میرزا محمدتقی‌خان فراهانی، معروف به امیر کبیر، اهل هزاوه‌ در اطراف‌ فراهان‌ از توابع اراک، سیاستمدار و صدر اعظم‌ عهد ناصرالدین‌ شاه‌ قاجار بود. بعد از رسیدن امیر کبیر به‌ صدارت اصلاحاتی را در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی از جمله حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، قطع نفوذ اجانب و استعمارگران و... شروع کرد و باعث تحول و اصلاحات‌ عمیقی در ایران شد. از جمله اقدامات مهم وی تاسیس مدرسه دارالفنون، انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه، بنای‌ میدان‌ توپخانه‌ و... است.

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۹:۰۹، ۱۲ دسامبر ۲۰۲۱؛


امیرکبیر
نام امیرکبیر
نام کامل میرزا محمدتقی‌خان فراهانی
لقب(ها) امیرکبیر•مؤسس مدرسهٔ دارُالفُنون•انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه•رسیدگی به وضع مالیه
دین اسلام•شیعه
متولد ۱۱۸۶ خورشیدی
محل تولد روستای هزاوه•اراک
پیشه سیاستمدار
پست‌ها صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجار
درگذشت ۲۰ دی ۱۲۳۰ خورشیدی (۴۵–۴۴ سال)
محل فوت حمام فین•کاشان
آرامگاه حرم امام حسین (ع)

امیر کبیر سرانجام با دسیسهٔ اطرافیان شاه مخصوصا مهدعلیا، مادر قدرت‌طلب‌ شاه‌ که‌ علاقه شدیدی‌ به‌ مداخله‌ در امور، و نقش‌ مهمی‌ در حوادث‌ سیاسی‌ روزگار داشت‌، از صدارت عزل و به کاشان تبعید و در حمام فین به دستور ناصرالدین‌شاه به قتل رسید. پیکر وی نخست‌ در گورستان‌ «پشت‌ مشهد» کاشان‌ دفن‌ کردند، ولی‌ چندی‌ بعد همسرش‌ عزت‌الدوله‌ آن‌ را به‌ کربلا انتقال‌ داد و در محدوده رواق‌ شرقی‌ حرم‌ امام‌ حسین‌ (ع) معروف‌ به‌ پایین‌ پا به‌خاک‌ سپرده‌ شد.

شخصیت امیر

افزون بر ویژگی های دینی، منش رفتاری و ویژگی های اخلاقی هر فرد، ساخته دوران پرفراز و نشیب زندگی اوست. خانواده ای که در آن تولد یافته است، دوستانی که هم بازی اش بوده اند، معلمانی که تربیتش کرده و مردمانی که با او سروکار داشته اند، همگی بر شخصیت انسان اثرگذارند.

میرزا تقی خان امیرکبیر، آشپززاده ای است که خدمت کار قائم مقام فراهانی بود. گرچه به ظاهر از مردم محروم و فرودست ایران بود، ولی این امتیاز را داشت که در جمع یکی از بهترین و اصیل ترین خاندان آن روز ایران تربیت یابد. هم خواسته های توده مردم را می دانست و هم با افکار بزرگان مملکت آشنا بود. رنج و زحمت مردم را تجربه کرده و رفاه سردمداران را به چشم خود دیده بود. او با لیاقتی که از خود نشان داد، در کنار فرزندان قائم مقام آموزش دید. ازاین رو، هرگز به مردمش خیانت نکرد و مصلحت آنان را بر همه چیز مقدم داشت. مدیری کاردان، سیاست مدار، میهن پرست و مردم دوست و مردی از جنس مردم، با اندیشه ای در خدمت مردم بود.

نقشی بر دیوار

لحظه ای که امیر روی صحن حمام فین نشسته بود و فوران خون خویش را تماشا می کرد، مانند همیشه آرام، متین و در تفکری عمیق بود. ناگهان همچون فردی که چیزی به یاد آورده، از جا برخاست و دست خون آلود خود را بر دیوار گذاشت؛ گویا می خواست چیزی بنویسد. شاید امیر به یاد مرگ مربی خود ـ یعنی قائم مقام ـ افتاده بود که او نیز به دست محمدشاه ترور شده بود و در لحظه جان دادن بر دیوار نگارستان نوشت:

روزگار است این که گه عزت دهد، گه خوار دارد چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

عده ای گفته اند که امیر نیز بر دیوار، متنی نوشت، ولی خوانده نشد و برخی گفته اند که خوانا هم بوده، ولی به نفع خاندان قاجار نبوده و آن را محو کرده اند. یک اروپایی که به ایران سفر کرده بود، گفته است که جمله لا اله الا الله بر دیوار نوشته شده بود.

از تمام شایدها که بگذریم، آنچه می توان به یقین گفت، سخن کُنت دوگوبینوی فرانسوی است. او می نویسد: «به هر حال، اگر بخواهیم پی ببریم که آن نقوش چه بوده یا در مضمون آن خط چه نوشته، می توانیم بگوییم که مُهر بدبختی دولت و ملت ایران بوده که بر پیشانی کشور نقش می بست و سند ننگ تاریخی و ابدی دوران سلطنت ناصرالدین شاه بود که برای همیشه در صفحات تاریخ به یادگار می گذاشت».

منبع