طاهر الجزایری
شیخ طاهر الجزایری از شخصیتهای محوری است که در قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی نقش بسیار مهمی در نهضت بیداری اسلامی داشت. ایشان افزون بر اینکه استاد و راهنمای بسیاری از اصلاحگران عصر خود بود، پرچمدار راهاندازی مؤسسات فرهنگی و آموزشی در جهان اسلام محسوب میشد.
نام | شیخ طاهر الجزایری |
---|---|
زاده | 1852 م |
محل تولد | الجزایر |
مذهب | سنی معتزلی |
درگذشته | 1920 م |
محل دفن | سوریه، دمشق، بلندیهای کوه قاسیون |
ایشان بر خلاف کسانی که بهدنبال تبعیت کامل از تمدن غرب بودند، خواستار پایبندی به عقیده و هویت اسلامی و افتخار به میراث پیشینیان در کنار استفاده از دستاوردهای نوین بشری بود.
ایشان اگرچه به شهرت و آوازه همعصران خود همچون سید جمال الدین اسدآبادی و محمد عبده نرسید، ولی این امر تا حدود زیادی ناشی از فضای جهلآلود و خفقانی بود که برخلاف قاهره که آن بزرگان در آن جا زندگی میکردند بر سرزمین شام حکمفرما بود. سلفی بودن، چاپ نشدن آثار، رویکرد علمی، تمایل به گوشهنشینی و در دست نبودن اطلاعات کافی از زندگانی ایشان از جمله عوامل دیگری است که مانع از شهرت یافتن ایشان شده است.
تولد
طاهر الجزایری اصالتاً اهل الجزایر است و در سال 1852 م در الجزایر به دنیا آمد[۱]. پدرش شیخ صالح بن احمد بن حسین بن موسی بن ابوالقاسم است که گفته میشود نسب وی به امام حسن بن علی بن ابیطالب میرسد. شیخ صالح و خانوادهاش برای نجات از دست استعمارگران فرانسوی در سال ۱۲۶۳ هجری قمری برابر با ۱۸۴۶ میلادی ضمن هجرت اول الجزایریها که ۵۰۰ خانواده را شامل میشد، به شام مهاجرت کردند و طاهر در سال ۱۲۶۸ هـ /۱۸۵۲ میلادی در دمشق دیده بهجهان گشود.
تحصیلات و استادان
طاهر در کودکی علوم شرعی و ادبیات عرب را از پدر بزرگوارش فراگرفت که از علمای سرشناس الجزایر و فقیه نامآور و مفتی مالکیها در دمشق بود و در مسجد جامع اموی دمشق درس صحیح بخاری را برای شیخ احمد مسلم کزبری قرائت میکرد و این جایگاه در نزد علمای دمشق بسیار مهم شمرده میشد. وی همچنین ستارهشناس مشهوری بود که در این زمینه تألیفاتی دارد و شناخت بسیاری به علوم طبیعی و ریاضیات داشت.
طاهر در کودکی وارد مدرسه ابتدایی «رشدیه» شد و پس از مدتی به مدرسه «جقمقیه» پیوست و از شیخ عبدالرحمن بوسنوی کسب علم نمود و از وی ادبیات عرب، زبان فارسی و ترکی را فراگرفت و در علوم شریعت تبحر یافت. شیخ عبدالرحمن بوسنوی تأثیر بسیار زیادی در شکل گیری شخصیت طاهر الجزایری داشت.
پس از آن در محضر شیخ عبدالغنی الغنیمی المیدانی کسب علم کرد تا اینکه او در سال ۱۲۹۸ هـ/۱۸۸۱ میلادی چشم از جهان فرو بست، شیخ عبدالغنی از نوادر عصر خود و به تقوا و پرهیزگاری شهره بود، ایشان همچنین از تعصبات مذهبی آزاد بود و بجای تقلید کورکورانه، پیرو دلیل بود و ذهنش را برای پژوهش و اجتهاد باز کرده بود.
پدرش صوفی و از پیروان فرقه خلوتیه بود. او در سال ۱۲۸۵ هـ / ۱۸۶۸ م یعنی زمانی که طاهر ۱۴ ساله بود از دنیا رفت و در نتیجه این امکان برای طاهر فراهم شد که خود را از تصوف برهاند و توسط شیخ و استادش المیدانی که خود نیز زمانی صوفی بود و بعدها به منهج پیروی از کتاب و سنتگرایش پیدا کرده بود به سلفیت بگرود.
