باقریه
باقریه نام گروهی از «شیعیان» است که به رجعت امام باقر (علیهالسّلام) اعتقاد دارند.
باقریه | |
---|---|
نام | باقریه |
قرن شکل گیری | قرن اول هجری قمری |
مبدأ شکل گیری | مدینه |
عقیده | رجعت امام باقر(مهدی موعود) |
عقاید باقریه
آنها معتقدند که رشتۀ امامت از امام علی (علیهالسّلام) به یکی از نوادگانش یعنی حضرت امام باقر (علیهالسّلام) کشیده شده که او را مهدی منتظر میدانند و مدعی هستند که از حضرت امام صادق (علیهالسّلام) در این باب نص وجود دارد[۱][۲][۳]. از جابربنعبداللّه انصاری نقل میکنند که رسولخدا (صلّیالله علیه وآله) او را مورد خطاب قرارداده و فرمود: «انک تلقاه فأقرئه منی السلام» همانا تو او را خواهی دید و چون او را دیدی سلام مرا به وی برسان[۴]. در نقل دیگری نیز خطاب به جابربنعبدالله انصاری آمده است که رسول خدا (صلّیالله علیه وآله) به او فرمود: «انک ستدرک رجلا من اهل بیتی اسمه محمد بن علی یکنی ابا جعفر فاقرئه منی السلام»[۵]. همانا تو مردی از اهلبیت مرا- که نام او محمدبنعلی و کنیهاش اباجعفر است، خواهی دید و چون او را دیدی سلام مرا به وی برسان» جابر، آخرین کسی از اصحاب پیامبر (صلّیالله علیه وآله) بود که در سن پیری و در حال نابینایی درگذشت. وی به دنبال امام محمد باقر (علیهالسّلام) که در آن وقت، کودک بود در کوچههای مدینه میگشت و میگفت: «یا باقر! متی القاک؟؛ ای باقر! کی تو را خواهم دید؟» روزی در یکی از کوچههای مدینه آن حضرت را دید و او را به سینه خود چسباند و سر و دستش را بوسید و گفت: «یا بنیّ! جدّک رسولالله یقرئک السلام[۶] ای فرزند من! جدت رسول خدا به تو سلام میرساند.» میگویند جابر در همان شب پس از دیدار آن حضرت، درگذشت. باقریه معتقدند از آنجا که جابر مامور رساندن سلام از سوی جدش به وی بود، پس او مهدی منتظر است[۷]. البته این استدلالی بسیار سست و بی ارزش است. بر خلاف این پندار، روایات فراوانی-حتی از خود امام باقر (علیهالسّلام)-این ادعا را باطل میداند.
پانویس
- ↑ شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ص۷۷.
- ↑ مختصر الفرق، ص۵۵
- ↑ توضیح الملل، ج۱، ص۲۱۸.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 96
- ↑ کلینی محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۶۸، ص۱۸۵.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص۹۶.