ابن جوزی
ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بغدادی، معروف به «ابن جوزی» واعظ و مورخ بزرگ اهل سنت در قرن هفتم هجری و از شاگردان ابن عساکر دمشقی است. مجالس وعظ و ارشاد او مقبول عام و خاص بوده است. دو کتاب «تذکرة الخواص» و «مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان» از مهمترین آثار ابن جوزی به شمار میرود. فقیه، محدث، متکلم و تاریخنگار حنبلی مذهب بغدادی بود. نسب خانوادگی وی به ابوبکر اولین خلیفه مسلمانان میرسد.
ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بغدادی | |
---|---|
نام کامل | ابوالفرج عبدالرحمن بن علی ابوالفضائل جمالالدین بغدادی |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 510 ق، ۴۹۵ ش، ۱۱۱۶ م |
محل تولد | بغداد |
سال درگذشت | 597 ق، ۵۷۹ ش، ۱۲۰۱ م |
دین | اسلام، اهل سنت |
استادان |
|
آثار |
|
فعالیتها | واعظ و مورخ بزرگ اهل سنت |
زندگینامه ابن جوزی
شمسالدین ابوالمظفر یوسف بن حسامالدین قزاوغلی بن عبدالله ترکی عونی هبیری بغدادی، به گفته محییالدین یوسف ابن جوزی در رجب ۵۸۱ قمری (۱۱۸۵ م)، یا چنانکه خود از مادرش نقل کرده در ۵۸۲ قمری به دنیا آمد[۱]. مادرش رابعه دختر ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزی بود[۲]. و به همین سبب به سبط ابن جوزی معروف شد.
اختلاف در مذهب ابن جوزی
برخی معتقدند که وی حنبلی نبوده است و بنابر حفظ ظواهر مذهب خود را حنبلی اظهار میکرده است. بلکه وی را قائل به مذهب تشیع میدانستهاند. وی صاحب قول معروفی است دراینباره که از وی پرسیده شد که علی افضل است یا ابوبکر و ایشان پاسخ داده است: من کان بنته فی بیته..یعنی کسی که دخترش در خانه اوست. مثلا خوانساری نقل میکند که ابن جوزی کرامت رد الشمس را به علی بن ابی طالب نسبت میدهد. در حالیکه هادی عالمزاده این قول را با سخن ابن جوزی در کتاب تلبیس ابلیس همخوان نمیبیند. به هر حال نمیتوان ارادت و معرفت وی به امام علی (علیه السلام) را انکار کرد. وی در مورد امام علی (علیه السلام)، منزلت و مقام والای وی را نزد پیامبر متذکر شده است[۳].
اساتید ابن جوزی
ابن جوزی تحت توجه جدش عبدالرحمان بن جوزی پرورش یافت. ابن تغری بردی، ۷/۳۹ در بغداد از جد خویش و از عبدالمنعم بن کلیب، ابن قبیطی، عبدالله بن ابیبکر معروف به ابن سدان حربی، موفقالدین عبدالله مقدسی، ابوحفص بن طبرزد، ابوالیمن کندی و برخی دیگر حدیث شنید[۴]. ادب را نزد ابوالبقا و فقه را نزد حصیری خواند و همچون دایی اش محییالدین ابن جوزی از دست شیخ ضیاءالدین عبدالوهاب ابن سکینه خرقه پوشید[۵].
خود مینویسد که الجامع الصغیر و قدوری را نزد جمالالدین محمود حصیری و صحاح جوهری را نزد تاجالدین کندی خوانده است[۶]. ابن جوزی در ۵۹۰ق، شهاب الدین عمر بن محمد سهروردی را در رباط درب المقبره بغداد در حال وعظ دیده است. او در ذیل وقایع ۵۹۶ق، مینویسد که این سال ابتدای جلوس وی بر تربت امام احمد حنبل بود. از آن جلسات نیز به نیکی یاد میکند[۷].
