محمد مهدی آصفی
محمد مهدی آصفی در یک خانواده روحانى در نجف اشرف متولد شد. پدر او مرحوم آیتالله شیخ على محمد آصفى بروجردی (ره) از علماء و فقهاى نجف بود. مادر او دختر فقیه بزرگوار مرحوم آیتالله شیخ محمد تقى بروجردى است. ایشان از دوران نوجوانى با حوزه علمیه ارتباط پیدا کرد و پس از گذراندن مقدمات دروس علوم دینى، وارد مقطع سطح حوزه علمیه شد و از استادان بنامى استفاده برد، همچون آیات عظام شیخ مجتبى لنکرانى (درس فقه) شیخ صدرا بادکوبى (درس اصول)، سرابى (تفسیر)، شیخ محمد رضا مظفر(منطق)، شیخ عبدالمنعم فرتوسى (بلاغت و معانى و بیان). او همگام با دروس حوزوى، درسهاى دانشگاهى را تا مقطع فوق لیسانس دانشگاه بغداد در رشته معارف اسلامى ادامه داد.
محمد مهدی آصفی | |
---|---|
نام کامل | محمد مهدی آصفی |
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | ۱۳۱۶ خورشیدی |
محل تولد | عراق، نجف |
روز درگذشت | ۱۶ شعبان، ۱۴۳۶ق. |
محل درگذشت | عراق |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
آثار |
|
فعالیتها | شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت، موسسه خیریه امام باقر |
وبگاه | www.alasefi.com |
استادان گرانقدرى که او در مرحله عالى حوزه یعنى درس خارج از آنها بهره جست عبارتند از: آیات عظام میرزا باقر زنجانى، شیخ حسین حلّى، سید محسن حکیم، امام خمینى و ابوالقاسم خویى (رحمة الله علیهم). وى داراى تألیفات زیادى از جمله «ملکیة الارض فى الاسلام» است که در نجف نوشت و سى سال پیش آیتالله شیخ مرتضى آل یاسین و آیتالله میرزا هاشم آملى با استناد به این کتاب، به وى اجازه اجتهاد دادند.
از خدمات فرهنگى، سیاسى و اجتماعى او عبارتند از: تا چندى پیش حدود سى سال در کادر رهبرى حزب الدعوه عراق بود. مؤسسه خیریه امام باقر(علیهالسلام) را تأسیس کرد که تقریباً 6700 خانواده پناهنده عراقى و افغانى را در بیش از 33 نقطه از جمهورى اسلامى ایران سرویس دهى مى کند. ایجاد مجتمعهاى مسکونى (حدود 110 واحد مسکونى) براى ایتام در قم و 220 واحد مسکونى براى کمکهاى مادى و معنوى به مؤمنین در داخل عراق و داخل کشور افغانستان.
تولد
محمدمهدی آصفی در سال ۱۳۱۶ هجری شمسی در آغوش خانوادهای مذهبی در شهر نجف اشرف به دنیا آمد. پدر ایشان «آیتالله علی محمد بروجردی آصفی» از علمای نجف و مادرش دختر «شیخ محمد تقی بروجردی» بود که هر دو از عالمان حوزه علمیه نجف به شمار میآمدند.
تحصیلات در حوزه و دانشگاه
او از کودکی به دروس حوزوی علاقه زیادی داشت و در اوان نوجوانی وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد.
مباحث ادبیات عرب را از «عبدالمنعم فرطوسی» آموخت و برای فراگیری منطق به نزد «محمدرضا مظفر» رفت. سپس اصول فقه را در نزد «صدرا بادکوبه ای»، فقه را در نزد «مجتبی لنکرانی» و تفسیر را نزد «سرابی» فراگرفت.
وی دروس سطح عالی و سپس خارج فقه و اصول نزد حضرات آیات، سید اسدالله مدنی، سید ابوالقاسم خوئی، امام خمینی، سید عبدالله شیرازی، حسین حلی، میرزا باقر زنجانی، سید محسن حکیم، مرتضی آل یاسین، سید محمد روحانی، میرزا هاشم آملی و مسلم ملکوتی تلمذ کرد و اجازه اجتهاد خود را از آیتالله میرزا هاشم آملی و شیخ مرتضی آل یاسین دریافت نمود.