به سبب این تعلیم و تربیت روشمند، طاهر از همان ابتدا توجه ویژهای به خریداری کتاب و نسخههای خطی و مطالعه آنها نشان داد و کتابخانه او به صورت گنجینهای از کتب و نسخههای خطی درآمد. اطلاعات وسیع، تبحر در علوم مختلف، تلاش برای راهاندازی کتابخانههای عمومی، جمعآوری کتب و نسخههای خطی و تشویق ثروتمندان و زمامداران برای چاپ و نشر کتاب نیز از ثمرات همین تعلیم و تربیت بود.
سطح علمی
شاید محقق سرشناس شام استاد محمد کرد علی و استاد محمد سعید البانی که از نزدیکترین شاگردان طاهر الجزایری بودند بهتر از دیگران سطح علمی شیخ و استاد خود را توصیف کرده باشند. استاد محمد کرد علی میگوید: «طاهر الجزایری مجموعهای گرانبها از علوم و کتابخانهای سیار بود. او مفسر، محدث، اصولی، فقیه، فیلسوف، ادیب، زبان شناس، نویسنده، شاعر، مورخ، باستانشناس، فیزیکدان، ریاضیدان، ستارهشناس، جامعهشناس و استاد اخلاق بود … او بر علوم عربی مسلط بود و رخدادهای تاریخ را از حفظ داشت و در علوم دین و دنیا متبحر بود».
محمد سعید البانی نیز میگوید: «در میان همعصران طاهر الجزایری کمتر کسی را میتوان یافت که گستره علمش همانند او باشد، او علوم عقلی و نقلی را جمع کرده و قدیم و جدید را بههم پیوند داده بود و اساس و خلاصه همه علوم را دریافت کرده بود. وی یک دایره المعارف کامل و کلید علوم و حلکننده مصطلحات فنون و قاموس اعلام بود.
شیخ طاهر الجزایری در تمام معارف قدیم و نوین عصر خود تبحر داشت. وی علاوه بر تسلط به علوم شرعی و زبان عربی، به زبانهای دیگر مانند ترکی، فارسی، سریانی، عبری، حبشی، بربری، و فرانسوی نیز مسلط بود. آشنایی او با زبانهای مختلف و خطهای قدیمی، این امکان را به وی داد که از فرهنگهای مختلف قدیم و جدید استفاده کند و از همعصران خود در تحقیق پیشی بگیرد. همین امر سبب شد که بسیاری از علمای جهان اسلام و حتی خاورشناسان غربی در تحقیق نسخههای خطی از نظرات وی بهرهمند شوند.
او هنگام مطالعه کتاب، چنانچه نکتهای به ذهنش میرسید آن را در ورقهای کوچک یادداشت میکرد، و اخیراً همه این یادداشتها در دو جلد بزرگ بعنوان «تذکره طاهر الجزایری» چاپ و نشر شده است. ایشان در کسب علوم و معارف دنیوی از پدرش تأثیر پذیرفته بودند و تبحر زیادی در علوم تاریخ، جغرافی، باستان شناسی، ریاضیات، فیزیک، سیاست بین الملل، و آشنایی با اوضاع شرق و غرب داشت و از مشکلات جوامع و اسباب آن بخوبی آگاه بود. هنگامی که برخی دوستان وی از کودتای جمعیت اتحاد و ترقی علیه سلطان عبدالحمید دوم در سال ۱۳۲۷ هجری قمری برابر با ۱۹۰۹ میلادی شاد شدند، او با وجود اینکه بخاطر برخی شایعات، از مخالفان سلطان عبدالحمید محسوب میشد بابت این خبر شاد نشد، یاران او به دمشق بازگشتند اما وی در استانبول باقی ماند و بر این باور بود که با قدرت گرفتن جمعیت اتحاد و ترقی وضعیت جهان اسلام آشفتهتر خواهد شد چرا که آنها از دریچه تنگ قومگرایی ترکی به قضایا مینگرند و هیچ توجهی به اصول و ارزشهای دینی ندارند. دیری نپایید که دوراندیشی وی بر همگان ثابت شد و در تاریخ ۶ مه ۱۹۱۶ میلادی جمال پاشا والی خونریز جمعیت اتحاد و ترقی بسیاری از شاگردان او را به دار آویخت.
در سال ۱۹۱۴ میلادی زمانی که ولیعهد اتریش در سرایوو بوسنی ترور شد او به اطرافیانش گفت: «بدون شک اروپاییها جنگ گستردهای را آغاز خواهند کرد»، و این حادثه بهانهای برای جنگ جهانی اول شد.