شمسالدین در ۶۰۰ق از بغداد به شام سفر کرد و این اولین سفر او بود؛ ابتدا به دقوتا رفت و با خطیب و واعظ آنجا که حجت نامیده میشد، دیدار کرد و از او حدیث شنید. پس به اربل رفت و شیخ محییالدین ساقانی را ملاقات کرد. آنگاه به موصل رفت و در آنجا ضمن برپایی جلسه وعظ که قبول تمام یافت، جماعتی از علما و محدثان از جمله خطیب ابوطاهر احمد بن عبدالله طوسی را درک کرد. از آنجا به حران رفت و از فخرالدین محمد ابن تیمیه، ابن طباخ، عبدالقادر رهاوی و جز آنان حدیث شنید.
پس به حلب رفت و شمائل النبی را از افتخارالدین و اسباب النزول را از عبدالرحمان بن استاد شنید. از آنجا به دمشق رفت و در قاسیون نزدیک فارسیه فرود آمد. در جامع دمشق جلسه داشت و خود این جلسات را به غرفههای بهشت تشبیه کرده است.
پس به زیارت بیتالمقدس و قبر ابراهیم خلیل (علیه السلام) رفت که در آنجا هم جلسه داشت. سپس به قاسیون بازگشت و تا ۶۰۳ق در آنجا بود. آنگاه به حلب رفت و در شام تاجالدین کندی، قاضی جمالالدین بن حرستانی، شمسالدین بن شیرازی، شرفالدین بن موصلی و بنی عساکر را ملاقات کرد و از موفقالدین حنبلی، داوود بن ملاعب، ابن صصری و دیگران استفاده برد و با ابوعمر شیخ فارسیه مصاحبت داشت.
ابن جوزی میگوید: همنشینی با اینان خانواده و وطن را از یاد او برده بوده است[۸]. آنچه نقل شد مفصلترین سخنی است که شمس الدین یوسف درباره خویش گفته است، ولی او در مواضع دیگر نیز از مشایخ و اساتید خود از جمله ابن عساکر، شرفالدین اسماعیل موصلی فقیه و دیگران[۹] یاد کرده است.
زمینههای علمی ابن جوزی
ابن جوزی از سیزده سالگی به تألیف پرداخت و تا پایان عمر از نوشتن بازنایستاد. ابوالفرج بن جوزی بیش از ۱۰۰ کتاب در رشتههای گوناگون و در کل بیش از ۳۸۰ کتاب و رساله نوشت. وی با علوم عقلی و کلام و فلسفه مخالفت داشتهاست و معتقد بودهاست که نباید مردم عادی را با علم کلام آشنا کرد[۱۰].
غلامحسین ابراهیمی دینانی نقد ابن جوزی در فیلسوفان اسلامی را صادق نمیداند. دینانی بیان میکند که عقائدی که ابن جوزی به فلاسفه منسوب کردهاست وجود ندارد و در واقع چنین نیست. مثلاً ابن جوزی میگوید که فلاسفه میگویند خداوند به خوداش علم دارد و به غیر خوداش علم ندارد؛ و نیز بیان میکند که خداوند در نظر ابن سینا علم به جزئیات ندارد. در حالیکه از نظر ابن سینا علم به کلیات مستلزم علم به جزئیات است[۱۱].
از کارهای بیسابقه ابن جوزی، بیان یک دوره تفسیر قرآن بر روی منبر است. تدریس بخش مهمی از زندگی اجتماعی ابن جوزی را دربرمیگرفت. وی در پنج مدرسه تدریس میکردهاست.
