سالم بن احمد بن جندان


سالم بن احمد بن جندان (1324 - 1389 هجری شمسی) محدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد اندونزیایی با اصالت حضرمی است. با کسب علم از بسیاری از بزرگان زمان خود که تعداد آنها به 400 استاد رسید، عمر خود را در طلب علم، تعلیم، تبلیغ دین خدا، نوشتن و نقل روایت گذراند. در علم حدیث، روایت، رجال، تاریخ، انساب و سایر هنرهای علمی تحقیق فراوان کرد. او در برابر استعمار هلند و ژاپن ایستاد تا جایی که او را شکنجه، زندانی کردند و به او آسیب رساندند. او بیش از 150 کتاب نوشت . یک کتابخانه عالی که حاوی بسیاری از کتاب های کمیاب است ایجاد کرد. روز وفاتش توسط خیل عظیمی از مردم که بیش از نیم میلیون نفر بودند تشییع شد و راهها تا مسافتی بیش از چهار کیلومتر مملو از عزاداران بود.

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۲:۲۱، ۱ دسامبر ۲۰۲۱؛




نسب

سالم بن أحمد بن حسین بن صالح بن عبد الله بن جندان بن عبد الله بن عمر بن عبد الله بن شیخان بن الشیخ أبی بكر بن سالم بن عبد الله بن عبد الرحمن بن عبد الله بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی طالب و امام علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است .

وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

وی در روز جمعه قبل از طلوع فجر در 18 رجب 1324 هجری قمری برابر با 7 سپتامبر 1906 میلادی در شهر سرابیا به دنیا آمد و مادرش مزنه دختر علی بن مصطفی بن شیخ ابی بکر بن سالم بود. خواندن قرآن را فراگرفت و علوم منطوقی و مفهومی را نزد اعضای خانواده اش آموخت. پدرش از بزرگان صالحین زمان خود بود و علم را از علمای زمان خود مانند امام سید علی بن مصطفی فرزند شیخ ابی بکر بن سالم که پدر همسرش است و از عمویش شیخ صالح بن فارس بن الحسن باقیس و در جوانی از پدرش الحبیب الحسین بن صالح بن جندان فرا گرفت. سپس زیر نظر عالم آقا حبیب عبدالقادر بن احمد بن محمد بن علی بلفقیه به مدرسه خیریه بسربايا پیوست.

اساتید

اساتید او بسیارند او گفته است که اساتیدش حدود چهارصد نفر بوده اند. به برجسته ترین آنها اشاره می کنیم:

پدرش أحمد بن الحسین بن جندان

جدّ مادری اش علی بن مصطفى ابن الشیخ أبی بكر بن سالم

محمد بن أحمد بن محمد المحضار

أحمد بن حامد المرزوقی السواهانی

خلیل بن عبد اللطیف البنكلانی

محمد بن عبد الرحمن البار

محمد بن محمد زبارة الصنعانی

عمر حمدان المحرسی

علی بن فالح الظاهری المهنوی

أبو بكر بن محمد بن عمر السقاف

عبد الله بن صدقة دحلان

محمد عبد الحی بن عبد الكبیر الكتانی

عبد الرحمن بن عبید الله السقاف

علوی بن طاهر الحداد

عبد القادر بن أحمد بلفقیه

عبد الستار بن عبد الوهاب الصدیقی

عبد الله أزهری الفلمبانی

أرشد الطویل البنتانی

عباس بن عبد العزیز المالكی الإدریسی

عبد الله بن عبد الرحمن العطاس الجومبانی

أمة الله بنت عبد الغنی العمریة

حسینة بنت شیخ بن أحمد بافقیه

شاگردان او

تاریخ دان محمد ضیاء بن شهاب گفته: حبیب سالم در خانه خود جلسات آموزشی برای معلمان و دانش آموزان و مبلغین افتتاح کرد که آن را قصر الوافدین نامید تا مبلغان و معلمان را نسبت به روش های دعوت و اطلاعات و نکات ظریف آموزش و تبلیغ راهنمایی کند . به خواننده می گویم که در این جمله آخر تأمل کند که علما با شوق در این درس شرکت می کردند و این حکایت از اعتماد آنان به حبیب سالم و علوم و اطلاعات او دارد. همچنین حاکی از کثرت کسانی است که آن را گرفته اند، اما از اساتید خود شنیدیم که می گویند و تصدیق می کنند که در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی عالمی نیست جز این سه نفر، صلوات بر همه آنها، و آن سه نفر عبارتند از: السيد الحبيب علي بن عبد الرحمن الحبشي والسيد الحبيب علي بن حسين العطاس والسيد الحبيب سالم بن أحمد بن جندان . به عبارت دیگر عالمی در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی وجود ندارد مگر اینکه شاگرد یکی از این سه بزرگوار بوده است. برخی از شاگردان قابل توجه ایشان عبارتند از:

