ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (۴۶۰-۳۸۵ ق)، معروف به شیخ الطائفه از فقیهان، محدثان و عالمان بزرگ شیعی در قرن چهارم هجری است. وی صاحب دو کتاب ارزشمند تهذیب و استبصار از کتب اربعه جوامع حدیثی شیعه و آثار متعددی در کلام، فقه[۱]، رجال و درایه می‌ باشد. عظمت او در فقه به حدی بود که تا مدت طولانی فقهای شیعه را تحت تاثیر آراء خود قرار داد. خورشید تابناک او بیش از هزار سال است که بر جاى‌جاى حوزه‌هاى تشیع پرتو افکنده و دانش پژوهان و اندیشمندان بیشمارى را از نور آثار پر مغز و گرانسنگ خود بهره‌مند ساخته است.

شیخ طوسی
شیخ طوسی
نام محمد بن حسن بن علی بن حسن
لقب شیخ طوسی و شیخ الطائفه
زادروز رمضان ۳۸۵ق
زادگاه طوس
وفات شب دوشنبه ۲۲ محرم ۴۶۰ق.
آرامگاه نجف مسجد شیخ طوسی
محل زندگی خراسان، بغداد، نجف
اساتید شیخ مفید، ابن حاشر بزاز، سید مرتضی
شاگردان ابوالصلاح حلبی، ابوالفتح کراجکی
دین اسلام
مذهب شیعه
آثار استبصار، تهذیب، رجال، الامالی، التبیان، الخلاف، الغیبة، الفهرست

خلیفه عباسی، کرسی تدریس کلام بغداد را به او سپرد. هنگامی که کتابخانه شاپور در آتش سوخت، به ناچار به نجف[۲] رفت و در آنجا حوزه علمیه ساخت. شیخ طوسی، بعد از وفات سید مرتضی رهبری و مرجعیت شیعیان را بر عهده گرفت.

نظریات و نوشته‌های فقهی او مثل نهایه، الخلاف و مبسوط، مورد توجه فقیهان شیعه است. التبیان، کتاب مهم تفسیری اوست. شیخ طوسی در سایر علوم اسلامی مثل رجال و کلام و اصول فقه نیز صاحب‌ نظر بود و کتاب‌های او جزء کتاب‌های مرجع علوم دینی است. او تحول در اجتهاد شیعی را آغاز کرد و مباحث آن را گسترش داد و در برابر اجتهاد اهل سنّت به آن استقلال بخشید. نامدارترین شاگرد او ابوالصلاح حلبی است.

ولادت شیخ طوسی

ابوجعفر محمد بن حسن بن علی طوسی در رمضان سال ۳۸۵ هجری متولد شد. از محل تولد دقیق ایشان اطلاعی در دسترس نیست اما از آنجایی که هم خود ایشان در کتاب الفهرست و دیگر کتبشان و همچنین نجاشی در کتاب الرجال ایشان را طوسی نامیده‌اند، ما نیز شیخ را طوسی می‌دانیم. [۳]

ایشان در اولین سال‌های جوانی علوم مقدماتی و معمول را فرا گرفتند. در آن زمان طوس، نیشابور، ری، سبزوار و قم[۴] از مناطقی بوده‌اند که محور اصلی کسب علم و دانش بوده‌اند و به راحتی می‌شد از حضور فقها و اندیشمندان شیعه و سنی آنجا استفاده کرد. آثار شیخ صدوق پیشوای بزرگ شیعه که بالغ بر سیصد جلد کتاب و رساله می‌شد و هم چنین شهرت حکومت شیعی آل بویه و تالیفات و خاطرات دانشمند بزرگ صاحب بن عباد که چهارصد شاعر او را در شعر خود ستوده‌اند، همه و همه باعث شد تا شیخ در مسیر پیشرفت رشد فکری و عقلی قرار گیرد و حتی او را به سمت تکامل سوق دهد. هنگامی که شیخ صدوق ترک دنیا گفت، محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید[۵] که مقام بس وارسته‌ای داشت و بهترین کس بعد از شیخ صدوق برای جانشینی‌اش بود، زمام امور را مدبرانه و حکیمانه به دست گرفت و به مقام پیشوایی شیعیان رسید. از آنجایی که شیخ مفید در بغداد می‌زیست و بغداد در آن زمان مرکز خلافت و فرمانروایی علم و دانش بود، شیخ طوسی نیز در سال ۴۰۸ هجری در بیست و سه سالگی هنگامی که عطش خود را برای رسیدن به اقیانوس بی‌کران علم بی‌پاسخ دید، به بغداد مهاجرت کرد تا روح تشنه خود را سیراب کند. [۶]

