ثقه و توثیق

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۰ توسط Mahdi (بحث | مشارکت‌ها)

ثقه و وثیق در لغت عرب به امر محکم[۱] و چیزی که بتوان به آن اعتماد کرد گفته می‌شود و استعاره از چیزی است که قابل اعتماد و ائتمان است[۲]. فرهنگ لغت عمید محکم کردن، استوار کردن و ثقه معرفی‌کردن، کسی را ثقه دانستن و به او اعتمادکردن و دهخدا، معتمد داشتن و ثقه گفتن کسی را و معین اطمینان‌کردن را معنی توثیق شمرده‌اند[۳].

در رجال به کسانی که به صحت قول آنان می‌توان اعتماد و اطمینان کرد، ثقه می‌گویند و به معرفی‌کردن کسی به‌عنوان ثقه، توثیق گفته می‌شود. باتوجه‌به اینکه رجال علمی است که در مورد راویان حدیث ازاین‌حیث که آیا شرایط قبول احادیث در آنها هست یا خیر؟ [۴] پس در علم رجال می‌خواهیم بفهمیم که آیا راویان حدیث عادل یا غیرعادل، موثق یا غیرموثق، و ممدوح یا مذموم، مهمل و یا مجهول هستند و نیز مشایخ و راویان از آنها و دوره و عصر و طبقه آنها را به دست آوریم. در حقیقت مراد از این علم، دستیابی به وثاقت راوی و پذیرش حدیث نقل شده از وی است[۵].
شیخ طوسی در کتاب «العدة»[۶] در بحث عمل به اخبار متعارض می‌فرماید: اگر راوی یکی از اخبار متعارض، امامی بود و راوی خبر دیگر غیر امامیِ متحرز از کذب بود، خبر امامی عدل مقدم است. بله، اگر خبر غیر امامی متحرّز از کذب، با خبر امامی عدل متعارض نباشد، مورد عمل قرار می گیرد. شیخ طوسی در ادامه به بحث تعارض خبر مرسل با خبر مسند می‌پردازد و می‌فرماید: اگر راوی مُرسِل، ملتزم به نقل از ثقات نیست، به خبر مسند عمل می‌شود، اما اگر مُرسِل از زمره کسانی است که روایات مسند و مرسل خود را از ثقات نقل می‌کنند ــ همچون ابن ابی عمیر، بزنطی و صفوان بن یحیی ــ بین خبر مرسل و خبر مسند تعارض واقع می‌شود. مرحوم شیخ می‌فرماید: به خاطر معروف بودنِ این افراد به نقل از ثقات، علمای شیعه «مراسیل» این افراد را مساوی و هم سنگ با «مسانید» دیگران به شمار می‌آورند. با توجه به این عبارت، روشن می‌شود که کلمه ثقه در کلام شیخ، به معنای «امامی عدل» به کار رفته است؛ زیرا در ابتدا شیخ خبر امامی عدل و غیر امامی متحرز از کذب را مساوی ندانست. سپس «مراسیل» این افراد را ــ به خاطر ملتزم بودن به نقل از «ثقه» ــ مساوی با روایات «مُسنَد» ــ که سند آن مشتمل بر روات امامی عدل است ــ دانست. بنابراین مرحوم شیخ ثقه را به معنای امامی عدل به کار می‌برده است. آیت الله شبیری زنجانی معتقد است که لفظ «ثقه» در کلام نجاشی نیز به همین معنا است. اما لفظ «#ثقه» در کلمات رجالیان و فقها به همان معنای اصطلاح امروزی، یعنی «شخص مورد اعتماد و متحرّز از کذب» است. ازآنجاکه اعلام عدالت و وثاقت کسی جزء شهادات است و در شهادت اخبار «عن‌حس» شرط است؛ لذا مرحوم آیت‌الله خوئی بر این باور بود که از زمان سیّد ابن طاووس (ره) به بعد و یا طبق بیان مرحوم آیت‌الله واعظ‌‌زاده از زمان محقّق حلی (ره) به بعد، رجالیونی که رجال نوشته‌اند اگر از آنها توثیق و تصحیحی وارد شده است مستند به حدس است نه حس؛ چرا که فاصله زیادی از زمان راویان حدیث داشته‌اند و لذا بعید است که «عن‌حس» توثیقی را داشته باشند و لذا اینها بیشتر به اصول رجالی سابق خود نظر داشته‌اند. اما مثل کتاب مرحوم نجاشی و مرحوم شیخ طوسی و مرحوم برقی که در دست هست؛ اینها شهادت «عن حس» است به دلیل نزدیک‌بودن این اعاظم به زمان راویان حدیث می‌توان گفت یا براساس سماع کابر عن کابر بوده مثل سماع ما نسبت به مرحوم شیخ انصاری، یا با مراجعه به کتب قدما مثل کتاب حسن بن محبوب بوده که در زمان أئمّه بوده‌اند[۷].

انواع توثیقات

در زمان ما این وثاقت به دو طریق اثبات می‌شود:

الف: توثیقات خاصه:

مراد از توثیقات خاصه توثیقی است که در خصص یک یا چند فرد با ذکر نام آنها وارد شده و عنوان و یا ویژگی خاص مشترکی بین آنها نیست که توثیق به خاطر آن باشد.

راه‌های اثبات توثیقات خاصه

بنا بر آنچه در کتب رجالی شیعه مضبوط است این راه‌ها عبارتند از :

  1. نصّ یکی از معصومین (علیهم‌السلام)؛
  2. نص یکی از بزرگان متقدم؛
  3. نص یکی از بزرگان متأخر؛
  4. ادعای اجماع از جانب قدمای اولیه؛
  5. مدحی که کاشف از حسن ظاهر راوی باشد؛
  6. قرائن حاصله از تلاش مستنبط برای اثبات وثاقت[۸] .

