روژه گارودی
روژه گارودی استاد دانشگاه، فیلسوف، از رزمندگان مقاومت فرانسه و نویسندهٔ سرشناس کمونیست فرانسوی بود. او بخاطر نوشتهها و موضعگیریهای سیاسیاش به عنوان یک منکر هولوکاست شهرت یافت. وی در سال ۱۹۸۲ مسلمان شد.
ولادت
روژه گارودی در سال 1913 میلادی، در شهر «مارسی» به دنیا آمد.
تحصیلات
گارودی پس ازطی دورهٔ دبیرستان، تحصیلات عالی خود در رشتهٔ فلسفه را تا اخذ درجه «اگرگاسیون» ادامه داد.
فعالیت ها
گارودی در ابتدا عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست فرانسه شد و طی سالهای 1945 و 1951 میلادی، به عضویت «مجلس موسسان فرانسه»، در سال 1956 میلادی، به نمایندگی مجلس ملی فرانسه و در سال 1959 به سناتوری «مجلس سنای فرانسه» انتخاب شد.
گارودی در سال1963 میلادی، با نوشتن رسالهای تحت عنوان «فرضیه ماتریالیستی شناخت» موفق به اخذ درجهٔ دکترای فلسفه شد. در سال 1959 میلادی، به دانشیاری «دانشگاه کلرمون فران» و در سال 1965 میلادی، به استادی فلسفه دانشگاه «پواتیه» منصوب شد.
گارودی قبل از این تاریخ، یعنی در سال 1956 میلادی، به عضویت دفتر سیاسی حزب کمونیست فرانسه و سپس مدیریت مرکز مطالعات و تحقیقات مارکسیسم منصوب شده بود.
برقراری رابطه با متألهین کاتولیک و پروتستان
در همین دوره بود که گارودی با متألهین کاتولیک و پروتستان به خصوص «ژیراردی» کشیش کاتولیک روابطی برقرار کرد که معتقد بود، مارکسیسم انسان را به فقر معنوی گرفتار کرده و به تدریج گرایشهای مذهبی در او بیدار شد.
در پی این تماسها و ارتباطات مستمر و مکرر بود که کتاب «آیا امروزه میتوان کمونیست بود؟» [1] را در سال 1968 میلادی، نوشت و به طرح این قضیه پرداخت که آیا ممکن است خداوند را به نحوی توصیف کرد که برای انسانها قابل درک باشد و مثلا او را سرچشمهٔ افعال خلاقه انسان بدانیم؟
گارودی در کتاب «الگویی برای سوسیالیسم در فرانسه» که باز در همان سال 1968 میلادی،آن به رشته درآورد و سپس منتشر کرد، ابراز خوشبینی و امیدواری بیشتری در باب ایجاد تفاهم بین دو طرز فکر مذهبی و کمونیستی کرده بود.
وی در کتاب «مارکسیسم در قرن بیستم» از این نیز فراتر رفت و تلاش کرد، نشان دهد که مارکسیسم میتواند ارزشهای مذهبی را در خود جذب کند. ولی حوادث چکسلواکی زندگی و افکار گارودی را بکلی دگرگون کرد.
گارودی از نقشی که رهبران حزب کمونیست فرانسه در مذاکرات خود با رهبران چکسلواکی به ویژه با «دوبچک» بازی کردند، آگاه بود وآنان را از تایید سیاست اتحاد شوروی سابق در اشغال چکسلواکی و از اتخاذ روش های استالینی در آن به سختی نکوهش کرد.
مورد بیمهری قرار گرفتن توسط کمونیستها
این موضع گیری شدید موجب شد، گارودی مورد بیمهری کمونیستها قرار گیرد، تا آنکه در فوریه 1970 میلادی، بهطور رسمی او را از دفتر سیاسی حزب کمونیست فرانسه و سپس از عضویت حزب کمونیست اخراج کردند. ولی این امر او را از ادامه مطالعات خود دربارهٔ مارکسیسم و نیز مسیحیت و رفته رفته دیگر ادیان بزرگ باز نداشت.