نسب و خاندان شیخ طوسی

خاندان شیخ طوسى تا چند نسل همه از علما و فقها بوده ‌‏اند. نام پدر او حسن‌ بن علی طوسی از اهالی شهر طوس خراسان است، اما نام مادر بزرگوار وی، در هیچ یک از منابع تاریخی و رجالی یافت نشد.

شیخ طوسی[۷] نام و نسب خود را این گونه بیان می کند: من محمد‌ بن حسن‌ بن علی طوسی هستم. نجاشی[۸] نیز نام و نسب وی را این گونه درج ‌کرده است؛ محمد‌ بن حسن‌ بن علی، ملقّب به شیخ الطائفه، کنیه‌اش ابوجعفر، فقیه، محدّث و متکلم امامی قرن پنجم.

جایگاه علمی و آرا

مورخان و تراجم‌نگاران اهل سنّت ، از طوسی با عناوینی مانند فقیه الشیعه، [۹] فقیه الامامیه [۱۰]و شیخ الشیعة و عالمهم [۱۱] یاد کرده‌اند. اما در میان امامیه ، مشهورترین لقب او شیخ‌الطائفه است. عنوان شیخ الطائفه درمیان امامیه، قبلاً به صفوانی اطلاق می‌شد. [۱۲]

نجاشی که از معاصران شیخ طوسی بوده، از او با این عنوان یاد نکرده و فقط با عناوین «جلیل فی اصحابنا، ثقه ، عین، من تلامذه شیخنا ابی‌عبدالله» از او نام برده است. [۱۳] ‌بنابراین، این عنوان پس از وفات طوسی یا دست کم پس از هجرت او از بغداد به نجف، به وی اطلاق شده است. در قرون بعدی، عنوان شیخ در میان

امامیه به طوسی اختصاص‌یافت. [۱۴] قزوینی رازی [۱۵] در قرن ششم، طوسی را «فقیه عالم و مفسر و مقری و متکلم» خوانده و نوشته که قول و فتوای طوسی مورد اعتقاد کامل علمای شیعی است. وی از طوسی با عنوان «شیخ کبیر» یاد کرده و در شمار «محققان شیعۀ اصولی» و در کنار سید مرتضی از او نام برده است. علامه حلی [۱۶] از طوسی با عناوین «شیخ الامامیه» و «رئیس الطائفه» یاد نموده [۱۷] و بحرانی، به نقل از برخی مشایخ خود، [۱۸]

از وی با عناوین «شیخ‌الطائفه، رئیس المذهب، امام فی الفقه و الحدیث» نام برده است. آرای شیخ طوسی، پس از وی، در میان امامیه با قبول عام روبرو شد. در برخی موضوعات، شیخ طوسی پیشگام علمای شیعه است. برای نمونه، او نخستین کس در میان شیعه است که تفسیری جامع بر سراسر قرآن نگاشت [۱۹] و کتابی تفصیلی در اصول فقه نوشت .[۲۰]

تحصیل و تجارب شیخ طوسی

شیخ طوسی از جمله کسانی است که در زندگی پر برکت خود رنج و مشقت های بسیاری را متحمل شد و تحت شرایط سخت اجتماعی و سیاسی توانست به بزرگ ترین مقام و جایگاه علمی اجتماعی زمان خود برسد. او از بزرگ ترین مفسران، فقها، متکلمان، و محدثان شیعه است.[۲۱]