منهج علمی، تربیتی
منهج ایشان بر اساس نشر علم و تربیت جامعه بود و میگفت: «هر آنچه برایتان امکان دارد بیاموزید و لو زبان اهل مالتا باشد، چه بسا زمانی بیاید که به آن نیاز داشته باشید، برحذر باشید از اینکه بگویید: ربطی به تخصص ما ندارد، همه علوم سودمند هستند، و انسان باید هرچه زندگی را نیکو میسازد، بیاموزد».
وی همچنین میگفت: «هر نوع اصلاحی بایستی بطور تدریجی و طبق سنتهای طبیعی صورت بگیرد، آنچه سریع رخ میدهد بسرعت هم از بین میرود».
شاگردش استاد محمد کرد علی منهج و روش دعوی ایشان را اینگونه معرفی میکند: «برنامه او بر اساس اخلاص و تلاش برای بیداری امت اسلامی از طریق نشر علم و دانش در میان مسلمانان بود. انقلاب او یک انقلاب فکری بود نه مادی. میگفت این راه طولانی و پر از مشکلات و دشواریهاست، اما حتماً نتیجه خواهد داد. او تلاش میکرد شهرنشینان و روستاییان و توانگران و مستمندان همه از دعوت او بهرهمند شوند.
شیخ طاهر الجزایری تلاش میکرد به آرامی با مخالفان خود گفتگو کند. استاد کرد علی میگوید: ایشان بارها میگفت: اگر میخواهی خانههای انسانهای ثروتمند و صاحب منصب و پرنفوذ و اعیان را اصلاح کنی سعی کن از هر خانه یک نفر را آموزش دهی، زیرا آن فرد کل خانواده را متحول و دگرگون میکند. او همیشه میگفت: از درون خانههای ثروتمندان فرزندانی را بیرون میآوریم که با سلاح تربیت درست با آنان مبارزه کنند».
زمانی که در بستر وفات بود به کسانی که به زیارتش آمده بودند نصیحتی کرد که خلاصه تجربه او در زندگی است، به آنها گفت: «مردانتان را آماده کنید، از اشتباهاتشان چشمپوشی کنید، آنان را نگهدارید تا امت از آنان بهرهمند شود، آنان را از خود نرانید تا از خدمت به شما اجتناب نکنند».
نقش اصلاحگرانه
طاهر الجزایری در دورانی زندگی میکرد که سرزمینهای اسلامی بر اثر انحطاط ناشی از جهل و خرافات و همچنین ضعف امپراتوری عثمانی، به اشغال استعمارگران و اشغالگران غربی درآمده بود، لذا تلاش میکرد وضعیت امت اسلامی و راههای اصلاح آنرا به طور دقیق مورد بررسی قرار دهد. وی به این نتیجه رسیده بود که علم و دانش کلید بیداری امت است، بویژه علم شرعی درست که روح و قلب امت را زنده نگه میدارد و علوم دنیوی و نوین که از جسم و اعضای امت محافظت میکند. میتوان اصلاحگری طاهر الجزایری را در موارد زیر خلاصه کرد:
اول: آموزش
۱- نقش بسیار پررنگ ایشان در قانع کردن پدران به ضرورت آموزش دیدن فرزندانشان در مدارس، که تأثیر بسیار زیادی در نهضت علمی سوریه داشت. این فراخوان او با واکنش برخی انسانهای نادان و بیسوادی که پستهای آموزشی را در انحصار خود و خانواده و فرزندانشان میدیدند روبرو شد.
۲- عهدهدار شدن تدریس در مدرسه ابتدایی ظاهریه در دمشق در سال ۱۲۹۴ هـ برابر با ۱۸۷۸ م. وی از این طریق، اندیشههای اصلاحی خود را میان دانشآموزان ترویج میکرد و به همین منظور با وجود گستره علم و دانشی که داشت برای تشویق معلمان آن دوران، تدریس دانشآموزان ابتدایی را بر عهده گرفت.
شیخ علی طنطاوی میگوید: «در آن زمان آموزش در دمشق در قالب مکتبخانهها برای کودکان و حلقههای تدریس مسجد برای بزرگسالان بود، و شیخ طاهر الجزایری از بزرگترین کسانی بود که برای راهاندازی مدارس مدرن و نوین تلاش کرد».
۳- تأسیس «سازمان خیریه اسلامی» با همکاری شیخ علاءالدین عابدین، و بهاء بک منشی والی دمشق. تأسیس این سازمان برای مبارزه با فعالیتهای تبشیری بیگانگان صورت گرفت که تلاش میکردند دانشآموزان مسلمان و غیر مسلمان را جذب برنامههای خود کرده و به خدمت نشر و تبلیغ اندیشههای خود در آورند، و آنها را بگونهای تربیت کنند که در آینده عهدهدار پستهای مهم شده و برنامههای آنان را پیش ببرند. طاهر الجزایری تلاش کرد مدارسی ملی برای نشر علم و دانش راهاندازی کند تا دانشآموزان را در مقابل تهاجم فرهنگی غرب حفظ کند و رهبرانی ملی و دانش آموخته تربیت نماید.
