پیامبران یا انبیاء افرادی هستند که خدا از طریق آنها انسان را به سوی خود دعوت می‌کند. خداوند بوسیله وحی با پیامبران در ارتباط است.

پیامبران
پیامبران.jpg
نامپیامبران

عصمت، آگاهی از علم غیب، معجزه و دریافت وحی از ویژگی‌های پیامبران است. در قرآن برخی از معجزات پیامبران، مانند سرد شدن آتش بر ابراهیم (علیه السلام)، تبدیل شدن عصای موسی به اژدها، زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی (علیه السلام) و قرآن کریم ذکر شده است.

بنابر دیدگاه مشهور تعداد پیامبران ۱۲۴ هزار تَن است. در قرآن نام ۲۶ تن از آنان آمده است. نخستین پیامبر حضرت آدم (علیه السلام) و آخرین پیامبر حضرت محمد (صلی الله علیه) است.

عالمان شیعه در آثار خود به تاریخ پیامبران پرداخته و کتاب‌های مستقلی این باره نوشته‌اند. النّورُ المُبین فی قِصَص الاَنْبیاءِ وَ المُرْسَلینِ سید نعمت الله جزایری، قصص الانبیای راوندی، تنزیه الانبیاء اثر سید مرتضی و حیات القلوبِ علامه مجلسی از این موارد است.

پیامبر

پیامبر یا نبی کسی است که بدون واسطه بشر از جانب خدا خبر می‌دهد[۱]. و واسطه بین خدا و مخلوقات است و مخلوقات را به سوی خدا دعوت می‌کند[۲]

دریافت وحی، علم غیب[۳]، و عصمت [۴] و مستجاب الدعوه بودن[۵] از ویژگی‌های پیامبران است. بیشتر متکلمان اسلامی بر این باورند که پیامبران در همه امور و مراحل زندگی از گناه و خطا معصوم‌اند[۶]، از این‌رو مواردی را که در قرآن از استغفار پیامبران و بخشایش خداوند سخن به میان آمده[۷]، مانند کشتن مرد مصری توسط حضرت موسی (علیه السلام)[۸] رها کردن رسالت توسط حضرت یونس(علیه السلام)[۹] و خوردن میوه ممنوعه توسط حضرت آدم (علیه السلام)[۱۰] به ترک اولی تفسیر کرده‌اند. در مقابل برخی متکلمان، عصمت پیامبران را فقط در امور مربوط به نبوت لازم می‌دانند و در امور جاری زندگی قائل به سهو النبی هستند[۱۱].

پیامبران در قرآن

از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که نام برخی از پیامبران در قرآن آمده است و برخی دیگر ذکر نشده:   و لقد ارسلنا رسلاً من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک [غافر–۷۸]  . ما پیش از تو رسولانی فرستادیم، سرگذشت گروهی را برای تو گفته و گروهی را نگفته‌ایم.

دلیل ذکر نام برخی از انبیاء

فضیلت برخی بر برخی دیگر

خداوند متعال می‌فرماید:

  «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ [بقره–۲۵۳]  بعضی از آن رسولان بر بعضی دیگر برتری دادیم، برخی از آنها، خدا با او سخن گفت، و بعضی را درجاتی برتر دادیم.

عبرت‌آموزی

قرآن زندگی بعضی از پیامبران را به جهت عبرت برای آیندگان نقل کرده است:

  لقد کان فی قصصهم عبرة لأولی الالباب [یوسف–۱۱۱]  . در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود».

تسلی خاطر پیامبر اسلام

قرآن برای تسلی خاطر پیامبر اسلام (صلی الله علیه) اشاره به وضع مشابه پیامبران پیشین می‌کند تا حضرت بداند که آنها نیز با چنین مشکلاتی روبرو بودند، اما صبر پیشه کردند و در نهایت پیروز گشتند[۱۲].

  و کلا نقص علیک من أنباء الرّسل ما نثبت به فؤادک و جاءک فی هذه الحق و موعظة و ذکری للمؤمنین [هود–120]  ؛ ما از هر یک از سرگذشت‌های انبیا برای تو بازگو کردیم تا به‌وسیله آن قلبت را آرامش بخشیم و اراده‌ات قوی گردد و در این اخبار و سرگذشت‌ها برای تو حق و برای مؤمنان موعظه و تذکر آمده است».