عبد الرحمن بن أحمد بن عبد القادر السقاف

محمد شافعی حذامی

عبد الله بن نوح

محمد ضیاء بن شهاب

عبد الله الشافعی مؤسس المدارس الشافعیة

طاهر راحلی مؤسس المدارس الطاهریة

عبد الرحمن بن عبد الله بن سالم باقادر العطاس

زین شكری الفلمبانی

عبد الله بن سعید اللحجی

محمد شكور یعقوب

محمد طیب عزی

كمال یوسف

سیف الدین أمسیر

عبد الله مختار السوكابومیوی

علی بن عبد الرحمن بن أحمد السقاف

محمد بن عبد الرحمن بن أحمد السقاف

محمد بن علوی المالكی

سالم بن عبد الله الشاطری

عمر بن حامد الجیلانی

صدور اجازه به دیگران

اساتید بزرگی هستند که از ناحیه ایشان اجازاتی داشتند و او برایشان نوشته بود، برخى از آنان عبارتند از:

سالم بن حفیظ

محمد بن سالم بن حفیظ

حسن بن محمد المشاط

محمد بن حسن بن محمد فدعق

عمر بن أحمد بن سمیط

محمد بن عوض باوزیر

محمد بن سالم البیحانی

محمد بن أحمد العجیل

محمد إبراهیم الأموی السودانی

علوی بن عباس المالكی

محمد أمین الكتبی

عبد الله بن عوض بكیر

عبد الله بن عبد الرحمن باهرمز

توثیق علما

در مورد سند و سفارش ائمه به او بسیارند و به برخی از بزرگان ایشان اشاره می کنیم:

1- محدث حجاز، شیخ عمر حمدان، او را کامل توصیف کرده، در برخی از جوازهای خود برای او به خط و مهر خود، گفته است: السید الکامل سالم بن احمد بن جندان.

2- عالم بزرگ و مورخ حجة علوی بن طاهر الحداد به خط خود در اذن خود به او چنین می فرماید: «أما بعد فقد سألني السيد العالم الفاضل الندب الملقن الملهم ذو الحفظ والبحث والتنقيب والآتي كل يوم بمبحث غريب السيد سالم بن أحمد بن جندان بن الشيخ فخر الأكارم أبي بكر بن سالم العلوي الحسيني.

3- سید علوی بن طاهر الحداد غالباً به توثیقات حبیب سالم تکیه می کرد.

4- محقق شیخ حسن المشاط گفت: و در میان اساتید من سید سالم بن احمد بن جندان الحضرمی العلوی که در جاکارتا از سرزمین جاوه زندگی می کند، است. او دارای علم و تقوای بسیار و فعال در تبلیغ دین است. او دارای سندهای روایی معتبر است که به آباء خود می رسد و در نهایت اعتبار هستند.

5- علامه شیخ عبدالله بن سعید اللحجی می گوید: و یکی از استادان من عالم چیره دست، معجزه زمان، شیخ محدث سید سالم بن احمد بن حسین بن صالح بن جندان است.

6- علامه حبیب عبدالقادر بن احمد السقاف می گوید: «سه تن از علویان در حفظ و هوش شگفتی هستند، حبیب عبدالرحمن بن عبد الله السقاف، حبیب علوی بن طاهر الحداد و حبیب سالم بن احمد بن جندان.

7- علامه و فقیه فرهیخته سید زین بن عبدالله العیدروس الصلبیه جاکارتایی می گوید: ما سادات علوی در روایت و درایت صورتمان به سمت کعبه حبیب سالم است.

بیش از صد نفر از علما که او را تتعریف و تمجید و توثیق کرده اند در کتابی مستقل گرداوری شده اند.

