حسن بن محبوب

نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۱ توسط Mahdi (بحث | مشارکت‌ها)

حسن بن محبوب بن وهب بجلىّ از بزرگان رجال شیعه و محدّثان نامى و فقهاى امامى کوفه و از مشایخ عظیم‌الشأن و جلیل‌القدر است که کلیه دانشمندان رجال به وثاقت او شهادت داده‌اند. وی معاصر امام رضا(علیه‌السلام)، امام جواد(علیه‌السلام) و مدت کمی از امامت امام هادی(علیه‌السلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده می شود.

حسن بن محبوب
نامحسن بن محبوب
نام کاملابوعلى حسن بن محبوب بن وهب بجلى معروف به سرّاد و یا زرّاد
تاریخ تولد149 ق، ۱۴۵ ش‌، ۷۶۶ م
محل تولدکوفه
هم عصر امامامام رضا(علیه‌السلام)، امام جواد(علیه‌السلام) و مدت کمی از امامت امام هادی(علیه‌السلام)
اساتید
  • ابان بن تغلب
  • ابان بن عثمان
  • ابن ابى عمیر
  • احمد بن ابى نصر بزنظى
  • اسحاق بن حریز
  • اسحاق بن عمار
  • اسحاق بن غالب
  • ثابت بن دینار (ابوحمزه ثمالى)
  • جمیل بن درّاج
  • جمیل بن صالح
  • حارث بن نعمان
  • حدید بن حکیم
  • حدید مدائنى
  • حماد بن عیسى
  • حماد بن زیاد
  • حماد بن عثمان
  • زید شحّام
  • سدیر صیرفى
  • صفوان جمّال
  • عبداللّه بن ابى یعفور
  • عبداللّه بن بکیر
  • عبداللّه بن غالب
  • عبداللّه بن مسکان
  • علاء بن رزین
  • على بن ابى حمزة
  • على بن رئاب قمى
  • مؤمن الطاق
  • محمد بن سنان
  • معاویة بن عمار
  • مفضّل بن صالح
  • مقاتل بن سلیمان
  • هشام بن سالم
  • یونس بن عمار.
شاگردان
  • ابراهیم بن هاشم قمى
  • ابراهیم بن حسن
  • ابراهیم بن سلیمان
  • احمد بن محمد
  • احمد بن حسین
  • حسین بن سعید اهوازى
  • احمد بن ابی‌عبدالله برقى
  • فضل بن شادان
  • احمد بن محمد بن عیسى اشعرى
  • حضرت عبدالعظیم حسنى
  • حسن بن محمد ابزارى
  • حسن بن حسین لؤلؤى
  • سهل بن زیاد
  • عبداللّه بن صلت
  • عبداللّه بن مغیرة
  • على بن فضّال
  • محمد بن على بن محبوب
  • یونس بن عبدالرحمن.

زندگی‌نامه

حسن بن محبوب بجلى، مکنّى به ابوعلى و معروف به سرّاد و یا زرّاد (زره‌ساز)،نژاد حسن بن محبوب ، از مردم سند هندوستان بوده و در شمار موالیان اعراب است، جد اعلاى وى، وهب، از برده‌های صحابى مشهور جریر بن عبداللّه بجلى (51 ق) بوده است.تولدش بنابر یک قول سال 149هجری و بنابر قول دیگر در سال 129 هجری بوده که در قول دوم نقل‌های ایشان منطقی‌تر و بدون حذف می‌شوند. وهب در خدمت جریر بن عبداللّه به حضور امیرالمؤمنین على (ع) رسیده و از حضرت تقاضا کرده که مرا از مولایم، جریر، خریدارى بفرمایید، تا پیوسته و هماره در خدمت و همراه شما باشم. امیرالمؤمنین، خریدار غلام شد و مولاى وى که با حضرت یکدل و یک‌رنگ نبود، در پاسخ آن سرور گفت: این برده آزاد است. من او را از قید بردگى آزاد کرده‌ام. چون نتوانست حرفِ خود را پس بگیرد، آزادى غلام قطعى شد و وی به امیرالمؤمنین پیوست، ولى ولاء عتق، یعنى وابستگى قانونى او به جریر بن عبداللّه بجلى، برقرار ماند و نسل وى، به‌عنوان مولاى بجلیه و مولاى جریر، معروف شدند.

حسن بن محبوب از لحاظ ظاهری، گندمگون و تیره رنگ بوده و دو سوى پیشانى وى، مو نداشته، موهاى سرش صاف و موهاى صورت او، کم پُشت بوده است. از نظر استخوان‌بندى بدن، چهارشانه و از سمت راست، مى‌لنگیده است.[۱] 