این خود نشان میدهد که ایشان تا چه اندازه به اهمیت فعالیت سازمان یافته و گروهی در اصلاح جامعه باور داشتند و میدانستند که هرچند افراد بسیار توانمند باشند، باز هم فعالیت گروهی نتیجهای خواهد داد که فعالیتهای فردی نخواهند داشت.
ایشان موفق شد با همکاری و حمایت مدحت پاشا والی وقت دمشق، هشت مدرسه برای پسران و دو مدرسه برای دختران راهاندازی کند. شیخ طاهر و دوستانش توجه زیادی به آموزش دختران بعنوان مادران نسل آینده داشتند.
سازمان خیریه اسلامی در سال ۱۲۹۵ هجری برابر با ۱۸۷۹ میلادی به «دیوان معارف» (چیزی شبیه وزارت آموزش و پرورش) تغییر نام داد و طاهر الجزایری بعنوان بازرس مدارس ابتدایی انتخاب شد. او از این فرصت برای آشنایی بیشتر با اوضاع شام و انتشار اندیشههای خود در میان معلمان و راهنمایی آنها استفاده کرد و در این دوره، تأثیر ایشان گسترش بیشتری یافت.
۴- از آنجایی که در دمشق آنروز کتابهای قدیمی و نا متناسب با سطح دانش نسل جدید تدریس میشد، شیخ طاهر الجزایری بسیاری از کتابهای درسی ابتدایی مانند علوم شرعی، ریاضیات و علوم طبیعی را تألیف کردند.
۵- تلاشهای طاهر الجزایری برای راهاندازی یک چاپخانه دولتی برای چاپ کتابهای عمومی و کتابهای درسی نتیجه داد.
۶- شیخ طاهر الجزایری تا آخر عمرش به تربیت و آموزش دانشآموزان ادامه داد. وی با وجود اینکه بعدها از کار اخراج شد و از دمشق گریخت، اما از ارائه راهنماییهای لازم برای بهتر شدن سیستم آموزشی در دمشق دریغ نمیکرد و بعدها که شاگرد او استاد محمد کرد علی وزیر معارف سوریه شد نامهنگاری میان آنها متوقف نشد و کرد علی همیشه از استاد خود راهنمایی میخواست. او در کتابش «گنجهای پدران» درباره پیشنهاد طاهر الجزایری در رابطه با آموزش صنایع به دانشآموزان ابتدایی، و آغاز این پروژه در یک مدرسه، و نصایح ایشان در مورد توجه به رفتارهای دانشآموزان و عدم اکتفا به آموزش آنان توضیح داده است.
دوم: کتابخانههای عمومی
۱- پس از اینکه طاهر الجزایری از یک سو بیتوجهی ناظران بر کتابخانههای وقفی در مساجد و مدارس و از سوی دیگر بیرغبتی و بیمیلی مردم دمشق به گنجینههای علمی کتابخانههای خانگی را مشاهده کرد تصمیم گرفت بهمراه برخی از دوستانش به نزد مدحت پاشا والی وقت دمشق برود تا از او بخواهند کتابخانهای عمومی برای جمعآوری کتابهای خطی نادر در یک مکان راهاندازی کند. در سال ۱۲۹۶ هجری قمری برابر با ۱۸۸۰ میلادی این امر محقق شد و کتابخانه ظاهریه بعنوان نخستین کتابخانه عمومی در تاریخ معاصر دمشق در مدرسه ظاهریه راهاندازی شد. بعدها این کتابخانه مبدل به یکی از مهمترین کتابخانههای جهان اسلام شد که دربردارنده نسخههای خطی بسیار نفیس و گرانبها بود و شیخ ابوالفتح خطیب یکی از اعیان دمشق و پدر محب الدین خطیب صاحب کتابخانه و چاپخانه سلفیت بعنوان مسئول این کتابخانه انتخاب شد.
این تلاشهای طاهر الجزایری با واکنش شدید دزدان و سارقان کتابها و کتابفروشها روبرو شد تا جایی که او را به قتل تهدید کردند.
۲- شیخ طاهر الجزایری هر کتاب و نسخه خطی ارزشمند که بدستش میرسید به کتابخانه ظاهریه میبرد و از مردم نیز میخواست کتابهایی را خریداری و به کتابخانه اهدا کنند.
