حضرت نوح

نسخهٔ تاریخ ‏۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۲۱ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حضرت‌ نوح‌ (علیه‌السلام)، فرزند لامک‌ فرزند متوشلخ‌ فرزند اخنوخ‌ (ادریس‌) است‌ و نسب‌ او به ‌شیث فرزند حضرت آدم (علیه‌السلام) می‌رسد تاریخ‌ نویسان‌ بر این‌ باورند که‌ حضرت‌ نوح‌ (علیه‌السلام) اولین‌ رسولی است‌‌که‌ خدای سبحان‌ او را به‌ سوی اهل‌ زمین‌ فرستاد و به‌ او فرمان‌داد تا قومش‌ را آگاه‌ کند و آنان را از عذاب‌ خدا برحذر نماید. اولین پیامبر اولوالعزم و از جمله پیامبرانی که با عمری طولانی در راه گسترش خدا پرستی و نجات مردم از نادانی رنج فراوانی کشید نوح پیامبر (علیه‌السلام) بود. در زمان این پیامبر بزرگوار بت‌پرستی و گرایش مردم به خدایان دروغین گسترش یافته بود. حضرت نوح (علیه‌السلام) مدتی از عمر خویش را از مردم کناره گرفت تا اینکه به فرمان پروردگار مأمور هدایت مردم شد. همزمان با شروع نصیحت‌های نوح پیامبر (علیه‌السلام) بزرگان شهر که هفتاد نفر بودند به مخالفت با آن حضرت پرداختند و به دنبال آنان مردم نادان هم به بهانه اینکه «تو دروغ میگوئی، چون انسانی مثل ما هستی» او را مسخره کردند. چنان‌که‌ در قرآن‌ مجید‌ آمده‌ است‌: «ما نوح‌ را به‌ سوی قومش‌ فرستادیم‌ (وگفتیم‌) ‌ آگاه‌ کن‌ قوم‌خود را قبل‌ از آن که‌ ایشان را عذابی دردناک‌ بیاید[۱]».

حضرت نوح
نوح.jpg
نام کاملنوح
پدرلامك‌
مادرقینوش
مدفنعراق، نجف‌اشرف

نام نوح

بر اساس برخی گزارش‌های تاریخی نوح نبی (علیه‌السلام) پسر «لمک» پسر «متوشلخ(متوشلح)» و مادرش «قینوش» دختر براکیل بود[۲]. گفته شده که حضرت‌شان 126 سال بعد از وفات و 1056 سال پس از هبوط حضرت آدم (علیه‌السلام) به دنیا آمد[۳]. وی از جمله پنج پیامبر بزرگ صاحب شریعت است که صدها سال برای هدایت مردم به توحید و بندگی خدای یکتا، تلاش نمود.

آن‌چه در مورد نام این پیام آور الهی می‌توان گفت این است که در منابع تاریخی و روایی او را عبدالغفار، عبدالملک، و عبدالأعلی نامیدند[۴]. البته در برخی منابع نام وی را عبدالجبار هم نقل کرده‌اند[۵].

شیخ صدوق بعد از نقل این روایات متفاوت؛ می‌گوید: «اخبار و احادیث راجع به نام حضرت نوح (علیه‌السلام) هم‌خوان بوده و اختلافی بین‌شان نیست؛ زیرا در همه این روایات، ابتدای اسم آن‌حضرت، کلمه "عبد" ثبت شده است و بدین ترتیب، او را عبدالغفّار، عبدالملک و عبدالاعلی معرّفی نموده‌اند[۶]»؛ یعنی همه بیانگر عبودیت و بندگی نوح (علیه‌السلام) در پیش‌گاه خدایی است که غفار، مالک و اعلی می‌باشد[۷].