وهب، استاد زره‌بافى بوده و به (سرّاد) و یا (زرّاد) لقب گرفته و این لقب بر تمام نسل وى گفته می‌شده است، ولی در کتب رجالی به اینکه شغل او مانند جدّش وهب سندی زره‌سازی بوده است، اشاره‌ای نشده است. پدرش محبوب شترهایی داشته که آنها را کرایه می‌داده است. از او نقل شده که: زمانی که ساکن مدینه بودم، خدمت امام موسی بن جعفر(ع) رسیدم و از شتران خود با حضرت سخن گفتم. حضرت فرمود: مگر نمی‌دانی شتر سختی‌های فراوان دارد. از آن پس شترانم را کرایه دادم و به همراه غلامانم به کوفه فرستادم[۲]. در مورد شغل خود ابن محبوب مطلبی در کتب رجالی نیامده است. شیخ انصاری در مکاسب محرّمه، هنگام نقل روایتی می گوید: «بعضی از گچکاران نقل کرده اند.» [۳] این روایت را فقط ابن محبوب از امام رضا(ع) نقل کرده است [۴]. پسران او محمد و هارون هر دو از اصحاب امام جواد(ع) بوده اند. معجم رجال الحدیث، آیة اللّه خویی، چاپ دوم، نشر مدینة العلم، 1403ه.، ج19، ص227 شیخ طوسى هم، هارون بن حسن بن محبوب و برادر وى، محمد بن حسن بن محبوب را در شمار راویان یاد می‌کند.[۵] هارون از اصحاب امام جواد (ع) و مردى مورد اعتماد و راستگو بوده است که از پدر و سایر راویان، روایت کرده و کتابى به نام «النوادر» داشته است. فرزند دیگر او، محمد نام دارد که شیخ طوسى وى را از اصحاب امام جواد (ع) و در زمره راویان به حساب آورده است. [۶] این می‌رساند که خاندان ابن محبوب، همگان، به راه پدر می‌رفته‌اند و از میراث امامت پاس می‌داشته‌اند.

ابن محبوب و واقفیه

ابن محبوب اگر چه در بطن آشوب کورِ واقفیه قرارداشت اما در آن غرق نشد. حق را شناخت و به آن تمسک جست. در این باره روایاتی را در ردّ واقفیه و گمراهی آنان برای دیگران نقل کرده است. بحارالانوار، ج49، ص15

تشویق‌شدن به کتابت حدیث

رجال معاصر وى، گفته‌اند: … سمعت اصحابنا ان محبوبا اباحسن، کان یعطى الحسن بکل حدیث یکتبه عن على بن رئاب، درهماً واحدا.[۷]ابن محبوب، براى هر حدیثى که از على بن رئاب جَرْمى در دفتر خود به ثبت می‌رساند، یک درهم نقره از پدرش دریافت می‌داشت. ابن محبوب، در نوجوانی تحصیل حدیث را آغاز کرده و بیش‌تر، با تشویق پدر در درس استادان دانش حدیث، شرکت می‌جسته است.