تالیفات

مورخ محمد ضیاء بن شهاب در تعلیقات خود بر کتاب «شمس الظهيرة» می گوید: او کتاب هایی دارد که به خط خود نوشته و غالباً حفظ کرده است. برای توضیح کتاب‌هایش می‌گویم که حبیب سالم یکی از نویسندگان پر کار و پر تالیف است و علاقه زیادی به جمع‌آوری کتاب داشته تا حدی که کتابخانه‌اش پر از کتاب‌های کمیاب بود که از کشورهای مختلف جمع کرده بود. اما پس از مرگش کسی از آن مراقبت نکرد و از بین رفت. کتابهای زیادی در زمان حیاتش و بعد از مرگش دزدیده شد تا اینکه ما سی سال بعد از مرگش آمدیم و آنچه از آن کتابخانه باقی مانده بود را تحویل گرفتیم و الحمدلله آنچه را که از آن باقی مانده است، حفظ کردیم.

در این کتابها آنچه حبیب سالم با قلم خود نوشته است یک مجموعه تصحیح شده و پاک نویس شده است و این کم است و شاید از بیست جلد بیشتر نباشد که تعداد کمی از آنها دارای تقریض از علمای دیگر است. تعدادی نیز پیش نویس هستند ویا کامل نشده اند و یا تصحیح و پاک نویسی نشده اند که بیشتر کتابه ای به جای مانده از او از این دسته هستنداز جمله: کتاب «الخلاصة الكافية» که خود او تصریح کرده که هنوز پاک نویس نشده است و کتاب «الدر و الياقوت» و کتاب «روضة الولدان» و غیر آن که بسیارند که بیشتر در سفرهای تبلیغی نگاشته است. نوشته های او بیش از صد نگاشته است که ترکیبی از نامه ها و جزوه ها و کتاب های پر برگ می باشند که بیشتر آنها یا از بین رفته اند و یا کامل نشده اند.

برخی از تألیفات وی را که همگی نسخه های خطی و منتشر نشده است ذکر می کنیم:

«العلم الشامخ فی معجم المشایخ»

«معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم»

«إعلام أهل الرسوخ بأنباء أعلام الشیوخ»

«درة الحجال فی أعلام الرجال»

«المشیخة الصغرى المسماة بسوابق المیدان»

«الوسیط فی ثبت المحیط»

«الفهرست الكبرى»

«منبع العیون فی رفع الأسانید إلى الفنون»

«القول المزید فی طرق الأسانید»

«العقود الدریة فی المسلسلات الفخریة»

«القول الحثیث فی أحكام العمل بالحدیث الضعیف»

«عمدة اللفاظ بذیل طبقات الحفاظ»

«إتحاف النبیل بأخبار من بجزائر الأرخبیل»

«الدر والیاقوت فی بیوتات عرب المهجر وحضرموت»

«الإقلید فی شعراء الموالید»

«ضجیج الكون من لبس البنطلون»

«المسائل البسیطة فی أحكام لبس البرنیطة»

«اللوامع البینات بأخبار من وفد على مولى عینات»

«روضة الولدان فی ثبت ابن جندان»

«الخلاصة الكافیة»

«ذكرى الحبیب فی حیاة مولى الكثیب»

«قطف الثمر فی حیاة الشیخ أبی بكر»

«نقش التابوت فی من حل من الصحابة بحضرموت»

«المسندات والوثائق فی الإجازات والطرائق»


برخی از روش های نگارش او

و اما روش نگارش او عجیب و غریب و متمایز از سایر دانشمندان است. در آن به برخی از روش های او اشاره می کنیم:

