مراغیه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۵۵ توسط Salehi.m (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مراغیه‏ یا مراغیان گروهی از «باطنیان» بودند که در الموت می‏‌زیستند و به مزدکیان منسوب‌ بودند.

مراغیه
ناممراغیه

وجه تسمیه

چون نام این فرقه «مراغیه» است، به‌نظر می‌رسد که اصل آنان از شهر مراغه بوده و در زمان‌های قدیم از آنجا به الموت مهاجرت کردند.

محل زندگی

مراغیه اکنون در برخی از دهکده‌های کرانه چپ و راست شاهرود و به‌ویژه در قریه گورهدر و دیگین در هشت کیلومتری الموت زندگی می‏‌کنند و مذهب خویش را از بیگانگان پنهان می‌دارند و خاطره حسن صباح و بزرگ امید را که از جانشینان او بود، بزرگ می‌دارند و وابستگی فراوانی به‌آنان دارند.

آداب و رسوم

مراغیان از خوردن گوشت حیواناتی که کمترین علامت بیماری در آن وجود داشته باشد، پرهیز می‏‌کنند. آنان به محض بروز نشانه‌‏های بارداری زن، از مباشرت با وی تا بعد از حمل خودداری می‌کنند. همچنین طلاق در میان‏ این طایفه متداول نیست و نیز در قدیم خریدن برده را حرام می‌دانستند. برخی از رسوم ایشان مانند حرمت تعدد زوجات، منع طلاق زن و خرید برده، در کتاب «جامع التواریخ» خواجه رشیدالدین فضل‌اللّه نقل شده است.

اسامی دیگر

رشیدالدین فضل‌اللّه و مورخان آن عصر، مراغیان را «ملاعین» می‌خواندند و می‌گفتند که آنان تمام محرمات را حلال می‌دانستند. خواجه رشیدالدین فضل‌اللّه لقب دیگری نیز به ایشان می‌دهد و آنان را مانوی می‌خواند. حمداللّه مستوفی آنان را از مزدکیان می‌شمارد.

گویش

«مراغیان» گویش ویژه‌ای دارند که یکی از شاخه‌های لهجه دره الموت و شاهرود است. مرکز ایشان اکنون در قریه دیگین الموت است و پیروان این مذهب در رودبار الموت و خرقان قزوین زندگی می‌کنند.

مذهب

آنان دارای مذهبی اسرارآمیزند و راز خود را به کسی بروز نمی‌‏دهند و از خوردن ذبایح دیگران پرهیز می‏‌کنند، صابون به جامه خود نمی‌‏زنند، بلکه لباس‌های خود را با گل می‌شویند. زنان در هنگام قاعدگی از مداخله در امر خانه ممنوع‌اند و مانند زنان زرتشتی منزوی زندگی می‌کنند و همچنین از ازدواج با غیر مذهب خود پرهیز می‌کنند. [۱] [۲]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 400 با ویرایش و اصلاح جمله
  2. حنفی عبدالمنعم، موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، ص586