الکشاف عن حقائق التنزیل (کتاب)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۳ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تفسیر کشاف اثر برجستهٔ محمود زمخشری با نام کامل الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل از بزرگ‌ترین، علمی‌ترین، دقیق‌ترین و پیچیده‌ترین متون تفسیری است که طی قرون دربارهٔ تفسیر قرآن کریم پدید آمده است و شاید بتوان مهم‌ترین ویژگی‌اش را چند ساحتی بودن این تفسیر دانست، چنان که به عقل و نقل، کلام، اختلاف قرائت، صرف، نحو، بلاغت و … نظر دارد. در کوتاه سخن، دو جنبهٔ عقلی ـ اعتزالی و بلاغی این تفسیر برجسته‌تر از دیگر وجوه آن است.

تفسیر الکشاف عن حقائق التنزیل
تفسیر کشاف.jpg
نامالکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل
پدیدآورانمحمود بن عمر بن محمد زمخشری
زبانعربی

جلالت قدر این تفسیر تا به حدی است که با وجود آن که اهل‌سنت که غالباً اشعری مذهب‌اند و اندیشه‌های اعتزالی صریح آن را رد و طرد کرده‌اند، ولی از زمان تألیف به بعد، هم در مجامع علمی و تفسیر نگاری اهل سنت و هم مجامع شیعه از قبول عام و استقبال شایانی برخوردار بوده است.

نقل شده طبرسی، وقتی «مجمع البیان» را نوشته بود و بعد از آنکه کشاف را دید، بر اساس آن تفسیر «جوامع الجامع» را نوشت.

جارالله زمخشری مهم‌ترین کتاب خود کشاف را با آن وصف می‌نماید و آن را دوای درد جهل می‌داند که نشان از عمق دلدادگی ایرانیان مسلمان به قرآن کریم به شمار می‌رود:

ان التفاسیر فی الدنیا بلا عدد

و لیس فیها لعمری مثل کشافی

ان کنت تبغی الهدی فالزم قرائته

فالجهل کداء و الکشاف کالشافی

«همانا تفاسیر در دنیا بی‌شمارند و به جانم قسم هیچ یک مانند کشاف من نیستند. اگر خواهان هدایت هستی، پس ملزم نما خود را به قرائت کشاف که جهل چون بیماری است و کشاف من دوای چونان دواست».[۱]

مؤلف

ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری معروف به جارالله یکی از بزرگ‌ترین علمای لغت و دستور زبان عربی و علوم بلاغی و یکی از مفسران طراز اول قرآن است. وی در رجب سال 467 ق در قریهٔ زَمخشَر از نواحی خوارزم به دنیا آمد. در طلب علم به بخارا و بغداد رفت. سفرش به بغداد در طی سفر او به حج بود.

در بغداد به نزد ابوالسعادات هبة الله بن الشجری - از ائمهٔ لغت و ادب، صاحب آمالی معروف، و نقیب طالبیان در کرخ - رسید و از او احترام شایسته‌ای دید. سپس چون به مکه رسید قصد مجاورت بیت الله کرد و در جوار خانه خدا مقیم شد و لقب او «جارالله» یعنی «همسایه و مجاور بیت الله» از همین جاست. در مدت مجاورتش در مکه از حمایت و تشویق و احتمالاً صلات و کمک‌های مالی ابن وهاس که از امرا و در عین حال از علمای حجاز بود برخوردار گردید.

تفسیر کشاف را در همین ایام اقامت در مکه نوشت. به گفتهٔ خودش این کار علی الظاهر طرحی سی ساله می‌نمود که به عنایت الهی «در مدتی برابر خلافت ابوبکر» - یعنی دو سال و چند ماه - در مدرسهٔ علامه که درست روبروی کعبه بوده، به پایان رسید.

آثار او در حدیث و لغت و صرف و نحو بسیار است، از جمله: النموذخ یا انموذج، المفصل، اطواق الذهب در مواعظ، الفائق در غریب الحدیث، نکت الاعراب در اعراب قرآن، أساس البلاغة در لغت، مقدمة الأدب در لغت، المستقصی در امثال، ربیع الأبرار در اخبار و نوادر و نکات ظریف، و از همه مهم‌تر کشاف در تفسیر قرآن.

