صحیح بخاری (کتاب)
اَلْجامعُ الْمُسْنَد الصّحیح الْمُخْتَصَر مِنْ اُمور رَسول اللّه(ص) وَ سُنَنه و اَیّامِه معروف به صحیح البخاری، تألیف محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴-۲۵۶ق)، از معتبرترین کتابهای روایی اهل سنت و یکی از شش کتاب موسوم به صحاح سته است.
صحیح بخاری در ۹۷ کتاب و ۳۴۵۰ باب تدوین شده و تعداد احادیث آن با احتساب احادیث تکراری به گفتهٔ ابن صلاح ۷۲۷۵ حدیث و با حذف مکرّرات، چهار هزار حدیث است.
به نظر بخاری، مجامع حدیثی مدوّنِ عصر او، بر احادیث صحیح و غیرصحیح مشتمل بود، ازاینرو تصمیم گرفت که احادیث صحیح را در کتابی گرد آورد. مشوق اصلی او در این کار استادش اسحاق بن ابراهیم حنظلی معروف به ابن راهویه بوده است.[۱]
بخاری بر اساس شرائطی ر وایات خود را انتخاب کرد که عبارتند از: اتصال سند تا طبقه صحابه، عدالت و ضابط بودن راویان. او گر چه بر این شرائط تصریح نکرده، اما این شرائط از شیوه او در کتاب قابل برداشت است[۲].
او نگارش کتاب خود را در حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آغاز کرد و برای تکمیل کار، شانزده سال در بصره و شهرهای دیگر درنگ نموده و سپس آن را در زادگاه خود به پایان رسانده است. می گویند: او برای انتخاب هر حدیث، اول غسل می کرد، آنگاه استخاره می نمود، سپس دو رکعت نماز به جای می آورد.[۳][۴].
بنا به قرائنی بخاری کتاب خود را بر احمد بن حنبل، یحیی بن معین، علی بن مدینی و شماری دیگر از محدثان عرضه کرد و آنان به استثنای چهار حدیث بر صحّت سایر روایات گواهی دادند[۵].
بخاری خود از حجیّت و صحت روایات صحیح خود دفاع کرده و گفته است: این کتاب میان من و خدایم حجّت است. من جز حدیث صحیح در آن نیاورده ام[۶].
صحیح بخاری در میان عالمان اهل سنت از جایگاه بس ممتازی برخوردار است، به گونه ای که آن را تالی تلو قرآن و صحیح ترین کتاب ها پس از کتاب خدا دانسته اند. شافعی معتقد است صحیح ترین کتاب ها، صحیح بخاری است[۷].
ابن حجر در مقدمه شرح خود بر صحیح بخاری در فصلی از اصح بودن صحیح بخاری در زمینه حدیث دفاع کرده است[۸].
نووی می نویسد: علماء به یکصدا معتقدند که صحیح ترین کتاب ها پس از قرآن صحیح بخاری و صحیح مسلم است وامت همگی این دو کتاب را پذیرفته اند و کتاب بخاری در مقایسه با صحیح مسلم صحیح تر و فائده اش بیشتر است[۹]. ذهبی نیز شبیه چنین سخنی را ابراز کرده است[۱۰].
از این عبارت ها که از زبان مشهورترین عالمان و محدثان اهل سنت ارائه شده می توان برداشت کرد که همگان صحیح بخاری را پس از قرآن معتبرترین کتاب می شناسند و از صحیح مسلم در مرتبه سوم یاد می کنند.
صحیح بخاری بنا به تحقیق فؤاد عبد الباقی دارای ۷۵۶۳ روایت است.
انگیزه تالیف صحیح
بخاری خود درباره انگیزه فراهم آوردن صحیح گفته است: روزی نزد استاد خود اسحاق بن راهویه بودیم که گفت: چه می شد اگر کتاب مختصری درباره سنت صحیح رسول اکرم فراهم می کردید ! این امر در دلم نشست و شروع به گردآوری جامع روایی صحیحی نمودم و صحیح خود را از میان ششصد هزار روایت گرد آوردم[۱۱][۱۲].