به این ترتیب کتابهای «آزادی در تعلیق» و «مارکسیستها و مسیحیان رویاروی یکدیگر» را در سال 1968 میلادی، منتشر کرد.
در سال 1969 میلادی، «نقطه عطف بزرگ سوسیالیسم» و در سال 1970 میلادی، کتاب «همه حقیقت» را نوشت و در آن دلایل اخراج خود از حزب کمونیست فرانسه را بیان کرد.
ادامه تحقیق درباره ادیان دیگر
اما گرایشهای مذهبی هر روز در این فیلسوف نیرومندتر میشد و او همچنان به تحقیقات خود درباره ادیان بزرگ ادامه میداد و درجستوجوی حقیقت بود، حقیقتی که ورای حزب بازیها و سیاستبازیها و قدرتطلبیها نهفته باشد. او که مردی متفکر و فیلسوف بود، نمیتوانست کورکورانه افکار پیش ساخته را بپذیرد و ازآنها پیروی کند. مخالفانش در فرانسه او را به بیثباتی در عقیده متهم کردهاند. ولی چگونه ممکن است مردی که نقد عمر بر سر مطالعه و تحقیق گذاشته و روزگاری دراز به تفکر دربارهٔ مکتبهای مختلف سیاسی و عقیدتی پرداخته و نزدیک به پنجاه جلد کتاب در زمینههای فلسفی و مذهبی و سیاسی پدید آورده است، بیثبات باشد؟
اگر گارودی نخست کمونیست شد، از آن رو بود که علاج دردهای بشری و بهبودی زندگی کارگران و زحمتکشان را در آن میجست. اما مشاهده کرد که پیروان این مکتب به اصطلاح طرفدار زحمتکشان، خود در عمل تجاوزگر و جهانخوار و ستم پیشهاند.
به مسیحیت درآمدن گارودی
پس، از مارکس و مارکسیسم روی گردانید و مسیحی شد. ولی ... این مسیحیان و شاهان بسیار مسیحی ایشان و کشیشان و پاپها بودند که جنایات بزرگ دو فاجعه تاریخ بشری یعنی جنگهای صلیبی و تفتیش عقاید مذهبی را مرتکب شدند و قتل عامهای «قسطنطنیه» و بیت المقدس و کشتارهای نسل برانداز بومیان آمریکا را مرتکب شدند و تلهای آتش «تورکمادا» را در اسپانیا برپا داشتند و هزاران انسان را در آتش جنایات خود سوزاندند و این مسیحیان بودند که در قرون گذشته اساس استعمار جهانی را پیریزی کردند و امروزه نیز با شیوههایی جدید و با تشکیل شرکتهای چندملیتی شیرهٔجان بینوایان را میمکند. پس اگر هم حقیقتی در مسیحیت نهفته باشد، این حقیقت رفته رفته مخدوش و مقلوب شده است.
روی گردانی از مسیحیت
از این رو گارودی از مسیحیت نیز روی میگرداند و در کتاب «هشدار به زندگانی» اعلام میکند که ما (غربیهای مسیحی) در حال کشتن فرزندان و نوادگان خود هستیم، زیرا شیوهٔ رشد ما به بن بست یا مرگ انجامیده است. در همین کتاب است که گارودی به تحقیق دربارهٔ ادیان بزرگ، مانند آئین مزدیسنی و هندوئیسم و دین بودا و آیین یهود میپردازد و سرانجام کمال مطلوب و ایدهآل خود را در اسلام و ارزشهای متعالی آن مییابد و سپس مسلمان میشود. شگفتا! در روزگاری که بر اثر تبلیغات سوء و نیز برخی عملکردهای نامطلوب، مسلمانان جغرافیایی و سست ایمان گروه گروه از دین خارج میشوند، مردی دانشمند و دارای افکاری بلند که در میان هموطنان خود وجههای و حشمتی دارد، از همه آنها چشم میپوشد و به رغم اتهامها و برچسبها، مسلمان میشود.
