حَجَرالاسود، که در رکن شرقی (رکن اسود یا رکن حَجَری)کعبه و در ارتفاع یک و نیم متری از سطح زمین قرار دارد؛ سنگی مقدّس و دارای پیشینه کهن و جایگاهی ویژه ای در فرهنگ اسلامی و مناسک حج است. استلام این سنگ مورد سفارش پیامبر صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام می باشد. در منابع روایی آمده است که سابقه حجر الاسود به زمان حضرت آدم علیه السلام باز می گردد. این سنگ مقدس در زمان طوفان نوح بر فراز کوه ابو قبس قرار گرفته و به دست حضرت ابراهیم علیه السلام در مکان خود نصب شده است. شکل این سنگ بیضی شکل و رنگ آن متمایل به قرمز است و به دلیل صدماتی که در طول زمان به آن وارد شده، در حلقه ای نقره ای حفاظت می شود. حجرالاسود قبل از اسلام نیز مورد احترام بود؛ با این حال هیچ‌گاه در طول تاریخ (حتی در دوره جاهلیت که پرستش سنگ‌ها رایج بود) پرستش نشد.[۱]

دلیل نامگذاری

این سنگ چون به ظاهر تیره و سیاه است، بنا بر این، حجر الاسود نام گرفته است. در برخی از منابع از حجر الاسود با عنوان سنگ خوش بخت یا خوش اقبال نام برده شده است.[۲][۳]ابن ظهیره می نویسد اگر اسود از ریشه سَوْدَد باشد به معنای سروری و سیادت است و حجر الاسود از این جهت به معنای سنگی خواهد بود که جایگاه آن از جایگاه همه سنگ ها بر تر است.ر.ک.جامع اللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناء البیت الشریف، نوشته بن ظهیره،قاهره، چاپ علی عمر، سال 1423 قمری،

حقیقت حجر الاسود

حجر الاسود از سنگ هاى مقدس بهشتى و جزیی از مسجد الحرام است که همراه حضرت آدم عليه السّلام بوده و پس از نزول آدم به زمین و قبول توبه‌ اش نزد وى فرود آمده است.[۴]خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشدبه گفته روایات، اين سنگ در آغاز بسيار سفيد بود، اما گناهان فرزندان آدم مایه تیرگی و سیاهی این سنگ شد.همان، ج 4 ص 191ز پیامبر اسلام صلوات الله علیه نقل شده است که حجر الاسود دست راست خداوند در روى زمین است، کسى که آن را مسح کند دست خدا را مسح کرده است.[۵] [۶]

شمایل ظاهری حجر الاسود

حجرالاسود، صیقلی و به شکل بیضی نامنظم است. رنگ آن سیاه مایل به سرخ است و لکه‌های سرخ‌رنگ و رگه‌های زردرنگی بر روی آن دیده می‌شود.[۷] نقل شده است که تیرگی و سیاهی شدید آن به‌سبب آتش‌سوزی کعبه بوده است که یک بار در دوره جاهلیت و بار دیگر در زمان حکومت یزید بن معاویه روی داد.[۸]


پانویس

==رده ها== حج،کعبه،زیارت های اسلامی

  1. محمدطاهر کردی، التاریخ القویم، ج ۲، جزء۳، ص۲۴۱؛ مروارید، قوامیس الحج، ص۸۴۶
  2. ر. ک. لغت نامه دهخدا، ذیل مادّه مروارید
  3. ر.ک. قوامیس الحج، ص۸۴۶
  4. کلینی، الکافی ج۴،ص۱۸۵.
  5. همان، ص۴۰۶
  6. وسائل الشیعة ج۱۳،ص ۳۲۴.
  7. خربوطلی، تاریخ الکعبة،چاپ بیروت، سال 1411 قمری، ص۲۱
  8. ازرقی محمد بن عبد الله، کتاب اخبار مکة شرفها اللّه تعالی و ماجاء فیها من الآثار، ص۳۲