علامه طباطبایی نیز از بزرگانی بود که آیتالله آصفی از محضر او بهره برد.
ایشان همگام با دروس حوزوی، درسهای دانشگاهی را تا مقطع فوق لیسانس در رشته معارف اسلامی دانشگاه بغداد ادامه داد.
عضویت در حزب الدعوه
با تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة از سوی آیتالله شهید سید محمدباقر صدر محمدمهدی آصفی به آن پیوست و از اعضای رهبری کل (القیادة العامة) آن شد.
اخراج از عراق
حکومت صدام در دهههای چهل و پنجاه، نسبت به ایرانیان مقیم عراق سختگیری میکرد و بسیاری از «عراقیهای ایرانی الاصل» را از این کشور اخراج نمود.
آیتالله آصفی نیز از گزند این حادثه در امان نماند و در سال ۱۳۴۹ (ه. ش.) به دستور دولت عراق اخراج شد و سالها در ایران و کویت زندگی کرد.
همگامی با انقلاب امام خمینی
در پاییز سال ۱۳۵۷ ه. ش. (اکتبر ۱۹۷۸م.) حزب الدعوة طی بیانیهای حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد و محمدمهدی آصفی به نمایندگی از این حزب به پاریس رفت و ضمن دیدار با امام خمینی(ره) پشتیبانی حزب از ایشان را به اطلاع وی رساند.
با به قدرت رسیدن صدام حسین در عراق در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ ه. ش/ ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹، روند سرکوب حزب شدت گرفت و واکنش حزب در پیش گرفتن مبارزۀ مسلحانه بود. رژیم صدام اعضای حزب را دستگیر و صدها تن از آنان را پس از محاکمههای فرمایشی اعدام کرد. در چنین اوضاعی، حزب الدعوة مرکز فعالیت خود را به ایران منتقل کرد و محمدمهدی آصفی در تابستان ۱۳۵۸ ه. ش/ ۱۹۷۹ به ایران آمد.
حضور در جبهههای جنگ تحمیلی
با آغاز حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به ایران و تشکیل سپاه بدر از سوی مجاهدان عراقی، آیتالله آصفی در کنار این رزمندگان حضور داشت. ایشان تا آخرین روزهای عمرش به مجاهدین در میدانهای نبرد ضد داعش سر میزد.
عضویت در مجمع جهانی اهل بیت
آیتالله محمدمهدی آصفی از ابتدای تاسیس مجمع جهانی اهلبیت، عضو شورای عالی این سازمان جهانی بود.
وی همچنین از سال ۱۳۸۱ تا ابتدای سال ۱۳۸۳ ه. ش. دبیرکلی مجمع را بر عهده داشت.
آیتالله اصفی تا زمان وفات، رئیس مجمع محلی اهلبیت در عراق نیز بود که فعالیت صدها مبلغ مذهبی و رسیدگی به امور کتابخانههاو مراکز دینی را نظارت میکند.
فعالیتهای خیریه
یکی از مهمترین جلوههای حیات علامه آصفی، تلاش وی در امور خیریه بود.
تأسیس و اداره موسسه خیریه امام باقر یکی از این اقدامات ایشان در این زمینه است که تقریباً 7500 خانواده بی بضاعت عراقی و افغانی را در بیش از ۳۳ نقطه از ایران سرپرستی میکرد.
ایجاد مجتمعهای مسکونی (حدود ۱۱۰ واحد مسکونی) برای ایتام در قم و ۲۲۰ واحد مسکونی برای کمکهای مادی و معنوی به مومنین در داخل عراق و داخل کشور افغانستان از دیگر فعالیتهای این موسسه است.