او می گفت: من صد هزار حدیث صحیح و صد هزار حدیث غیر صحیح را در حفظ دارم[۱۳] و این امر نشان گر کثرت روایات در عصر بخاری و نیز ضعیف و جعلی بودن بسیاری دیگر از روایات است. ابن حجر درباره انگیزه بخاری معتقد است:
چون بخاری مسانید را ملاحظه کرد، به این نتیجه رسید که روایات صحیح و ضعیف در آنها در هم آمیخته، به گونه ای که تمییز میان آنها برای همگان میسّر نیست، از این رو تصمیم گرفت از میان هزاران حدیث، احادیث صحیح را گردآوری کند تا برای کسی جای تردید نماند[۱۴].
عوامل اعتبار صحیح بخاری نزد عالمان اهل سنت
به نظر می رسد عوامل ذیل در برخورداری صحیح بخاری از اعتباری بس رفیع نزد عالمان اهل سنت نقش داشته است:
قدمت کتاب
چنان که بیان شد پیش از صحیح بخاری دو کار برجسته در زمینه گردآوری احادیث انجام گرفت که عبارت بودند از: موطا مالک و مسند احمد بن حنبل. موطا مالک به خاطر فقدان جامعیت و برخورداری از صبغه اجتهادی و نیز مسند احمد بن حنبل به خاطر برخورداری از روایات ضعیف موضوع ـ چنان که تبیین شد ـ نتوانستند از جایگاه ممتاز صحیح بخاری برخوردار باشند. بنابر این اذعان کرد که صحیح بخاری جامع ترین و در عین حال متقن ترین کتابی است که در دیرپا ترین تاریخ تدوین حدیث ؛ یعنی در نیمه اول سده سوم فراهم آمد.
محتوای صحیح
کسانی که بخاری را تا سر حد تالی تلو قرآن بالا برده و آن را پس از کتاب الهی اصح کتب معرفی کرده اند با مراجعه میدانی به روایات صحیح دریافته اند که کتاب صحیح همان رنگ و بویی را دارد که آنان طالب اند ! او نه بسان احمد بن حنبل روایات فضایل اهل بیت علیهم السلام را آورده و نه مثل حاکم نیشابوری چندان دم از محبّت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زده است و نه هم چون جار الله زمخشری به مذهب اعتزال گرایشی نشان می دهد. وقتی بخاری پس از غسل، استخاره و نماز چنان زیبا روایات مربوط به تاریخ اسلام و خلفاء را می چیند که نه سیخ بسوزد و نه کباب ـ و بر پیشانی طرفداران مکتب خلفاء چین و شکنی ننشیند ـ چرا کتاب او اصحّ شناخته نشود !
صحیح بخاری و نقدها
به رغم دفعا بخاری از صحّت روایات صحیح خود و نیز تأکید بسیاری از عالمان اهل سنت بر اصحّ بودن صحیح بخاری پس از قرآن، نقدهای قابل توجهی بر این کتاب شده است:
ضعف های سندی صحیح بخاری
با آن که درباره روایاتی که بخاری در صحیح آورده، گفته شده است: کلّ من روی عنه البخاری فقد جاوز القنطره ؛ هر کس که بخاری از او نقل کرده باشد از پل (جرح و تعدیل رجالیان) گذشته است[۱۵][۱۶][۱۷]. اما واقعیت نشان می دهد که او از افراد فاسق و فاجر، خارجی و ناصبی، و دین به دنیا فروخته ؛ هم چون، عمرو بن عاص، مروان بن حکم، ابوسفیان، معاویه، مغیره بن شعبه، عبدالله بن عمرو بن عاص، نعمان بن بشیر ـ که تا آخرین لحظه ملازم معاویه و فرزندش یزید بود و در تمام جرائم آنان شرکت داشت ـ ابوهریره، عبدالله بن عمر، ابو موسی اشعری، عبدالله بن زبیر، عمران بن حطان ـ که از رؤسای خوارج و از خطبای آنان بود ـ عروه بن زبیر، عکرمه ـ حامل انتشار مذهب خوراج و اباضیه در مغرب ـ و.... روایات فراوانی نقل کرده است. اما از افراد صادق سرچشمه معارف اسلامی و معلم فرهنگ غنی اسلام و حدیث، یا اصلاً حدیث نقل نکرده و یا اگر هم نقل کرده نسبت به دیگران بسیار ناچیز و کم است. مثلاً از ابوهریره که سال به سال مصاحب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود ۴۴۶ حدیث، از عبدالله بن عمر ۲۷۰ حدیث، از عایشه ۲۴۲ حدیث ؛ و از ابوموسی اشعری ۵۷ حدیث و از انس بن مالک بیش از ۲۰۰ حدیث نقل کرده، ولی از علی علیه السلام که باب مدینة العلم ۱۹ حدیث و از حضرت زهرا دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تنها یک حدیث نقل کرده است و از دیگر اهل بیت و علویین و از امام حسن علیه السلام که هم سنّ عبدالله بن زبیر بود، و زید بن علی که دارای مسند و امام فرقه زیدیه است و امام صادق علیه السلام که بیشترین سهم را در ترویج فرهنگ اسلامی در دانشگاه مدینه پس از پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام داشت و امام کاظم و امام رضا علیهما السلام که از نظر دانش و معرفت اسلامی شهره آفاقند، و امام جواد و امام هادی که هم عصر او بودند و هر کدام مرجع علوم، معارف و حدیث اسلامی به شمار می آمدند، حتی یک حدیث هم نقل نکرده است[۱۸].