نه به منابعی که در اختیار داشت و نه اسنادی که پیدا شد و نه اطلاعاتی که از سینه مردان بهره می برد راضی نمی شد. و به نظر می رسد که نوشته های او نوشته های زمان است، منظورم این است که او تحقیق خاصی را انتخاب می کند و در آن می نویسد و در طول زندگی به نوشتن ادامه می دهد، بنابراین بیشتر کتاب هایش تکمیل نشده و آنها را سفید نکرده است، بنابراین می بیند. او گاهی اوقات قسمت بعد از آن را به ما قول می دهد و آن را شروع نمی کند. و بر حفظ تکیه کرد، پس او را گاه پیشروی یا تأخیر دید و برخی از آنچه را که خود در جای دیگر ثابت می کند، از دست داد. بیشتر کتاب‌های او سفید نشده بودند، بلکه پیش‌نویس‌هایی بودند که او در آن جمع‌آوری کرد و دیگر به آن‌ها برنگشت. وتجدا آنچه را که در ابتدا از اصلاحات خطاها ثابت نشده است ثابت می کند. و روش او در کتابت احادیث آنها را با سند آنها ذکر کرده و گاه به شیوه های نقل آنها دست می زند. و نسبت دادن هر موضوع به منابع آن. او ممکن است چیزی را که در نگاه اول اشتباهی آشکار به نظر می رسد ذکر کند تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با این سبک نه تنها توجه خواننده را جلب می کند، بلکه او را برمی دارد و تکان می دهد تا به او نظر بدهد. درسی که فراموش نخواهد کرد و ابهام را در جای دیگری از کتابش یا در نوشته هایش توضیح می دهد.

حبیب سالم بن جندان در فیلم بان جمعیت پس از شنیدن سخنرانی حبیب سالم بن جندان مسجد را ترک کردند.

سفرهای او

وقد رحل إلى أماكن كثیرة ورحلاته كانت لغرض العلم و الروایة و التوثیق و جمع الوثائق و الدعوة إلى الله. فكان كثیر التردد إلى شرق إندونسیا إلى ترناتی و فالو و جزائر الملوك و ماكاسار و قورونتالو و منادو و مناهاسة و فلیبین و جال جمیع مناطق جزیرة سلاویسی و اجتمع فیها بعلمائها و من أبرزهم المعمر العلامة السید محمد بن عبد الرحمن بن البار و العلامة المعمر أرشد الطویل حتى نال منهما علو الإسناد بما جعلاه فی مرتبة شیخ مشایخه و دخل كلمنتان وبرونای و جال جمیع مناطقها فاتصل بأئمتها و من أبرزهم مفتی بنجرماسین العلامة الشیخ جمال الدین البنجری وتردد إلى بالی و لومبوك و تلك النواحی فاتصل بأئمتها منهم العلامة الشیخ محمد بن مصطفى العفیفی. و أما سومطرة فقد تردد مرارا إلى فالمبان و أحبه أهلها محبة لا توصف فاتصل بأئمتها و من أبرزهم العلامة المعمر الشیخ عبد الله أزهری الفلمبانی و منها إلى