زهد کمنظیر
زهد آیتالله آصفی و دوری وی از زخارف دنیوی، آنچنان کمنظیر است که به «ضرب المثل» تبدیل شده است. آیتالله عاصفی با کمال زهد، زندگی خود را گذراند. منزل ایشان در قم و نجف اشرف مظهر کاملی از زهد است و از سطح معمولی طلبهها هم به مراتب پایینتر بود. در حالی که میلیاردها تومان پول از طرف خیرین در اختیار ایشان بود، اما ذرهای برای خودش مصرف نکرد. در طی سالهایی که ایشان دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(علیهالسلام) بود هیچ وقت از غذای مجمع استفاده نکرد و از منزل غذا میآورد یا پول شخصی میداد تا از بیرون غذا تهیه کنند.
بازگشت به عراق
آیتالله آصفی پس از سقوط رژیم بعثی صدام حسین به عراق بازگشت و در حوزه علمیه نجف اشرف به فعالیتهای علمی مشغول شد. وی همچنین به عنوان «نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی در نجف اشرف» نیز انجام وظیفه میکرد.
آثار علمی
برخی از کتابهای ایشان به شرح زیر است:
- ملکیة الارض فی الاسلام
- فی رحاب القرآن
- در آینه وحی (ترجمه کتاب بالادر چهارده جلد)
- الاجتهاد والتقلید و سلطات الفقیه و صلاحیاته
- الاصر و الاغلال
- الامة الواحدة والموقف من الفتنه الطائفیة
- الانتظار الموجه
- التحدیات المعاصره و مشروع المواجهة الاسلامیة
- الجسور الثلاثه، قصه الغاره الحضاریه علی العالم الاسلامی
- الدعاء عند اهل البیت علیهمالسلام
- الکلمة الطیبة فی القرآن
- فی رحاب عاشوراء
- مشروع الوحده الاسلامیه ثقافیا و سیاسیا
- ولایة الامر؛ دراسة فقهیة مقارنة
بیشتر آثار ایشان به زبان عربی است و برخی از آنها به زبانهای دیگر از جمله انگلیسی، فارسی و اردو ترجمه شده است.
زندگینامه آیتالله آصفی از زبان خودش
نظام درسی حوزه نجف اشرف
در آن زمان طلاب در حاشیه دروس تخصصی، درسهای دیگری را هم میخواندند که شامل علم فلک و علم عروض و قافیه و هندسه استدلالی مسطح و از این قبیل درسها بود. بنده هم از همان زمان درمورد متون ادبیات عربی و فارسی بسیار کار کردم. در آن زمان ملک الشعرای بهار بسیاری از این متون را در کتاب سبک شناسی مورد بررسی قرار داده بود. این کتاب در دانشگاه به عنوان یکی از منابع در دوره دکتری تدریس میشد. بنده از همان زمان به مراحل مختلف تقدم و پیشرفت تکاملی نثر فارسی عنایت داشتم. یکی از علاقهمندیهای من کتابهای ادبی است و در این زمینه منابع ادبیات عربی و فارسی را هم زیاد دیدهام.
ورود به تشکیلات حزب الدعوه
یک سال بعد از آمدن عبدالکریم قاسم، با دعوت مرحوم آیتالله سیدمرتضی عسگری وارد حزب الدعوه شدم و در تمامی مدتی نیز که در حزب بودم در کادر رهبری قرار داشتم و اصلامراحل مقدماتی را نگذراندم. بنده به مدت 15سال سخن گوی حزب بودم و بعد از آن اختلاف نظرهایی پیش آمد که از حزب بیرون آمدم. آن زمان هیئت رهبری را آقایان نوری مالکی و دکتر حیدر باقی و آیتالله سیدکاظم حائری و عدهای دیگر بر عهده داشتند که امروزه هم در خط مقدم تشکیلات حکومتی عراق هستند. این آقایان به مدت 4 سال در تشکیلات رهبری حزب بودند که بعد از هر 4سال تعویض میشدند، اما بنده همواره ثابت بودم تا این که اختلاف نظری با حزب الدعوه پیدا کردم و با دوستی و محبت از حزب جدا شدم. البته هنوز هم با این آقایان در ارتباط و دوستی هستم و گاهی با بنده هم مشورت میکنند و مشکلی در زمینه روابط شخصی با ایشان نداشته و ندارم.
