جنبش اسلامی سودان

در میان جنبش‌های اسلامی سودان، «حزب امت»، «جبهه الاسلامی» و «اخوان المسلمین» به عنوان احزاب عمده سیاسی ـ اسلامی سودان نقش اصلی را در بیداری امت اسلامی ایفا کردند. «علی عثمان محمد طه» یکی از رهبران برجسته جبهه اسلامی است که در طی سالیان گذشته تلاش های زیادی را برای برقراری نظامی اسلامی در سودان انجام داد. وی از آغاز دهه هفتاد به مخالفت با رژیم حاکم بر سودان پرداخت و بیشترین تلاش را در ژوئن 1989، انجام داد. «گفته می شود که وی فرماندهی نیروهای مسلح طرفدار ژنرال «عمر البشیر» را بر عهده داشته است. همچنین وی نقش مهمی در تحول رابطه میان جبهه اسلامی و نظام جدید سودان داشته و به عنوان مرد قدرتمند و با نفوذ در رهبری جبهه اسلامی مطرح است.»

جنبش اسلامی سودان


سودان، بزرگ ترین کشور افریقا و حتی جهان اسلام است که یک قسمت از آن در شمال شرق افریقا و قسمت زیادی از آن در صحرای مرکزی افریقا قرار دارد. این کشور به دلیل قرار گرفتن در کنار دریای سرخ و وجود رودخانه نیل در آن، از موقعیت تاریخی و راهبردی برخوردار است.
هشتاد درصد جمعیت 32 میلیون نفری سودان (در سال 1997) از نژاد «سامی» (عرب) و 20 درصد دیگر از نژادهای، «دینکا»، «نوبه»، «بجا» و «نوئر» هستند. اسلام در قرن نهم هجری (پانزدهم میلادی)، با تصرف بخش هایی از خاک سودان به دست لشکریان اسلام، به این سرزمین راه پیدا کرد. هم اکنون 7/74 درصد ساکنان سودان مسلمان و بقیه مسیحی و بت پرست هستند.[۱]