در نگاه رجالیون

• کشی نام او را در اصحاب امام رضا(ع) و اصحاب اجماع ذکر کرده است. [۸] • ابن داود حلی می گوید: «فقهاء آنچه را که او روایت کند، صحیح می دانند.» [۹] • شهید ثانی او را در زمره زبده ترین اصحاب امام صادق(ع) برشمرده است[۱۰] علامه حلّى درباره وى، تعبیر «ثقه» و «عین» به کار مى برد. [۱۱] • شیخ طوسی او را مورد اطمینان و از مردم کوفه می داند [۱۲]شیخ طوسى، ابن محبوب را در زمره یاران امامان موسى بن جعفر(ع)[۱۳]و على بن موسى (ع) و[۱۴]ذکر کرده و به توثیق او پرداخته است. شیخ طوسى در الفهرست هم ابن محبوب را ثقه و مورد اعتماد دانسته است[۱۵] اما در اختیار معرفه الرجال در مورد وی نقل شده که قال نصر بن الصبّاح: ابن محبوب، لم یکن یروى عن ابن فضال، بل هو اقدم من ابن فضّال واسن. واصحابنا، یتّهمون ابن محبوب فى روایته من ابن ابى حمزه و سمعت اصحابنا ان محبوبا ابا حسن کان یعطى الحسن بکل حدیث یکتبه عن على بن ریاب درهماً واحدا.)[۱۶] یعنی شمارى از ناقدان معاصرش، بر وى خرده مى گرفتند که چرا تقواى علمى ندارد و اصول فنى را رعایت نمى کند و چرا بدون سماع و اجازه و قراءت از نسخه هاى کهن روایت می‌کند و یادآور نمى شود که این رشته احادیث، به گونه (وجاده) به دست آمده است: البته بعدها این مورد اعتماد بودن، شهرت یافت و اکنون کسى در مورد اعتماد بودن وى، تردیدى ندارد. در این باره، از همه بیش‌تر، ابوجعفر اشعرى، رئیس حوزه قم، بر او خرده مى گرفته و با آن که سالها به رسم شاگردى از محضر وى بهره برده و روایات فراوانى از وى به دست آورده بوده، در عهد زعامت خود، روایت از کتاب وى را حرام کرده است: قال نصربن الصبّاح: احمد بن محمد بن عیسى لایروى عن ابن محبوب، من اجل ان اصحابنا یتّهمون ابن محبوب فى روایته عن ابى حمزه.[۱۷] این اتهام از آن نظر قوى به نظر مى رسد که ابن محبوب تفسیر ابوحمزه را روایت می‌کرد، درحالی‌که با توجه به سن و سال وى، امکان نداشت که ابوحمزه ثمالى[۱۸] را ملاقات کرده باشد. ابن محبوب از رجال دیگرى هم روایت می‌کرد که از دیدگاه معاصرانش، زمان حیات آنان را درک نکرده بود، از جمله، محمد بن اسحاق بن یسار مدنى (ت:151) صاحب سیره معروف که ابن محبوب، بی‌واسطه از وى روایت کرده است: على بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن محبوب، عن محمد بن اسحاق المدنى، عن ابى جعفر (علیه‌السلام) کافى)،[۱۹] این اتهام، با توجه به سن و سالى که نوه وى، جعفر بن محمد بن حسن بن محبوب براى جد خود اعلام کرده و ولادت او را در حدود سال 149 هجرت مشخص مى‌کند، قاطعیت کامل دارد و درخور دفاع نخواهد بود. البته در همان تاریخ هم، روایت از نسخه‌هاى معتبر که شواهد علمى بر درستى آنها گواهى دهد و یا براساس وصیت مؤلف به دوستانش تحویل شود، در نظر گروهى حجّت و معتبر بود: لم یکن لاحد من هذه الاصول والمؤلفات، الاّ بالمُناوَله وهو أن یتناول النسخة الاصلیه من مؤلفها فیکتب عنها نسخة صحیحة لنفسه، أو بالسَّماع وهو أن یقرأ صاحب الاصل من نسخته ویکتب الراوى عنه باملائه أو بالتملیک وهو أن یستوهب نسخة الاصل من صاحبها أو یشتریها من وُرّاثه أو یرثها من ابیه أو جدّه أو من صدیقه بالوصایة الشرعیّة أن یُسَجِّلَ على ظهرنسخته أنها خطُّ فلان. أو منقولة عن خطّ فلان مقروة على فلان یرویها عن فلان. أو مأخوذة عن فلان بالوصایه أو الوراثة أو الابتیاع، لیکون ثبت ذلک تذکرة لنفسه و وثیقة للآخرین من بعده[۲۰] پس از مدتى که درستى این دیدگاه در روایت از نسخه هاى معتبر که شواهد علمى بر درستى آنها گواهى دهد و… وجدانى شد و مورد پذیرش قرار گرفت. رئیس حوزه قم هم کم‌کم از سخت‌گیری‌های خود دست برداشت و حتى در عهد امام حسن عسکرى (ع) روایت از ضعفا را هم جایز می‌شمرد، با این شرط که ضعف آنان بر همگان روشن و آشکار شده باشد و نتوانند عیب‌پوشی کنند و مردم را بفریبند.[۲۱] در نتیجه، حیثیت ابن محبوب اعاده شد و دیگر کسى بر او نکوهش و جرمى روا نداشت، تا آن جا که ابوجعفر اشعرى، تحریم پیشین خود را شکست: (ثم تاب ورجع عن هذا القول) نه‌تنها کتاب‌های ابن محبوب را روایت می‌کرد که به‌تنهایی کتاب نوادر ابوحمزه ثمالى را از طریق همین حسن بن محبوب، روایت می‌کرد: أخبرنا الحسین بن عبیداللّه، قال حدثنا جعفر بن محمد، قال حدثنا ابى، عن سعد، عن احمد و عبداللّه، ابنى محمد بن عیسى، عن الحسن بن محبوب، عن ابى حمزة: به.[۲۲] شیخ طوسى درباره حسن بن محبوب می‌نگارد: الحسن بن محبوب السراد و یقال له الزراد ویکنى أبا على، مولى بجیله، کوفى ثقة روى عن ابی‌الحسن الرضا، علیه‌السلام، و روى عن ستین رجلاً من اصحاب ابی‌عبدالله، علیه‌السلام، و کان جلیل‌القدر و یعد فى الارکان الاربعة فى عصره وله کتب کثیرة، منها کتاب المشیخة، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب الفرائض، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب النوادر نحو الف ورقة وزاد ابن الندیم، کتاب التفسیر، کتاب العتق…)[۲۳]

حسن بن محبوب علاوه بر یونس بن عبدالرحمن، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی و صفوان بن یحیی از ارکان اربعه ایام خویش بود[۲۴]	وی  مرجع و ملجأ شیعیان به شمار می رفت[۲۵].

مصاحبت معصوم

ابن محبوب از امام رضا (ع) روایت نقل می‌کند و از ارکان اربعه عصر خود بوده است.[۲۶] حضرت رضا(ع) در شأن او فرمود: «اِنَّ اللهَ قَد اَیَّدَکَ بِحِکمَتِهِ، اَنطَقَها عَلی لِسانِکَ، قَد اَحسَنتَ وَ اَصَبتَ، اَصابَ اللهُ بِکَ الرَّشادَ، وَ یَسَّرَکَ لِلخَیرِ وَ وَفَّقَکَ لِطاعَتِهِ: همانا خداوند به حکمت خود تو را تأیید کرد، و زبانت را گویا ساخت، براستی که نیکو عمل کردی و به حقیقت رسیدی، خداوند تو را به رشد و کمال هدایت فرماید، خیر و سعادت را برای تو آسان گرداند، و در راه اطاعت و بندگی توفیق بخشد.»[۲۷]