علامه شرف الدین می نویسد:
از همه زشت تر آن که بخاری در صحیح خود به ائمه اهل بیت علیهم السلام احتجاج نکرده است ؛ زیرا هیچ روایتی را از صادق، کاظم، رضا، جواد، هادی، زکی عسکری علیهم السلام، در حالی که معاصر آنان بود نقل نکرد، چنان که از حسن بن حسن، زید بن علی بن حسین، یحیی بن زید، نفس زکیه... و نه دیگر بزرگان عترت طاهره و گل های باغ زهرا؛ بسان عبدالله بن حسن و علی بن جعفر عریضی و دیگران، هیچ حدیثی نقل نکرده است. و حتی یک حدیث از سبط اکبر و ریحانه پیامبر و سرور جوانان بهشت، حسن مجتبی علیه السلام نیاورده است، در حالی که گفتار پرچمدار خوارج که بیشترین دشمنی را با اهل بیت علیهم السلام داشت ؛ یعنی عمران بن حطان را آورده است، همو که در تمجید ابن ملجم و ضربت زدن او به علی علیه السلام چنین سروده است:
یا ضربه من تقی ما اراد بها الا لیبلغ من ذی العرش رضوانا
چه ضربتی بود از آن پرهیزکار ! که از آن جز رسیدن به رضایت خداوند هدفی نداشت.
انی لأذکره یوماً فأحسبه اوفـی البـریه عـند الله میـزاناً
روزی او (ابن ملجم) را به یاد آورم و می پندارم که سنگین ترین میزان نزد خداوند از آنِ اوست[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴]. علامه محمد حسن مظفر در کتابی تحت عنوان: الافصاح عن رجال احوال الصحاح از ۳۶۸ راوی نام می برد که حداقل به استناد دو تن از رجالیان معروف اهل سنت به شدت مورد طعن و ضعف قرار گرفته اند [۲۵]. گذشته از عالمان شیعی، صحیح بخاری از جهت ذکر راویان ضعیف، از سوی بزرگان اهل سنت نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.
ابن حجر می گوید: حفاظ در یکصد و ده حدیث بخاری تشکیک کرده و آنها را فاقد صحّت می دانند و هشتاد تن از چهارصد راویانی که منحصراً در صحیح بخاری آمده تضعیف شده اند. و خود در مقدمه جلد دوم شرح خود بر بخاری، اسامی چهار صد تن از راویان ضعیف و علت ضعف آنها را از نگاه رجالیان آورده است[۲۶][۲۷].
حافظ زین الدین عراقی پس از ذکر سخن محمد بن طاهر که گفت: بخاری و مسلم شرط کرده اند، تنها روایاتی که وثاقت راویان آن اتفاق نظر بوده و تا صحابی مشهور متصل است را آورده اند ـ می گوید: این سخن، سخن درستی نیست ؛ زیرا نسایی گروهی از راویان بخاری و مسلم، یا هر کدام از آنان را تضعیف کرده است[۲۸][۲۹].
بدر الدین عینی می گوید: در صحیح بخاری گروهی ذکر شده اند که برخی از رجالیان متقدم آنان را تضعیف کرده اند[۳۰][۳۱].