جنبش مهدی سودانی


تاریخچه جنبش مهدی سودانی


تاریخ جنبش مهدی سودانی به سال های 1820 ـ 1824 برمی گردد که سودان مورد تجاوز نظامی مصریان قرار گرفت. هدف از حمله «محمدعلی پاشا» به سودان، این بود که بر منابع طبیعی و اقتصادی این کشور چیره شود. مصریان بعد از وارد شدن به سودان افزون بر در اختیار گرفتن ثروت های ملی و وضع مالیات های سنگین بر مردم، برده گیری و تجارت آن به اروپا را آغاز کردند. این وضعیت برای مردم سودان قابل تحمل نبود؛ از این رو اولین شورش های مردمی بین سال های 1823 ـ 1824 شروع شد؛ ولی به دلیل نبود همبستگی بین قبایل اطراف سودان، سرکوب گردید.
«خدیو مصر» و «محمدعلی پاشا»، از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وابسته به غرب بودند و از خود هیچ اراده ای نداشتند. این امر باعث شد که اروپاییان به بهانه تجارت و... وارد سودان شوند و از طریق اهداف استعماری خود، به غارت و چپاول مردم این سرزمین بپردازند.
بر این اساس، مردم سودان تا اواخر قرن نوزدهم از ناحیه استعمارگران انگلیسی، فرمانروایان و مأموران ترک مورد ظلم و ستم های فراوان واقع شدند. فشارهای روزافزون آنها موجب شد که مردم سودان برای رهایی خود از چنگ مصریان و اروپاییان قیام کنند. به این ترتیب جنبش اصلاحی، استعمارستیز و سیاسی «مهدی سودانی» در سال 1881 شکل گرفت. رهبری این جنبش را «محمد احمد بن عبداللّه » بر عهده داشت، او که فرزند یک قایقران ساده و معمولی بود، بعد از تحصیلات مذهبی مدتی در خارطوم به مسلک درویشان درآمد و پیروانی را جلب کرد. بعد از آنکه سودان مورد تجاوز اروپاییان و ترکان مصری قرار گرفت، او پرچم مبارزه را برافراشت. اهدافی که «احمد بن عبداللّه » دنبال می کرد، عبارت بودند از:
1. بازگشت به اصول اولیه اسلام؛
2. رفع ستم و چپاول گری مصریان، اروپاییان و فرمانروایان محلی بر مردم سودان؛
3. برقراری برابری و عدالت اجتماعی در جامعه؛
4. تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای قرآن و سنت؛
5. خاتمه دادن به نابسامانی های داخلی و بیرون راندن اشغالگران از این کشور.
«محمد احمد»، معروف به «مهدی سودانی»، برای برآورده شدن این خواسته ها، مردم را به قیام فرا خواند. از آنجایی که متجاوزان، پایگاه مردمی نداشتند و مردم نیز از آنها بیزار بودند، عده زیادی به جنبش پیوستند. در سال های 1882 ـ 1883، جنبش، گسترش یافت و با حمله به «کردفان» نیروهای مصری و انگلیسی را تارومار کردند و مرکز آن، «العُبید» را تصرف نمودند. این پیروزی سبب شد که حملات جنبش در سراسر سودان گسترش پیدا کند و در سال 1884، مبارزان وارد خارطوم شدند و در ژانویه 1885 پایگاه نظامی انگلیسی ها در خارطوم را تصرف و فرمانده آن «ژنرال گوردون» را به قتل رساندند.
«مهدی»، اولین دولت خود را بعد از تصرف خارطوم، در «ام درمان» و در سال 1885 تشکیل داد، ولی خود او در ژوئن همان سال درگذشت. بعد از «مهدی» رهبری جنبش به یار وفادارش «عبداللّه بن محمد» سپرده شد. در دوران حکومت عبداللّه که از سال 1885 تا 1898 ادامه داشت، جنبش با مشکلات داخلی و خارجی فراوان روبه رو گردید. در صفوف داخلی بین پیروان مهدی اختلاف های شدید بروز کرد و آنها برای به دست گرفتن قدرت، به جدال با یکدیگر پرداختند. اما در جبهه خارجی، جنبش از سوی انگلیسی ها تحت فشار قرار داشت و این امر به همراه قحطی و گرسنگی حاکم بر سودان و اختلاف های داخلی جنبش، سبب شد که دولت «عبداللّه » در سال 1898 با حمله مشترک فرانسه و انگلیس سرنگون شود و بسیاری از رهبران جنبش «مهدی»، به دست نیروهای فاتح کشته و یا زندانی شوند.
متجاوزان استعمارگر، بعد از چیرگی بر سودان به کشمکش باهم پرداختند. سرانجام فرانسه پس از گرفتن امتیازاتی، سودان را به انگلیس سپرد. انگلیسی ها در مدت تسلط بر سودان، تلاش های زیادی انجام دادند تا جنبش «مهدی» را از این کشور ریشه کن نمایند، ولی در اجرای این سیاست خود، چندان موفق نبودند و جنبش «مهدی سودان» بین سال های 1900 ـ 1927 شورش هایی را علیه آنها رهبری و هدایت کرد. انگلیس اگرچه این شورش ها را با سنگ دلی تمام سرکوب و دعوت «مهدی» را ممنوع و خانواده اش را زندانی کرد، اما تفکر و اندیشه آزادی خواهی «مهدی» در قلب های مردم سودان باقی ماند و سرانجام موجب قیام «محمد المهدی» در اوایل قرن بیستم گردید.
«محمد المهدی»، اولین عالم دینی است که نهضت استعمارستیز خود را با پیروی از جنبش «مهدی سودانی» آغاز نمود. پس از او پسرش «عبدالرحمن المهدی» در سال 1944 «حزب امت» را پایه گذاری کرد. این حزب در به دست آوردن استقلال سودان در سال 1956، سهم مهمی بر عهده داشت. حزب امت بعد از اعلام استقلال نیز در دگرگونی های سیاسی و اجتماعی سودان ایفای نقش نمود. بعد از درگذشت «عبدالرحمن المهدی» در سال 1959، رهبری سیاسی حزب امت را فرزند بزرگ او «صادق المهدی» به عهده گرفت و رهبری مذهبی آن «گروه انصار» را فرزند دومش «هادی المهدی» عهده دار شد. حزب امت با حکومت «جعفر نمیری» که در سال 1969 با راه اندازی کودتای نظامی، قدرت را در این کشور به دست گرفت به مخالفت پرداخت؛ زیرا «نمیری» در ابتدا ناصرسیم و طرفدار نظام سوسیالیستی بود و بعدها به یک مهره امریکا در سودان تبدیل شد. «نمیری» برای رضایت اربابان خود، با اسلام گرایان به شدت برخورد کرد و «صادق المهدی» را به عنوان رهبر سیاسی مهدیون به زندان افکند و در مارس 1985 دویست نفر اسلام گرا را بازداشت کرد. ا
ین اقدامات «نمیری» باعث خشم مردم شد و تظاهرات عظیم مردمی در سودان به راه افتاد. در اثر این اعتراض ها حکومت «نمیری» سرنگون و «سوار الذهب» در 4 آوریل 1985 به قدرت رسید.
در انتخابات 1986 حزب امت و دموکراتیک موفق شدند یک دولت ائتلافی را با نخست وزیری «صادق المهدی» به وجود بیاورند. دولت ائتلافی «صادق المهدی» در ژوئن 1989 در یک اقدام نظامی، توسط ژنرال «عمر حسین البشیر» که یک اسلام گرا و عضو جنبش اخوان المسلمین در سودان بود، سرنگون شد. او پس از گرفتن قدرت با برچیدن احزاب سیاسی، اولین دولت اسلام گرای سنی را تشکیل داد و خواستار اجرای دقیق شریعت اسلام در این کشور شد.