۳- فهم و شناخت زودهنگام ایشان از بیبلوگرافی و بانک اطلاعات سبب شد فهرستی از کتابهای کتابخانه ظاهریه چاپ کند که سبب شهرت این کتابخانه گردید و علما و دانشجویان و خاورشناسان از جمله گلدزیهر خاورشناس مشهور غربی، از سراسر دنیا برای استفاده از گنجینههای علمی آن به دمشق میآمدند و یا با طاهر الجزایری نامهنگاری میکردند.
۴- شیخ طاهر الجزایری تلاش میکرد برای همه شهرها کتابخانه عمومی راهاندازی کند لذا سفرهایی به حمص، حماه، طرابلس و دیگر شهرها داشت و مردم را برای راهاندازی کتابخانههای عمومی و مدارس تشویق میکرد.
بسبب توجه و عنایتی که به کتابخانههای عمومیداشت در سال ۱۸۸۰ میلادی بعنوان بازرس کتابخانههای سوریه و قدس تعیین شد، و در سفر به شهر قدس از شیخ راغب الخالدی خواست کتابخانه خالدیه را راهاندازی کند و به او در فهرست بندی کتابها کمک کرد.
۵- استاد کرد علی در کتاب «گنجینههای پدران» درباره نامهای از سوی شیخ طاهر الجزایری سخن میگوید که در آن به ایشان پیشنهاد کرده بود یک کتابخانه عمومی در شهر آستانه راهاندازی کند و کتابهای خطی نادر را از کتابخانههای عمومی مساجد و مدارس جمعآوری کرده و در آن قرار دهد، سپس فهرستی از آن تهیه نموده و در اختیار همه کتابخانهها قرار دهد، بدینصورت هم مساجد و مدارس خالی از کتاب نمیمانند و هم عموم مردم که نیازی به این کتابها ندارند زیان نمیبینند و هم از این کتابهای گرانبها بخوبی محافظت میشود.
سوم: علما و جوانان آیندهدار
از مهمترین نتایج فعالیتهای شیخ طاهر الجزایری تربیت نسلی بود که بعدها پرچمدار نهضت بیداری اسلامی و مایه تحول در جامعه شدند، مانند: محمد سعید البانی، محمد کرد علی، محب الدین خطیب و…که خود نشانگر موفقیت شیوههای دعوی او و اثری است که در میان جوانان بر جای گذاشته بود.
شیخ طاهر الجزایری هر هفته پس از نماز جمعه در منزل رفیق العظم جلساتی علمی برگزار میکرد که به «حلقه درس طاهر الجزایری» معروف بود و علمای بزرگ و سرشناس دمشق مانند: شیخ عبدالرزاق بیطار، شیخ جمال الدین قاسمی، شیخ سلیم البخاری، شیخ ابوالخیر عابدین، شیخ عبدالقادر بدران، و تعدادی از جوانان آینده دار مانند: محمد علی مسلم، رفیق العظم، محمد کرد علی، احمد النویلانی، شکری العسلی، سلیم الجزایری، فارس الخوری، محب الدین خطیب، عبدالحمید الزهراوی در آن شرکت داشتند و قضایای علمی و اوضاع جهان اسلام را مورد بررسی قرار میدادند. این نشستها حتی پس از سفر شیخ طاهر الجزایری به مصر ادامه داشت.
نتیجه این نشستها یافتن راه حل برای برخی قضایای علمی و مشکلاتی بود که در جهان عرب بوجود میآمد، کما اینکه در این نشستها دعوت بسوی اجتهاد و تحقیق و بررسی و پژوهش و بازگشت به قرآن و سنت و مبارزه با نادانی و خرافات و بدعتها نهادینه میشد و سرکوب و استبداد و سوء مدیریتها محکوم و آزادی و عدالت و مدیریت درست مطالبه میشد.
شیخ طاهر الجزایری در دفتر خود در مدرسه عبدالله پاشا دانشآموزان را میپذیرفت و آنها را راهنمایی میکرد. او همچنین در «مکتب عنبر» که نخستین دبیرستان دمشق بود و رهبران آینده شام از این مدرسه فارغالتحصیل شدند به تدریس مشغول بود و تلاش میکرد عقلها و دلهای دانشآموزان را بهدست بیاورد.
