تاسیس التقدیس (کتاب)

نسخهٔ تاریخ ‏۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۷ توسط Javadi (بحث | مشارکت‌ها)

div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;">

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۳:۱۷، ۵ دسامبر ۲۰۲۱؛


کتاب تاسیس التقدیس
کتاب تاسیس التقدیس
نام نويسنده فخرالدين رازی
موضوع کلام
زبان کتاب عربى‌






تاسیس التقدیس یا مبانی تقدیس کتابی است در کلام تألیف فخرالدین رازی که در آن به مسئله آیات و اخباری می پردازد که ظاهر آنها حاکی از استعاره و انسان شناسی است . رازی در برخورد با این معضل سرآمد بود، از جایگاه پیشینیان آگاه بود، در کنار منحرفان ایستاد و با علم و مدرک عقلی خود در پاسخ به کسانی که مورد توجه فرقه کرمی و حشویه بودند. که از رویکرد اهل سنت و جماعت - از دیدگاه او - با آنچه از تجسم به آن رفتند و مقصد و مکان و مکان را گفتند منحرف شدند. [۱].

موضوع و روش شناسی کتاب

وجود خدا را اثبات می کند و صفاتی را که اعضای خدا را تصور می کند از قبیل دست و پا و چشم و صورت تعبیر می کند و اوصافی را که تصور می کند افعالی که شایسته او نیست مانند نشستن تفسیر می کند. ، حرکت ، حیله گری و خنده. امام رازی می گوید در تفسیرالکبیر از آیه 67 از سوره الزمر: ) قدردانی خدا را حق از زمین تمام نگه روز از قیامت و آسمان کوتاه و خواندنی دست راست متعال چه ( [ 39 : 67] « ... و به راه واقعی برگردیم بدون شک کلمه مشت و سوگند را این اعضا و جوارح حس می کنند، اما دلیل عقلی بر عدم تصدیق اعضا و جوارح به خداوند متعال است، پس این اعضا باید باشند. در اصطلاحات استعاری انجام می شود. خداوند متعال می فرماید: « مگر بر زنانشان یا آنچه را که در اختیار دارند.» سوره معارج : 30.مراد از آن مالک بودن اوست و گویند این خانه در دست فلان است و فلان صاحب دست است و مراد از همه. قدرت است و فقها در مورد شرایط و دستگیری فلان می گویند و او در اختیار او قرار گرفت و فقط طهارت تصرف او را می خواهند و اگر ثابت شود که ادامه این سخنان غیر ممکن است. حقایق خود، آنها باید به اعمال در جهت حفظ این متون از اختلال ، آن است که سخنرانی واقعی در این بخش، و ما یک کتاب در اثبات تعالی از خدا متعال در مکان فیزیکی، ما به نام استقرار از تقدیس ، که می خواست در این بخش حرف بزند ، اجازه دهد. » [۲].

دلیل نوشتن

هدف وی از تألیف کتاب، اثبات تعالی جسمانی و مکانی خداوند متعال است و آن را به چهار بخش تقسیم کرده است که به شرح زیر است: بخش اول: ادله بر مافوق جسمانیت و مکان، بخش دوم: در تفسیر اخبار و آیات مبهم، قسم سوم و چهارم: در گزارش عقیده سلف


بخشی از کتاب

«الشبهة الرابعة: تمسكوا برفع الأيدي إلى السماء، قالوا: وهذا شيء يفعله أرباب النحل فدل على أنه تقرر في جميع عقول الخلق كون الإله في جهة فوق. الجواب: أن هذا معارض بما تقرر في جميع عقول الخلق أنهم عند تعظيم خالق العالم يضعون جباههم على الأرض ولما لم يدل هذا على كون خالق العالم في الأرض لم يدل ما ذكروه على أنه في السماء، وأيضا فالخلق إنما يقدمون على رفع الأيدي إلى السماء لوجوه أخرى وراء اعتقادهم أن خالق العالم في السماء:

الأول:

أن أعظم الأشياء نفعا للخلق ظهور الأنوار وأنها إنما تظهر من جانب السموات.

الثاني:

أن نزول الغيث من جهة الفوق، ولما كانت هذه الأشياء التي هي منافع الخلق إنما تنزل من جانب السموات لا جَرَمَ كان ذلك الجانب عندهم أشرف وتعلق الخاطر بالأشرف أقوى من تعلقه بالأخنس وهذا هو سبب في رفع الأيدي إلى السماء وأيضا أنه تعالى جعل العرش قبلة لدعائنا كما جعل الكعبة قبلة لصلاتنا.

وأيضا أنه تعالى جعل الملائكة وسائط في مصالح هذا العالم، قال تعالى: {فالمدبرات أمرا} وقال تعالى: {فالمقسمات أمرا}. وأجمعوا على أن جبريل عليه السلام ملك الوحي والتنزيل والنبوة، وميكائيل ملك الأرزاق، وعزرائيل ملك الموت ملك الوفاة، وكذا القول في سائر الأمور، وإذا كان الأمر كذلك لم يـبعد أن يكون الغرض من رفع الأيدي إلى السماء رفع الأيدي إلى الملائكة وبالله التوفيق.»[۳] [۴].

پاسخ ها

کتاب الف ابن تیمیه در پاسخ به آن و آن را « بیانیه ملبس به جهامیه » نامیده است.

پانویس

  1. مقدمه کتاب مبانی تقدیس، تحقیق: عبدالله محمد عبدالله اسماعیل، کتابخانه التراث الازهر.
  2. تفسیر کبیر یا مفاتیح غیب، سوره زمر، آیه 67.
  3. مبانی تقدیس، فخرالدین رازی.
  4. پاسخ البانی در انکار او که بهشت قبله دعاست.