نگاهی به دیدگاههای ضد صهیونیستی گارودی
گارودی معقتد بود که صهیونیسمها به خاطر تسلط بر منابع و ذخائر غنی سرزمین فلسطین، اقدام به این جنایت بزرگ یعنی اشغال سرزمین مقدس فلسطین کردند. اگر چه حرکت صهیونیسمها توسط سازمان ملل و حتی خود آمریکا محکوم شد، اما دولتمردان آمریکا همواره مخالفت جدی خود با اجرای مجازات علیه اسرائیل را ابراز کرده و میکنند. وی میافزاید: آمریکا و صهیونیسم به دنبال منافع خود هستند و هرجا که منافعشان ایجاب کند، وارد عمل میشوند. «کویت» به خاطر چاههای نفتی که در خود دارد، شاید برای آمریکا هزار برابر از فلسطین مهمتر باشد و همه دیدیم که آمریکا و متحدانش چگونه ظرف چند روز تجاوز «عراق» به «کویت» را دفع کردند.
دیدگاه گارودی در قبال استعمار
گارودی دربارهٔ سیاستهای استعماری آمریکا میگوید: دیدهاید که «کلینتون» به اقتصاد کشورش میبالد، اما حقیقت این است که «آمریکا» از لحاظ اقتصادی وضعیت بسیار بدی دارد و به همین خاطر حاضر نیست از ذخائر، منابع و انرژی کشورهای اسلامی دست بردارد. بنابراین کشورهای اسلامی در سیاست گذاریهای خود، باید اقتصاد آمریکا و اسرائیل و متحدان آنها را نشانه بگیرند. گارودی افزود: آمریکا و صهیونیسم همیشه تلاش میکنند که بازارهای جهان را قبضه کنند و کشورهای اسلامی باید سعی کنند با حفظ وحدت و یکپارچگی، تلاش استکبار جهانی را خنثی کنند.
از کلیسا به مسجد از مارکسیسم به اسلام
روژه گارودی، اندیشمند و فیلسوف مبارز فرانسوی، پس از ۹۶ سال زندگی همراه با تلاش و کوشش و مبارزه و فعالیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، سرانجام در روز چهارشنبه ۲۴ خرداد ۹۱ شمسی، در محل زندگی خود ـ پاریس ـ درگذشت.
اما در واکنش به این خبر، روشنفکران و اندیشمندان غربی، به بزرگداشت او نپرداختند، بلکه در مطبوعات وابسته نیز، به علت موضع انسانی او در قبال مسئله فلسطین و تشکیک تاریخی و مستدل در افسانه هولوکاست، که به خاطر آن حتی در مهد آزادی به پرداخت جریمه و یک سال زندان محکوم شد، موضوع با بایکوت خبری کامل روبه رو گردید. عامل اصلی این امر علاوه بر موضع گیریهای سیاسی وی که روزگاری عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست فرانسه و ایدئولوگ معروف حزب بود و مدتی هم عضو مجلس سنای آن کشور شد و تا مرحله نامزدی ریاست جمهوری فرانسه هم پیش رفت و دهها کتاب و اثر تحقیقی علمی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی و صدها مقاله اقتصادی و سیاسی از خود به یادگار گذاشته است و در واقع یک شخصیت معروف جهانی بود، اسلام گرایی او بود؛ یعنی علة العلل سکوت غرب در قبال درگذشت وی، روی گردانی او از افسانههای کلیسا و مارکسیسم و گرویدن به اسلام به عنوان تنها راه رهایی ملتها و نجات بشریت از مفاسد تمدن منحط غربی بود.
