حارث المحاسبی

نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۵۴ توسط S.m.salehi.kh (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">پرونده:حارث المحاسبی.jpg|جایگزین= حارث محاسبی|بندانگشتی| حارث ال...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حارث محاسبی عارف بزرگ قرن سوم و شیخ المشایخ عرفای بغداد و استاد جنید بغدادی است. در علوم ظاهر و باطن مهارت داشته است و نوشته‌های فراوانی مثل رغائب و الرعایة لحقوق الله دارد[۱].

حارث محاسبی
حارث المحاسبی
نام ابوعبدالله حارث بن اسد محاسبی بصرى
نام‎های دیگر حارث محاسبی
تولد 165ق

زندگی و شخصیت

ابوعبدالله حارث بن اسد محاسبی بصرى زاهد، واعظ، محدّث، عارف، فقيه و متكلم قرن سوم است. وى در بصره متولد شد و در همان جا پرورش يافت. تاريخ تولد وى را حوالى دهه هفتم از قرن دوم و حدودا در ۱۶۵ ه‍. ق ذكر كرده‌اند. برخى او را عَنَزى، منسوب به عَنَزه، از قبايل عدنانى، دانسته‌اند.

پدرش، اسد ثروتمند بود و به‌جاى پيروى از مذهب عامه اهل سنّت از معتزله پيروى مى‌كرد، اما اينكه سُبکی مدعى شده پدر حارث، رافضى (شيعه) بوده، ظاهرا ناشى از تميز ندادن شيعه و معتزله، به دليل برخى مشابهت‌ها، بوده است، به‌ويژه آنكه در آن روزگار، در زادگاه حارث (بصره)، مذهب معتزله بسيار بيشتر از مذهب شيعه رواج داشته و ثروتمندى پدرش نيز با معتزلى بودن سازگارتر است تا شيعه بودن، زيرا در آن روزگار، معتزله در نهايت اقتدار و شيعه در معرض سركوب بودند.

لقب محاسبی ازآن‌رو به وی داده شده که به قولی سنگریزه‌هایی داشته که شمار ذکرها را با آن نگاه می‌داشته و بنا بر قول مشهورتر، عمل محاسبه نفس برای او بسیار مهم بوده و غالبا به آن می‌پرداخته است؛ چنان‌که علاوه بر تأکید فراوان بر این عمل در آثار خود، حتی در نام سه فقره از کتاب‌های وی نیز واژه «محاسبه» آمده‌است.عطار نیز در تذکره الاولیاء می‌نویسد: «راز تسمیه او به محاسبی به‌جهت شدت توجه او به محاسبه نفس بوده‌است[۲].

محاسبی در نوجوانی با خانواده خود از بصره به بغداد رفت. بیشتر عمر وی در بغداد سپری شد و در همان جا، در سال ۲۴۳ق، درگذشت.

حارث محاسبی شیخ المشایخ بغداد در عصر خود و استاد جنید بغدادی، احمد بن عاصم انطاکی و ابوحمزه بزازِ بغدادی است. وی در کنار سری سقطی و جنید بغدادی و معروف کرخی یکی از چهار عارف معروف مکتب بغداد در قرن سوم است. و از معدود افرادی است که در آن دوران بین علوم ظاهر و باطن جمع کرده است.چنانکه درباره وی قشيرى، و ابن حفيف، و السلمى، و الخطيب و السبكى، و الشعرانى، و اليافعى، و الكلاباذى، و المناوى گفته‌اند: «أنه جمع بين الزهد و الفقه و الحديث و التفسير.»[۳].

محاسبی نخستین کسی است که درباره اثبات صفات زائد بر ذات خدا سخن گفته است [۴].

وی اگرچه، مانند احمدبن حنبل، کلام‌اللّه را غیرمخلوق می‌دانست، معتقد بود الفاظی که بر زبان ما به عنوان قرآن جاری می‌شود مخلوق است و احمد این قول را بدعت می‌شمرد و قویاً تخطئه می‌کرد[۵]همچنین محاسبی از هیچ یک از مذاهب اربعه پیروی نمی‌کرد و به تصوف ارادتی تام داشت لذا بیشتر زندگی وی در نزاع با شاگردان احمدبن حنبل گذشت به‌گونه‌ای که در آخر عمر وی فردی منزوی و مطرود محسوب می‌شد.

خطيب بغدادى درباره وی می‌گوید:

«و کان أحمد بن حنبل یکره لحارث نظره فی الکلام، و تصانیفه الکتب فیه، و یصد الناس عنه»[۶].

و نیز أبوالقاسم نصرآبادى نقل می‌کند:

«بلغنى أن الحارث تكلم فى شىء من الكلام فهجره أحمد بن حنبل، فاختفى فى دار ببغداد، و مات فيها، و لم يصل عليه إلا أربعة نفر»[۷].

روش علمی

معاصران محاسبى از او به‌سختى انتقاد و علماى اهل سنّت نيز به وى اعتراضات شديد كردند؛ زيرا از يك‌سو، در عرضه دين شيوه‌اى غير از روش آنان كه مبتنى بر تقليد و پيروىِ صرف از ظواهر كلمات آيات و احاديث بود، داشت؛ وى سخنانى مى‌گفت كه عين آنها در آيات و روايات نبود و از بصيرت باطنى و بينش درونى‌اش الهام مى‌گرفت. از سوى ديگر، اشتغال به اقوال و آراى متكلمان و استفاده از شيوه آنان (بحث و استدلال) را براى رد و نقد مخالفان سنّت نه فقط جايز، بلكه لازم مى‌شمرد.