ارسال خفی در نقل های حسن بن محبوب

آیت‌الله بروجردى رحمه‌الله در «رسالة الخمس» روايتى را از «محمّد بن مسلم» نقل مى‏كند كه درباره خمس معادن تفصيل مى‏دهد، و راوى از «محمّد بن مسلم»، «حسن بن محبوب» است؛ ايشان در توضيح و شناسايى خلل واقع شده در سلسله سند و بيان ارسال خفىّ آن، بنابر آن‏چه آیت‌الله‌العظمی فاضل لنكرانى «دام عزّه» نقل كرده است، فرموده‏‌اند: «صحيح در سند روايت آن است كه راوى از «محمّد بن مسلم» بايد «ابوایوب» باشد نه «حسن بن محبوب»؛ چه آنکه «محمّد بن مسلم» در آن طبقاتى كه ما بيان كرده و ترتيب داده‏‌ايم، از طبقه چهارم است و وفاتش در سال 150 هجرى قمرى واقع شده است‏[۲۸] ؛ درحالى‏كه وفات «حسن بن محبوب» در سال 224 هجرى قمرى واقع شده و او از طبقه ششم مى‏باشد و آن‌چنان كه مرحوم كشّى نقل مى‏كند، عمر حسن بن محبوب 75 سال بود[۲۹] بنابراين، امكان ندارد كه «حسن بن محبوب» از «محمّد بن مسلم» بدون واسطه روايت كند. ظاهر آن است كه حتما بين «محمّد بن مسلم» و «حسن بن محبوب» واسطه‏اى وجود داشته كه همان ابوایوب است و از طبقه پنجم مى‏باشد؛ همان‏گونه كه در نسخه‏هاى صحيح «وسائل الشيعة» وجود دارد.»[۳۰] توضيح اين نكته لازم است كه گروه تحقيق كتاب «تفصيل الشريعه، كتاب الخمس» در توضيح مطلب بالا مى‏نويسند: آن‏چه آیت‌الله‌العظمی فاضل لنكرانى «دام‌ظله» از استاد بزرگوار خود، آیت‌الله‌العظمی آقاى بروجردى رحمه‌الله نقل كرده است، براساس نسخه «وسائل الشيعة» چاپ شده در سال 1324 هجرى قمرى[۳۱] مى‏باشد؛ ولى در «تهذيب الأحكام، جامع أحاديث الشيعة و وسائل الشيعة- چه چاپ اسلاميه و چه چاپ مؤسسه آل البيت- سند روايت بدين‏گونه آمده است: «حسن بن محبوب عن ابوایوب عن محمّد بن مسلم».[۳۲] مثال ديگرى كه در آثار آقاى بروجردى رحمه‌الله وجود دارد و مبحث فوق را به‌خوبی روشن مى‏كند، روايتى است كه در باب خمس زمين ذمّى وارد شده و تنها روايتى است كه خمس را در زمينى كه ذمّى آن را از مسلمان مى‏خرد، اثبات مى‏نمايد؛ آن بزرگوار فرموده است: «و كيف كان، فالأصل في هذا الحكم ما رواه الشيخ بإسناده، عن سعد بن عبدالله، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن أبي أيّوب إبراهيم بن عثمان، عن أبي عبيدة الحذّاء، قال: سمعت أبا جعفر علیه‌السلام يقول: «أيّما ذمّي إشتري من مسلم أرضا فإنّ عليه الخمس» [۳۳] شيخ صدوق رحمه‌الله اين روايت را با اسناد خود از «ابو عبيدة حذّاء» روايت كرده است[۳۴] ؛ مرحوم محقق حلّى نيز آن را به‌صورت مرسل در «المعتبر» آورده و از «حسن بن محبوب» روايت كرده است[۳۵]‏ ؛ شيخ مفيد رحمه‌الله نيز در «المقنعة» آن را با كمى اختلاف به‌صورت مرسل نقل كرده است، منتهى روايات را از حضرت امام صادق (عليه‌السّلام) به اين صورت نقل كرده است: أنّه قال: «الذمّي إذا اشترى من المسلم الأرض فعليه فيها الخمس»[۳۶] آقاى بروجردى رحمه‌الله بيان مى‏كند: ظاهر آن است كه مروىّ عنه همان ابوجعفر امام باقر علیه‌السلام بوده و نقل روايت از حضرت صادق علیه‌السلام، اشتباه است؛ زيرا، در مقام بحث، فقط يك روايت وجود دارد و نه دو روايت. مرحوم صاحب جواهر در «جواهر الكلام» به صحّت سند روايت حكم كرده است[۳۷]‏؛ همچنین سيّد محمّد موسوى عاملى رحمه‌الله (1009 ه. ق) در «مدارك الأحكام» فرموده است: اين روايت در حدّ اعلاى صحّت است[۳۸]. البته بايد توجّه داشت كه در ترجمه «احمد بن محمّد بن عيسى» آمده است كه وى از «حسن‏ بن‏ محبوب‏» روايت نقل نمى‏كرد؛ چون، «حسن‏ بن‏ محبوب‏» از «ابى حمزه ثمالى» روايت مى‏كرده است؛ هرچند بعدها توبه نمود و از «حسن‏ بن‏ محبوب‏» نيز روايت نقل كرد. ظاهراً آن‏چه باعث شده كه «احمد بن عيسى» از «حسن‏ بن‏ محبوب‏» روايتى نقل نكند، اين است كه «حسن‏ بن‏ محبوب‏» رواياتى داشت كه چه‏بسا بيست روايت آن بدون واسطه از «ابوحمزه ثمالى» بود؛ با اين‏كه وفات «ابوحمزه ثمالى» در سال 150 هجرى قمرى اتّفاق افتاده است[۳۹] ؛ و «حسن‏ بن‏ محبوب‏» در سال 224 هجرى قمرى فوت كرده و گفته شده است كه مدّت حيات او 75 سال بوده است[۴۰]. بنابراين، ايّام وفات «ابى حمزه ثمالى» با ايّام ولادت «ابن محبوب» نزديك است؛ پس، چگونه ممكن است كه «حسن‏ بن‏ محبوب‏» از «ابى حمزه ثمالى» بدون واسطه روايت كند؟!. خلاصه آنکه «ابوحمزه ثمالى»، در طبقه چهارم قرار مى‏گيرد؛ و «ابن محبوب» از طبقه ششم آن طبقات است. بنابراين، امكان ندارد كه «ابن محبوب» از «ابوحمزه» بدون واسطه روايت كند؛ و ظاهراً علّت و فلسفه اين‏كه «احمد بن محمّد بن عيسى» روايت از «حسن بن محبوب» را رها كرده، همين جهت است؛ زيرا، مشاهده كرده كه «حسن بن محبوب» از «ابوحمزه ثمالى» بدون واسطه روايت مى‏كند و اين‏گونه نقل روايت امكان ندارد. امّا نكته‏اى كه مطلب را مشكل مى‏كند، آن است كه اگر علّت ترك روايت از«ابوحمزه» اين جهت باشد. نبايد «احمد بن محمّد بن عيسى» از او هيچ روايتى را نقل كند و وجهى براى توبه و رجوع به روايت از او وجود ندارد. البته امكان دارد اين مطلب را چنين توجيه كنيم كه دليل روايت «ابن محبوب» از «ابوحمزه ثمالى» بدون واسطه، آن است كه اين روايت در نزد «محبوب ابی‌الحسن»- پدر حسن بن محبوب- مضبوط و محفوظ از زياده و نقيصه بوده است؛ چرا كه آن روايات را براى «ابوحمزه ثمالى» قرائت كرده، و اجازه نقل آن را از «ابوحمزه ثمالى» براى پسرش كه در سنين خردسالى بود، گرفته است؛ «ابوحمزه» نيز به او اجازه روايت داده، «ابن محبوب» نيز پس از بالغ‌شدن، روايت را بدون واسطه از «ابوحمزه» روايت كرده است؛ چه آن‏كه از ناحيه «ابوحمزه ثمالى» اجازه نقل روايت، بعد از استجازه پدرش صادر شده بود؛ هرچند كه «ابوحمزه ثمالى» تا آن زمان باقى نمانده است. نكته‏اى كه اين مسئله را تأييد مى‏كند، شدّت اهتمام «محبوب» بوده است به اين كه فرزندش از متحمّلين حديث باشد؛ همان‏گونه كه از ترجمه «محبوب» بر مى‏آيد، و به‌ازای هر حديثى كه «حسن بن محبوب» ياد مى‏گرفت و حفظ مى‏كرد، يك درهم به او مى‏داد[۴۱]. [۴۲]