گارودی در کتابها و مقالات خود، با شفافیت تمام، حقایق را در همهٔ این زمینهها، بیان می کرد و همواره به زندگان هشدار میداد که: بشریت در کلیت خود، در معرض خطر جدی انحطاط همه جانبه و سقوط قطعی اخلاقی و معنوی قرار دارد و کلیسا و احزاب چپ و راست غربی، هرگز نمیتوانند آن را از این ورطه هولناک نجات دهند، بلکه این تنها اسلام است که می تواند با اجرای وعدههایی که داده است، راهنمای انسان به سوی سعادت و خوشبختی واقعی باشد.او کتاب های: « میراث سوم، وعدههای اسلام » و « اسلام در حیات ما زندگی می کند » و « اسلام در قرن۲۱ » را در همین راستا تالیف و منتشر ساخته است. گارودی پس از تحقیقات و مطالعات بسیار و آشنایی با مفاهیم و متون و فلسفه اسلامی، سرانجام به اسلام گروید و طبق گفته خود، در انتخاب این روش و مکتب، مدیون اندیشهها و افکار عرفانی مولوی و ابن عربی است و فلسفه سهروردی و ملاصدرا مددکار و پشتیبان نیرومندی در شناخت وی از حقیقت جهان هستی و پذیرش اسلام بوده است[2].
دیدگاه گارودی دربارهٔ اسلام
وی درباره اسلام میگوید: اسلام جهانیترین دین جهان است، من که مسیحی بودم و مارکسیست بودم، به این خاطر مسلمان شدم که دین اسلام را جهانی و فراگیر یافتم. بنابراین ما مسلمانان باید با همدیگر به مبارزه با حاکمان انحصار طلب جهان برخیزیم.
انکار هولوکاست
در سال 1998 یک دادگاه فرانسوی روژه گارودی را برای انکار هولوکاست و افترای نژادی مجرم شناخت و به خاطر کتاب «اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل» که در سال 1995 میلادی، آن را به رشته تحریر درآورده بود، 120 هزار فرانک فرانسه برابر با 40 هزار دلار جریمه کرد. این کتاب با پذیرفتن دیدگاههای منکر هولوکاست «رابرت فاریسون» اظهار میکند که طی هولوکاست یهودیان در اتاقهای گاز کشته نشدند. این کتاب به سرعت به عربی و فارسی ترجمه شد. برای پشتیبانی از گارودی وکیل سودانی، یک تیم حقوقی پنج نفره را گرد آورد تا از گارودی در محاکمهاش در پاریس پشتیبانی کنند. پس از آن این کتاب به 29 زبان زنده دنیا ترجمه شد و واکنشهای زیادی در رابطه با محاکمهٔ وی به خاطر این کتاب صورت به دنبال داشت که همین نشانگر اهمیت کتاب است. خود گارودی معتقد بود: ترجمه این کتاب به زبانهای مختلف دنیا نشان دهنده علاقه مردم به مبارزه با اسرائیل است.
تحسین گارودی توسط رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب، آیت الله سید علی خامنهای در نماز جمعه 23 اردیبهشت 1379 شمسی با اشاره به محاکمه و برخورد حکومت فرانسه با روژه گارودی که مدعی عدم کشتار یهودیها از سوی آلمان نازی شده بود، بیان داشت: شما کجا دیدهاید کسی بتواند در غرب علیه صهیونیسم حرفی بزند و جسارت و جرات ایشان در سخن گفتن علیه هولوکاست را تحسین کردند. وی درباره گفتوگوی بین تمدنها و ادیان به ویژه مشترکات فکری و عقیدتی مسلمانان و مسیحیان اعتقاد داشت که شرط اساسی موفقیت گفتوگو بین دو طرف آن است که طرفین معتقد به خدا باشند. باید با الهام از دستورات خداوند که در قرآن کریم بیان شده است، به مشترکات خود با پیروان دیگر ادیان اهمیت دهیم. ما نمیتوانیم خود را منزوی کنیم، بلکه باید با استفاده از مشترکات، سعی کنیم هرچه بیشتر به هم نزدیک شویم تا شاید به وحدت برسیم.
پانویس
[1] ( peut_ on etre communiste augourdhui ).
[2] بخشی از کتاب درباره روژه گارودی؛ به قلم سید هادی خسروشاهی.