آثار

شمار آثار محاسبى به دويست عنوان مى‌رسد. پاره‌اى از اين آثار به درخواست ديگران نوشته شده است. بيشتر آن‌ها درباره زهد و سلوك و تصوف، پاره‌اى در فقه و احكام و بقيه در اصول دين و رد بر فرقه‌هايى همچون معتزله و قدريه است و هماهنگ با حركتى كه در عصر وى، به‌ويژه برضد معتزله، جريان داشته تأليف شده است. آثار وى، خصوصا آن‌هايى كه درباره تزكيه نفس و مبانى تصوفند، از منابعى به شمار مى‌روند كه بيشتر، بلكه همه كسانى كه در آن باب به تصنيف پرداخته‌اند، از آن‌ها بهره برده‌اند. در آثار او مباحث غالبا به‌صورت پرسش و پاسخ مطرح شده است.

از جمله آثار وى كه نسخه‌ها يا نام آن‌ها به جا مانده است عبارتند از:

۱. الرعاية لحقوق الله و القيام بها كه مهم‌ترين و مفصّل‌ترين اثر محاسبى است. در باره آن گفته‌اند كه اگر از محاسبى فقط همين كتاب برجا مى‌ماند، براى دلالت بر عظمت وى بس بود، زيرا پاره‌اى ديگر از آثار وى، با آن پيوند استوارى دارد. همچنین اثرگذاری این کتاب در آثاری که پس از محاسبی در علم اخلاق نوشته شده کاملا آشکار است برای نمونه احیاء العلوم غزالی چنان تحت تأثیر الرعایة است که برخی مدعی‌اند احیاء همه الرعایة را در بر دارد. ۲. التوهم كه درباره سفر آدمى به عالم ديگر و چگونگى آن است. ۳. المسائل فى الزهد و غيره. ۴. كتاب مائية (ماهية) العقل و معناه و اختلاف الناس فيه كه درباره جوهر عقل و تشريح ماهيت و وظايف و فوايد آن است. ۵. الصلاة: شايد همان باشد كه در پاره‌اى منابع كتاب «فهم الصلاة» معرفى شده است. ۶. فهم القرآن. ۷. كتاب النصائح الدينية و النفحات القدسية لنفع جميع البرية که به کتاب وصایا شهرت دارد. ۸. كتاب المسترشد يا رساله المسترشدين. ۹. رساله بدء من اناب الى اللّه تعالى. ۱۰. الخلوة و التنقل/ التبتل فى العبادة و درجات العابدين. ۱۱. كتاب الصبر و الرضا: درباره مبادى زهد، شكيبايى در انجام دادن وظايف الهى و خضوع تام در برابر اراده خدا. ۱۲. رسالة فى الاخلاق. ۱۳. اخلاق الحكيم كه گويا غير از رسالة فى الاخلاق است. ۱۴. القصد و الرجوع الى الله. ۱۵. مختصر المعانى. ۱۶. كتاب المسائل فى اعمال القلوب و الجوارح. ۱۷. كتاب الدماء كه ظاهرا همان كتاب« الكف عما شجر بين الصحابة» است. ۱۸. كتاب العلم. ۱۹. الخصال العشر التى جربها اهل المحاسبة. ۲۰. المكاسب و الورع و الشبهة. ۲۱. رسالة المحبة. ۲۲. البعث و النشور. ۲۳. معاتبة النفوس/ النفس. ۲۴. آداب النفوس/ النفس. ۲۵. وحدة النظام و وحدانية اللّه كه عبد القادر احمد عطا آن را فراهم آورده و در ضمن مجموعه « ثلاث رسائل فى عقيدة المسلم» در ۱۳۷۶ ش/ ۱۹۹۷ در قاهره منتشر كرده است و شايد يكى از همان سه اثرى باشد كه در فهرست كتاب‌هاى محاسبى از آنها با عنوان رسالة فى التوحيد، فصل من كتاب العظمة و الدلالة فى الوحدانية نام برده‌اند.

پانویس

  1. حارث محاسبی
  2. عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ص۲۷۲
  3. مقدمه الرعایة لحقوق الله،‌ ص ۳۰
  4. محمد عبدالرووف‌بن تاج‌العارفین مناوی، طبقات الصوفیة: الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، ج۱، ص۵۸۶، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹
  5. عبدالوهاب‌بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۱۱۸ـ۱۱۹، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶
  6. تاریخ بغداد،ج8،ص۲۱۴
  7. تاريخ بغداد ۲۱۵/۸، ۲۱۶، و ميزان الاعتدال ۴۳۰/۱، و مناقب الإمام أحمد ص ۱۸۶، و الأنساب ۲۰۸/۵، و تهذيب التهذيب ۱۱۷/۲. قال الشيخ عبد الفتاح أبو غدة - و أصاب - فى مقدمة رسالة المسترشدين ص ۲۴: «و الذى أراه أن الإمام أحمد رحمه الله تعالى إنما نهاه عن صحبتهم مع أنه رآهم على خير - لأنه يرى سلوك طريقته التى هو عليها و أصحابه أمثل خيرا، و أوفى هداية و حقا». و ميزان الاعتدال ۴۳۰/۱، و مناقب الإمام أحمد ص ۱۸۶، و الأنساب ۲۰۸/۵، و تهذيب التهذيب ۱۱۷/۲. قال الشيخ عبد الفتاح أبو غدة - و أصاب - فى مقدمة رسالة المسترشدين ص ۲۴: «و الذى أراه أن الإمام أحمد رحمه الله تعالى إنما نهاه عن صحبتهم مع أنه رآهم على خير - لأنه يرى سلوك طريقته التى هو عليها و أصحابه أمثل خيرا، و أوفى هداية و حقا»