زمخشری در فقه، پیرو مذهب حنفی و در اصول عقاید و کلام، چنان که معروف است، معتزلی مذهب بود. او در سال 538 هجری در جرجانیه درگذشت. ابن بطوطه، سیاح معروف عرب که سفرنامه‌اش به فارسی هم ترجمه شده است، قبر او را در آن جا زیارت کرده است.[۲]

انگیزه تألیف

داستان تألیف کشاف همانگونه که ذهبی از قول زمخشری نقل کرده بسیار شنیدنی است. زمخشری می‌گوید:

من دیدم برادران دینی از مذهب عدلیه که دارای علم عربی و اصول دین هستند هر گاه به تفسیر آیه‌ای از قرآن مراجعه می‌کنند و من بعضی از حقایق آیات را برایشان بیان می‌کنم بسیار تمجید و تعجب می‌کنند و از شوق پر می‌کشند به سوی تفسیری که بتواند جوابگوی مسائل قرآنی آثار باشد. تا اینکه آمدند و دور من جمع شدند و از من درخواست کردند کشاف را برای آنان املا کنم.

من از این مطلب سر باز زدم آنان قبول نکردند و گفتند به نزد بزرگان دین و دانشمندان معتزلی می‌رویم و آنان را واسطه می‌کنیم. آنچه که مرا از قبول این درخواست بازمی‌داشت علاوه بر اینکه قدرت و توان علمی آن را نداشتم این بود که قبول این خواسته بر من واجب نبود؛ زیرا دقت در آن مانند واجب عینی است که در این زمانه مورد توجه نیست و کسی به دنبال آن نیست و همت مردم از این مقدار علم بسیار کم و کوتاه است تا چه رسد به تفسیری که بر اساس علم معانی و بیان بنیان نهاده شود. به همین خاطر مقداری پیرامون فواتح سور و حقایق سوره بقره بصورت سؤال و جواب برایشان مطرح کردم.

چون تصمیم گرفتم به زیارت خانه خدا بازگردم و از خانه خدا کسب فیض نمایم به سوی مکه حرکت کردم از هر شهری که می‌گذشتم کسانی را می‌دیدم که متاسفانه معارف قرآن را به اهلش یاد نمی‌دادند و به این خاطر با دیدن من سعی می‌کردند تشنگی معارف قرآن خویش را سیراب کنند دور من حلقه می‌زدند و در یادگیری حرص می‌ورزیدند از توجه من به آنان به اهتزاز درمی‌آمدند و از نشاط من به وجد و حرکت درمی‌آمدند. تا این که رحل اقامت را به مکه افکندم در آنجا سید ابوالحسن بن حمزة بن دهاس که از بنی حسن است نسبت به بنده بسیار لطف فرمود و درخواست نمود که این تفسیر را بنگارم.

بنده عرض کردم: مرا معاف بدار زیرا عمر من به 60 و 70 رسیده و دیگر توانایی تحقیق و تفحص را ندارم و باید میانه‌روی کنم ولی با این حال خداوند توفیق داد تا به مدت دو سال و چهار ماه (مدت خلافت ابوبکر) آن را به پایان برسانم در حالیکه سی سال بود که من در انتظار چنین سالی بودم و این از برکت خانه خداست.[۳]

ارزش کشاف

ذهبی در تفسیر و مفسرون [۴] می‌گوید: ارزش این تفسیر با چشم‌پوشی از گرایش اعتزالی آن، چنان است که تا به حال کسی مانند آن را تألیف نکرده است بخاطر وجوه اعجازی که از قرآن بیان کرده و زیبایی نظم و بلاغت قرآنی که در آن اظهار کرده. تا به حال کسی مانند زمخشری نتوانسته برای ما زیبایی قرآن و سحر بلاغت آن را بازگو کند. زیرا وی در بسیاری از علوم مهارت داشت به ویژه در واژه‌شناسی عربی تبحر فوق‌العاده داشته است. اشعار عرب را به خوبی می‌شناخته به علاوه اینکه در احاطه به علوم بلاغی و معانی و بیان و ادبیات عربی ممتاز بود.

