عبدالله باعلوی
عبدالله باعلوی یک شیخ از خانواده رسول خدا، محمد ، درود بر باشد او . به علایق علمی و اقتصادی عمومی عنایت داشت و دیوانی ترتیب داد که به نام نیازمندان و راهیان و خادمان و همسایگان انفاق می کرد. او اولین کسی است که در سلسله آقایان بنی علوی شیخ نامیده شده است .
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۳:۴۴، ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱؛
نسب
عبد الله بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبی طالب و امام علی شوهر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است.
او هجدهمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
تولد و تربیت
وی در سال 638 هجری قمری در شهر تریم حضرموت به دنیا آمد . 15 ساله بود که جدش الفقیه المقدم از دنیا رفت. مادرش فاطمه بنت احمد بن علوی بن محمد صاحب مرباط بود. در کودکی قرآن را حفظ کرد و بر مبنای تقوا تربیت شد و اخلاق و روحیاتش شبیه احوال پدر و جدش بود و کسی مانند او شبیه آن دو نبود. از اوایل جوانی اهل خلوت و ذکر در کوه ها و دره ها بود و سخت ترین عبادت ها را انجام می داد. قرآن کریم را بسیار می خواند و فرزندان و یاران خود را به تلاوت مکرر آن امر می کند.
اساتید
از علمای حضرموت و یمن و حجاز گرفت و از آنان بهره گرفت و به او اجازه داد تا در هر علمی فتوا دهد و در هر علمی تدریس کند، از مشهورترین آنها:
پدر بزرگش محمد بن علي باعلوي
الفقيه أحمد بن عبد الرحمن باعلوي
عبد الله بن إبراهيم باقشير
إبراهيم بن يحيى بافضل
عمر بن محمد بن ميمون
شاگردان
گروه کثیری که ذکرشان طولانی است از جمله سه پسرش علی، محمد و احمد فارغ التحصیل شد و از جمله:
پسر برادرش محمد بن علي مولى الدويلة
ابن عمه أبو بكر بن أحمد بن الفقيه المقدم
ابن عمه علوي بن أحمد بن الفقيه المقدم
محمد بن علوي صاحب العمائم
عبد الله بن الفقيه أحمد باعلوي
علي بن محمد بن سلم
فضل بن محمد بافضل
عبد الله بن فضل بافضل
محمد بن أبي بكر باعباد
محمد بن علي باشعيب
محمد بن علي الخطيب
أحمد بن علي الخطيب
عبد الرحمن بن محمد الخطيب
عمر بن محمد باوزير
مفلح بن عبد الله بن فهد
سفر به حجاز
او در اوج حیات خود از حضرموت به حرمین شریفین رفت و حدود هشت سال در آنجا ماند و در سفر از حضرموت در شهرها و روستاهای یمن از جمله پایتخت پلانکتون پایین شهر یمن . اهوار و شیخ عمر بن محمد بن میمون آل طهانی در آنجا بود و او از شاگردان شیخ احمد بن الجاد است و در نشر علم و دعوت به سوی خدا پیشتاز بود، پس شیخ عبدالله از او گرفت. و مدتی در اهوار اقامت گزید و از آنجا به عدن و سرگردانی یمن رفت.
و چون به حجاز رسید در مکه در مجاورت بیت الله الحرام ساکن شد و از محافل علم در آن بهره مند شد و در آن کار نیک انجام داد تا اینکه در میان اهل آن ظهور کرد و مردم نور آن را احساس کردند. احوال و اثر مؤثر و مقالش را از او گرفت، خصوصی و عام و جمع کثیری از ممالک مختلف را از او گرفت و آب گرفت دو بار مردم مکه از آن استفاده کردند، پس خداوند غم و اندوه آنان را برطرف کرد و باران بارید. از تمام دره ها او حدود یک سال در مدینه زندگی کرد و بین مکه و مدینه رفت و آمد داشت و در همه اوقات به دنبال استرداد و تعدیل بود.
