 221-222
- ↑ همان ص211
- ↑ همان ص213 و مجله رساله الاسلام سال یازدهم شماره 4ص 413-414
- ↑ همان ص214
- ↑ همان ص214)
- ↑ شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب ص 204
- ↑ همان ص 209
- ↑ . تکامل اجتماعی انسان ص 205 نقل از طلایه دار تقریب ص202-203
- ↑ سایت موسسه تحقیقاتی ولی عصر عج و پایگاه اطلاع رسانی ایه الله بروجردی