دلایل حضور در ایران
بنده در آن زمان فقط تابستانها به ایران میآمدم و همواره در نجف بودم. چهار سال بعد از روی کار آمدن حزب بعث، مورد تهدید حزب قرار گرفتم و در حدود 7 ماه زندگی مخفیانه داشتم. اما خداوند بنده را از گذرگاههای خطرناکی عبور داد و توانستم به کمک دوستان و مادرم با لباس مبدل به سوریه بروم و از آنجا هم به ایران رفتم. در آن دوره برای مدتی در حدود سه سال در ایران بودم و پای درس آیتالله گلپایگانی و میرزا هاشم آملی نشستم و در اواخر آن دوره خودم هم درس خارج فقه و اصول را میگفتم. سپس به کویت رفتم و مدت 7 سال را در آنجا بودم. در آن جا مسجدی را اداره میکردم و کارهای اجتماعی و فرهنگی داشتم و با دانشگاهیان در تماس بودم. پس از این دوره هفت ساله مجددا به ایران بازگشتم و کارهای علمی خود را شروع کردم و درس خارج فقه و اصول را ادامه دادم و ابواب مختلفی از فقه همچون اجاره، قضا، بیع، قواعد فقهی، اجتهاد و تقلید را برای طلاب تدریس کردم.
دیدگاههای سیاسی و مبارزاتی
یکی از کارهای مهم بنده مبارزه با بعثیها و شرکت در مصاحبهها و مناظرههای رادیو و تلویزیونی بود و از این طریق به اقدام علیه سران حزب بعث میپرداختم. بعد از سقوط رژیم هم چند مدتی ایران بودم تا این که آیتالله سید محمدباقرحکیم به شهادت رسید. پس از شهادت ایشان بار دیگر به عراق بازگشتم و فعالیتها و اقدامات فرهنگی را آغاز کردم که در راستای فرهنگ سازی سیاسی بود. هدف از این فعالیتها این بود که درخصوص انتخابات و پیش آمدهایی که برای نظام عراق رخ میدهد، مردم را نسبت به امور روشن کنم و به آنها بگویم که آمریکا هیچ وقت دوست هیچ ملتی نمیشود و همیشه در تاریخ دشمن مستضعفان بوده و خواهد بود. در این دوره هم کتاب مینوشتم و هم سخنرانی و تدریس خارج فقه و اصول را داشتم اما چون توانایی ادامه کار را نداشتم، تدریس را ترک کردم. زیرا معتقد بودم که کارهای اولای دیگری هست که مقدم بر تدریس هستند و باید به آنها مشغول شوم.
تأسیس مؤسسه خیریه امام باقر
بعد از بازگشت از کویت در قم موسسه خیریه امام باقر(علیهالسلام) را تاسیس کردیم که وظیفه کمک رسانی به ایتام عراقی و زنان بیوه را بر عهده داشت. زیرا حدود 7 هزار و 500 خانواده عراقی در ایران بودند که در استانهای مختلف ایران بودند و ما به آنها شهریه میدادیم و کمک میکردیم. زمانی هم که به عراق بازگشتیم باز هم این موسسه را در نجف تاسیس کردیم و الان هم حدود 7 هزار خانواده را در استانهای مختلف عراق تحت پوشش این موسسه هستند.
آثار و تألیفات
یک دوره 14 جلدی تفسیر موضوعی قرآن دارم که تاکنون 4 بار چاپ شده و به زبان فارسی هم موجود است. هم چنین حدود 3 سال است که در کار چاپ کتب جیبی هستیم که تاکنون 130 شماره از این کتابها چاپ شده است. مولفات بنده درخصوص فقه و مسائل قرآنی و فرهنگ اسلامی است که به 170 الی 180 عنوان میرسد.