بازگشت به حضرموت
پس از مرگ او، برادرش، علی، مولای ژاندارمری حضرموت، سرشناسان طارم به او نامه نوشتند و از او خواستند که به طارم بازگردد . او خود را از حجاز از راه زمینی و از طریق عدن و از آنجا به مکلا آماده کرد . در سفری که بین عدن و مکلا داشت برای شرکت در تشییع جنازه شیخ خود عمر بن میمون وارد شهر اهور شد و او را مرده یافت و او را غسل دادند و کفن کردند. او شیخ بعد از من است، پس برای من دعا کردند.» چون شیخ عبدالله آنها را به کیفیت فوق عرضه کرد، وصیت شیخ را به او گفتند، پس پیش آمد و با آنان بر او نماز خواند و او را واجب کردند که نزد آنان سکونت کند. تا بر آنان بزرگ شود، پس از آن عذرخواهی کرد، سپس پسر شیخ عمر را شایسته شیخیّت دید، پس او را داوری کرد و پارچه شریف را پوشید و او را بر آنان بزرگ کرد، سپس از آنان جدا شد. .
به طارم بازگشت و مورد استقبال خانوادهاش قرار گرفت و از او استقبال کردند و جایگاه او را در صف اول قرار دادند و جشن بزرگ گرفتند و با همسر برادر مرحومش که فاطمه بنت سعد بلیث نام داشت ازدواج کرد. سپس به تدریس نشست و مردم از هر سو برای تعلیم و تعلیم نزد او می آمدند.
مبارزات
متعهد به کار و عبادت بود و عادتش این بود که هنگام سحر به مسجد می رفت، نماز وتر می خواند و قرآن می خواند تا آفتاب طلوع کند، سپس به خانه می رفت و مدتی می نشست و سپس به مسجد باز می گشت. و تا وقت چرت به مطالعه بنشیند و بخوابد و بعد از ظهر بنشیند و به بعد از ظهر نگاه کند، سپس نماز بخواند بعد از نماز عصر با اصحاب خود ادامه دهد تا نماز مغرب را بخواند، سپس به خواندن قرآن بنشیند تا اینکه شام را می خواند و بعد از نماز عصر به خواست خدا می خواند سپس به خانه اش می رود.
در مورد ماه رمضان در مسجد ادامه میدهد تا نماز تراویح را بخواند، سپس دو رکعت نماز میخواند و در آن قرآن میخواند، سپس به خانهاش میرود تا سحور بگیرد، سپس به مسجد برمیگردد و قرآن میخواند. تا اینکه روز فرا رسد و دعای ضحی بخواند و به خانه برگردد و چرت بزند، سپس به مسجد برگردد و نماز ظهر را به جماعت بخواند و تا بعد از ظهر به درس بنشیند و بعد از ظهر به یاد خدا بنشیند. اینها عادات اوست که معروف شد و عبادتش ظاهر شد.
اخلاق
شیخ عبدالله استفاده به صرف در زمان خود در تمام خانواده ابو علوی ، و او صدقه بزرگ، از جمله موسسه خیریه خود را در مسجد منسوب به او (داد مسجد Ba'Alawi )، و آن را قبل از (مسجد بنی احمد) در رابطه نامیده می شد به نوادگان احمد بن عیسی مهاجر .به ارزش نود هزار دینار است و بانک هایشان را بر معماری و مهمان نوازی پیش او می گذارند، چنانکه عمر بازار را تریم و دیگر اراضی و نخل را بر قبرهای خدمات تریم کن. و دفن شده و غیره و همچنین زمین های باورنکردنی به نام " متوسط " بر سر میهمانان شهر. پول برای مدت اقامت او در آنجا از حجاز به حضرموت می رسید . گروهی از مردم طارم بدون اینکه بدانند کیستند به خانه هایشان می آمدند و وقتی او درگذشت، آن را از دست دادند.
فرزندان
او سه پسر: احمد محمد پسر شتر خود را شب است متوفی وزارت از سال 787 هجری قمری و پاشنه منقرض، علی و محمد مادر یا محمد پدر دولت کوچک و دو نشان خرد فرزندان.
وفات
در روز چهارشنبه اواسط جمادی الاول سال 731 هجری قمری در شهر تریم درگذشت و در قبرستان زنبل در کنار قبر جدش مرحوم فقیه مقدم به خاک سپرده شد .
منابع
المشهور, أبو بكر بن علی (1422 هـ). الشیخ عبد الله باعلوی سلسلة أعلام حضرموت 8 (PDF). عدن، الیمن: مركز الإبداع الثقافی للدراسات وخدمة التراث.
الشلی, محمد بن أبی بكر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الكرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الثانی (الطبعة الثانیة). صفحة 403.