از نمونههای توجه او به شاگردانش میتوان به رفتار او با محب الدین خطیب پس از درگذشت پدرش و انصراف او از تحصیل در «مکتب عنبر» اشاره کرد. طاهر الجزایری او را بجای پدرش که درگذشته بود مسئول «کتابخانه ظاهریه» کرد اما از آنجا که محب الدین خطیب کودکی بیش نبود کسی را به نیابت از او تعیین کرد تا اینکه محب الدین بهسن رشد برسد، و طی این مدت محب الدین خطیب به تحصیل در «مکتب عنبر» بازگشت.
طاهر الجزایری همچنین او را به ارتباط با علما و دانشمندانی چون: احمد النویلانی، جمال الدین قاسمی، محمد علی مسلم، که دفتر خاصی در مدرسه «عبدالله پاشا» داشتند سفارش میکرد، تا اینکه به اندوختههای علمی خود بیفزاید.
خود محب الدین خطیب دراینباره میگوید: «عربیت و اسلام خود را از این شیخ حکیم آموختم».
استاد محمد کرد علی میگوید: «استاد بزرگم شیخ طاهر الجزایری بزرگترین مشوّق من به سوی دعوت دینی و اصلاح اجتماعی و تألیف و نشر کتاب بود. او بود که محبت پیشینیان و اثرپذیری از آنان و محافظت از آثارشان را در وجودم نهادینه کرد. همواره ملازم و همراه او بودم تا اینکه در سال ۱۳۳۸ هجری قمری به دیدار پروردگارش شتافت درحالیکه آثار نیکی از خود بر جای گذاشته بود».
شیخ طاهر الجزایری نخبگان جامعه را به راهاندازی روزنامهها و مجلههای سیاسی، اجتماعی، علمی و ادبی و مطالعه روزنامهها و مجلههای مفید تشویق میکرد.
در رابطه با راهنمایی معلمان در نحوه برخورد با شاگردانشان نقل شده است که ایشان گفتند: «اگر کسی نزد شما آمد که میخواست در سه روز علم نحو را فراگیرد نگویید این محال است، بلکه به او نحو بیاموزید چه بسا مشغول شدن او به نحو در این سه روز، آنرا نزدش محبوب کند».
چهارم: در زمینه تألیف
گفتیم که شیخ طاهر الجزایری برای بهبود سطح آموزشی مدارس شام بسیاری از کتابهای درسی آندوره را خود به رشته تحریر در آورد.
شیخ طاهر الجزایری همچنین نقش بسیار مهمی در بازچاپ و نشر کامل و یا خلاصهای از کتابهای مهمیداشت که زبان عربی و اخلاق را در وجود خوانندگان نهادینه میکرد و آنها را به پژوهش و تحقیق و ترک جمود و تعصب وا میداشت، مانند کتابهای «تفصیل النشأتین و تحصیل السعادتین» تألیف راغب اصفهانی، کتاب «الادب والمروءه» و کتاب «الادب الکبیر» و «الادب الصغیر» تألیف ابن المقفع، و کتاب «روضه العقلاء» تألیف ابن حبان که آنرا بطور کامل منتشر کرد یا کتابهایی مثل «ادب الکاتب» نوشته ابن قتیبه، و «البیان و التبیین» نوشته جاحظ و کتاب «امثال المیدانی» که مختصری از آنرا چاپ و نشر کرد.
ایشان برای تقریب و تحقیق برخی مسائل بدور از حاشیه و تکرار کتابهایی مانند: «التبیان لبعض المباحث المتعلقه بالقرآن علی طریق الاتقان» و کتاب «توجیه النظر إلی أصول الأثر» و کتاب «الجواهر الکلامیه فی ایضاح العقیده الاسلامیه» «التقریب لأصول التعریب» و «تمهید العُروض فی فن العَروض» را به رشته تحریر در آورد.
وی هچنین کتابهایی در زمینه علوم طبیعی تألیف نمود مانند کتاب مشهورش «دائره فی معرفه الاوقات والأیام» که از مراجع علم گاهشماری است.
شیخ طاهر الجزایری مسئولین را به چاپ و نشر کتاب تشویق میکرد. میگویند وزارت معارف مصر بودجهای به مبلغ ده هزار جنیه را برای چاپ و نشر کتابهای نادر تعیین کرده بود، اما شیخ احمد زکی به بهانه تحقیق و بررسی بیشتر این کار را به تأخیر انداخته بود تا اینکه وزیر معارف عوض شده و بودجه نیز الغا شده بود. شیخ طاهر الجزایری، شیخ احمد زکی را به خاطر این تأخیر مورد سرزنش قرار داده و به او گفته بود: با تأخیری که در چاپ این کتابها کردی به جهان عرب ضربه زدی، ادعا کردی که میخواهی آنرا سالم و بدون اشتباه و با توجه به نسخههای مختلف و حواشی آن نشر کنی، کمال دست یافتنی نیست، کافی بود مردم از آنچه هست بهرهمند میشدند». او از دست احمد زکی پاشا همیشه خشمگین بود و به سختی با او حرف میزد!!
