شهر پاراچنار
شهر پاراچنار پاکستان.jpg
نامپاراچنار
کشورپاکستان

پاراچنار از مناطق زیبای پاکستان در نزدیکی مرز افغانستان است. منطقه پاراچنار در شمال غرب پاکستان قرار دارد که از طرف شرق و شمال شرق با شهرهای هنگو، اورکزئی و خیبر و از طرف جنوب شرق با وزیرستان شمالی همجوار است. در جنوب پاراچنار استان خوست، در غرب استان پکتیا و در شمال استان ننگرهار افغانستان قرار دارند. این منطقه استراتژیک و سوق الجیشی از آن جهت بسیار مهم و در نزد بازيگران غربی اهمیت دارد که کمترین فاصله را ـ در میان سایر مناطق قبائلی ـ با شهر کابل افغانستان دارد و در زمان حضور دولت‌های کمونیستی، مسیر کمک‌رسانی غربی‌ها به مجاهدین از این طریق صورت می‌گرفت. در اصطلاحات راهبردی بین‌المللی به پاراچنار ـ که مرکز شهرستان کُرم است ـ منقار طوطی (Parrots Beak) هم گفته می‌شود. این منطقه از آن جهت راهبردی است که تنها منطقه مسلح شیعی است و شکست آن گویا شکست همه شیعیان پاکستان به شمار می‌رود و برای شیعیان پاکستان هم اهمیت زیادی دارد.

دلیل نامگذاری

برخی علت‌نام‌گذاری این شهر را به سبب فراوانی درختان چنار در این منطقه، و برخی دیگر نام آن را برگرفته از نام قبیلۀ «پارا» دانسته‌اند. در بررسی پیشینۀ تاریخی این شهر به ناچار باید به تاریخ ناحیۀ کُرم نیز پرداخت. گذرگاه‌های درۀ کرم یکی از آسان‌گذار‌ترین راههایی بوده است که اقوام آریایی در ۴۰۰۰-۲۰۰۰ق‌م در مهاجرت بزرگ خود به هند از آن گذر می‌کرده‌اند. به گفتۀ راهبان بودایی- چینی که در سده‌های ۵-۷م از ناحیۀ کرم‌علیا دیدار کرده‌اند، اهالی این منطقه پیرو آیین بودایی بوده‌اند.

شهری با خانه‌های کاهگلی

اگر بخواهم شهر را برایتان توصیف کنم ، چیزی در مایه‌های زمان قاجاریه خودمان بود! جز بعضی‌ از موارد، همه چیز در‌‌ همان حد بود. مثلا یک سری از وسایل نقلیه‌شان تویوتاهایی بود که از افغانستان می‌آوردند. از تکنولوژی هم یک نیمچه برقی بود که 12- 11 ساعت بیشتر در روز نبود و فقط سیم‌های لامپ‌های تنگستن با آن قرمز می‌شد و نوری در کار نبود! سیمکارت موبایل‌هایشان هم افغانی بود و فقط از این برق استفاده می‌کردند تا گوشی‌هایشان را شارژ کنند. دولت پاکستان هیچ‌گونه امکاناتی به آنها نمی‌دهد. در محاصره کامل بودند و سوخت و سوزشان هم چوب درختانی بود که قطع می‌کردند. نفت نداشتند. یک پادگان ارتش هم در شهر بود که نه آنها با مردم کار داشتند و نه مردم با آنها. فقط به خاطر این پادگان دوتا پمپ بنزین ساخته بودند که مردم هم از آن استفاده می‌کردند. در کل، سوختشان با فضولات حیوانات بود و چوب درخت. خانه‌های شهر پاراچنار کاملا کاهگلی است. کاملا حالت روستایی دارند. فقط بناهای عمومی‌شان مثل مدرسه جعفریه کمی مدرن بود و شبیه حوزه علمیه خودمان. در پیشاور تک و توک ساختمان جدید پیدا می‌شد. بازار قصه‌خوانی پیشاور که می‌گویند قدیمی‌ترین بازار جهان است، دقیقا مثل‌‌ همان 3 هزار سال پیش است و هیچ فرقی نکرده!