بیان هدف از بعثت رسل

قرآن با نقل زندگی برخی پیامبران درصدد بیان هدف اصلی از بعثت انبیا می‌باشد و این‌که آنها برای هدایت بشر و تکامل معنوی آنها آمده‌اند.

دلیل ذکر نشدن نام بقیه انبیا

کتاب تاریخ نبودن قرآن

قرآن یک کتاب تاریخی نیست. قرآن کتابی نیست که بخواهد زندگی همه انبیا را که در حقیقت تاریخ طول زندگی انسان است بیان کند و تعداد کتب آن شاید نزدیک به یک کتاب‌خانه کوچک باشد که با برنامه کتاب آسمانی مناسب نمی‌باشد.

برای عدم تکرار

تاریخ انبیا اکثرش تکراری است و اهل فن معتقدند اکثر تاریخ گذشتگان تکرار مکررات است و می‌دانیم که تکرار بدون دلیل با فصاحت در کلام منافات دارد؛ لذا قرآن از مجموع تاریخ انبیا بخش مهم علمی و تاریخی آن و عوامل عبرت‌آمیز آنها را که در زندگی این پیامبران لازم بود شناخته شود، نقل کرده است.

مجهول بودن اکثر نام‌ها برای عرب‌ها

دلیل دیگر مجهول بودن اکثر نام انبیا برای عرب‌های آن زمان است. انبیایی که تاریخ آنها نقل شده است، برای اعراب آن روز نوعاً شناخته شده بودند؛ ولی پیامبران دیگر برایشان ناشناس بودند؛ همین عامل عدم آشنایی، سبب خدشه‌دار شدن وحی بود که باعث انکار وحی می‌شد؛ بدین‌سان که مردم بگویند از کسانی سخن می‌گوید که کسی آن را نشنیده است. به همین دلیل به‌طور سربسته بدان‌ها اشاره شده است[۱۳].

عدم ترجیح برخی انبیا بر برخی دیگر

هیچ ترجیحی در میان انبیا نیست، تنها دلایل مذکور، علت تمایز و انتخاب شده است کما این‌که خود قرآن به این امر اشاره می‌کند:

  «لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون [بقره–۱۳۶]  ؛ ما هیچ فرقی میان احدی از آن‌ها (پیامبران) نمی‌گذاریم و در برابر فرمان الهی تسلیم هستیم». همین مضمون در دو آیه دیگر از قرآن آمده است[۱۴] [۱۵].

که تأکید می‌کند مؤمنان کسانی هستند که میان پیامبران الهی تفاوتی نمی‌گذارند و به تعلیمات همه آنها ایمان دارند، و این گواه روشنی است بر یگانگی اصول کلی تعلیمات آن‌ها[۱۶].

پانویس

  1. طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۷۵
  2. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۸ش، ج۱۲، ص۵۵
  3. طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۵۹
  4. مفید، عدم سهو النبی، ۱۴۱۳ق، ص۲۹و۳۰؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۸۷ش، ص۳۴
  5. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۲، ص۱۱۶
  6. مفید، عدم سهو النبی، ۱۴۱۳ق، ص۲۹و۳۰؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۸۷ش، ص۳۴
  7. سوره قصص، آیه ۱۶؛ سوره انبیاء، آیه۸۷؛ سوره طه، آیه۱۲۱
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۴۲، ۴۳
  9. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۳۱۵
  10. طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲، ج۷، ص۵۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۳
  11. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۶۰
  12. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، چاپ‌خانه امیرالمؤمنین، چ ۱۵، ۱۳۷۶ ه. ش، ج ۲۰، ص ۱۸۱
  13. محمد رشید رضا، تفسیر المنار، بیروت، دارالمعرفه، ج ۶، ص ۷۰
  14. بقره (۲)، آیه ۲۸۵.
  15. نساء (۴)، آیه ۱۵۲
  16. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، چاپ‌خانه امیرالمؤمنین، چ ۱۵، ۱۳۷۶ ه. ش، ج ۷، ص ۳۳۹