در ضمن، ممکن است اسامی یاد شده، ترجمه‌ای از نام حضرت‌شان در زبان دیگر باشد. اما این‌که چرا این پیامبر به نوح معروف شد، برخی نُوح را واژه‌ای غیر عربی می‌دانند[۸]، اما این ریشه در عربی نیز وجود داشته و گزارش‌هایی نیز وجود دارد که نشان‌گر تناسب میان نام آن پیامبر و این ریشه است. واژه «نَوح» مصدر «ناحَ یَنُوحُ» به معنای گریه و ماتم به آواز بلند است. «نائحه» به زنی که صدا به ناله بلند می‌کند اطلاق می‌شود[۹]. در برخی روایات گفته شده است که علت نام‌گذاری این نام برای نوح پیامبر، آن بود که او مدت بسیاری را به گریه و نوحه گذراند[۱۰].

البته با توجه به این‌که ممکن است برخی معانی در زبان‌های مختلف با واژه‌هایی که تا حدودی با هم مشابه هستند، مورد استفاده قرار گیرد(مانند برادر، مادر، پدر در فارسی و انگلیسی)، این احتمال هم وجود دارد که «نوح» عربی نبوده، اما در همان زبان دیگر نیز معنایی مشابه با عربی داشته است.

عمر نوح

در این‌که نوح نبی (علیه‌السلام) مسن‌ترین پیامبر الهی - دست کم به غیر از آدم (علیه‌السلام) - بوده؛ و از این‌رو به شیخ الانبیاء معروف شد، تردیدی وجود ندارد و بر اساس تصریح قرآن کریم، ‌کمترین سنی که برای حضرت‌شان می‌توان در نظر گرفت، 950 سال است، اما با این وجود در مقدار سن او اختلاف وجود دارد.

  1. براساس برخی گزارش‌ها آن‌حضرت 2300 سال عمر کرد؛ یعنی 850 سال قبل از نبوت، 950 سال نبوت، و 500 سال بعد از طوفان و بعد از پایین آمدن از کشتی[۱۱].
  2. گزارش دیگر اما می‌گوید: نوح 2500 سال عمر کرد، یعنی 850 سال قبل از نبوت، 950 سال بعد از نبوت و در حال تبلیغ، 200 سال بعد از ناامیدی از هدایت مردم و در حال ساخت کشتی، و 500 سال بعد از طوفان[۱۲].
  3. البته برخی گزارش‌ها، ‌ این 2500 سال را به شیوه دیگری تفکیک می‌کنند: 850 سال قبل از نبوت، 950 سال بعد از نبوت و هنگام تبلیغ، و 700 سال بعد از طوفان[۱۳].
  4. گزارش سوم سن ایشان را 2450 سال اعلام می‌کند[۱۴].
  5. برخی گزارش‌ها عمر نوح را همان 950 سال اعلام شده در قرآن می‌داند، و معتقد است که این آیه ناظر به تمام عمر حضرت‌شان بوده و نه تنها مدت رسالت و تبلیغ ایشان: نوح هنگام نبوت 480 ساله بود و 120 سال مردم را به پیامبری خویش خواند. آن‌گاه خدای متعال او را مأمور به ساختن کشتی نمود و 600 ساله بود که طوفان شروع شد و پس از طوفان نیز 350 سال دیگر زیست[۱۵].
  6. برخی هم در مجموع سن نوح بین 1450 سال تا 2800 اعلام کرده‌اند[۱۶].

فرزندان

نوح در سن 500 سالگی دارای سه فرزند پسر، به‏ نام‌های «سام، حام و یافث» بود[۱۷].

داستان پسر نوح

قرآن کریم به همسر[۱۸]. و فرزند بی ایمان نوح اشاره می‌کند که بر اثر انحراف و همکاری با گناهکاران از مسیر ایمان خارج شدند؛ حق سوار شدن بر کشتی نجات را نداشتند زیر شرط سوار شدن بر کشتی ایمان بود.