سنقافورة و تَشَرَّفَ بفتح مدرسة الجنید الإسلامیة فیها و ألقى محاضرات فی مسجد السلطان و غیره من مساجدها و دخل مالاقا فمكث فیها سَنَةً و جال تلك النواحی و لازم العلامة الحجة المؤرخ النسابة السید علوی بن طاهر الحداد و نسخ فی بضع أیام ثبته المسمى بالخلاصة الشافیة و أما جزیرة مدورة فقد بنى مدرسة فیها و تردد إلیها كثیرا ولازم العلامة الشیخ خلیل بن عبد اللطیف البانكلانی ثم دخل الحرمین لأداء النسكین فاتصل بعلمائها و حج أكثر من مرة و مكث فی الحجاز للأخذ عن علمائها فاجتمع فیها بالواردین إلیها من أئمة الدنیا شرقها و غربها و لازم الشیخ عمر حمدان ملازمة تامة و تردد إلى العلامة علی بن فالح الظاهری و أخذ عن السید العباس بن عبد العزیز المالكی و غیرهم. لقد أكرمه كبار تجار الحجاز مثل ابن لادن و بقشان و كعكی فأعطاه ابن لادن شیكات مفتوحة یكتب فیها أرقام الفلوس التی یحتاجها فاشترى جملة هائلة من الكتب و جلبها إلى إندونسیا و ضمها إلى مكتبته. و لما ألف عدة كتب عن حضرموت و قبائلها لم یكتفی بالمصادر التی عنده و لا بالوثائق التی عثر علیها و لا بالمعلومات من الواردین والمهاجرین منها بل ذهب هو بنفسه فدخل عدن و خطب فی بعض مساجدها و حضر ختم البخاری فی مسجد الأهدل و ألقى فیه محاضرة أعجبت بها العلماء حتى جاء إلیه العلامة الشیخ محمد بن سالم البیحانی معترفا بفضله مستجیزا منه مستفیدا و دخل حضرموت وجال فی مناطقها و اتصل برجالها و زار مآثرها و تأكد بما رآها بعینی رأسه. و رافقه فی تجولاته المؤرخ الكبیر السید صالح بن علی الحامد و المعمر المؤرخ السید جعفر بن محمد السقاف سكرتیر الدولة الكثیریة سابقا و عُقِدَت له مجالس خاصة و عامة حضرها أئمة وادی حضرموت منهم العلامة السید المؤرخ عبد اللاه بن حسن بلفقیه والسید زین بن حسن بلفقیه و السید محمد بن سالم بن حفیظ و كذلك الشیخ سالم بن سعید بكیر باغیثان الذی كان فی ذلك الوقت رئیس مجلس الإفتاء الشرعی بتریم و غیرهم. و عُقِدَت جلسات علمیة تدار فیها مناقشات و ردودات علمیة. ثم رجع إلى إندونسیا بكتب كثیرة تحدث الناس عن كثرتها مُنِعت من دخول میناء لكثرتها ثم سمح لها بالدخول حتى ضمها إلى مكتبته. و أما جزیرة جاوة فإنها مسقط رأسه و موطنه و تردد فی جمیع مناطقها و اتصل بعلمائها و من أبرزهم العلامة الكیاهی أحمد بن حامد السواهانی غیرهم. وله رحلات إلى الهند ومصر وأفریقیة والكویت والعراق وغیرها فاتصل بعلماء وأئمة تلك الجهات.

