عبدالله ابن عباس


عبدالله ابن عباس
نام عبدالله ابن عباس
نام کامل عبد اللّه بن عباس بن عبدالمطلب
کنیه ابوالعباس
لقب ابن عباس • حبرالامه • بحر
زادروز ۳ سال پیش از هجرت
زادگاه شعب ابی طالب
محل زندگی مدینه • مکه
نسب • قبیله بنی هاشم • قریش
مهاجر • انصار مهاجر
آثار تفسیر ابن عباس
فعالیت‌ها یاران امام علی• یاران امام حسن • یاران امام حسین • استاندار بصره
دلیل شهرت روایات • مفسر بودن • جد عباسیان
حضور در جنگ‌ها صفین • جمل • نهروان
درگذشت ۶۸ق یا ۶۹ق
مدفن طائف

عبدالله بن عباس معروف به ابن عباس پسر عموی پیامبر گرامی اسلام است که مورد احترام شیعه و اهل سنت بوده و سخنان او در متون تفسیری و کلامی فریقین به طور فراوان دیده می­شود.

ابن عباس بیشترین زمان از عمر خود را با امیرالمومنین علی (ع) بوده است، با وجود این، همو مشاور و امین عمر بن خطاب خلیفة دوم مسلمانان نیز به شمار می­آمده است. وی روایات تفسیریِ فراوانی داشته، شاگرد و مشاور امام علی (ع) بوده است.

محدث، مفسر و فقیه صدر اسلام و از اصحاب کم سن و سال آن حضرت بود. او تا زمان امام سجاد (ع) زنده بود و در زمره اصحاب ائمه علیهم السلام بود.

دودمان ابن عباس

عبد اللّه بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، پسر عموی پیامبر بوده و مادرش لبابه دختر حارث بوده و کنیه اش ابوالعباس می باشد. [۱]

ولادت ابن عباس

در تاریخ ولادت وی اختلاف است، ولی مشهور این است که ابن عباس سه سال قبل از هجرت در شعب ابی طالب به دنیا آمد. [۲]

دوران پیامبر (ص)

ذهبی می نویسد: «عبدالله بن عباس بیش از سی ماه همراه پیامبر بوده است.» [۳]

طبق نقل های تاریخی، پیامبر (ص) در مورد عبدالله بن عباس دعای خیر فرمود؛ چنانچه در کتب حدیثی و تاریخی آمده که پیامبر (ص) به ابن عباس فرمود: «اللهم علّمه الحکمةَ.» [۴]

در جای دیگر چنین فرمود: «الّلهمّ بارِکْ فیه و انْشُرْ مِنْه.» [۵]

همچنین نقل شده پیغمبر اکرم (ص) دست مبارک خود را بر سر ابن عباس گذارده و فرمود: «اللهم اَعْطِهِ الحکمة و عَلِّمْهُ التأویل.» [۶]

سنّ ابن عباس هنگام رحلت پیامبر (ص) در کتب تاریخی بین 10 تا 15 سال نقل شده است. [۷]

ایمان به دوازده امام

عطا می گوید: «ما سی تن از بزرگان طائف در بیماری دم مرگ عبداللّه بن عباس بر او وارد شدیم، او ناتوان شده بود، سلام کردیم و نشستیم. ابن عباس از من پرسید: عطا اینها چه کاره اند؟ گفتم: آقا! اینها بزرگان شهرند و عبداللّه بن سلمة بن حضرمی طائفی، عمارة بن ابی الاجلح و ثابت بن مالک در میان آنهایند.

من یک به یک از آنها نام بردم و آنان نزد او رفتند و گفتند: ای پسر عموی رسول خدا! تو پیامبر خدا را دیده و سخن او را شنیده ای، ایشان پیرامون اختلاف این امت چه گفتند؛ گروهی علی را بر دیگران مقدم دانسته اند و گروهی دیگر او را پس از سه تن قرار دادند؟

ابن عباس نفسی کشید و گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمود: «علی با حق است و حق با علی است. او امام و جانشین پس از من است؛ هر کس به او تمسّک جوید، رستگار می شود و نجات می یابد و هر کس از فرمانش سرپیچی کند، گمراه شود. آری، او مرا کفن می کند و غسل می دهد و قرضم را ادا می کند. او پدر دو سبط من، حسن و حسین است و امامان نه گانه از نسل حسین هستند و مهدی این امت، از ماست».

عبداللّه بن سلمة بن حضرمی گفت: ای پسر عموی رسول خدا! چرا پیش تر این ها را به ما نگفتید؟ گفت: به خدا سوگند! من آنچه را شنیده بودم، بازگفتم و شما را نصیحت کردم لیکن شما نصیحت کنندگان را دوست ندارید!

سپس گفت: ای بندگان خدا! تقوای الهی پیشه کنید همانند تقوای کسی که از این موضوع عبرت می گیرد...پیش از رسیدن مرگ برای آخرت کاری بکنید و به ریسمان محکم عترت پیامبرتان چنگ زنید که من از او شنیدم که می فرمود: «هرکس پس از من به خاندانم تمسّک جوید، از رستگاران است.»

آنگاه به شدت گریست و حاضران گفتند: آیا با این جایگاهی که نسبت به رسول خدا داری، می گریی؟ رو به من کرد و گفت: ای عطا! من برای دو چیز می گریم؛ ترس از قیامت و جدایی دوستان!

سپس مردم پراکنده شدند و ابن عباس به من گفت: ای عطا! دستم را بگیر و مرا به صحن خانه ببر، آنگاه دست ها را به آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا! من به وسیله محمد و آل محمد به تو تقرّب می جویم. پروردگارا! من به وسیله آقایم علیّ بن ابی طالب به تو تقرّب می جویم. و این عبارت را آن قدر تکرار کرد تا بر زمین افتاد. ما پس از ساعتی درنگ، او را بلند کردیم و دیدیم که چشم از جهان فرو بسته است.» [۸]

پانویس

  1. سیر اعلام النبلاء ج3، ص 332
  2. اسد الغابة، ابن حجر عسقلانی، ج3، ص 193
  3. سنن ابن ماجه ح166؛ حُلیة الاولیاء ج1، ص 315؛ طبرانی، المعجم الکبیر ج10، ص 293، ج11، ص 345؛ هندی، کنز العمال، ح 33586
  4. کتاب الثقات ج3، ص 207، ج 1، ص 315؛ صفة الصفوة، ج 1، ص 323
  5. حلیة الاولیاء، ج1، ص 316. ابن جوزی در نقل دیگر از پیامبر می نویسد:«اللهم فقّهه فی الدین و علّمهُ التأویل.» صفة الصفوة، ج 1، ص 233
  6. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 117؛ استیعاب ج3، ص 70؛ سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 353؛ شمس الدین ذهبی، العِبَر ج1، ص 30؛ الوافی بالوفیات، ج 17، ص 234
  7. صفة الصفوة،ج1،ص323؛اسدالغابة،ج3،ص193
  8. ابن خزاز قمی، کفایة الاثر، ص 10 ـ 22، ابو عمرو کشّی،اختیار معرفة الرجال، ص56، شماره 106؛ کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص 231 ـ 238