عبدالسلام الاسمر

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۱۶ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (Hadifazl صفحهٔ عبد السلام الاسمر را به عبدالسلام الاسمر منتقل کرد: جایگزینی متن - 'عبد السلام' به 'عبدالسلام')

عبدالسلام الأسمر بن سليم الفيتوري الإدريسي الحسني او را از مهم ترین علما و مدافعان اسلام در قرن دهم هجری می دانند.از برجسته ترین شیوخ تصوف و یکی از مهمترین ارکان نهضت علمی و وکالت در مغرب اسلامی است[۱].رویکرد حمایتی و اصلاحی او شامل توجه به طبقات مختلف جامعه بود و محدود به طبقه تحصیلکرده نبودتا آنجا که او را پیشوای معنوی و سنگ بنای تحکیم اسلام در مغرب اسلامی قرار داد و با گذشت پنج قرن از رحلتش، هنوز تأثیرش در سطوح علمی و اجتماعی روشن و تأثیرگذار است [۲].عبدالسلام الاسمر در قرن یازدهم هجری به دنیا آمد و پدرش غلام بود[۳][۴].

حسن بصری
مسجد و مقبره الاسمر در لیبی
نام عبدالسلام الأسمر بن سليم بن محمد بن سالم بن حميد بن عمران
نام‎های دیگر عبدالسلام الاسمر
درگذشت 981ق

نسبت

نسب او به حسن بن علی بن ابی طالب و فاطمه الزهرا دختر رسول اسلام (ص) می رسد. این هم نسب کامل او:

«عبدالسلام الأسمر بن سليم بن محمد بن سالم بن حميد بن عمران المعروف بالخليفة بن محيا بن سليمان -دفين مقبرة سيدي الشعاب بطرابلس ليبيا- بن سالم بن خليفة بن عمران بن أحمد بن خليفة -الملقب بفيتور- بن عبد العزيز بن عبد الله -وهو المعروف بنبيل ولد بفاس ودفن بمكة المكرمة- بن عمران بن أحمد بن عبد الله بن عبد العزيز بن عبد القادر بن عبد الرحيم بن أحمد بن عبد الله بن إدريس الأصغر بن إدريس الأكبر بن عبد الله الكامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علي بن أبي طالب وابن السيدة فاطمة الزهراء بنت رسول الإسلام محمد بن عبد الله» البته بسیاری از علما در صحت انتساب وی به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله تردید کرده اند[۵].مادرش خانم سلیمه دختر شیخ عبدالرحمن بن عبدالواحد الدرعی و ادریسی حسنی از نوادگان شیخ عبدالسلام بن مشیش است.

شیخ عبدالسلام را «الاسمر» می‌نامیدند، زیرا او شب‌های تاریک را به اطاعت خدا می‌گذراند. این نژاد در مغرب دور زندگی می کرد.این سلسله در سایه دولت ادریسی که توسط رئیس آن ادریس بزرگ تأسیس شد و در پی فروپاشی این دولت و تعقیب و آزار اعضای خانه ادریسی، «در قبایل مراکش و مراکش پراکنده شد. به مفقود شدن پناه بردند تا اینکه علامت آن نسب را برداشتند و رنگ خود را بادیه نشین کردند» و در اواخر قرن چهارم هجری عده ای از این سلسله در «تونس» به آفریقا آمدند: عبدالله بن عمران ملقب به «نبیل». الادریسی و خانواده او و برخی از پسر عموهایش و در تونس و تحت سرپرستی اولاد [۶]. سعید - نبیل و خاندانش از یاران وفادار اولاد سعید شدند[۷].

تولد و تربیت

وی در سال 880 هجری قمری منطبق بر حدود 1475 میلادی در شهر زلیتن (غرب لیبی) به دنیا آمد و در سال 981 هجری قمری مطابق با 1573 میلادی تقریباً در آنجا به خاک سپرده شد. پدر شیخ الاسمر در حالی که دو ماه کمتر از دو سال داشت از دنیا رفت، بنابراین مادرش او را بزرگ کرد تا اینکه درگذشت و پس از آن عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری بر تربیت او نظارت داشت.مورخان شیخ احمد را دارای بابی در فهم و حفظ و تسلط عربی و سایر علوم توصیف می کنند و در شعر مهارت داشت. الاسمر در دامان خانواده ای پرورش یافت که دارای میراث علمی غنی و نسب بلندی از دو طرف پدر و مادر بود و همین موارد باعث شد تا او به سمت رشته پزشکی قانونی و وکالت هدایت شود.

عمویش شیخ احمد بن محمد الفتوری او را برای فراگیری قرآن وارد کتاب کرد تا اینکه در مدت کوتاهی از حافظان ماهر شد.عمویش در اوایل نوجوانی او را نزد شیخ عبدالواحد دكالی كه مهم ترین استاد او به شمار می رود، برد و همچنین نزد بسیاری از علمای مالكی و شیوخ تعلیم و رفتار صوفیانه آموخت.