سفر به مصر
در سال ۱۸۸۶ میلادی دولت عثمانی شیخ طاهر الجزایری را بخاطر اندیشههای اصلاحیاش از مسئولیت نظارت بر مدارس ابتدایی برکنار کرد، ولی این قضیه مانع ادامه فعالیتهای دعوی او نشد، بلکه این فعالیتها افزایش یافت. وی تدریس در مدارس دولتی را نیز رها کرد و از آن روز هر پیشنهادی برای پذیرش پستهای دولتی را رد میکرد. او به شهرهای مختلف سوریه سفر میکرد و در مساجد و منازل به تدریس علوم شرعی میپرداخت. در سال ۱۹۰۷ میلادی زمانی که ایشان خارج از خانه بود نیروهای امنیتی عثمانی خانه او را برای یافتن اعلامیههای سیاسی علیه دولت عثمانی مورد بازرسی قرار دادند، زیرا شایعاتی دروغین در رابطه با ارتباط شیخ طاهر الجزایری با برخی گروههای مخالف دولت عثمانی که خواهان دولتی نامتمرکز بودند منتشر شده بود و همچنین شایعه شده بود که شیخ طاهر الجزایری خواستار اصلاحات سیاسی و اداری مغایر با امنیت و ثبات امپراتوری عثمانی است.
پس از این فشارها، شیخ طاهر الجزایری تصمیم گرفت به مصر نزد شاگردان و دوستانش مانند: محب الدین خطیب، محمد کرد علی، رفیق العظم، محمود الجزایری، حقی العظم، رشید رضا که بر منهج و روش او بودند برود و در آنجا برخی کتابهایش را بهرشته تحریر در آورد و مقالاتی در مجله «الموید» به چاپ ساند. در مصر از پذیرش هدایا و پستهای دولتی خودداری میکرد و همچون زمانی که در دمشق از مناصب حکومتی کنار گذاشته شد، از فروش برخی کتابهایش و نسخههای خطی ارتزاق میکرد. مجرد بودن، تأثیر فراوانی بر قناعت و پارسایی او داشت. او کتابهایش را تنها به کسانی که ارزش آنرا میدانستند یعنی علما و پژوهشگران و کتابخانههای عمومی با قیمتی ارزان میفروخت درحالیکه خاورشناسان و تاجران نسخه خطی حاضر بودند کتابهای وی و نسخههای خطیاش را به بهای گزاف خریداری کنند، و این خود نشان از اخلاص وی برای امتش بود که نمیخواست این کتابها از جهان عرب و جهان اسلام خارج شود.
بزرگان و فرهنگیان مصر مانند: شیخ علی یوسف، احمد زکی پاشا، احمد تیمور پاشا، و شیخ احمد شاکر محدث مصر به سرعت موقعیت و جایگاه شیخ طاهر الجزایری را دریافتند و به حلقه شاگردی او در آمدند.
امیر عباس خدیوی حاکم مصر که دریافته بود شیخ طاهر الجزایری مرد فعالیتهای مؤسساتی است از وی خواست مدرسهای برای آموزش زبان عربی راهاندازی کند، که دانشآموزان سراسر جهان اسلام برای فراگرفتن زبان عربی و ادبیات عرب آهنگ این مدرسه کنند، و نیز یک مرکز دارالترجمه و یک چاپخانه برای چاپ و نشر کتابهای ترجمه شده راهاندازی کند. همه اینها نشان از بینش عمیق شیخ طاهر الجزایری و تلاش او برای انتشار زبان عربی و استفاده از علوم نوین داشت.
خدیوی از وی در رابطه با مشکلات مصر پرسید و او پاسخ داد: «دو چیز، اول: ناتمام گذاشتن کارها، دوم: کم پنداشتن کارهای جزئی؛ کارهای کلی زمانی تکمیل میشود که آنرا از نزدیکترین وجه انجام دهی». این توصیف بیانگر درک الجزایری نسبت به آفات جوامع اسلامی بود و شاید این دو ایراد همچنان مهمترین عامل ضعف مصر و دیگر کشورهای عربی هستند.