در زمان شیخ طوسی، بغداد کانون مباحث علمی و تبادل آزاد عقاید بین دانشمندان شیعه و سنی بوده است. بزرگ ترین و سرآمد همه آنها، محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) بوده است. هنگامی که شیخ طوسی وارد بغداد شد، در محضر شیخ مفید شروع به فراگیری علم از جانب ایشان کرد و در اندک زمانی توجه استاد را به خود جلب کرد و کم کم بر دیگر شاگردان استاد برتری یافت. استعداد و تلاش های پیگیر او در رسیدن به هدف عالی از طریق علم و دانش موجب شد تا لیاقت او توسط دیگران نیز درک شود و عهده دار دو پست مهم و حساس شود؛ یکی ریاست علمی و دینی جامعه شیعه، آن هم در بغداد، مرکز مخالفان و در میان دانشمندان بزرگ شیعه و سنی؛ دیگری تصاحب کرسی علم کلام از جانب خلیفه وقت که مقامی بس بالا بود و به راحتی نمی شد به آن رسید. این مقام کسی بوده که سرآمد تمام دانشمندان آن عصر بوده است و شیخ طوسی به همگان نشان داد که لیاقت این مقام را دارد و آن را به حق به دست آورد. ارزش این مقام چنان بالا بود که حتی تا سال ها بعد از شیخ طوسی، جایگاه او حفظ شد و نه تنها کسی نتوانست بعد از ایشان در آثار گرانقدر او شبهه ای ایجاد کند، بلکه خودشان نیز این آثار را صحیح ترین منبع می دانستند و خود نیز از آن ها به عنوان بهترین مرجع استفاده می کردند. همچنین تا سال ها بعد از شیخ، کسی نتوانست شخصیت علمی و فتاوای ایشان را تحت تاثیر قرار دهد.[۲۲]

شیخ طوسی در دوران جوانی خود به درجه اجتهاد[۲۳] رسید و کتاب تهذیب الاحکام را که از کتب معروف و مورد توجه شیعه است، در این دوره و با پیشنهاد استاد فرزانه خود، شیخ مفید تألیف کرد. این کتاب خود دلیل و سند محکمی بر اجتهاد او در عنفوان جوانی است.[۲۴]

بسیاری از محققان، شیخ را تدوین کننده اساسنامه تشیع در فرهنگ و تمدن اسلامی می دانند. علامه حلی در این باره می گوید: شیخ طوسی پیشوای دانشمندان شیعه و رئیس طایفه امامیه صاحب نظر در علوم اخبار، رجال، فقه، اصول، کلام و ادب بوده است. همه فضیلت ها منسوب به او است و در تمامی فنون اسلام کتاب نوشته است. او عقاید شیعه را در اصول و فروع آن دسته بندی و اصلاح کرده است.

شیخ طوسی، پس از سید مرتضی زمام پیشوایی را در دست گرفت و بزرگترین دانشمند عصر خود شناخته شد. شیوه بدیع او در علم کلام، دانشجویان بسیاری را از سراسر مملکت اسلامی تشویق به فراگیری می کرد و آن ها را از دورترین نقاط به سمت خود جذب می کرد. حتی دیگر دانشمندان و فقیهان نیز مسائل و مشکلات پیش آمده را نزد شیخ می بردند تا ایشان صحت و سقم مطالب را تشخیص دهند و یا راه حلی را از ایشان جویا شوند. شاگردان شیخ نیز روز به روز افزون تر می شدند، تا جایی که سیصد تن از علما و مجتهدان شیعه افتخار شاگردی و درک محضر ایشان را داشتند. شمار دیگری از شاگردان ایشان، که از مذاهب چهارگانه سنی بودند، از شمار خارج بود.