هم‌چنین قرآن به استقامت و استواری این پیامبر بزرگ اشاره می‌کند به طوری که محصول سالیان بسیار دراز و تلاش پی‌گیر نوح (علیه‌السلام) در راه تبلیغ آیین خویش، جز ایمان آوردن گروهی اندک نبود که حضرت نوح برای هدایت هر یک از آنان به سوی خدا به طور متوسط ده سال زحمت کشید! زحمتی که مردم عادی حتی برای هدایت و نجات فرزندشان تحمل نمی‌کنند.

کنعان پسر نوح در زمره دشمنان آن حضرت به سر می‌برد و به دین و آیین او ایمان نیاورده بود. در آن هنگام که آب از هر سو زمین را فراگرفت و نوح و همراهانش در کشتی قرار گرفتند، ناگاه چشم نوح به کنعان افتاد که مانند دیگران برای نجات خود تلاش کرد و می‌خواست به هر وسیله ای خود را از غرق شدن نجات دهد.

به فرموده قرآن نوح فرزندش را که در کناری جدا از پدر قرار گرفته بود مخاطب ساخت و فریاد زد: پسرم! با ما سوار شو و با کافران مباش[۱۹]. که فنا و نابودی تو را در بر خواهد گرفت. ولی آن فرزند لجوج و کوتاه فکر به گمان این که با خشم خدا نیز می‌توان مبارزه کرد و فریاد برآورد: «پدر! برای من نگران نباش. به زودی به کوهی پناه می‌برم که دست این سیلاب به دامنش هرگز نخواهد رسید و مرا در دامان خود پناه خواهد داد[۲۰]».

نوح (علیه‌السلام) باز مأیوس نشد و بار دیگر به اندرز و نصیحت فرزند کوتاه فکر پرداخت تا شاید از مرکب غرور و خیره سری فرود آید و راه حق پیش گیرد، از این رو گفت: «فرزندم! امروز برای هیچ قدرتی در برابر فرمان و عذاب الهی پناهگاهی وجود ندارد و تنها کسانی که مورد رحمت الهی قرار گیرند، اهل نجات هستند...[۲۱]».

در این هنگام موجی برخاست و فرزند نوح را چون پر کاهی از جا کند و درهم کوبید «و میان پدر و فرزند جدایی افکند و او را در صف غرق شدگان قرار داد[۲۲]».

هنگامی که نوح فرزند خود را در میان امواج دید، عاطفه پدری به جوش ‌ آمد و به یاد وعده الهی درباره نجات فرزندش افتاد و رو به درگاه خدا کرد و گفت:

«پروردگارا! پسرم از اهل من و خاندان من است و تو وعده فرمودی که خاندان مرا از طوفان و هلاکت رهایی بخشی[۲۳]».

پروردگار در پاسخ نوح فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! بلکه او عملی است غیر صالح و حال که چنین است، آنچه را از آن آگاه نیستی از من تقاضا مکن. من به تو موعظه می‌کنم تا از جاهلان نباشی[۲۴]».

نوح دریافت که این تقاضا از پروردگار درست نبوده است و هرگز نباید نجات چنین فرزندی را مشمول وعده الهی بر نجات خاندانش بداند. از این رو به پروردگارش گفت: «پروردگارا! من به تو پناه می‌برم از این که چیزی از تو بخواهم که به آن آگاهی ندارم و اگر مرا نبخشی و مشمول رحمتت قرار ندهی، از زیانکاران خواهم بود[۲۵]».

مدت رسالت حضرت نوح

پس از ادریس پیامبر (علیه‌السلام)، خداوند نوح (علیه‌السلام) را برای مردم روزگارش به پیامبری برانگیخت و محل سکونت او سرزمین عراق بود، مردم او را تکذیب کردند و خداوند آنها را غرق کرد و نوح و همراهانش به وسیله کشتی‌ای که از قبل ساخته بود نجات یافتند[۲۶].

قرآن کریم در زمینه مدت رسالت حضرت نوح (علیه‌السلام) می‌فرماید:   وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ [عنکبوت–14]  ؛ و ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد، اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالی‌که ظالم بودند.