بازگشت طاهر الجزایری به دمشق و درگذشت ایشان:
در سال ۱۹۱۸ میلادی، زمانی که خبر دخول ارتش عربی بهفرماندهی فیصل بن حسین به دمشق و پایان حکمرانی جمعیت اتحاد و ترقی بر این شهر به گوش شیخ طاهر الجزایری رسید تصمیم گرفت به دمشق بازگردد، اما بیمار شد و تا نیمههای سال ۱۹۱۹ میلادی موفق به این سفر نشد.
بهپاسداشت تلاشهای او و نقشی که در نهضت و بیداری جامعه اسلامی ایفا کرده بود، دولت عربی که تازه روی کار آمده بود ایشان را بعنوان مدیرکل کتابخانه ظاهریه که خود قبل از چهل سال آنرا راهاندازی کرده بود تعیین کردند. همچنین نخستین مجمع علمی عربی که بهریاست شاگردش محمد کرد علی برگزار شد شیخ طاهر الجزایری را بعنوان عضو دائمی مجمع برگزید.
اقامت شیخ طاهر الجزایری در دمشق به درازا نکشید و او پس از مدتی بیمار شد و در روز دوشنبه چهاردهم ربیع الآخر ۱۳۳۸ هجری قمری برابر با پنجم دسامبر ۱۹۲۰ میلادی چشم از جهان فرو بست و بنابر وصیتی که کرده بود در بلندیهای کوه قاسیون دفن شد.
ویژگیهای اخلاقی
ایشان شخصیتی با قامتی متوسط، رنگ گندمی، موها و چشمان سیاه، پیشانی عریض و محاسنی پرپشت، و تند مزاج بود، در راه رفتن گام های بلند بر میداشت.
انسانی بسیار پارسا و پرهیزگار بود که از تساهل در احکام دین اجتناب میکرد، لباسهایی بسیار ساده بر تن میکرد، تا آخر عمرش مجرد ماند و ازدواج نکرد، هیچ کمکی از کسی نمیپذیرفت، سالها در مصر با فروش کتاب و نسخههای خطی ارتزاق میکرد و با وجود تنگدستی و فقر از فقرا غافل نمیشد و به آنها کمک میکرد.
نسبت به وقتش که آنرا صرف تعلیم و تعلّم و مطالعه و پژوهش میکرد بسیار حریص بود تا جایی که در بستر خوابش کتاب، اوراق، دوات و قلم او را دربر گرفته بودند.
در چهل سال آخر عمرش بعد از نماز صبح میخوابید و شبها همراه با دوستان و یارانش در مدرسه عبدالله پاشای بزرگ به مطالعه مشغول میشد.
از ویژگیهای مهم طاهر الجزایری که به آن مشهور بود توجه ایشان به همه گروههای جامعه بود. وی یک دایره المعارف بسیار بزرگی بود که همه بخشهای جامعه از وی استفاده میکردند و حتی با یهودیان، نصرانیان، صابئیان و خاورشناسان رابطه بسیار خوبی داشت و از این روابط برای خدمت به اسلام و کاهش دشمنی آنان با این دین بزرگ استفاده میکرد.
طاهر الجزایری علاقه ویژهای به مسافرت داشت. ایشان با پای پیاده به بسیاری از شهرها و روستاهای سوریه سفر کرد و پیادهروی را بسیار دوست میداشت، همچنین سفرهایی به لبنان، فلسطین، مصر، حجاز، ترکیه، و فرانسه داشتند و در سفرهای خود در جستجوی کتاب و نسخههای خطی و دیدار با علما و فرهنگیان بر میآمدند.[۲]
جهت اطلاع بیشتر از شرح حال طاهر الجزایری ر. ک:
– الشیخ طاهر الجزائری، رائد التَّجدید الدِّینی فی بلاد الشَّام فی العصر الحدیث، تألیف: حازم زکریا محیی الدِّین، سال چاپ: ۲۰۰۱ م.
– کنوز الأجداد، تألیف: محمد کرد علی، چاپ انتشارات: أضواء السلف، سال چاپ: ۲۰۱۰ م.
– النهضة الإسلامیة فی سیرالمعاصرین، تألیف: د. محمد رجب بیومی، چاپ انتشارات: دار القلم، سال چاپ: ۱۹۹۹ م.
– علماء الشام فی القرن العشرین، تألیف: محمد حامد الناصر، چاپ انتشارات: دار المعالی، سال چاپ: ۲۰۰۳ م.
پانویس
- ↑ بررسی و سیر معتزله پژوهی در در قرن بیستم میلادی، حسن زرنوشه فراهانی و سهیلا پیروزفر. فصلنامه علمی، پژوهشی دانشگاه قم، سال شانزدهم، ش63
- ↑ نام آوران اصلاح معاصر، طاهر جزایری، مرکز مطالعات اسلامی بینش