جنبش‌های اسلامی پاکستان (مقاله)

نسخهٔ تاریخ ‏۱ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۰ توسط Ahmadabolhoseyni (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «پاکستان، کشوری است که از زمان استقلال تا کنون، با روند رو به رشد بنیادگرایی ا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پاکستان، کشوری است که از زمان استقلال تا کنون، با روند رو به رشد بنیادگرایی اسلامی و اختلافات مذهبی و فرقه ای روبه رو بوده است. این مسأله سبب شده که استعمارگران از مذهب به عنوان عامل تفرقه، سوء استفاده نمایند. آنان در این راستا همواره سعی کرده اند که شیعیان را از حقوق حقه شان محروم کنند؛ از این رو، شیعیان پاکستان بیش از هر چیز دیگر ضرورت یک نهاد سیاسی را که بتواند از حقوق مذهبی، سیاسی و اجتماعی آنها دفاع کند، احساس کردند. با درک این نیاز در جامعه شیعیان پاکستان بود که نهادها و تشکل هایی سیاسی؛ «اداره تحفظ حقوق شیعه پاکستان»، «سازمان نگهبانی از حقوق شیعیان پاکستان» و «آل پاکستان شیعه کانفرانس»، برای رسیدگی به وضع شیعیان این کشور به وجود آمدند.

جنبش اسلامی پاکستانی


پاکستان از کشورهایی است که در شبه قاره هند قرار دارد. این کشور در سال 1947 استقلال خود را از هند به دست آورد و جای خود را در جغرافیایی سیاسی کشورها باز نمود و به عنوان یک کشور مستقل درآمد. حزب «مسلم لیگ» پاکستان برای کسب استقلال این کشور، مبارزات زیادی انجام داد و سرانجام موفق شد 55 سال پیش، دولت مستقل پاکستان را تأسیس و سال ها بر آن حکومت کند. آخرین رهبر این حزب، «نواز شریف» بود که در 12 اکتبر 1999، در یک کودتای نظامی توسط رییس ستاد ارتش، «ژنرال پرویز مشرف» برکنار شد.

