ابوعمرو زجاجی

أَبُو عَمْرو الزجاجی که اسمش مُحَمَّد بن إِبْرَاهِیم بن یُوسُف ابْن مُحَمَّد بود یکی از علمای اهل سنت و بزرگان تصوف در قرن چهارم هجری بود[۱]. ذهبی در مورد او می گوید: زجاجی یکی از متقی ترین مشایخ در روزگار خود بود. أبو عثمان المغربی نیز در مورد او می گوید: او یکی از سالکان راه و از آیات و نشانه های هدایت بود و فضایل او بیش از آن است که بتوان آنها را برشمرد. اصل او از نیشابور بود.

نام مُحَمَّد بن إِبْرَاهِیم بن یُوسُف ابْن مُحَمَّد
نام‎های دیگر أَبُو عَمْرو الزجاجی
درگذشت 348ق

او الجنید، ابوعثمان الحیری، ابوالحسین النوری، روییم بن احمد و ابراهیم الخواص را همراهی کرد و وارد مکه شد و در آنجا اقامت داشت و منصب شیخوخیت و ریاست آنجا را برعهده گرفت و در این مدت تقریباً 60 زیارت حج انجام داد. و گویند در مدت چهل سال در حدود زمین حرم رفع حاجت ننمود. سرانجام در مکه به سال348 هجری قمری دار فانی را وداع گفت[۲].

گفتار

معرفت شش وجه داردکه عبارتند از: معرفَت وحدانیت یا توحید، مَعْرِفَت تَّعْظِیم، مَعْرِفَة مِنَّت الهی، مَعْرِفَت قُدْرَت الهی، مَعْرِفَت ازلی وَمَعْرِفَت به اسْرَار الهی[۳].

هر کس با همسایگان خود از در دوستی وارد نشود پس چون خداوند بالاترین قدرت است بخل رابر قلبش وارد کرده زبانش را به شکایت باز کرده و قلبش را از معرفت پاک واز نور یقین محروم و اموراتش را به خودش واگذار می سازد[۴].

هر کس در مورد حال و موقعیتی عرفانی صحبت کند که به آن نرسیده است، کلمات او برای کسانی که او را می شنوند در حکم یک فتنه و آزمایش و ادعایی است که در قلب او شکل می گیرد و خدا او را از رسیدن به آن حالت محروم می سازد[۵].

پانویس

  1. طبقات الصوفية، أبو عبد الرحمن السلمي، ص323-326، دار الكتب العلمية، ط2003
  2. أبو عمرو الزجاجي
  3. همان
  4. همان
  5. همان