محمد مهدی شمس الدین
او پس از اشاره به تجربه پیشتاز در قاهره و نیز تجربه روابط مستحکم مرحوم «حسن البنا» با علمای شیعه، از گفتمان وحدت در اعتقادات و شریعت سخن به میان می آورد و تأکید می کند فراخوان به حذف دیگری، فراخوانی غیر طبیعی است و خدمتی به روند وحدت نمیکند. سپس بر این نکته تأکید میکند که ما باید تحقق «تقریب» میان همه مذاهب اسلامی را آن چنان که میان مذاهب مختلف اشعری صورت گرفت، هدف قرار دهیم.
از جمله سیاست هایی که وی مطرح می سازد، مسئله منع تبشیر و تبلیغ در میان مسلمانان و واداشتن پیروان یک مذهب به ترک مذهب خویش و پیروی از مذهب دیگر به شیوه تبشیری است.
همچنان که به گشودگی فقهی در سطح مطالعه و پژوهش و اجتهاد از طریق تأسیس هیئتی ویژه مسائل وحدت و «تقریب» و انتشار مجله ای جهانی به زبان های زنده فرا می خواند و آنگاه بر تهیه میثاقی مبتنی بر ضرورت کوشش برای پذیرش دیگری با یاری گرفتن از روند گفت وگوی ادیان و تمدن ها تأکید نموده و به حل اختلاف های سیاسی با ریشه های فرقه ای و فتواهای تعصب آمیز دعوت می کند و علم کلام جدیدی را بر اساس در نظر گرفتن حقایق زیر مطرح می سازد: ۱۔ وحدت از جمله حقایق اعتقادی است. ۲- تأکید بر تأثیر عملی اصول دین . ٣- فراخوان به وحدت به معنای لغو مذاهب یا ادغام و تلفیق آنها در یکدیگر نیست بلکه به معنای تکیه کردن بر ثوابت عام و مشترک در عقیده و شریعت است. ۴- اختلاف های میان اهل سنت و شیعه، از جنس اختلاف میان خود مذاهب اهل سنت است. 5- تکیه بر مطالعات مقایسه ای در عرصه های مختلف قرآنی و مباحث سنت. 6- اختلافهای سیاسی حاکمان به اختلاف های مذهبی، جنبه سیاسی بخشیده و لازم است گرایش های سیاسی، از ساختار معرفتی اسلام زدوده شود. وی پس از آن، تأکید میکند که وحدت به معنای از میان رفتن کیان های ویژه نیست و از این رو در پلورالیسم سیاسی و سازمانی مانعی وجود ندارد و شیوه اهل بیت(ع) نیز بر همین اساس است. و در همین راستا، به ارائه تفسیر دیگری از «تقیه» می پردازد و از آن به عنوان یکی از کوششهای عملی شیعیان برای پاسداری از وحدت امت اسلامی نام می برد.