نهضت اسلامی شیعیان پاکستان


پاکستان، کشوری است که از زمان استقلال تا کنون، با روند رو به رشد بنیادگرایی اسلامی و اختلافات مذهبی و فرقه‌ای روبه رو بوده است. این مسأله سبب شده که استعمارگران از مذهب به عنوان عامل تفرقه، سوء استفاده نمایند. آنان در این راستا همواره سعی کرده اند که شیعیان را از حقوق حقه شان محروم کنند؛ از این رو، شیعیان پاکستان بیش از هر چیز دیگر ضرورت یک نهاد سیاسی را که بتواند از حقوق مذهبی، سیاسی و اجتماعی آنها دفاع کند، احساس کردند. با درک این نیاز در جامعه شیعیان پاکستان بود که نهادها و تشکل هایی سیاسی؛ «اداره تحفظ حقوق شیعه پاکستان»، «سازمان نگهبانی از حقوق شیعیان پاکستان» و «آل پاکستان شیعه کانفرانس»، برای رسیدگی به وضع شیعیان این کشور به وجود آمدند. متأسفانه این سازمان ها به دلیل نداشتن رهبری واحد، نتوانستند اهداف و خواسته های شیعیان را برآورده نمایند و به همین دلیل دچار تفرقه گردیده و از هم پاشیدند.
پس از کودتای 5 ژوئیه 1977 «ضیاء الحق»، علیه دولت مردمی «ذوالفقار علی بوتو»، نظامیان قدرت را به دست گرفتند. با روی کار آمدن حکومت نظامی «ضیاء الحق» در پاکستان، بر جو اختناق و خفقان موجود در کشور افزوده شد. افزون بر این «ضیاء الحق» سعی می کرد که زیر پرچم اسلام به خواسته های نامشروع خود جامه عمل بپوشاند. برای رسیدن به این هدف «شورای ایدئولوژی اسلامی» دوباره تشکیل شد و «مفتی جعفر حسین» به عنوان نماینده شیعیان به عضویت آن درآمد. ولی ماهیت واقعی این شورا به زودی معلوم شد و «مفتی جعفر حسین» در سال 1358 در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام داشت: «من به عنوان مفتی جعفری در شورای ایدئولوژی کتبا و در اجلاس کابینه فدرال صریحا موضوع ملت شیعه را طرح کرده بودم، ولی به آن ترتیب اثر داده نشد.»
«ضیاء الحق» که عامل استکبار جهانی به شمار می رفت، به این اعتراض ها اعتنایی نمی کرد. او نمی خواست حکومت اسلامی را در پاکستان پیاده کند، بلکه می خواست با شعار اسلام خواهی؛ با حاد نمودن مسایل قومی، مذهبی و منطقه ای، بذر نفاق و اختلاف را در بین ملت پاکستان بپاشد، تا از این راه بر حکومت خود تداوم و استمرار بخشیده و قدرت نظامیان بر این کشور را حفظ کند. همچنین «ضیاء الحق» می خواست با ایجاد محدودیت و فشار بر شیعیان، از برپایی یک انقلاب اسلامی شبیه ایران، در پاکستان جلوگیری کند. فشارهای روزافزون حکومت نظامیان از یک سو و پیروزی انقلاب اسلامی ایران از سوی دیگر، باعث شد که شیعیان پاکستان «نهضت اجرای فقه جعفری» را در سال 1358 پایه گذاری نمایند. در آغاز، رهبری آن به عهده «مفتی جعفر حسین» که یک عالم پارسا و پرهیزگار بود قرار داشت. وی اقدامات مؤثری را برای هماهنگی شیعیان و علمای پاکستان انجام داد و فعالیت های سیاسی اش را نیز در چارچوب قانون، برای تحقق مهم ترین اهداف و خواسته های «نهضت اجرای فقه جعفری» دنبال کرد که عبارت بودند از:
1. مستثنا بودن شیعیان از پرداخت زکات و عشره؛
2. حفظ و حراست عزاداری سیدالشهداء علیه السلام و عدم مزاحمت در مقابل عزاداری؛
3. مستثنا بودن راهپیمایی های عزاداری از موافقت نامه های وزارت کشور؛
4. تعلیم کتب آموزشی شیعه در مدارس (شیعه) و مراعات فقه تشیع در قوانین حکومتی در صورت عملی شدن نظام اسلامی در کشور.
«ضیاء الحق» نسبت به این تقاضاها کاملاً بی توجه بود و می خواست به وسیله زور و سلطه نظامی، فریادهای آزادی خواهی را در نطفه خفه کند. او برای وارد آوردن ضربه بیشتر بر شیعیان، در تاریخ 10 اردیبهشت 1357 سیستم آموزش دینی جداگانه (شیعه و سنی) را که پیش تر اعمال می شد، لغو کرد و آموزش مختلط را جای گزین نمود.
وقتی رهبران نهضت اسلامی شیعیان پاکستان، از رسیدن به خواسته های خود از راه های قانونی و آشتی جویانه، ناامید شدند، دست به تظاهرات و اعتراض های عمومی زدند. در یکی از تجمع های بزرگ که در اسلام آباد و در 14 تیرماه 1359 (5 جولای 1980) برگزار شد، برخی ادارات دولتی سه روز در محاصره قرار داشتند. در طی این محاصره، نابسامانی هایی در نظام اداری پیش آمد و شیعیان معترض موفق شدند که توجه جهانیان را به وضعیت خفقان آوری که در پاکستان وجود داشت، جلب نمایند. این حرکت شیعیان که با رهبری نهضت اجرای فقه جعفریه صورت گرفت و نشان دهنده یکپارچگی شیعیان بود، دولت «ضیاء الحق» را با خطر جدی روبه رو کرد؛ از این رو، دولت مجبور شد با «مفتی جعفر حسین» و برخی دیگر از رهبران وارد مذاکره شود و معاهده ای را امضا نماید. «در آن معاهده نوشته شده بود قوانینی را که با فقه جعفریه منافات دارد ترمیم خواهیم کرد و قوانینی که در آینده می خواهیم برای شیعه ها وضع کنیم فقه جعفریه را لحاظ می کنیم. بعد طبق این معاهده شیعه ها را از زکات استثنا کردند.»
بعد از درگذشت «مفتی جعفر حسین» در سال 1362 (1983 م) شورای عالی نهضت فقه اجرای جعفریه، «علامه سید عارف حسین الحسینی» را به رهبری نهضت برگزید. با قرار گرفتن «عارف حسین الحسینی» در مقام رهبری شیعیان در 21 بهمن 1363 (10 فوریه 1984 م)، فصلی جدید از جنبش شیعیان پاکستان آغاز می گردد، زیرا جنبش شیعیان از همان ابتدا با مشکلات فراوانی روبه رو بود که از آن جمله می توان به اهمیت ندادن دولت به خواسته های آنان، جهل و بی سوادی، فقر اقتصادی، وجود افکار انحرافی که دین از سیاست جداست و جامعه را باید امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف اصلاح کند، توطئه و اختلاف اندازی دشمنان تشیع اشاره کرد.
با رهبری «سید عارف حسین الحسینی»، در روند نهضت شیعیان پاکستان تغییرات اساسی به وجود آمد و نهضت اجرای فقه جعفری، به یک جریان سیاسی پر تحرک تبدیل شد. «عارف حسین الحسینی» در ابتدا سعی نمود با گرد هم آوردن تمام نیروهای فکری و فرهنگی شیعیان، یکپارچگی آنان را مستحکم نماید. همچنین ایشان، مواد جدیدی را در اساسنامه «نهضت اجرای فقه جعفریه» گنجاند که برای دولت و سیاست مداران پاکستان خوش آیند نبود. از جمله آن موارد، اعلام جهاد مسلحانه با استکبار جهانی و قیام برای تحقق بخشیدن به انقلاب جهانی اسلام و قیام برای رهایی از استثمار اقتصادی و برپایی یک نظام اقتصادی عادلانه در کشور بود.
بعد از تصویب منشور جدید، نهضت به طور رسمی اعلام نمود که در انتخابات آینده به عنوان یک حزب سیاسی شرکت می کند. وجود یک چنین رهبر آگاه و بیداری در جامعه پاکستان، برای عوامل استکبار قابل تحمل نبود؛ از این رو، در یک اقدام ناجوان مردانه و در صبحگاه روز جمعه 14 مرداد 1367 (15 اوت 1988 م) ایشان را به شهادت رساندند. سران نهضت بعد از چهل روز، «علامه سید ساجد علی نقوی» را به عنوان رهبر جدید نهضت برگزیدند و هم اکنون نیز ایشان رهبری شیعیان پاکستان را بر عهده دارد.

