شعب ابی طالب

شعب ابی طالب

شِعْب ابی‌طالب درّه‌ای میان دو کوه ابوقبیس و خندمه در مکه است. رسول خدا(صلی الله علیه) در سال هفتم بعثت به همراه بنی‌هاشم و مسلمانان به سبب آزارهای مشرکان مکه به شعب پناه جستند و سه سال در محاصره اقتصادی و اجتماعی در این مکان به سر بردند. امام علی(علیه‌السلام) در نامه‌ای به معاویه به دشمنی قریش و محاصرۀ ۳ ساله شعب ابی‌طالب اشاره کرده است. قریشیان برای اینکه بنی‌هاشم دست از حمایت پیامبر(صلی الله علیه) بردارند و او را به قریش واگذارند، آنان را در شعب ابی‌طالب محاصره اقتصادی و اجتماعی کرده و عهدنامه‌ای نوشته و بسیاری از بزرگان قریش امضا کردند. این محاصره در سال هفتم هجری آغاز و سه سال طول کشید و سرانجام به نوشته اکثر مورخان به خاطر خورده‌شدن عهدنامه توسط موریانه محاصره نقص و به پایان رسید.

موقعیت جغرافیایی شعب ابی‌طالب

این شعب در شرق کعبه معظمه و میان کوه ابوقبیس و شعب ابن‌عامر قرار دارد [۱] و فاصله آن تا کعبه حدود دویست تا سیصد متر است.

عرب دامنه‌ها و وادیه‌های کوچک میان کوه را اصطلاحاً شعب می‌نامد. شهر مکه به دلیل داشتن تپه‌های فراوان، شعب‌های متعددی نیز در دامنه‌های تپه‌ها دارا بوده و هر شعب به نام طایفه ساکن آن نام‌گذاری شده است. شعب ابی‌طالب یکی از آنان است که در آغاز شعب ابی‌یوسف [۲] و پس از بعثت شعب ابی‌طالب نام گرفت و بعدها به شعب بنی‌هاشم و اکنون به شعب امام علی(علیه‌السلام) شهرت یافته است[۳].

چرایی محاصره شعب ابی‌طالب

ناکامی قریش در بازگرداندن مهاجران حبشه به مکه و خطر ایجاد پایگاهی خارج از قدرت سیاسی قریش در آنجا و نیز نفوذ رو به گسترش مسلمان در میان جوانان قریش، آنان را به اتخاذ راه حلی جدید کشاند و آن اندیشه قتل پیامبر(صلی الله علیه) بود[۴]. مشرکان از ابوطالب خواستند تا دو برابر دیه قتل آن حضرت را دریافت کند تا فردی غیر قریشی محمد(صلی الله علیه) را به قتل برساند[۵].

ابوطالب ـ‌ عموی پیامبر(صلی الله علیه) ‌ـ با شهامت و قاطعیت به این اقدام آنها اعتراض کرد و اشعاری مبنی بر حمایت از رسول خدا(صلی الله علیه) سرود[۶].

قریش به ناچار راهی دیگر در پیش گرفتند و تحریم اقتصادی ‌ـ‌ اجتماعی را بر یاران پیامبر ص تحمیل کردند تا دست از حمایت ایشان بردارند و او را به قریش واگذارند. ابو‌طالب پس از مشورت با پیامبر(صلی الله علیه) تصمیم گرفت برای سهولت در مراقبت از جان ایشان و حفظ تعصبات و همبستگی عشیره‌ای[۷] بنی‌هاشم و بنی‌مطلب را در شعب ابی‌طالب گرد آورد[۸].

از سوی دیگر چون قتل پیامبر(صلی الله علیه) بدون جلب رضایت حامیان او به معنای جاری‌ساختن خون در مکه بود [۹] مشرکان به ناچار پس از اجتماع در دارالندوه ـ ‌محل شورای قریش ‌ـ تصمیم گرفتند، بنی‌هاشم و بنی‌مطلب را در محاصره کامل اقتصادی‌ ـ ‌اجتماعی قرار دهند تا شاید بدین‌وسیله آنان را به تسلیم پیامبر(صلی الله علیه) به قریش مجبور کنند؛ [۱۰] زیرا مکیان، قدرت سیاسی متمرکزی نداشتند و هر عشیره به طور جداگانه، زعامت سیاسی‌ ـ ‌اقتصادی ‌ـ ‌اجتماعی خویش را در اختیار داشت؛ بنابراین قطع روابط اقتصادی‌ ـ‌ اجتماعی، نهایت اعمال قدرت آنان برای تحت فشار قرار دادن بنی‌هاشم بود. در جریان محاصره شعب، همه بنی‌هاشم و بنی‌مطلب به جز ابوجهل، [16] ابولهب و ابوسفیان بن حارث[۱۱] حضور داشتند.

زمان و مدت محاصره

شروع محاصره از اوایل محرم سال هفتم هجری بنا بر قول مشهور به مدت سه سال ذکر شده است[۱۲].