نامه های او

در مورد تألیفات خود به علما، از آغاز روزهای درخواست، برای بسیاری از ائمه زمان خود نوشت و نامه نوشت و اجازه خواست و با آنان تماس گرفت و علمای هند و شام و مصر و مراکش را نوشت. ، حضرموت، یمن، حجاز، فارس، ترکیه و سایر کشورهای اسلامی. کاتب عالم بزرگ شیخ محفوظ بن عبدالله الترموسی، مکی اندونزیایی مکرر نوشته است که اولی آن قبل از سال 1338 بوده که در آن زمان 14 سال یا کمتر داشته است. و کاتب محمد بن محمد زبرة السنعانی در سال 1352 او را برای اذن احضار کرد و اذن داد و در آن گفت و در وصف عالم فاضل المسند السید سلیم بن احمد بن حسین بن صالح بن. عبدالله بن جندان.پایان. و پیش از آن در مکه مکرمه بین آنها ملاقاتهایی بود.

نبوغ و حافظه او

در مورد قوت حفظ و هوش بیش از حد ایشان، همانطور که آقای ضیاء فرمودند اکثر کتابهای ایشان با حافظه ایشان نوشته شده است. وی همچنین می‌گوید: «در مجامع عمومی خطیب بود، در سخنانش سلیم، قوی در حافظه، سریع پاسخ می‌داد، و اگر حدیث نبوی نقل کند، سلسله راویان را که مانع ما می‌شود، ذکر می‌کرد، و اگر تاریخی را ذکر کرد. واقعه را به تفصیل بیان می کند و اگر در تاریخ از شخصی یاد کند نسبش را ذکر می کند که همه از حفظ اوست. بن شهاب، محقق، علامه النسب؟ هوش بیش از حد، اما مردم زمان او به آن شهادت دادند. حاج محمد رشاد به من گفت که حبیب سالم بن جندان عهد عتیق و عهد جدید را از کتاب اهل الناس حفظ کرده است. کتاب، و با مسیحیان مجادله می کرد. و از واقعه ی متعددی به من گفت، غیر از یکی از کسانی که شاهد آن بوده اند و امثال آن، از جمله مولای من، پدر، واعظ محبوب، نوفل بن سالم بن جندان، و از جمله آنها عالم کیاهی، حج است. محمد شکور یعقوب و از جمله آنها سید محمد بن علوی الحمید و از جمله حاج محمد رشاد است که از نوکران اوست و در میان آنها دخترانش هستند و غیر از آنها جمعیت کثیری است که هیچ کس نزد پدربزرگ سالم نمی آید و سؤال می کند، اما او به سؤال کننده گفت: "اوه، این کتابخانه من است." برو به گنجه فلانی و در آن به قفسه فلانی نگاه کن و بشمار. فلان کتاب از سمت راست یا چپ قفسه، و فلان کتاب را پیدا می کنید، صفحه فلان را باز کنید و به خط فلان نگاه کنید پاسخ خود را پیدا کنید. این امر در میان مردم مصر و زمان او مشهور و متداول است. و در پاره ای از خاطرات خود مناظره ای را با برخی از علمای مسیحی نوشته است، چون نزد او آمدند و به او رفت و آمد داشتند. شخصی از او پرسید ای حبیب چه می گویی مرده بهتر است یا زنده؟ حبیب سالم گفت: زنده بهتر است و مردگان به رامسه آمده اند. مسیحی گفت: پس عیسی از محمد بهتر است، زیرا محمد مرده و عیسی هنوز زنده است. پس معشوق لبخندی زد و گفت: اگر اینطور است پس مادرم از مریم بنت عمران بهتر است و اکنون در آشپزخانه است و برای ما ناهار می پزد. مسیحی ساکت شد و کافر مات و مبهوت شد. و بیش از یكى از آنان حاج محمد رشاد به من گفت كه یكى از علماى مسیحى نزد او آمد و به او گفت اى حبیب سالم، چرا تو مسلمانان را ختنه مى كنند؟ پس معشوق لبخندی زد و گفت: صبر کن تا آنچه را که کرم به مهمانانش عرضه می کند به تو عرضه کنیم. پس مدتی نشستند تا اینکه یکی از عاشقانش برای او هدایایی از جمله میوه موز به او آمد. پس مسیحی موز را گرفت و خواست پوست آن را بکند، آن حضرت تعجب کرد و گفت: «پوستش نکن، بلکه با پوستش بخور.» مسیحی در انکار گفت: «چطور می توانم آن را با پوستش بخورم؟ محبوب گفت: ختنه هم همینطور. مسیحی با دیدن شهود و قدرت پیشنهاد و پاسخ او مجذوب شد. و بیش از یكى از آنان حاج محمد رشاد به من گفت كه یكى از علماى مسیحى نزد او آمد و به او گفت اى حبیب سالم، چرا تو مسلمانان را ختنه مى كنند؟ پس معشوق لبخندی زد و گفت: صبر کن تا آنچه را که کرم به مهمانانش عرضه می کند به تو عرضه کنیم. پس مدتی نشستند تا اینکه یکی از عاشقانش برای او هدایایی از جمله میوه موز به او آمد. پس مسیحی موز را گرفت و خواست پوست آن را بکند، آن حضرت تعجب کرد و گفت: «پوستش نکن، بلکه با پوستش بخور.» مسیحی در انکار گفت: «چطور می توانم آن را با پوستش بخورم؟ محبوب گفت: ختنه هم همینطور. مسیحی با دیدن شهود و قدرت پیشنهاد و پاسخ او مجذوب شد. و بیش از یكى از آنان حاج محمد رشاد به من گفت كه یكى از علماى مسیحى نزد او آمد و به او گفت اى حبیب سالم، چرا تو مسلمانان را ختنه مى كنند؟ پس معشوق لبخندی زد و گفت: صبر کن تا آنچه را که کرم به مهمانانش عرضه می کند به تو عرضه کنیم. پس مدتی نشستند تا اینکه یکی از عاشقانش برای او هدایایی از جمله میوه موز به او آمد. پس مسیحی موز را گرفت و خواست پوست آن را بکند، آن حضرت تعجب کرد و گفت: «پوستش نکن، بلکه با پوستش بخور.» مسیحی در انکار گفت: «چطور می توانم آن را با پوستش بخورم؟ محبوب گفت: ختنه هم همینطور. مسیحی با دیدن شهود و قدرت پیشنهاد و پاسخ او مجذوب شد.