نقش مودودی در احیای نهضت اهل سنت پاکستان


«مولانا مودودی»، یکی از شخصیت های متفکر اسلامی در شبه قاره هند است که در زنده نگه داشتن تفکر اسلامی و نهضت اهل سنت جامعه پاکستان، سهم عمده ای داشت. فعالیت های اصلاح گرانه او به سال های پیش از استقلال پاکستان و به ویژه سال های 1925 تا 1931 برمی گردد او در آن زمان به عنوان یک شخصیت علمی، فرهنگی و اسلامی، در مجامع فکری و فرهنگی شبه قاره تأثیرگذار بود و قلم می زد. «مودودی» که داعیه تحول فکری و فرهنگی مسلمانان شبه قاره را داشت، بسیار زود طرفدارانی را به سوی خود جلب کرد. سرانجام «مودودی» برای تبلیغ و ترویج احکام اسلامی، تربیت افراد صالح و مبارزه با خرافات و فساد و بی بندوباری در شبه قاره، «حزب جماعت اسلامی» را در 26 اوت 1941 پایه گذاری کرد.
«جماعت اسلامی» در آغاز، فعالیت های خود را محدود به تبلیغات امور دینی کرده بود و برای همین در نهضت استقلال طلبانه مسلمانان شبه قاره، سهمی نداشت؛ ولی بعد از سال 1947، «مودودی» به عنوان رهبر «جماعت اسلامی» از آن پشتیبانی کرد و تلاش های زیادی را برای اصول گرایی و اسلامی کردن پاکستان انجام داد و رابطه نزدیکی با علما و مقامات دینی برقرار نمود.
این در حالی بود که اسلام گرایان دیگر چون «سید قطب» و «حسن النبأ» در مصر و «نواب صفوی» در ایران از سوی علما و مجامع دینی به عنوان افراد افراطی، مورد بی مهری قرار داشتند، ولی «ابوالاعلی مودودی» در پاکستان به خاطر از خودگذشتگی و سخت کوشی هایش مورد احترام بود. با وجودی که «مودودی»، از ابتدا عالم دین نبود و بیشتر شخصیتی فرهنگی داشته است، ولی در اثر مطالعه در متون اسلامی، بعدها دیدگاه های اسلامی و دینی اش بر مجامع علمی و دینی شبه قاره مسلط گردید.
بعد از «اینکه جماعت اسلامی» در سال 1957 به طور رسمی وارد فعالیت های سیاسی شد، به عنوان قدرتمندترین و منظم ترین حزب سیاسی در پاکستان ظاهر گردید و با حکومت «ضیاء الحق» رابطه نزدیکی داشت. این حزب از حکومت «نواز شریف» در ابتدا پشتیبانی نمود، ولی در اواخر، جزو منتقدان او قرار گرفت و برای سرنگونی حکومت «نواز شریف» و ایجاد انقلاب اسلامی راهپیمایی های زنجیره ای را راه اندازی کرد.