ویژگی ها و مواضع فکری و سیاسی


ریشه های جنبش «مهدی سودانی» از نظر فکری به شیوه های تصوف، با گرایش های اصلاحی در جامعه و خطوط فکری «سید جمال الدین» برمی گردد و همچنین از جنبش سنوسیه در لیبی متأثر بود. دکتر «سید احمد موثقی» در این باره می نویسد: «او با توجه به پیوند و ارتباطش با المهدی، جانشین محمد بن علی سنوسی، به احتمال قوی از جنبش اصلاحی و ضد استعماری سنوسی نیز الهام گرفته بود. به علاوه محمد احمد و تعدادی از اصحاب و پیروانش، مستقیم یا غیرمستقیم و از طریق مصر تحت تأثیر مکتب و نهضت سید جمال الدین قرار گرفته بودند؛ به حدی که میرزا لطف اللّه ، مؤلف شرح حال و آثار سید، می نویسد که مهدی سودانی در مصر به مدت چهار سال در خدمت سید مشغول تحصیل بوده است.»
پس آنچه درباره جنبش «مهدی سودانی» می توان گفت این است که این جنبش از نظر فکری تحت تأثیر افکار «سید جمال الدین» و جنبش وهابیت و سنوسیه شکل گرفت؛ با وجود این، تفاوت های زیادی با آنها داشت، نه مثل وهابیون به قشری گرایی رو آورد و نه خود را به یک جنبش سیاسی محدود کرد؛ بلکه جنبش مهدی سعی نمود که افزون بر انجام اصلاحات فکری و دینی، به اصلاحات اجتماعی و سیاسی نیز توجه ویژه داشته باشد. «هرایر دکمجیان» در این باره می نویسد: «جنبش مهدویه تفاوت های مهمی با وهابیت و سنوسیه داشت. در حالی که پیکارجویی این جنبش نظیر تعصب وهابی بود، اما یک جنبش معتقد به ظهور منجی (مهدی) محسوب می شد که در آن قدرت مذهبی، سیاسی و نظامی در اختیار یک فرد، یعنی محمد بن عبداللّه که خود را بر طبق معیار مهدویت سنی «مهدی موعود» می خواند، قرار داشت. مهدی سودانی به عنوان یک جنگجوی زاهد، نیروهای مصری تحت رهبری ژنرال گوردون انگلیسی را شکست داد و با تأسیس حکومت اسلامی آرزوی فتح قلمرو عثمانی را در سر می پروراند.»
به طور کلی، خطوط فکری و اندیشه های سیاسی جنبش «مهدی سودانی» را که در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن نوزدهم در صحنه سیاسی و فکری سودان ظاهر شد، چنین می توان خلاصه کرد:
1 ـ «مهدی سودانی» مشکلات جوامع اسلامی را در نابودی فکری و فساد اخلاقی و نبود برابری و عدالت اجتماعی می دانست؛ به همین دلیل می خواست با آگاه کردن مردم و نشر فرامین اسلامی در سراسر جهان اسلام، بر این مشکلات پیروز شود.
2 ـ او استعمارگران اروپایی و ترکان مصری را عامل بدبختی مردم و ستمگری ها در سودان می دانست؛ از این رو، خواهان قیام عمومی علیه آنان شد.
3 ـ «مهدی» با امپراتوری عثمانی رابطه دوستانه داشت، ولی مستقل از آن عمل می کرد و حتی از علمایی که از دانشگاه الازهر به سودان آمده بودند و به سود دولت مصر تبلیغ می کردند، بیزار بود.
4 ـ از دیگر مواضع فکری «مهدی» این بود که دعوت خود را تنها برای سودان نمی دانست بلکه در نظر داشت که تمام جهان را از زیر سلطه استعمارگران، آزاد کند. با این هدف، برای بسیاری از سران کشورهای اسلامی نامه نوشت و آنان را به سوی خود فرا خواند تا او را در مبارزه با کافران یاری نمایند.
5 ـ او خود را مهدی موعود می دانست و باور داشت که هر کس او را به عنوان مهدی قبول نداشته باشد، کافر است.
مورخان سودانی درباره این طرز فکر «محمد احمد» می نویسند: «او مدعی مقامی یگانه برای خود بود که در سه عنوان همراه با نامش انعکاس داشت: امام، جانشین رسول خدا و مهدی موعود. در مقام امام، وی ادعای پیشوایی جامعه مسلمانان راستین را داشت؛ همانند جانشین رسول خدا با اصلاح جامعه ای که حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم مؤسس آن بود، در نظر داشت وظیفه پیامبر را تکرار کند؛ و همچون مهدی موعود، وی شخصی وابسته به رستاخیز بود که ظهورش خبر از پایان زمان می داد.»

پانویس