این نبوغ علمی و ادبی به بهترین وجه در تفسیر کشاف متبلور شده است بطوری که از هنگام تألیف تاکنون مورد توجه دانشمندان بوده و دلهای مفسران را ربوده است. در حقیقت زمخشری تمام ابزار و وسایلی را که مفسر بدان نیاز دارد در این تفسیر گردآوری کرده و آن را در اختیار مردم نهاده است. تفسیر کشاف در موضوع خود یگانه است و در چشم دانشمندان و تفسیرپژوهان همچون کوه استواری است که صعود به قله آن بسیار مشکل به نظر می‌آید.

ویژگی‌های تفسیر

1- زمخشری در پرده‌برداری از بلاغت قرآن و بیان وجوه اعجاز آن و تبیین لطایف و دقایق معنای آن گوی سبقت را از همگان ربوده و پس از وی کسی به مقام وی نرسیده است.

2- تمام کسانی که وی را بخاطر اعتقاد اعتزالی سرزنش کرده‌اند ولی در مهارت در واژه‌شناسی عربی و فصاحت و بلاغت ستوده‌اند و گفته‌اند وی پیشوای واژه‌شناسی و بلاغت قرآنی است.

3- هر مفسری در تفسیرش چیزی را بطور غالب بیان می‌کند که در آن مهارت دارد ولی تفسیر کشّاف یک ویژگی خاصی دارد که مجموعه‌ای است که بعضی از آن بعض دیگر را تکمیل می‌کند.

4- کشاف در موضوع خود از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و بر سایر تفاسیر پیشی گرفته و باعث شده که یکی از تراث علمی بسیار عالی در تفسیر به شمار آید.

5- تفسیر زمخشری آینه تمام‌نمای تفکر اعتزالی است هم برای دوستداران مذهب اعتزلی و هم برای منتقدان آن. یعنی مذهب معتزله را بسیار واضح و شفاف منعکس می‌کند تا کسی که می‌خواهد بین نزاع قدیمی اشاعره و معتزله داوری کند مستندات روشنی داشته باشد.

تفسیر کشاف زمخشری از چنان مقام و منزلتی برخوردار است که یکی از مراجع و مصادر مهم تفسیر کلاسیک به شمار می‌آید.[۵]

نگاه شیعه درباره این تفسیر

نظر به آن که کلام شیعه و معتزله در امهات مسائل از جمله حدوث یا خلق قرآن و اختیار انسان و عدل و صفات الهی همانندی دارد، لذا آنچه از تفسیر کشاف که در نظر اهل سنت عیب آن شمرده می‌شود، از نظر شیعه یا عیب نیست، یا بلکه امتیاز آن است؛ لذا محققان و علمای شیعه، برای تفسیر کشاف، به طور طبیعی، بیش از محققان و عالمان اهل سنت ارج و احترام قائلند.[۶]

چاپ و نشر

کشاف بارها به انواع و اقسام، با شروح و حواشی، حتی همراه با ردیه‌ها به طبع رسیده است. نخستین چاپ آن در دو جلد در سال 1856 میلادی در کلکته انجام گرفته است. سپس در سال 1291 ق در بولاق مصر، و در سال 1307، 1308، 1318 ق در قاهره چاپ شده است. بروکلمان بیش از یازده شرح و حاشیه بر آن یاد می‌کند که بهتر از همه، شرح میر سید شریف جرجانی است که با بعضی از چاپ‌های آن، از جمله با طبع قاهره به سال 1308 و 1318 ق و چاپ انتشارات آفتاب در تهران، همراه است.

در ایران در سال‌های اخیر، علاوه بر انتشارات آفتاب که یکی از بهترین چاپ‌های این تفسیر را انتشار داده، «نشر ادب حوزه» هم یکی از چاپ‌های خوب کشاف را همراه با چند حاشیه و استخراج احادیث آن، از روی طبع مصر به طریقهٔ افست تجدید طبع کرده است.[۷]

پانویس

  1. هدیة الاحباب ص 164 و نیز ن. ک: الکنی و الالقاب ج 2 ص 292.
  2. خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن پژوهی 1..
  3. نرم افزار جامع التفاسیر، بخش کتابشناسی.
  4. ج 1، ص 440
  5. ترجمه و تلخیص جزوه الامام الزمخشری، محمد علی قطب
  6. خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن پژوهی 1.
  7. خرمشاهی، بهاءالدین، همان.