زندگی اجتماعی

كان یجالس العلماء ویرشد الأمراء ویذكرهم ویحترم الكبیر والصغیر ویجالس الشباب وینزل إلى مستواهم ویختلط بالفقراء والمساكین ویجتمعون إلیه وكان محبوبا عند جمیع الناس حتى النصارى والصینیین. و إلى الآن لا یدخل أحد إلى بیت أحد ممن له اتصال بالعلماء من أهل إندونسیا إلا و صورته معلقة فی بیوتهم. و لا نسمع من أحد من أهل أندونسیا إلى الآن یتحدث عن الحبیب سالم إلا ویذكره بكل خیر وثناء واعجاب وانبهار. و كان الحبیب سالم قد یخلع جبته و عمامته و یلبس البنطلون والبرنیطة ولباس الإفرنج لأجل أن یجالس الشباب و ینزل إلى مستواهم بل قد یلبس لباس العمال فیجلس إلیهم و یأخذ بخاطرهم بل قد یخرج فی بعض اللیالی و بیده جنیة ملیئة بالفلوس فیذهب إلى أماكن معروفة بالعصاة من الزناة و غیرهم فیجمعهم یذكرهم بالله و یرشدهم إلى التوبة و یوزع علیهم الفلوس حتى لا یجعلون المعصیة تكسبا ویأمرهم بالرجوع إلى بیوتهم. وإذا نفد الفلوس رجع إلى بیته وهو یبكی و ینتحب حتى سمع بكاءه كل من فی سیارته. و لقد تواتر عن أهل عصره ومصره أنه كان إذا جلس بین العلماء و الأمراء فكأنه مثل الأسد و إذا انقضى المجلس جلس إلى الشباب وخلع عمامته وتكلم مع الشباب بما یسرهم و یمیل إلیه طبعهم و نفسیاتهم بل كثیرا ما یتنازل إلى مستواهم و كان الشباب یحبونه جدا كما هو یحبهم فإلى وقتنا الآن سنة 1437 هجریة نجد كثیرا من كبار السن هم كانوا هؤلاء الشباب وأخبارهم وذكریاتهم معه لا یمل منها السامعون. و إذا جئنا إلى أحدهم و ذكرنا اسم الحبیب سالم عندهم نجدهم یبكون بكاء شوق و حنین. وكان كثیر الرحلة للدعوة إلى الله وللاستفادة والإفادة ولجمع المعلومات والوثائق وللروایة. وما دخلتُ بلادا من بلدان إندونیسیا وشرق الأقصى إلا ویحدثنی أهلها بأن الحبیب سالم قد دخل قبلی و له ذكریات عاطرة فی كل بلدان عند أهلها. أخباره شیقة و ممتعة حتى أفردت مجلة ترجمان صفحة فی ذكر أخباره ومفاكهته.

وفات

وی در شب دوشنبه 16 ربیع الاول 1389 هجری قمری مصادف با اول ژوئن 1969 میلادی درگذشت و در مقبره حبیب محسن بن محمد العطاس به خاک سپرده شد. آقای محمد ضیاء بن شهاب گفت: وقتی رادیوهای محلی خبر مرگ او را اعلام کردند، جمعیت بسیاری که حدود 150 هزار نفر تخمین زده می‌شدند برای تشییع جنازه بیرون رفتند و خیابان‌ها پر از جمعیت شد و حمل‌ونقل در جاده‌ای چهار کیلومتری متوقف شد. و علما و دولتمردان در تشییع جنازه شرکت کردند.»

منابع

كتاب روضة الولدان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان

الخلاصة الكافیة تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان وهو مسود بخط الحبیب عبد الله بن أحمد الهدار

مرآة الزمان فی حیاة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان

شجرة أنساب آل باعلوی الكبرى

السامی فی الأسامی و غیر ذلك من كتبه تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان

تعلیقات السید ضیاء بن شهاب على كتاب شمس الظهیرة الجزء 1 صفحة 297-299.

المرقاة إلى الروایة و الرواة تألیف الشیخ عبد الله بن سعید اللحجی صفحة 50-55.

الطالع السعید المنتخب من السلسلات و الأسانید تألیف السید محمد بن علوی المالكی صفحة 8.

نفحات المسك العاطری بثبت العلامة سالم بن عبد الله الشاطری صفحة 115.

كتاب سفینة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان

الوثائق الموجودة فی مكتبة الفخریة لآل ابن جندان.

المدخل تألیف السید علوی بن طاهر الحداد صفحة 63 الطبعة 1971.

الثبت الكبیر للشیخ حسن المشاط صفحة 183-185.

الثناء العاطر من الأئمة الأكابر على الحبیب سالم بن جندان ذی المفاخر تألیف حفیده السید أحمد بن نوفل بن سالم بن جندان.

پانویس