ابن قیم جوزیه


ابن قیم جوزیه
نام ابن قیم جوزیه
نام کامل شمس‌الدين، ابوعبدالله محمد بن ابى‌بكر بن ايوب
نامهای دیگر اب‍ن‌ق‍ی‍م ال‍ج‍وزی‍ه‌ • ش‍م‍س‌ال‍دی‍ن م‍ح‍م‍د ب‍ن اب‍ی‌ب‍ک‍ر • ابن‌قیم امام الجوزیه
لقب پزشک قلبها (طبیب القلوب)
نام پدر ابى‌بكر
متولد 691ق
اساتید شهاب نابلسى • تقى‌الدين سليمان • ابوبكر بن عبدالدائم
آثار البدایع فی علوم القرآن • شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل • هدایة الحیاري في الرد علی الیهود و النصاری
دین اسلام
مذهب حنبلی
فوت 751 ‌‎ق یا 1350 م

ابن قیم جوزیه مهمترین شاگرد ابن تیمیه، سرچشمه خباثت های وهابیان و دشمن امیرالمومنین (ع)، ابن جوزی شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد بن حَریز روز هفتم رجب سال 691 هـ.ق منطقه زُرع در فاصله 96 کیلومتری دمشق به دنیا آمد. او به ابن قَیِّم جوزیة شهرت دارد. به این علت ‌که پدر او سرپرست و قیّم مدرسه جوزیه بود.

ابن قیم در اواخر قرن هفتم و نیمۀ اول قرن هشتم هجری در شام می زیست. قرن هفتم، قرن هجوم ویانگر لشکریان مغول به جهان اسلام بود. درست سی و پنج سال پیش از تولد ابن قیم، یعنی در 656 ق، بغداد به دست هلاکوخان سقوط کرد، المستعصم بالله آخرین خلیفۀ عباسی کشته شد و بدین ترتیب سلسله عباسی خاتمه یافت.

شاگرد و مدافع‌ ابن‌ تیمیه‌ بی‌شک‌ ابن‌ قیم‌ جوزی است‌ که‌ در همه اقوال‌ و عقاید تابع‌ و حامی‌ بی‌چون‌ و چرای‌ او بود و نشر و بسط عقاید ابن‌ تیمیه‌ را در زمان‌ حیات‌ او و پس‌ از مرگ‌ او بر عهده‌ داشت‌ و به‌ همین‌ سبب‌ او را تازیانه‌ زدند و سوار بر شتر در شهر گرداندند و با ابن‌ تیمیه‌ در قلعه دمشق‌ زندانی‌ کردند.

نام و شهرت

نام ابن قیم جوزی محمد بن أبی‌بکر بن أیوب بن سعد بن حَریز و متولد منطقه «زُرع» در فاصله ۹۶ کیلومتری دمشق است. او به ابن قَیِّم جوزیة شهرت دارد. [۱]

علت شهرت به ابن قیم

علت این‌که به این نام مشهور گردیده این است که پدر او سرپرست و قیّم مدرسه جوزیه بود؛ ازاین‌رو به «فرزند قیّم مدرسه جوزیه» ملقب شد. [۲]

ابن قیم جوزی کیست

وی‌ محمدبن ابی‌بکر زرعی حنبلی‌ (م. 751ق. ) است. او ‌ معروف به ابن قیم [۳] و از شاگردان ابن تیمیه بود که با افکار شاذ استادش؛ چه در زمان حیات و چه بعد از فوت او، تقلید کورکورانه داشت. او گر چه مناظراتی‌ شبیه به استدلال دارد ، لیکن استدلال‌های‌ او ، در واقع از آن دست تردیدهایی‌ بود که اظهار می‌داشت و به عبارت دیگر، او تکرار کنندة همان سخنان جنجالی‌ و منتشر کنندة اقوال شاذّ استاد خویش بود. او در این شبه استدلال‌های‌ خود، به دنبال تلطیف سخنان بی‌پرده و خشن ابن تیمیه بوده تا با ظاهری دلنشین، کسانی‌ را که افکار ضعیفی‌ داشتند، بفریبد . به­ طور خلاصه، او عمرش را فنای‌ سخنان بیهوده ابن تیمیه کرد وگفتار غیر واقعی‌ وغیر منطقی‌ استاد خویش را، حیله‌گرانه، امری دینی‌ و واقعی‌ ارائه میکرد.

به این نظریات توجه کنید: ذهبی‌ می‌گوید: ابن قیم در علم حدیث و نیز در بعضی‌ از رجال حدیث، بسی‌ رنج برد و به تحصیل علم فقه هم پرداخت ... مدتی‌ هم به خاطر این که بار سفر بستن برای‌ زیارت قبر ابراهیم خلیل‌ را ناروا شمرد، محبوس گردید. [۴]

ابن حجر در کتاب الدرر الکامنه مینویسد: او چنان حبّ ابن تیمیّه را در سینه داشت که چشم بسته، تمام سخنانش را پذیرفت و حتّی‌ به تأیید آن پرداخت. از نمونه‌ تأییدهای‌ وی، تهذیب کتب استادش و نشر افکار او بود ... ابن قیم به همراه استاد خود دستگیر شد و خوار و خفیف گردید و با شلاّق، هر دو را کتک زدند و سپس بر روی‌ شتر، در شهر گردانیدند . وقتی‌ ابن تیمیّه درگذشت ، بارها به سبب فتاوای‌ ابن تیمیه مورد امتحان قرار گرفت. لذا همواره از طرف علمای عصرش نکوهش میشد و آسیب میدید. همچنان که علما هم از دست او بدون آسیب نمی‌ماندند. [۵]

ابن کثیر می‌گوید: وی‌ در صدد برآمد تا در مسألة طلاق فتوی‌ دهد،که در همین جریان، ماجراهایی‌ میان او و سبکی‌ و دیگران رُخ داد. نقل آن وقایع موجب تفصیل می‌شود. از ویژگی‌های‌ ابن قیّم این بود که وی علاقة زیادی‌ به جمع‌آوری‌ کتب گوناگون داشت . او آن قدر کتاب جمع‌آوری‌ کرد که وقتی‌ از دنیا رفت، فرزندانش تا مدت‌های‌ مدید، مشغول فروش کتاب‌های‌ پدر بودند. این غیر از آن کتبی‌ است که ورثه برای‌ خود کنار گذاشته بودند. گفتنی است، بیشتر این کتابها، از سخنان استاد محبوبش بود. [۶] ادعاهای‌ انحرافی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم ، در آثار آنان فراوان است مثل شرک دانستن هر طلب و حرمت زیارت قبور و ...

پانویس

  1. السید، جمال بن محمد، ابن قیم الجوزیة و جهوده فی خدمة السنة النبویة و علومها، ج ۱، ص ۸۱، عمادة البحث العلمی بالجامعة الإسلامیة، مدینه منوره، چاپ اول، ۱۴۲۴ق
  2. السید، جمال بن محمد، ابن قیم الجوزیة و جهوده فی خدمة السنة النبویة و علومها، ج ۱، ص ۸۴، عمادة البحث العلمی بالجامعة الإسلامیة، مدینه منوره، چاپ اول، ۱۴۲۴ق
  3. الوافی بالوفیات، ج2،‌ص270
  4. الدرر الکامنه، ‌ج3،‌ص400 ؛‌ معجم المؤمنین،‌ ج9،‌ ص106
  5. الکنی‌ و الالقاب، ص393
  6. البدایة و النهایه، ج14، ص2