مشایخ و راویان

مشایخ

ابن محبوب در این نگاشته، تمامى استادان و مشایخ خود را، شاید به ترتیب زمان دیدار، می‌آورد و آنچه از آنان با سماع و اجازه، روایت کرده، در زیر نام هر یک یادآور می‌شود که پس از بررسى همه‌سویه، روشن شده که در بین صد تن از استادان و مشایخ وى، شصت تن از شاگردانِ امام صادق (ع)، بوده‌اند[۴۳]، از جمله:

  • ابان بن تغلب؛
  • ابان بن عثمان؛
  • ابن ابى عمیر؛
  • احمد بن ابى نصر بزنظى؛
  • اسحاق بن حریز؛
  • اسحاق بن عمار؛
  • اسحاق بن غالب،
  • ثابت بن دینار (ابوحمزه ثمالى)؛
  • جمیل بن درّاج؛
  • جمیل بن صالح؛
  • حارث بن نعمان؛
  • حدید بن حکیم؛
  • حدید مدائنى؛
  • حماد بن عیسى؛
  • حماد بن زیاد؛
  • حماد بن عثمان؛
  • زید شحّام؛
  • سدیر صیرفى؛
  • صفوان جمّال؛
  • عبداللّه بن ابى یعفور؛
  • عبداللّه بن بکیر؛
  • عبداللّه بن غالب؛
  • عبداللّه بن مسکان؛
  • علاء بن رزین؛
  • على بن ابى حمزة؛
  • على بن رئاب قمى؛
  • مؤمن الطاق؛
  • محمد بن سنان؛
  • معاویة بن عمار؛
  • مفضّل بن صالح؛
  • مقاتل بن سلیمان؛
  • هشام بن سالم؛
  • یونس بن عمار.

راویان

روایت‌کنندگان از حسن‏ بن‏ محبوب، بالغ بر یک‌صد نفر هستند؛ بزرگانى چون:

  • ابراهیم بن هاشم قمى؛
  • ابراهیم بن حسن؛
  • ابراهیم بن سلیمان؛
  • احمد بن محمد؛
  • احمد بن حسین؛
  • حسین بن سعید اهوازى؛
  • احمد بن ابی‌عبدالله برقى؛
  • فضل بن شادان؛
  • احمد بن محمد بن عیسى اشعرى؛
  • حضرت عبدالعظیم حسنى؛
  • حسن بن محمد ابزارى؛
  • حسن بن حسین لؤلؤى؛
  • سهل بن زیاد؛
  • عبداللّه بن صلت؛
  • عبداللّه بن مغیرة؛
  • على بن فضّال؛
  • محمد بن على بن محبوب؛
  • یونس بن عبدالرحمن.