پیشینه پاراچنار

در یک تقسیم بندی سیاسی، ایالت سرحد پاکستان به چند «ایجنسی» تقسیم می شود. شهر پاراچنار در واقع مرکز یکی از ایجنسی های ایالت سرحد شمال غربی به نام «کوروم ایجنسی» است و نیز قسمتی از منطقه «پشتونستان» پاکستان می باشد که در میان رشته کوه هایی با دره های سرسبز، آبشارها، چشمه سار ها و جنگل هایی با درختان صنوبر و چنار، و باغاتی پرثمر و زمین های زراعی و کشاورزی حاصل خیز، محصور است. سیبِ مشهور آن به لحاظ رنگ طلایی اش از زمان انگلیسی ها به «گلدن دیشز» معروف است. وجه تسمیه پاراچنار را وجود درختان کهنسال «چنار» یا سکونت قبیله «پارا» یا «پاره» در پیرامون چنار بزرگی در آن منطقه می دانند.

کوروم ایجنسی از دو بخش شمالی و جنوبی تشکیل شده است؛ در شمال، اکثریت از آن شیعیان و در جنوب اکثریت از آن اهل سنت می باشد. ایجنسی در مرز با افغانستان قرار دارد و در حدود یک میلیون نفر جمعیت دارد که 60 درصد آن را شیعیان اثناعشری تشکیل می دهند؛ که بیشتر در پاراچنار و اطراف آن متمرکزند. عشایر ادی زیی، دویل زیی، غندی خیل، مستوخیل، حمزه خیل، منگل، مثبل، درزدران منتوان، وزیی، حاجی غلزیی، لیسانی و پاره، در آن ناحیه سکونت دارند.

علمای بسیاری به منطقه پاراچنار منسوب اند از جمله: مولانا سیدپادشاه حسین، مولانا علی سرور سرحدی (قرن 14)، مولانا غلام قاسم خان کورایی (قرن 14)، مولانا عبدالحسین (متوفی 1365ش) و مولانا محمد عباس (متوفی 1364ش که تکمیل تحصیلات دینی خود را در ایران و عراق گذراند.

موقعیت جغرافیایی

شهر پاراچنار که در آخرین نقطه های ایالت خیبر پختون خواه و در چند کیلومتری مرز با افغانستان واقع شده است. این شهر در مجاورت مرز افغانستان در درۀ سرسبز کُرَّم در فاصلۀ ۲۸۰ کیلومتری جنوب‌غربی پیشاور واقع است. درۀ کُرم به دو بخش علیا و سفلی تقسیم می‌شود و پاراچنار مرکز کُرم علیاست. کُرم که خود سرزمینی کوهستانی است، به دره‌ای وسیع و گسترده ختم می‌شود و جلگه‌ای شیب‌دار تشکیل می‌دهد که پارچنار در این جلگه واقع است. بلندی‌های این منطقه پوشیده از جنگل، و دارای روستاهایی خوش‌منظر است و دمای آن در تابستان‌ها از °۳۷ سانتی‌گراد تجاوز نمی‌کند. شهر پاراچنار مرکز اصلی سیاسی و فرهنگی شیعیان مناطق کوهات و هنگو به حساب می آید. اهمیت این شهر به دلیل این است که این شهر تنها شهری در ایالت سرحد است که اکثریت قاطع جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند. قبایل شیعه مذهب توری، خوشی، هزاره و بنگش با صمیمیت و دوستی در کنار هم زندگی می کنند. دو قبیله توری و هزاره صد در صد شیعه هستند. اما قبایل خوشی و بنگش، اهل‌سنت نیز دارند

تاریخ سیاسی

بیشتر مردم پاراچنار و روستاهای اطراف آن پیرو مذهب تشیع هستند. این منطقه در دورۀ اسلامی، نخست تحت استیلای غزنویان و سپس غوریان درآمد. سرانجام ضمیمۀ امپراتوری مغولان هند شد و به یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های آنان بدل گشت. با رو به ضعف نهادن حاکمیت مغولان، این سرزمین بخشی از قلمرو حکام افغانی‌تبار شد. در ۱۱۵۱ق/۱۷۳۸م نادرشاه در مسیر خود به هند این منطقه را به تصرف درآورد. در ۱۲۷۲ق/۱۸۵۶م نیروهای انگلیسی وارد آنجا شدند و آن را به تصرف خود درآوردند، اما درگیری‌ها میان نیروهای انگلیسی و طوایف افغان در آنجا ادامه داشت، تا آنکه در ۱۳۰۹ق به درخواست اقوام شیعه‌مذهبِ «توری» ساکن در محل، حاکمیت منطقه به دست انگلیسی‌ها افتاد و سرانجام پاراچنار در ۱۳۱۰ق/۱۸۹۲م به قلمرو حکومت هند بریتانیا افزوده شد. [ پس از تجزیۀ هند در ۱۳۲۶ش/۱۹۴۷م و تأسیس کشور پاکستان، پاراچنار ضمیمۀ پاکستان شد.