براساس آیه فوق حضرت نوح (علیه‌السلام) 950 سال قبل از طوفان در میان قومش پیامبری نمود و در این مدت شخص دیگری با او در نبوت شریک نبود[۲۷]، اما براساس روایت امام صادق (علیه‌السلام)؛ نوح پس از خارج شدن از کشتی مدت پانصد سال زندگی کرد و بعد جبرئیل بر او نازل شد و گفت: مدت نبوت تو پایان یافته و عمرت تمام شده است[۲۸]؛ لذا می‌توان گفت؛ مدت پیامبری حضرت نوح (علیه‌السلام) 1450 سال بود[۲۹].

کتاب نوح

در روایات، از کتاب حضرت نوح (علیه‌السلام) با عنوان عام صحف نوح یاد شده است[۳۰]، و اسم خاصی برای آن ذکر نشده است.

محل دفن حضرت نوح

گزارش‌های متعددی از ائمه (علیه‌السلام) وارد شده است که محل دفن و قبر حضرت نوح (علیه‌السلام) را در شهر نجف اشرف و در همان مزار امام علی (علیه‌السلام) می‌داند و از آن‌جا که در آن زمان نجف بیابان خشک و بی‌آب و علف بود، از آن به عنوان پشت کوفه یا نزدیک کوفه یاد شده است[۳۱].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. سوره نوح آیه 1
  2. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 16، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا
  3. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری ترجمه، پاینده، ابوالقاسم، ج 1، ص 174، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375ش
  4. صدوق، محمد بن علی‏، علل الشرائع، ج 1، ص 28، قم، کتاب‌فروشی داوری، چاپ اول، 1385ق
  5. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 84، مشهد، مرکز پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، 1409ق
  6. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 29، مشهد، مرکز پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، 1409ق
  7. علت نام‌گذاری حضرت نوح (علیه‌السلام) به این نام، پاسخ 103998
  8. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، ج 1، ص 349، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1415ق
  9. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 2، ص 627، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق
  10. علل الشرائع، ج 1، ص 28
  11. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 284، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق
  12. شیخ صدوق، امالی، ص 512، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق
  13. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 523، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق
  14. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 523، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق
  15. تاریخ طبری، ترجمه، ج ‏1، ص 117
  16. مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة، مترجم، نجفی، محمدجواد، ص 41، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش
  17. مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة، مترجم، نجفی، محمدجواد، ص 116، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362ش
  18. گفته‌اند حضرت نوح (‌علیه‌السلام) دو زن داشت که یکی کافر و دیگری مؤمن بود و هیکل نام داشت. در سوره تحریم آیه ۱۰ از همسر نوح به نام واغله به عنوان زنی ناسازگار با آن حضرت سخن به میان آورده است و فرموده واغله و همچنین زن لوط هر چند افتخار زوجیت بندگان صالح خدا را داشتند ولی این انتساب، آنان را از آتش جهنم نگه نداشت و در کنار سایر اهل جهنم وارد آن خواهند شد زیرا به شوهران خود خیانت کردند. خیانت همسر نوح این بود که او کافر بود و در مورد شوهرش ‌ به مردم می‌گفت: او دیوانه است! و هرگاه که کسی به آیین او ایمان می‌آورد، به سران قومش خبر مید اد. (تفسیر مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۱۹)
  19. هود / ۴۲
  20. هود / ۴۳
  21. هود / ۴۳
  22. هود / ۴۳
  23. هود / ۴۵
  24. هود / ۴۶
  25. هود / ۴۷
  26. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 1، قم، منشورات الرضی، 1368ش
  27. کافی، ج ‏8، ص 115
  28. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏23، ص 33، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، 1403ق
  29. دوران نبوت پیامبران اولو العزم، پاسخ 45253
  30. بحار الانوار، ج 35، ص 22
  31. قبر حضرت آدم و نوح در نجف، پاسخ 8427