روایات و آثار

روایات

ابن محبوب روایتگری است در تمامی ابواب فقه، پدرش ابن محبوب چون در تربیت فرزند خود اهتمام داشت، وی را با پاداش مالی به کتابت احادیث از ثقه بزرگوار، على بن رئاب کوفى تشویق می‌کرد[۴۴] لذا آثار روایات منقول از ایشان بسیار است و کتب بسیاری هم دارد. نام شریف حسن‏ بن‏ محبوب، بیش از 3068 بار در اسناد روایات وارد شده است[۴۵]. سه روایت به طور شفاهی از حضور امام(ع) و پنج روایت دیگر را به وسیله نامه از محضر امام (ع) اخذ کرده است از روایات حضوری او دو روایت از امام رضا(ع) و یک روایت از امام جواد(ع) است. روایات مکاتبه ای را نیز از محضر امام رضا(ع) اخذ کرده است.

آثار

این راوى جلیل‌القدر، آثار فراوانى هم داشته است، از جمله کتاب‌های وى عبارت‌اند از: • المشیخة که مهم‌تر از همه است، این کتاب ابتدا به ترتیب نام رجال، توسط ابوجعفر اودى احمد بن حسین بن عبدالملک، (از شاگردان ابن محبوب) فصل‌بندی شد رجال النجاشى، ص80، ش193. که کار مراجعه را براى محدّثان و محقّقان، آسان‌تر می‌کرد و الگوی کتب بعدی رجال گردید. در مرحله بعد به گونه ترتیب موضوعات در کتاب‌های فقهى توسط ابو سلیمان داوود بن کوره قمى ترتیب‌بندی شد[۴۶]، • الفرائض؛ • الحدود؛ • الدیات؛ • النکاح؛ • الطلاق؛ • النوادر (حدود هزار ورق)؛ • التفسیر؛ • العتق .[۴۷] • المزاح این را ابن ندیم به آنها اضافه کرده است[۴۸]. • معرفة رواة الاخبار که یکی از كتب رجالى مهم قرن سوم است[۴۹] ولى در فهرست شيخ طوسى فقط از مشيخه يادشده و از اين كتاب ذكرى نرفته است و اين غير از كتاب ديگر اوست در مشيخه كه ابوجعفر اودى آن را به ترتيب نام رجال فصل‏بندى كرده است[۵۰] ‏ ابن محبوب راوى اصلی اصل ابراهیم بن مهزم الأسدي الكوفي (ابن أبي بردة) که معاصر امام صادق و امام كاظم (علیهماالسلام) بوده است[۵۱].[۵۲]

درگذشت

ابن محبوب در سن هفتاد و پنج‌سالگی در 224ق، رحلت کرد.[۵۳]




