حمزه
نام حمزه
نام کامل حَمزة بن عَبدالمُطَّلِب
کنیه ابوعُماره • ابویعْلی
لقب سیدالشهدا • اسدالله
نام پدر عبدالمطلب
نام مادر هاله بنت اُهَیب (وُهَیب) بن عبدمَناف بن زُهره
زادگاه مکه
محل زندگی مکه • مدینه
دین اسلام
زمان اسلام آوردن سال دوم یا ششم بعثت
حضور در جنگ‌ها در تمامی غزوات تا زمان شهادت در احد
دلیل شهرت عموی پیامبر (ص)
زمان شهادت شنبه ۷ شوال ۳ق • منطقه احد
نحوه شهادت شهادت در جنگ احد شبه دست وحشی • غلام جبیر بن مطعم
آرامگاه منطقه احد

حمزه فرزند عبدالمطلب، عموی پیامبر اسلام، یک از شجاع‌ترین مردان عرب و از قهرمانان رشید و افسران دلیر اسلام بود که دوشادوش برادرزاده خود، رسول گرامی خداوند، اسلام را یاری کرد و در سخت‌ترین شرایط دست از دفاع آیین پیامبر و رسالتی که بر دوش نهاده بود، بر نداشت. سران قریش و بزرگان آن قبیله از ابهّت و شجاعت او در بیم و هراس بودند.

او بود که با قدرت هر چه تمام‌تر، پیامبر را در لحظات حسّاس در مکه از شرّ بت‌ پرستان حفظ کرد و برای گرفتن انتقام از ابوجهل که به پیامبر توهین و جسارت کرده بود، سر او را شکست، اما کسی قدرت مقاومت در برابر او نداشت.

حمزه در جنگ بدر، بزرگ‌ترین قهرمان قریش یعنی شیبه را از پای در آورد ، گروهی را مجروح کرد و عده‌ای را به دیار باقی فرستاد.

خانواده حمزه

مادر حمزة بن عبدالمطلب بن هاشم، که سلمی نام داشت، دختر عمروبن زید بن لبید بود. از میان برادران او می‌توان عبدالله، عباس، ابوطالب، ابولهب و ... نام برد. خواهران او نیز عبارت بودند از عاتکه، امیمه، صفیّه و برّه.

برادر رضاعی پیامبر

"ثوبیه" کنیز ابولهب، که حمزه را شیر داده بود، با شیری که به پسرش "مسروح" می‌داد ، چند روزی رسول خدا را شیر داد. [۱]

از طرف دیگر، حمزه در میان قبیله بنی سعد شیر خواره بود. روزی مادر رضاعی حمزه که پیش از آن حمزه را شیر داده بود، رسول خدا را که نزد دایه‌اش حلیمه بود، شیر داد. لذا حمزه از دو جهت برادر رضاعی رسول خدا شد: هم از جهت ثویبه و هم از "شیرده سعدیه". [۲]

زمان تولد

حمزه حداکثر دو سال از پیامبر(ص) بزرگ‌تر بوده است. عده‌ای این اختلاف سنی را چهار سال هم دانسته‌اند [۳] که باتوجه به تردید بعضی از محققان در مورد شیر دادن ثویبه به پیامبر، [۴] ممکن است بیشتر هم باشد. در مجموع، وی احتمالاً دو تا چهار سال پیش از عام الفیل (سال تولد پیامبر اکرم) متولد شده است.

حمزه و کفالت فرزند

در سالی که قریش به سختی و خشکسالی شدیدی گرفتار شدند، ابوطالب مردی عیالوار بود. از این رو، رسول خدا به عمویش، عباس که از ثروتمندان بنی هاشم بود، فرمود:" بیا نزد برادرت ابوطالب برویم و برای یاری او، من یکی از فرزندان او را بگیرم و تو هم یکی دیگر را، و آن دو را تحت کفالت خود درآوریم".

عباس پذیرفت. خبر به حمزه رسید. او نیز همراه آنان نزد ابوطالب رفت. ابوطالب گفت:"عقیل را برای من بگذارید، فرزندان دیگرم را خودتان انتخاب کنید". رسول خدا، علی را انتخاب کرد که همراه خویش ببرد و عباس، طالب را و حمزه، جعفر را برگزید. [۵]

اسلام آوردن حمزه

پس از مبعوث شدن محمد(ص) به پیامبری، حمزه نیز به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر شهادت داد و به دین برادرزاده‌اش ایمان آورد. پس از اسلام آوردن حمزه بود که پیشنهادهای قریش یکی پس از دیگری به رسول خدا شروع شد؛ زیرا آنان دیدند که شجاع‌ترین فرد، به پیامبر ایمان آورده است و دیگر امیدی به پشتیبانی حمزه از خویش نداشتند، اما پیامبر هیچ یک از پیشنهاد‌های آنها را نپذیرفت.

پس از سخنرانی ابوجهل در میان قبیله قریش، آنها تصمیم به کشتن پیامبر گرفتند. روزی ابوجهل، رسول خدا را در صفا دید و به او ناسزا گفت. پیامبر بدون اعتنا به او راهی منزل شد. کنیز عبدالله بن جدعان که این جریان را مشاهده کرده بود، همان روز ناسزاگویی ابوجهل را به حمزه اطلاع داد. سخنان او تأثیر عجیبی بر حمزه گذاشت. از این رو، بدون تأمل در عواقب کارش تصمیم گرفت انتقام برادرزاده‌اش را بگیرد. به همین دلیل، از همان راه که آمده بود برگشت و ابوجهل را دید که در میان اجتماع قریش نشسته است. او بدون اینکه با کسی حرف بزند، به طرف ابوجهل رفت و با کمان شکاری خود محکم بر سر او کوبید. سر ابوجهل شکست. سپس حمزه گفت:"به پیامبر ناسزا می‌گویی؟! من به او ایمان آورده‌ام و به راهی که او رفته است، می‌روم. اگر قدرت داری با من ستیزه کن". ابوجهل رو به اجتماع قریش کرد و گفت:" من در حق محمد بد رفتاری کردم. حمزه حق دارد ناراحت شود". [۶]

حضرت حمزه از سروران بهشت

شیخ صدوق همچنین از انس بن مالک نقل می‌‌کند که: رسول خدا(ص) فرمود: ما فرزندان عبدالمطلب، سروران اهل بهشتیم. رسول الله، حمزه سیدالشهدا، جعفر ذوالجناحین، علی، فاطمه، حسن، حسین و مهدی (ع). [۷]

پانویس

  1. امتاع الاسماع، ص6
  2. اسدالغابة، ج1، ص15
  3. واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۷۰
  4. عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۷۱ـ۷۸
  5. سیرة النبی، ج 1، ص208
  6. فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 114
  7. «نحن بنو عبدالمطلب سادة أهل الجنة، رسول اللّه و حمزة سیدالشهداء...». امالی صدوق، مجلس هفتاد و دوم