سید محمدحسین طباطبایی
سید محمدحسین طباطبایی متولد 23 اسفند ۱۲۸۱ شمسی در شهر تبریز و درگذشته در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۶۰ در شهر قم معروف به علامه طباطبایی؛ مفسر، فلیسوف، اصولی، فقیه، عارف و اسلامشناس ایرانی بود. وی از مدرسان حوزهٔ علمیه قم و از عالمان تأثیرگذار شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در قرن معاصر بهشمار میآمد. وی نویسندۀ تفسیر المیزان، و کتابهای فلسفی بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، و اصول فلسفه و روش رئالیسم است. ایشان در حوزۀ علمیۀ قم به جای اشتغال به فقه و اصول، درس تفسیر قرآن و فلسفه برقرار کرد که این کار او موجب رونق تفسیر در حوزۀ قم شد. روش تفسیری او تفسیر قرآن به قرآن بود.
نام | سید محمدحسین طباطبایی |
---|---|
لقب | آیت الله؛ علامه. |
زادروز | 23 اسفند 1281 شمسی |
زادگاه | ایران، استان آذربایجان شرقی، تبریز - روستای شادباد مشایخ |
وفات | ایران - قم |
مدفن | قم - حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) |
استادان | محمد حسین نایینی؛ محمد حسین غروی اصفهانی؛ |
شاگردان | حسن حسن زاده آملی؛ عبدالله جوادی آملی؛ |
برخی آثار | تفسیر المیزان؛ شیعه در اسلام؛ |
دین | اسلام - شیعه |
زندگینامه
سید محمد حسین طباطبایى، فرزند سید محمد قاضى طباطبایى، در روز 29 ذىحجه سال 1321 قمری، برابر با اسفند سال 1282 شمسی، در شهر تبریز، در خاندانى که به علم و فضل و پارسایى شهره بودند، دیده به جهان گشود. نسب وى، از طرف پدر، به حضرت امام حسن مجتبى (علیهالسلام) و از طرف مادر، به حضرت امام حسین (علیهالسلام) مىرسد. در پنج سالگى، مادر را و در نه سالگى، پدر را از دست داد و وصى پدرش، مرد و زنى را به پرستارى از او و تنها برادرش، سید محمد حسن گمارد. نه ساله بود که در کنار برادر، به آموختن قرآن و کتب مقدماتى، مانند« گلستان»،« بوستان»،« نصاب الصبیان»،« اخلاق ناصرى»،«انوار سهیلى»، «تاریخ عجم»، «منشآت امیر نظام» و«ارشاد الحساب»، در نزد ادیبى لایق، به نام شیخ محمد على سرائى پرداخت و همه اینها را در مدت شش سال (از سال 1290 شمسی تا سال 1296 شمسی) فراگرفت؛ علاوه بر اینها، زیر نظر استاد، میرزا علینقى خطاط، به یادگیرى فنون خوشنویسى همت نهاد.
استادان
سید علی قاضی؛ مرتضی طالقانی؛ سید حسین بادکوبهای؛ محمدحسین غروی اصفهانی؛ میرزا حسین نائینی؛ سید محمد حجت کوهکمری؛ سید ابوالقاسم خوانساری (ریاضی)؛
شاگردان سیدمحمدحسین طباطبایی شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهمترین آنها ذکر میگردد:
- سید علی خامنهای؛
- سید محمد خامنهای؛
- عبدالله جوادی آملی؛
- ناصر مکارم شیرازی؛
- حسین نوری همدانی؛
- امام موسی صدر؛
- علی اکبر هاشمی رفسنجانی؛
- مجتبی تهرانی؛
- محمد تقی مصباح یزدی؛
- مرتضی مطهری؛
- حسین شب زنده دار جهرمی؛
- محمد جواد باهنر؛
- محمد واعظزاده خراسانی؛
- سید مرتضی جزایری؛
- داریوش شایگان؛
- سید محمد حسینی بهشتی؛
- حسن حسنزاده آملی؛
- علی پهلوانی تهرانی (سعادت پرور)؛
- محمود امجد؛
- عبدالرحیم عقیقی بخشایشی؛
- سید عبدالله فاطمی نیا؛
- عزیزالله خوشوقت؛
- غلامحسین ابراهیمی دینانی؛
- سید عزالدین حسینی زنجانی؛
- محمدرضا نکونام؛
- محمد محمدی گیلانی؛
- محمد صادقی تهرانی؛
- سید جلالالدین آشتیانی؛
- علی قدوسی؛
- اسدالله بیات زنجانی؛
- محمد مفتح؛
- محمد اسماعیل صائنی زنجانی؛
- ابراهیم امینی؛
- دکتر جواد مناقبی؛
- یحیی انصاری؛
- سید عبدالکریم موسوی اردبیلی؛
- سید محمد علی موحد ابطحی؛
- حسین علی منتظری؛
- سید محمدحسین حسینی طهرانی؛
- سید حسین نصر؛
- حسین مظاهری؛
- علی اصغر کرباسچیان؛
- محمدرضا مهدوی کنی؛
- محسن مجتهد شبستری؛
- عباس محفوظی؛
- سید صابر جباری؛
- سید محمد شاهچراغی؛
تألیفات و آثار
طباطبایی دو اثر شاخص دارد، که بیشتر از سایر آثار وی مورد توجه قرار گرفتهاست. این دو کتاب عبارتند از؛ #تفسیر المیزان؛ که این تفسیر در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تألیف شدهاست. در این تفسیر، از روش «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده شدهاست، و علاوهبر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی واجتماعی نیز دارد. این اثر به دو شکل منتشر شدهاست: نخست در چهل جلد، و سپس، در ۲۰ جلد. این اثر توسط سیدمحمد باقر موسوی همدانی به زبان فارسی ترجمه شدهاست. #اصول فلسفه و روش رئالیسم؛ این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است، که طی دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ تألیف شده و توسط مرتضی مطهری و با رویکرد فلسفهٔ تطبیقی، شرح داده شدهاست. این کتاب نخستین، و یکی از مهمترین کتابهایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفهٔ جدید غربی پرداختهاست.
آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
کتابهای به زبان عربی
کتاب توحید که شامل ۳ رساله است: (رساله در توحید، رساله در اسماءالله، رساله در افعال الله)؛ کتاب انسان که شامل ۳ رسالهاست: (الانسان قبل الدنیا، الانسان فی الدنیا، الانسان بعد الدنیا)؛ رساله وسائط که البته همگی این رسالهها در یک مجلد جمعآوری شده و به نام هفت رساله معروف است؛ رسالة الولایه؛ رساله النبوة و الامامه؛ بدایة الحکمة؛ نهایة الحکمة.
کتابهای به زبان فارسی
شیعه در اسلام؛ قرآن در اسلام: (به بحث دربارهٔ مباحث قرآنی از جمله نزول قرآن، آیات محکم و متشابه ناسخ و منسوخ و… پرداختهاست)؛ وحی یا شعور مرموز؛ اسلام و انسان معاصر؛ حکومت در اسلام؛ سنن النبی (دربارهٔ سیره و خلق و خوی پیامبر اسلام در بخشهای مختلف زندگی فردی و اجتماعی ایشان است)؛ اصول فلسفه و روش رئالیسم (در مورد مبانی فلسفی اسلامی و نیز نقد اصول مکتب ماتریالیسم دیالکتیک است)؛ علی و فلسفه الهی؛ خلاصه تعالیم اسلام؛ رساله در حکومت اسلامی؛ نسبنامه خاندان طباطبایی (اولاد امیر سراج الدین عبدالوهاب).
دیگر آثار
بدایةالحکمه: کتابی که یک دوره تدریس فشرده فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاههای کشور شد. نهایة الحکمه:این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزون تر و سطحی عالی تر تدوین شدهاست. حاشیۀ بر کفایه:کتابی اصولی پیرامون قوانین استنباط است. مجموعهٔ مذاکرات با پروفسور هانری کربن: او که محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی شیعه و مباحث اعتقادی، مذاکراتی با وی داشته که در این کتاب وجود دارد. رساله انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا: این کتاب که اکنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شدهاست مباحثی مفید از عوالم سهگانه ماده، مثال و عقل مطرح کرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه کردهاست. در محضر علامه طباطبائی: این کتاب توسط محمد حسین رخشاد نوشته شدهاست و شامل پرسشها و پاسخهای زیادی در موضوعات مختلف از طباطباییاست. شیعه در اسلام: طباطبایی این کتاب را برای معرفی عقاید شیعه بهطور عقلانی نوشتهاست.
ولایتنامه: این یک رساله عرفانی از وی است که همایون همتی آن را ترجمه کردهاست و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کردهاست. از جلسات مباحث مهم او میتوان به جلسات مباحثه با هانری کربن اشاره کرد، که حسین نصر و بسیاری دیگر در آن حضور داشتند، یا جلساتی که در تهران برگزار میشد و افرادی نظیر داریوش شایگان در آن حاضر بودند.
طباطبایی خود دربارهٔ این مذاکرات میگوید: بنا به گفته کربن تاکنون مستشرقان، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ میکردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایستهاست، به دنیای غرب معرفی نشدهاست. بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کردهاند. آنچه پس از پژوهشهای علمی بدان رسیدهام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه - که نسبت به این آیین واقع بینی دارد - باید نگاه کرد. از این رو کوشیدهام این مذهب را به نحوی که باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم. بسیار علاقهمندم که با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیک تماس بگیرم و با طرز فکر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان کمک گرفته و نسبت به هدف خود روشنتر شوم.