پانویس

  1. اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشى)، شیخ طوسى/584، شماره 1094، دانشگاه مشهد.
  2. بحارالانوار، ج64، ص135.
  3. المکاسب المحرمة، شیخ انصاری، چاپ دوم، تبریز، 1375ه.، ص14.
  4. کافی، کلینی، بیروت، دارالاضواء، 1405ه.، ج3، ص33.
  5. (رجال)، شیخ طوسى 408/، اصحاب امام جواد (ع)، چاپ نجف.
  6. رجال الطوسى، ص379، ش5618 و5620
  7. اختیار معرفة الرجال)585/، شماره 1095.
  8. اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، تحقیق: حسن مصطفوی، چاپ دانشگاه مشهد، ص556.
  9. رجال ابن داود، دانشگاه تهران، 1342ش، ص115.
  10. اصحاب الاجماع وثلاثون من فطاحل العلماء، ابراهیم مشکینی، چاپ اول، موسسه امام حسین، 1413ه.، ص36
  11. خلاصة الأقوال، ص97،ش222
  12. رجال الطوسی، ص347.
  13. رجال الطوسى، ص334، ش4978.
  14. رجال الطوسى، ص354، ش5251.
  15. فهرست،46.
  16. اختیار معرفة الرجال)585/، شماره 1095
  17. همان مدرک512/، شماره 989.
  18. (ت:150)
  19. ثقة الاسلام کلینى، ج95/8، دارالتعارف، بیروت.
  20. معرفة الحدیث)28/، 29.
  21. اختیار معرفة الرجال)512/، شماره 989.
  22. رجال النجاشى)، ج291/1، شماره 296.
  23. الفهرست، شیخ طوسى46/، شماره 151، چاپ نجف.
  24. مجمع الرجال، علامه قهپایی، اصفهان، نشر مصحح، 1384ه، ص145.
  25. راویان امام رضا(ع) در مسندالرضا(ع)، ص123.
  26. الفهرست، ص96، ش162
  27. سفينة البحار ؛ ج‏2 ؛ ص227؛ بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏85 ؛ ص311؛ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ المشيخة ؛ ص53.
  28. شيخ طوسى، رجال شيخ، ص 294، شماره 4393.
  29. اختيار معرفة الرجال، المعروف برجال الكشّى، ص 584، شماره 1094.
  30. فاضل لنكرانى، محمّد، تفصيل الشريعه فى شرح تحرير الوسيلة، كتاب الخمس، رسالة فى الخمس ( تقريرات بحث السيّد البروجردى)، ص 355.
  31. - ج 2، ص 60-
  32. همان، پاورقى شماره 4.
  33. طوسى، محمّد بن الحسن، تهذيب الأحكام، ج 4، ص 139، حديث 393.
  34. صدوق، محمّد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 22، حديث 81.‏
  35. حلّى، جعفر بن الحسن، المعتبر، ج 2، ص 624.
  36. مفيد، محمّد بن النعمان، المقنعة، ص 283.
  37. نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 16، ص 65.
  38. موسوى عاملى، سيّد محمّد، مدارك الأحكام، ج 5، ص 386.
  39. طوسى، محمّد بن الحسن، رجال طوسى، ص 110، شماره 1083 و ص 174، شماره 2047.‏
  40. كشى، محمّد بن عمر، إختيار معرفة الرجال، ص 584، شماره 1094.
  41. همان، ص 585، شماره 1095.
  42. سبک‌شناسی دانش رجال الحديث ؛ صص324تا 327.
  43. الفهرست، ص96، ش162
  44. بنگرید به: قاموس الرجال، ج3، ص227؛ أعیان الشیعة، ج5، ص233؛ رجال الطوسى، ص372؛ بهجة الآمال، ج3، ص181ـ193.
  45. أحسن التراجم، ج1، ص159.
  46. نک: رجال النجاشى، ص80.
  47. الفهرست، شیخ طوسى، ص96 و 97 .
  48. ر.ک الفهرست، ابن ندیم، چاپ مهر، ج1، ص276؛ الأعلام، زرکلى، ج2، ص212.
  49. معالم العلماء. تأليف محمد بن على بن شهرآشوب ( متوفی به سال 588) چاپ عباس اقبال ص 28.
  50. چهارکتاب اصلى علم رجال؛ ص9.
  51. رجال النجاشي، ج 1، ص 108؛ الفهرست، ص 18؛ معالم العلماء، ص 3؛ أعيان الشيعة ج 2، ص 231؛ الذريعة، ج 2، ص 137؛ قاموس الرجال، ج 1، ص 314) ميراث حديث شيعه ؛ ج‏11 ؛ ص23.
  52. براى آگاهى بیشتر از تفصیل حالات ایشان، رجوع شود به: اتقان المقال، ص45؛ أحسن التراجم، ج1، ص159؛ الأعلام، ج2، ص212؛ أعیان الشیعة، ج5، ص233؛ بهجة الآمال، ج3، ص188؛ تأسیس الشیعة، ص301؛ التحریرالطاووسى، ص74؛ تنقیح المقال، ج1، ص304؛ تهذیب المقال، ج2، ص330؛ جامع الرواة، ج1، ص221ـ224؛ جامع المقال، ص61؛ الذریعة، ج24، ص327و ج21، ص69 و ج4، ص276؛ رجال البرقى، ص48؛ رجال الکشى، ص556، ش1050؛ ریحانة الأدب،ج3، ص10؛ الفهرست، ابن ندیم، ص255؛ الکنى والألقاب، ج2، ص281؛ لغتنامه دهخدا، ص579(ماده حسن)؛ مجمع الرجال، ج2، ص143ـ146؛ معجم رجال الحدیث،ج5، ص89، 105و 106و ج23، ص18ـ30؛ معالم العلماء، ص33؛ معجم المؤلفین، ج3، ص273؛ منتهى المقال، ص102؛ منهج المقال، ص106؛ نقد الرجال، ص97؛ هدایة المحدّثین،ص4؛ هدیة الأحباب، ص148؛ هدیة العارفین، ج1، ص266؛ الوجیزة، ص31
  53. اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشى)، شیخ طوسى/584، شماره 1094، دانشگاه مشهد.

