جنبش شاه ولی الله هند
«شاه ولی اللّه»، از رهبران شبه قاره هند است که جنبش اصلاحی خود را در قرن هجدهم و بین سالهای 1703 ـ 1762 میلادی (1176 ـ 1115) شروع کرد. جنبش شاه ولی اللّه دهلوی در راستای بهبود وضعیت مسلمانان صورت گرفت.
اهداف جنبش
جنبش شاه ولی اللّه دو هدف اساسی را دنبال میکرد:
«الف ـ احیای تفکر خالص نخستین اسلام و زدودن پیرایه ها و بدعتها و خرافات از چهره دین؛
ب ـ تلاش برای استقرار حاکمیت اسلام در سرزمین پهناور هند که قرنها سابقه حکومت مسلمانان را داشت، از طریق ایجاد وحدت سیاسی بین آن دو دسته از فرق اسلامی که به سنت و سیره سلف ارج می نهند».[۱]
دیدگاه شاه ولی الله نسبت به شیعیان
«شاه ولی اللّه» نسبت به شیعیان، دیدگاه «ابن تیمیه» و وهابیت را داشت و به مذهب تشیع حمله کرد و زمینه را برای اختلاف شیعه و سنی در هند به وجود آورد.
بنابراین، جنبش اصلاحی او شامل شیعیان نمی شد و او از فساد، انحطاط و تفرقه مذهبی و فکری که جامعه اهل سنت را فراگرفته بود، رنج میبرد و برای همین با وجود گرایش های صوفیانه اش که در آموزههای نقشبندیه ریشه داشت، شعارهای اصلاحطلبانه سر داد. «شاه ولی اللّه» از نظر سیاسی، هدف خود را در انجام اصلاحات و ایجاد وحدت میان مسلمانان اهل سنت متمرکز کرده بود و به همین دلیل، تلاشهایی برای هماهنگی آرای فقهای اربعه انجام داد و رساله اختلاف بین فقها را نوشت.
اما از نظر اعتقادی، او دنباله رو بنیادگرایی «محمدبن عبدالوهاب» بود و همانند او، توسل به اولیاء اللّه و یاری از آنها را منع و اساس و پایه دین را قرآن و حدیث قرار داد.
عاقبت جنبش شاه ولی الله
جنبش «شاه ولی اللّه دهلوی»، در آغاز یک حرکت فکری ـ اصلاحی بود؛ اما پس از درگذشت او، پسرش «شاه عبدالعزیز دهلوی»، به عنوان رییس محدثان هند و نوه اش «شاه اسماعیل» آن را به یک جنبش سیاسی ـ اجتماعی تبدیل کردند و در برابر دولت استعماری هند موضع گرفتند و مردم را به مبارزه با انگلیسی ها فرا خواندند.