ب: توثیقات عامه:

در قبال توثیقات خاصی که برای هر فرد در علم رجال آمده است؛ توثیقاتی است که عمومی است و شامل افراد زیادی می‌شود، این نوع توثیقات را توثیقات عامه می‌نامند و اهم موارد آن عبارتند از:

توثیق عام و خاص در نگاه اهل سنت

اهل سنت با اثبات دو صفت عدالت و ضبط، راوی را ثقه می‌شمارند، آنها هم توثیق خاص و عام دارند.

توثیق خاص

در نگاه اهل سنت و جماعت راه‌های توثیق خاص عبارتند‌از :

توثیق عام در نگاه اهل سنت:

اهل سنت برای توثیق عام هم فقط صحابی‌بودن را بر شمرده‌اند، که در تفسیر آن اختلاف زیادی دارند.

پانویس

  1. كتاب العين؛ ج‏5؛ ص 202؛ جمهرة اللغة؛ ج‏1؛ ص 430؛ تهذيب اللغة؛ ج‏9؛ ص 205؛ المحيط في اللغة؛ ج‏5؛ ص 498؛ الصحاح؛ ج‏4؛ ص 1562؛ المحكم و المحيط الأعظم؛ ج‏6؛ ص 544؛ لسان العرب، ج‏10، ص: 371؛ المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى؛ ج‏2؛ ص 647؛القاموس المحيط؛ ج‏3؛ ص 390؛ تاج العروس؛ ج‏13؛ ص 472؛ لسان اللسان؛ ج‏2؛ ص 716.
  2. مفردات ألفاظ القرآن؛ ص 853؛ قاموس قرآن؛ ج‏7؛ ص 180.
  3. https://abadis. r/fatofa/%D8%AA%D9%88%D8%AB%DB%8C%D9%82/
  4. سبحانی تبریزی، جعفر،کلیات فی علم الرجال،ص: 10
  5. سبحانی تبریزی، جعفر،کلیات فی علم الرجال،ص: 10
  6. العدة في أصول الفقه‏1: 149.
  7. درس خارج فقه استاد اشرفی،99/11/29، https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/ashrafi/feqh/99/991129/
  8. سبحانی تبریزی، جعفر،کلیات فی علم الرجال،صص151تا157.
  9. سبحانی تبریزی، جعفر،کلیات فی علم الرجال،صص161تا350 و درس خارج فقه استاد اشرفی،99/11/29، https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/ashrafi/feqh/99/991129/
  10. جديدي نژاد، محمدرضا، دانش رجال از ديدگاه اهل سنت قم: دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، 1382.

منابع

  • ابن اثير، مبارك بن محمد، النهاية في غريب الحديث و الأثر، 5جلد، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان - قم، چاپ: چهارم، 1367 ه.ش.
  • ابن دريد، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، 3جلد، دار العلم للملايين - بيروت، چاپ: اول، 1988 م.
  • ابن سيده، على بن اسماعيل، المحكم و المحيط الأعظم، 11جلد، دار الكتب العلمية - بيروت، چاپ: اول، 1421 ه.ق.
  • ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، 15جلد، دار صادر - بيروت، چاپ: سوم، 1414 ه.ق.
  • ازهرى، محمد بن احمد، تهذيب اللغة، 15جلد، دار احياء التراث العربي - بيروت، چاپ: اول، 1421 ه.ق.
  • بستانى، فواد افرام، فرهنگ ابجدى، 1جلد، اسلامي - تهران، چاپ: دوم، 1375 ه.ش.
  • جوهرى، اسماعيل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، 6جلد، دار العلم للملايين - بيروت، چاپ: اول، 1376 ه.ق.
  • راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، 1جلد، دار القلم - بيروت، چاپ: اول، 1412 ه.ق.
  • زمخشرى، محمود بن عمر، أساس البلاغة، 1جلد، دار صادر - بيروت، چاپ: اول، 1979 م.
  • صاحب، اسماعيل بن عباد، المحيط فى اللغة، 11جلد، عالم الكتب - بيروت، چاپ: اول، 1414 ه.ق.
  • طريحى، فخر الدين بن محمد، مجمع البحرين، 6جلد، مرتضوي - تهران، چاپ: سوم، 1375 ه.ش.
  • فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، 9جلد، نشر هجرت - قم، چاپ: دوم، 1409 ه.ق.
  • فيروز آبادى، محمد بن يعقوب، القاموس المحيط، 4جلد، دار الكتب العلمية - بيروت، چاپ: اول، 1415 ه.ق.
  • فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، 2جلد، موسسه دار الهجرة - قم، چاپ: دوم، 1414 ه.ق.
  • قرشى، على اكبر، قاموس قرآن، 7جلد، دار الكتب الاسلاميه - تهران، چاپ: ششم، 1371 ه.ش.
  • مرتضى زبيدى، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، 20جلد، دار الفكر - بيروت، چاپ: اول، 1414 ه.ق.
  • مهنا، عبد الله على، لسان اللسان : تهذيب لسان العرب، 2جلد، دار الكتب العلمية - بيروت، چاپ: اول، 1413 ه.ق.
  • سبحانی تبریزی، جعفر،کلیات فی علم الرجال، موسسه النشر الاسلامی،قم، 1419ق.= 1377.
  • درس خارج فقه استاد اشرفی،99/11/29، https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/ashrafi/feqh/99/991129/