آثار مهم ابن جوزی
- اسبابُ النُّزول؛
- روحُ الارواح؛
- مولدُ النَّبی؛
- النُطقُ المَفهوم؛
- کتاب اخبارالبرامکه (تاریخچه برمکیان)؛
- تلقیح فهوم الاثر فی التاریخ و السیر؛
- تنویر الغبش فی فضل السودان و الحبش؛
- حسن السلوک الی مواعظ الملوک؛
- الذهب المسبوک فی سیر الملوک؛
- سیرةالعمرین؛
- عجائب النساء (شگفتیهای زنان)؛
- کتاب الالقاب؛
- اللباب فی قصص الانبیاء؛
- کتاب ما یلحن فیه العامة؛
- المدهش؛
- فنون الأفنان؛
- مناقب معروف الکرخی؛
- مناقب الامام احمد بن حنبل؛
- کتاب الفروسیة؛
- صفةالصفوة (ویژگی صوفیگری)؛
- زاد المسیر فی علم التفسیر در چهار بخش؛
- نواسخ القرآن؛
- الموضوعات من الأحادیث المرفوعات؛
- الناسخ والمنسوخ فی الحدیث؛
- تلبیس ابلیس (ترفندهای شیطان)؛
- التذکرة فی الوعظ؛
- ذم الهوی؛
- صید الخاطر؛
- لفتة الکبد الی نصیحة الولد؛
- المنتظم فی تاریخ الملوک والامم؛
- تاریخ بیتالمقدس؛
- أخبار الحمقی والمغفلین؛
- ولقط المنافع، فی الطب؛
- تنبیه النائم الغمر علی مواسم العمر؛
- لفتة الکبد الی نصیحة الولد؛
- أعمار الاعیان[۱۲].
درگذشت ابن جوزی
ابن جوزی پس از آخرین وعظ خود در ۱۷ رمضان ۵۹۷ بیمار شد و پس از ۵ روز در شب جمعه میان نماز مغرب و عشا در خانه خود در قطفتا (محلهای در شرق بغداد) درگذشت.
گزارشهایی که در باب تشییع جنازه او در دست است، شخصیت اجتماعی و نفوذ وی در مردم را نشان میدهد: در سوگ او بازارها بسته شد و مردم بغداد برای تشییع جنازه گرد آمدند. انبوه جمعیت تا بدانجا بود که جنازه او تا وقت نماز جمعه به گوری که در مقبره احمد بن حنبل برای وی آماده شده بود، نرسید و بزرگان مذهب نتوانستند بر او نماز بگزارند و از کفن او جز اندکی باقی نماند[۱۳].
گفتهاند که وصیت کرد شعری را که بدین مضمون سروده بود، بر قبرش بنویسند:
ای بسیار بخشاینده، ای که از گناهکاران در میگذری، گناهکاری به امید بخشایش گناهانش نزد تو آمده است | من مهمانم و سزای مهمان جز احسان نیست |
ای بسیار بخشاینده، ای که از گناهکاران در میگذری، گناهکاری به امید بخشایش گناهانش نزد تو آمده است | من مهمانم و سزای مهمان جز احسان نیست |
[۱۴]».
پانویس
- ↑ ابن خلکان، ۳/۱۴۲؛ یونینی، ۱/۴۲؛ جرجی زیدان،.۳/۸۹
- ↑ ابن جوزی، ۸(۲)/۵۰۳
- ↑ ابن جوزی کیست - علوم قرآن و حدیث http://drmostafavi.blogfa.com › tag
- ↑ ابن جوزی، ۸(۱)/۱۹۳، ۸(۲)/۵۲۷، ۵۶۴، ۵۷۸، ۶۲۷
- ↑ ابن شاکر، ۴/۳۵۶
- ↑ ابن شاکر، (۲)/۵۷۶، ۷۲۰-۷۲۱
- ↑ ابن شاکر، (۲)/۴۶۸
- ↑ ابن شاکر، ۸(۲)/۵۱۶-۵۱۷
- ↑ ابن شاکر ۸(۲)/۵۸۱،۶۶۳،۶۷۴
- ↑ صادق علاماتی، ابن جوزی، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا،1389ش، شماره 146
- ↑ غلامحسین ابراهیمی دینانی، عقل و استدلال در تفکر ابن جوزی، مقالات وبررسیها،1376ش، ش 61
- ↑ http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1527
- ↑ ابن رجب، عبدالرحمان، ذیل طبقات الحنابلة، ج۲، ص۵۰۷.
- ↑ ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، ج۸، ص۵۰۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م