مزایای محاصره در شعب ابی‌طالب

  1. از بروز شکاف میان بنی‌هاشم در حمایت از پیامبر(صلی الله علیه) بر اثر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و عاطفی مشرکان مکه بر مشرکان بنی‌هاشم جلوگیری شد[۱۳].
  2. حفاظت مستمر از جان پیامبر(صلی الله علیه) که در جریان زندگی عادی در مکه میسر نبود[۱۴].
  3. حفظ تعصبات و همبستگی عشیره‌ای؛ زیرا تجمع همه بنی‌هاشم در شعب، عواطف خاندان‌های وابسته به بنی‌هاشم را علیه اشراف قریش تحریک می‌کرد و مانع تن‌دادن آنان به سیاست‌های خشونت‌بار علیه بنی‌هاشم می‌شد.
  4. حضور بنی‌هاشم در کنار پیامبر(صلی الله علیه) سبب نفوذ و آشنایی بیشتر آنان با محتوای اسلام می‌شد. [۱۵]
  5. فشارهای مالی، تشنگی و گرسنگی فرزندان و زنان بنی‌هاشم باعث بروز شکاف بیشتر میان مکیان در اتخاذ سیاست‌های خشونت‌آمیز علیه بنی‌هاشم و دست‌برداشتن از این‌گونه اقدام‌ها می‌شد[۱۶].

نامه امام علی به معاویه

به روایت نصر بن مزاحم، حضرت علی(علیه‌السلام) در مورد ظلم و ستم قریش در شعب ابی‌طالب به پیامبر(صلی الله علیه) و مسلمانان، چنین به معاویه نوشت:

«خویشان ما (قبیلۀ قریش) بر این شدند که پیامبر ما را بکشند و نسل ما را براندازند. دربارۀ ما تصمیم گرفتند و ستم‌ها رواداشتند. خواروبار از ما قطع کردند و آب گوارا از ما بازگرفتند و ما را در جایگاه بیم و هراس نشاندند و جاسوس‌ها بر ما گماشتند و ما را ناچار ساختند تا در میان کوهی ناهموار پناه جوییم و بدین اکتفا نکرده جنگ علیه ما افروختند و پیمان‌نامه در میان خود علیه ما نوشتند بدین مضمون که با ما هم خوراک نشوند و با ما آب ننوشند و با ما وصلت و ازدواج نکنند و خرید و فروش ننمایند و از آنان در امان نباشیم تا اینکه محمد(صلی الله علیه) را در اختیار آنان نهیم تا اینکه وی را بکشند و جسدش را مثله[قطعه قطعه] کنند.

جز در موسم حج و عمره ما بنی‌هاشم از امنیت برخوردار نبودیم. اما مشیت خداوند دربارۀ ما چنین قرار گرفت که ما با تمام وجود از آن حضرت دفاع کنیم. و پروانه وار شمع وجودش را طواف نماییم و با شمشیرهای خود شب و روز از او حمایت کنیم. مومنانمان به انگیزۀ نیل به پاداش پروردگار و کافرانمان به منظور دفاع از حریم قوم و تبار از وجود مقدس وی حمایت می‌کردند[۱۷]

پانویس

  1. ارزقی، ابی‌الولید محمد بن عبدالله؛ اخبار مکه، قم، انتشارات الشریف الرضی، 1411ق، چاپ اول، ج2، ص165
  2. ارزقی، ابی‌الولید محمد بن عبدالله؛ اخبار مکه، قم، انتشارات الشریف الرضی، 1411ق، چاپ اول، ج2،ص233 و 265
  3. ارزقی، ابی‌الولید محمد بن عبدالله؛ اخبار مکه، قم، انتشارات الشریف الرضی، 1411ق، چاپ اول، ج2،ص232
  4. حلبی شافعی، علی بن برهان الدین؛ السیرة الحلبیه، زینی دحلان، سید احمد؛ بیروت، المکتبة الاسلامیه، بی‌تا، ج1، ص336
  5. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش، ج6، ص336
  6. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش، ج6،ص388
  7. زرگری‌نژاد، غلامحسین؛ تاریخ صدر اسلام، تهران، انتشارات سمت، 1378ش، چاپ اول، ص281
  8. ابن شهر‌آشوب؛ مناقب آل ابی‌طالب، قم، المطبعه العلمیه، بی‌تا، ج1، ص63
  9. زرگری‌نژاد، غلامحسین؛ تاریخ صدر اسلام، تهران، انتشارات سمت، 1378ش، چاپ اول، ص297
  10. یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، پیشین، ج1، ص336
  11. ابن‌‌هشام؛ سیره ابن‌هشام، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دار احیاء و التراث العربی، 1985م، ج1، ص351
  12. بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد حمیدالله، قاهره، دار المعارف، بی‌تا، چاپ سوم، ج1،ص236
  13. زرگری‌نژاد، غلامحسین؛ تاریخ صدر اسلام، تهران، انتشارات سمت، 1378ش، چاپ اول، ص281
  14. بیهقی، ابی‌بکر احمد بن حسین ج2، ص312
  15. مزمل، 1ـ 5
  16. زرگری‌نژاد، غلامحسین، تاریخ صدر اسلام، ص۲۸۲-۲۸۴ (اقتباس)، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸ش، چاپ اول
  17. شوشتری، بهج الصباغه، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۳۵۵