از ورود شیخ طوسی به بغداد مدت چهل سال می گذشت که حمله طغرل سلجوقی اتفاق افتاد و شیخ برای حفظ موقعیت خود و نابود نشدن زحمات چندین ساله اش ناچار به ترک بغداد شد و قدم به سرزمین مقدس نجف گذاشت. شیخ که کتابخانه و دست نوشته های خود را در آتش سوزی از دست داده بود، از مدت باقی مانده عمر خود حداکثر استفاده را کرد و با جدیت بیشتری به تدریس و تحقیق در علوم اسلامی پرداخت؛ از این رو دانش پژوهان بسیاری را به سمت خود جذب کرد و به طور گسترده شروع به تشکیل یک دانشگاه کرد. از آن جایی که تا آن زمان هیچ منبع و پایگاه علمی در جهان اسلام شناخته نشده بود، این دانشگاه با استقبال گسترده دانشجویان سراسر مملکت اسلامی رو به رو شد. وجود یک پایگاه علمی در نجف و وجود استاد بزرگی چون شیخ طوسی چنان بر اهمیت آنجا افزود که هنوز بعد از گذشت 10 قرن استحکام و پایداری آن قابل مشاهده است. این پایگاه اولین دانشگاه علمی شیعه است که تا کنون در نوع خود نظیری نداشته است. آنچه که بیان شد، نشانگر شمه ای از تحصیل و تجارب علمی شیخ طوسی است.‏[۲۵]

اساتید و شاگردان شیخ طوسی

اساتید شیخ طوسی

مشایخ و اساتید شیخ طوسی بسیار بوده‌اند. میرزا حسین نوری در مستدرک وسائل الشیعه[۲۶]، ۳۷ نفر را ذکر می‌کند. کسانی که غالبا وی از آنها روایت نقل می‌کند، ۵ نفرند:[۲۷]

احمد بن عبدالواحد بن احمد بزاز، معروف به ابن حاشر و ابن عبدون متوفای ۴۲۳ق.

احمد بن محمد بن موسی، معروف به ابن صلت اهوازی متوفای ۴۰۸ق.

حسین بن عبیدالله بن غضائری، متوفای ۴۱۱ق.

شیخ ابوالحسین علی بن احمد بن محمد بن ابی‌جید، متوفای پس از ۴۰۸ق.

شیخ مفید، متوفای ۴۱۳ق.

شاگردان شیخ طوسی

بیش از ۳۰۰ تن از مجتهدان شیعه و بسیاری از اهل سنت، از شاگردان شیخ طوسی بوده‌اند. نام برخی از آنها از این قرار است:

آدم بن یونس بن ابی مهاجر نسیفی

ابوبکر احمد بن حسین بن احمد خزاعی نیشابوری

ابوطالب اسحاق بن محمد بن حسن بن حسین بن محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی

ابوابراهیم اسماعیل برادر اسحاق مذکور

ابوالخیر برکة بن محمد بن برکة اسدی

ابوالصلاح تقی بن نجم الدین حلبی

ابوابراهیم جعفر بن علی بن جعفر حسینی

شمس الاسلام حسن بن حسین بن بابویه قمی، معروف به حسکا

ابومحمد حسن بن عبدالعزیز بن حسن جبهانی

ابوعلی طوسی، فرزند شیخ طوسی

موفق الدین حسین بن فتح واعظ جرجانی

محیی الدین ابوعبدالله حسین بن مظفر بن علی بن حسین حمدانی

ابوالصمصام و ابوالوضاح ذوالفقار بن محمد بن معبد حسینی مروزی

زین بن علی بن حسین حسینی

زین بن داعی حسینی

سعد الدین بن براج

ابوالحسن سلیمان بن حسن بن سلمان صهرشتی

شهرآشوب سروی مازندرانی، جد شیخ محمد بن علی مؤلف معالم العلماء و المناقب

صاعد بن ربیعة بن ابی غانم

عبدالجبار بن عبدالله بن علی المقرئ رازی معروف به مفید

ابوعبدالله عبدالرحمن بن احمد حسینی خزاعی نیشابوری معروف به مفید

موفق الدین ابوالقاسم عبیدالله بن حسن بن حسین بن بابویه

علی بن عبدالصمد تمیمی سبزواری

غازی بن احمد بن ابی منصور سامانی

کردی بن عکبر بن کردی فارسی

جمال الدین محمد بن ابی القاسم طبری آملی

ابوعبدالله محمد بن احمد بن شهریار خازن غروی

محمد بن حسن فتال نیشابوری، صاحب روضة الواعظین

ابوالصلت محمد بن عبدالقادر بن محمد

ابوالفتح محمد بن علی کراجکی

ابوجعفر محمد بن علی بن حسن حلبی

ابوعبدالله محمد بن هبة الله الطرابلسی

سید مرتضی ابوالحسن مطهر بن ابی القاسم علی بن ابی الفضل محمد حسینی دیباجی

منتهی بن ابی زید بن کیابکی حسینی جرجانی

منصور بن حسین آبی

ابوابراهیم ناصر بن رضا بن محمد بن عبدالله علوی حسینی [۲۸]

اساتید سنی‌مذهب وی

برخی از استادان او از عامه‌اند، از جمله: ۱. ابوحازم عمر‌ بن احمد نیشابوری، از علمای شافعی مذهب نیشابور.

۲. ابوعلی حسن‌ بن احمد ابن‌شاذان بزاز، متکلم حنفی‌مذهب که طوسی مسألة فی النقض علی ابن‌شادان فی مسألة الغار را در رد او یا پدرش نوشته است.

۳. ابوالحسن محمد‌ بن محمد ابن‌مخلد حنفی.[۲۹]


پانویس

  1. ر.ک:مقاله فقه
  2. ر.ک:مقاله نجف
  3. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه، ص۷۲
  4. ر.ک:مقاله قم
  5. ر.ک:مقاله شیخ مفید
  6. علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص۱۴۸
  7. ابوالحسین جعفر‌ بن حسین ابن‌ حسکۀ قمی
  8. ابوعلی حسن‌ بن احمد ابن ‌شاذان بزاز (متوفی ۴۲۶ ق)
  9. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج‌۱۲، ص‌۱۱۹، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸
  10. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج‌۹، ص‌۶۳۷، بیروت ۱۳۹۹.
  11. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج‌۹، ص‌۶۳۷، بیروت ۱۳۹۹.
  12. احمد‌ بن علی نجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (المشتهر برجال النجاشی)، ج۱، ص۳۹۳، چاپ سید موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷ق
  13. احمد‌ بن علی نجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (المشتهر برجال النجاشی)، ج۱، ص‌۴۰۳، چاپ سید موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷ق.
  14. جعفر‌ بن حسن محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۳۳، قم ۱۳۶۴ش
  15. عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، ج۱، ص‌۲۱۰، به کوشش سید جلال‌الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۵۸ش
  16. ↑ حسن‌ بن یوسف علامه حلی، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ج۱، ص‌۲۴۹، چاپ جواد قیومی، قم ۱۴۱۷
  17. . سیدمحمدمهدی بحرالعلوم طباطبایی، الفوائد الرجالیه، ج‌۳، ص۲۲۷ ۲۲۸، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران ۱۳۶۳ش
  18. یوسف‌ بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، ج۱، ص‌۲۹۷_۲۹۸، چاپ سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف ۱۹۶۹م
  19. محمد‌ بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱، ص۱، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت
  20. محمد‌ بن حسن طوسی، العدة فی اصول الفقه، ج‌۱، ص‌۳_۴، چاپ محمدرضا انصاری قمی، قم ۱۴۱۷
  21. خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن، ج 2، ص 145
  22. طباطبایی، محمد محیط، هزاره شیخ طوسی، ج 1، ص 197
  23. ر.ک:مقاله اجتهاد
  24. آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 4، ص 504
  25. حلی، حسن بن یوسف‌، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ‌تحقیق: قیومی، جواد، ص 148
  26. مستدرک الوسائل، ج ۳، ص۵۰۹
  27. شیخ طوسی، نهایه، نشر قدس، ص۳۲-۳۱
  28. شیخ طوسی، نهایه، نشر قدس، ص۳۶-۳۹
  29. سیدمحمدمهدی بحرالعلوم طباطبایی، الفوائد الرجالیه، ج۱، ص‌۳۸۵، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران ۱۳۶۳ش