منابع

  • علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق.
  • كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
  • نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، 1365ش.
  • طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي(جامعه مدرسين)، 1جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، چاپ: 3، 1373 ه.ش.
  • طوسى، محمد بن حسن، فهرست كتب الشيعة و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول، 1جلد، مكتبة المحقق الطباطبائي - ايران - قم، چاپ: 1، 1420 ه.ق.
  • علامه حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
  • استرآبادى، محمد بن على، منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال، 7جلد، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث،قم، چاپ: 1، 1422 ه.ق.
  • قهپايى، عنايةالله، مجمع الرجال، 7جلد، اسماعيليان - ايران - قم، چاپ: 2، 1364 ه.ش.
  • ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، محمدرضا تجدد، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۶ش.
  • حلی (علامه)، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، نشرالفقاهه، ۱۴۱۷ق.
  • خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر الثقافة الاسلامیة فی العالم، ۱۳۷۲ش.
  • حسن‌زاده آملی، حسن، اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال، پدیدآوران محمودی، محمدکاظم ، مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر قم ، 1376.
  • امین، سید محسن، أعيان الشيعة (53 جلدی) مکان نشر بیروت - لبنان.
  • شبستری، عبدالحسین، أحسن التراجم لأصحاب الإمام موسی الکاظم (علیه‌السلام) المؤتمر العالمی للإمام الرضا(ع) ، مشهد،1369 .
  • ابان بن عثمان احمر، المبعث و المغازی و الوفاه و السقیفه و الرده، گردآورنده: رسول جعفریان، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375.
  • زرکلی، خیرالدین، الأعلام، قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، دار العلم للملايين، بیروت ، 1989 م.
  • شيخ صدوق ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی، أمالی شیخ صدوق، کمره‎‌ای، محمدباقر (مترجم)، کتابچی، تهران،1376 ش.
  • ‏ عتکی بزاز، احمد بن عمرو، البحر الزخار (مسند البزار)، دار الکتب العلمية مکتبة العلوم و الحکم، مدينه و لبنان1430ق
  • مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال مؤسسة آل‌ البيت عليهم‌السلام لاحياء التراث، قم ،1416 ق
  • ‏ صدر، سید حسن تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام، اعلمی، 1375 ش.
  • مرعشی، محمود، التحرير الطاووسي المستخرج من کتاب حل الاشکال للسید احمد بن طاوس الحسینی، ، کشی، محمد بن عمر
  • (ابن‌ طاووس، احمد بن موسی نویسنده) ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین (تلخيص) کتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره) قم - ایران1411 ‌‎ق
  • قمی، علی بن ابراهیم تفسير القمي موسوی جزایری، سید طیب، دار الکتاب، قم، 1404 ق.
  • مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محی الدین و محمدرضا مامقانی، قم، موسسة آل البیت لإحیاء التراث، ۱۳۸۱ش.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف إیضاح الإشتباه (ایضاح الاشتباه فی ضبط تراجم الرجال) حسون، محمد (محقق)،جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی، قم،1411 ق
  • اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، منشورات مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۳ق.
  • طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، جامع المقال فیما یتعلق بأحوال الحدیث و الرجال، طریحی، محمدکاظم کتابفروشی جعفری تبريزی (بوذرجمهری)، تهران.
  • ابن ابی‌طی، یحیی بن حمید، الحاوي في رجال الشيعة الإمامية، جعفریان، رسول، 1379 ش.
  • کلباسی، ابوالهدی، سماء المقال في علم الرجال، حسينی قزوينی، محمد، مؤسسة ولي العصر (علیه‌السلام) للدراسات الإسلامية، قم،1419 ق.
  • عباسی زنجانی، موسی الجامع في الرجال، حسینی قزوینی، سید محمد، مؤسسة ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلامية قم،1436ق.
  • ابن قولویه قمی ، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، انتشارات مؤسسه دارالحجة للثقافة قم،۱۳۷۵ ش
  • ابن داود، رجال ابن داوود، انتشارات حیدریه، نجف، ۱۳۹۲ق
  • شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • عسقلانی، ابن حجر، لسان‌ المیزان، انتشارات مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، لبنان،۱۳۹۰ ق.
  • تجلیل تبریزی ابوطالب معجم الثقات و ترتیب الطبقات انتشارات مؤسسة النشر الاسلامی قم، ایران۱۳۸۲ ش
  • نوری‌همدانی حسین، معجم الرواه الثقات و ترتیب الطبقات فیضیه1391
  • خویی، ابوالقاسم ، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة [بی نا] [بی جا] 1413ق
  • طوسی، محمد بن حسن، معراج أهل الکمال إلی معرفة الرجال بحرانی، سلیمان بن عبدالله (نویسنده) رجایی، سید مهدی (محقق) عبدالزهراء العويناتي1412 ق
  • حر عاملی، محمد بن حسن وسائل الشيعة و مستدركها، نوری، حسین بن محمدتقی، مؤسسة النشر الإسلامي قم - 1424 ق
  • مقدس کاظمی، محمدامین بن محمدعلی هداية المحدثين إلی طريقة المحمدين المعروف ب مشتركات الكاظمي مرعشی، محمود، رجایی، سید مهدی (محقق) کتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره) قم ، 1405 ق.
  • قلعجي‏، عبدالمعطي امين ، الضعفاء الكبير، عقیلی، محمد بن عمرو، دار الکتب العلمية، بيروت،1404ق.
  • شیخ بهایی، محمد بن حسین، الوجیزة في علم الدرایة، بصيرتی، قم، 1398 ق.
  • تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، مؤسسة آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، قم،1377 ش.
  • مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال، مؤسسة آل‌ البيت عليهم‌السلام لاحياء التراث، قم،1416 ق.
  • کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين (تراجم مصنفي الكتب العربية)، دار إحياء التراث العربي، بیروت،1376 ق
  • ابن شهرآشوب، محمد بن علی معالم العلماء في فهرست كتب الشيعة و أسماء المصنفين منهم قديماً و حديثاً (تتمة كتاب الفهرست للشيخ أبي‌جعفر الطوسي ) المطبعة الحيدرية نجف اشرف 1380
  • شیخ بهایی، محمد بن حسین مشرق الشمسین و إكسير السعادتین خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین (معلق) رجایی، سید مهدی (محقق)،آستانة الرضوية المقدسة، مجمع البحوث الإسلامية، مشهد ،1429 ق.
  • جاپلقی بروجردی، علی‌اصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفة طبقات الرجال زير نظرمرعشی، محمود.
  • مکتبة آیت‌الله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق.
* اصحاب اجماع، ناصر باقری بیدهندی، علوم حدیث 1376 شماره 6.
  • نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
  • حسن بن محبوب کوفى، محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12.
  • خامنه‏‌اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، چهار كتاب اصلى علم رجال،دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ: 3، 1377 ه.ش.
  • مهريزى، مهدى، ميراث حديث شيعه، 21جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
  • ربانى، محمد حسن، سبک‌شناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) ، قم، 1385 ش.
  • جستجویی در ترجمه حسن بن محبوب فصلنامه علوم حدیث> شماره 6، محمد زارعی کریانی
  • طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
  • مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
  • قمى، عباس، سفينة البحار - قم، چاپ: اول، 1414 ق.