ضعف های محتوایی صحیح بخاری
گذشته از اشکال های پیش گفته، مهم ترین نقد بر صحیح بخاری انعکاس روایاتی است که از هر جهت با فرهنگ و آموزه های قرآن و اهل بیت علیهم السلام حتی از دیدگاه برخی از صاحب نظران اهل سنت مخالف است. از سوی دیگر قداست و جایگاه رفیع این کتاب در میان جامعه دینی اهل سنت باعث شد تا این روایات مورد استناد و اعتنای بسیاری از پژوهشگران قرار گیرد. بدون تردید اگر مدّعی باشیم که صحیح بخاری در شکل دهی به بسیاری از اندیشه های ناصواب کلامی و فقهی و دور ساختن امت اسلامی از فرهنگ ناب اسلامی و قرآنی به عنوان مهم ترین منبع روایی، بیشترین نقش را داشته است، سخنی از روی گزاف نخواهد بود.
صحیح بخاری در بُعد توحید، از خدایی یاد می کند که دارای جسم، اعضاء و جوارح و قابل رؤیت است و مانند موجودات عادی، محلّ اعراض و صفات قابل زوال است. و در بعد نبوت از پیامبرانی یاد می کند که دروغ می گویند، غذای حرام می خورند، زن باره اند، برای فرار از مرگ، چشم عزرائیل را کور می کنند، با حال جنابت نماز می خوانند، اشتباه کار و فراموش خاطر اند، در نبوت خود تردید دارند، مورد سحر ساحران قرار می گیرند...... و در ابعاد دیگر، قرآن را تحریف شده معرفی می کند، مباشرت با حائض را جائز می شمرد و غنا را مباح معرفی می کند[۳۲].
شروح
الکواکب الدراری از شمس الدین کرمانی (م ۷۸۶)
فتح الباری فی شرح صحیح البخاری از ابن حجر عسقلانی (م ۸۵۲)
عمده القاری فی شرح صحیح البخاری از بدر الدین عینی (م ۸۵۵)
منبع
پانویس
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت، ج۲، ص۸؛ ابن حجر عسقلانی، هدی الساری مقدمة فتح الباری، ۱۴۰۸، ص۵
- ↑ مقدمه فتح الباری، ص ۷ و ۸ ؛ اصول الحدیث، ص ۳۱۲ و ۳۱۳.
- ↑ علم حدیث، ص ۳۴ به نقل از مقدّمه التاج، ج ۱، ص ۱۵.
- ↑ مقدمه جامع الاصول، ج ۱، ص ۱۸۶.
- ↑ الحدیث و المحدّثون، ص ۳۷۸.
- ↑ الحدیث و المحدّثون، ص ۳۷۹.
- ↑ مقدمه ابن صلاح، ص ۲۰.
- ↑ مقدمه ابن صلاح، ص ۷و۸۰.
- ↑ شرح مسلم، ج ۱، ص ۱۴.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۱۲، ص ۴۷۰.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۱۲، ص ۴۰۱ .
- ↑ مقدمه فتح الباری، ص ۵.
- ↑ تذکره الحفاظ، ج ۲، ص ۵۵۶.
- ↑ مقدمه فتح الباری، ص ۵.
- ↑ مقدمه فتح الباری، ص ۳۸۱ .
- ↑ الکشف الحثیث، ص ۱۱۲ .
- ↑ الصحیح من السیره، ج ۱، ص ۲۶۰.
- ↑ علم حدیث، ص ۳۵۲ ـ ۳۵۳.
- ↑ اضواء علی السنه المحمدیه، ص ۳۲۷ .
- ↑ الفصول المهمّه فی تألیف الامّه، ص ۱۵۹ و ۱۶۸.
- ↑ المراجعات، ص ۴۱۵ .
- ↑ النص و الاجتهاد، ص ۵۲۷ .
- ↑ معالم المدرسین، ج ۲، ص ۳۹.
- ↑ دراسات الحدیث و المحدثین، ص ۱۶۱ ـ ۱۹۱.
- ↑ علم حدیث، ص ۳۵۳.
- ↑ اضواء علی السنه المحمدیه، ص ۳۱۷ .
- ↑ فتح الباری، ج ۲، ص ۸۱.
- ↑ اضواء علی السنه المحمدیه، ص ۳۲۵ .
- ↑ فتح الباری، ج ۲، ص ۸۱.
- ↑ اضواء علی السنه المحمدیه، ص ۳۲۵ .
- ↑ فتح الباری، ج ۲، ص ۸۱.
- ↑ علم حدیث، ص ۳۵۶.