تغییر نقشه

در ژانویه سال 2007م، سلیم خان فرماندار ـ یا «پلیتیکال اجنت»ـ منطقه کرم ایجنسی، قبل از ترک پاراچنار، در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت: «در 2007م نقشه پاراچنار تغییر خواهد کرد!» که این سخن نشان از توطئه ای نهفته و همه جانبه بر ضد شیعیان منطقه داشت. برای اجرای این نقشه، گروهک سپاه صحابه در پاراچنار با همکاری مقامات محلی دست به اقدامات تروریستی زد و سرکرده محلی این گروه به نام «عیدنظر» ـ که آشکارا ابراز می داشت بهتر است او را «یزید نظر» بنامند! ـ به توصیه وزارت کشور به عنوان دبیر «انجمن فاروقیه» (مجمع سنی های محلی) انتخاب شد و این انجمن رسماً به تروریست ها سپرده شد و به او و دوستانش اجازه تام داده شد که با احیای تفکر یزیدی، منطقه امن پاراچنار را ناامن کند!

علاوه بر فرماندار، برخی دیگر از مقامات دولت نیز گفته بودند که قرار است در سال 2007م طالبان در این منطقه حضور گسترده پیدا کند! در ماه مارس همان سال، عیدنظر با هدف خدشه دار کردن وحدت شیعه و سنی در منطقه «شابک»، یک نفر شیعه را به نام «ایوب» که چند نفر دیگر او را همراهی می کرد، با نهایت قساوت به قتل رساند. مدتی بعد دو نفر سنی به دلیل داشتن روابط دوستانه با شیعیان در همان منطقه شابک و «شاشو» توسط نواصب سربریده شدند!

در همین دوران منطقه با آفت آسمانی سیل روبرو شد و حکمران ایالت، «علی محمدجان اورکزیی» به پاراچنار آمد تا از مناطق سیل زده دیدن کند. وی در منطقه شلوزان در اجتماع مردم سخنرانی کرد و گفت: «به زودی آفتی بس بزرگ تر بر این منطقه نازل خواهد شد»! بعد از آن در روز 12 ربیع الاول در پاراچنار راهپیمایی «یزیدیان» با عنوان میلادالنبی(ص) برگزار شد که در آن سرکرده آنها «یزید نظر» با حمایت مقامات دولتی به ساحت مقدس رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) به ویژه سالار شهیدان امام حسین(ع) توهین و بی ادبی کرد و جملات و شعارهای فوق العاده ناروایی بر زبان آورد!

پس از آن چون نقشه پاراچنار به دلیل مقاومت دلیرانه شیعیان منطقه عوض نشد، گروهک سپاه صحابه در پیشاور اعلام کرد که این بار همه گروه های جهادی کشمیر و افغانستان که با ارتش هند و شوروی و آمریکا جنگیده اند، به شیعیان پاراچنار حمله خواهند کرد! متعاقب این تهدید، در ماه آگوست 2007م با حمله انتحاری بر ضد شعیعان، از آنها 14 شهید و 40 مجروح به جای ماند که بعدها معلوم شد برخی از مقامات محلی، از آن مطلع بودند؛ چنانکه مهاجم همراه با معاون فرماندار به شهر آمده بود تا در بین راه نیروهای دولتی خودروی او را بازرسی نکنند!

به دنبال آن نیز چندین نفر شیعه پاراچناری در شهرهای مختلف «هنگو» و مناطق شورشی «باجور» و «وزیرستان» و «دوآبه» به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. همچنین در جلسه «حزب مردم» یک خودروی بمب گذاری شده منفجر شد که در حدود 50 شیعه شهید شدند؛ و همچنین... که تا به امروز این نسل کشی شیعه در پاچنار ادامه دارد.

آنچه روشن است این که برخی از عناصر دولتی، نظامی و سرویس های امنیتی پاکستان از گروهای تکفیری و سلفی وهابی حمایت پیدا و پنهان تسلیحاتی می کنند و برخی از عناصر کلیدی، در پشت صحنه این حوادث مخوف قرار دارند! همچنین به گواهی اسناد غیرقابل انکار، دولت های خارجی به ویژه دول حاشیه خلیج فارس، از جمله عربستان، بحرین و قطر به حمایت از این گروها مشغول اند. البته بدیهی است که دولت و ارتش آمریکا و رژیم اشغالگر اسرائیل، در تجهیز و حمایت از گروهای وهابی نقش اساسی دارند.

جستارهای وابسته

منابع