وی از معاصران شیخ احمد زروق، فقیه مشهور مالکی و صاحب اندیشه صحیح صوفیانه بود و با او رابطه محبت آمیزی داشت.شیخ زروق همیشه به دیدار عموی الاسمار، شیخ احمد الفیتوری می رفت.در این بازدیدها توجه ایشان به درخشش الاسمار جلب شد. محقق شمس الدین اللقانی در این باره می گوید: «اگر با شیخم سیدی احمد زروق می رفتیم و سیدی عبدالسلام را نیز ملاقات می کردیم.وقتی او کوچک بودزروق در مورد او گفت:این پسر در طرابلس به بزرگ خواهد رسید تا اینکه از مردم زمان خود پیشی بگیرد.»

الاسمر به مدت هفت سال به دریافت علوم مختلف اسلامی نزد شیخ عبدالواحد الدکالی ادامه داد و پس از این مدت شیخ دکالی را شگفت زده کرد و گفت:((یا عبدالسلام برو تا مردم از تو بهره مند شوند، پیرمرد پیر را خدمت نمی کند)).و شیخ الدکالی خود بر تدریسش بر او راضی نشد و او را در طلب علم و دانش تشویق نمود و جمعاً اساتید او به هشتاد شیخ رسید که از آنان بهره مند شد که برجسته ترین آنها عبارتند از[۸]: الشيخ عبد الله العبادي.

الشيخ محمد عبد الرحمن الحطاب (الكبير).

الشيخ علي العوسجي.

الشيخ عبد النبي بن عبد المولى.

اخذ خرقه

او اذکار و سلوک را از استادش عبد الواحد بن محمد الدوكالي دریافت کرد. او خرقه اهل تصوف را نیز احمد بن عقبة الحضرمي اخذ نمود.و خود اینگونه روایت کرده است:معلم من عبدالرحمن ابوجعفر آن را برای من پوشانید، از فرزندان ابوجعفر کندی که از طریق دریا به طرابلس در غرب آمده بود.

تاثیر در عالم اسلامی

بسیاری از مورخان و علاقه‌مندان به تصوف، عبدالسلام الاسمر را عالمی صوفی می‌دانند که همتای او نسبت به سیره اجداد صالح، جدیت کمتری داشت و برای رفتار الهی تلاش می‌کرد و از دستورات آنان پیروی می‌کرد و آنان را به پیروی از تصوف واقعی تشویق می‌کرد[۹].

شاگردان

سالم السنهوری: شیخ مالکیه در زمان خود. الحطاب (صغیر): صاحب یکی از مشهورترین شرحها بر (مختصر خلیل) که از مهم ترین کتابهای مالکی است. علی بن مصطفی الزرلی: از علمای بزرگ غرب طرابلس. ابراهیم ابوحمیره (بن الحسن بن علی بن ابی طالب، از اولاد رسول اکرم): وصی صالحی که توسط ولی عبدالسلام الاسمر تربیت شد، در زاویه غربی متولد شد و درگذشت.

شعر

شیخ احمد الفتوری عموی شیخ عبدالسلام و مربّی او بود.او شعر می گفت و در آن تجربه و دانش داشت، به طوری که او را کعب بن زهیر و حسن بن ثابت تشبیه می کردند.این موضوع نقش بسزایی در نزدیک شدن الاسمر به شعر داشت. منظومه های شعری و تربیتی و عرفانی او بسیار زیاد بود و برخی از اشعار او نزدیک به چهار هزار بیت را شامل می شد.شیخ الاسمر مقطعات زیادی به زبان عربی دارد که باعث شد بسیاری از مردان و زنان سخنان او را حفظ و تکرار کنند[۱۰].

آثار

شیخ الاسمر در کتابت و تالیف پرکار بودبا این حال، بیشتر نوشته های او در فتنه قتل فرزندش عمران در سال 995 هجری قمری از بین رفت.در زیر نگاهی اجمالی به برخی از کتاب‌های او آورده شده است که در آن حادثه از دست نرفته است:

(رسالة مختصرة في العقيدة الإسلامية وأصولها).

(الوصية الكبرى).

(الوصية الوسطى).

(الوصية الصغرى).

(الأنوار السنية).

(سفينة البحور).

(العظمة في التحدث بالنعمة).

(التحفة القدسية لمن أراد الدخول في الطريقة العروسية).

(نصائح التقريب في حق الفقراء والنقيب).

مجموعة (الأحزاب والأوراد والوظائف).

گفتار

به دنیا مغرور نشوید که خیانتکار است با غرور خود جز ذلت و حقارت نمی افزاید.

شترها را زیاد بار بر آنها نگذاریدزنان را در مسیر ها و راه ها مزاحمت نکنید.

از نشانه سعادت فقیر، تسهیل اطاعت در اوست تأیید سنت در کردار و گفتار و محبت او به صالحان.

درباره او

در ادامه به بررسی کتبی که به شخصیت و زندگی عبدالسلام الاسمر می پردازد اشاره می شود:

روضة الأزهار ومنية السادة الأبرار/ الشيخ كريم الدين البرموني.

النور النائر/ الشيخ سالم السنهوري.

مواهب الرحيم/ الشيخ محمد بن محمد بن مخلوف الشريف التونسي.

فتح العليم/ الشيخ عبدالسلام العالم التاجوري.

حوادث العصر/ الشيخ محمد بن نصر.

فتح العلي الأكبر في تاريخ حياة سيدي عبدالسلام الأسمر/ أبو علي الطيب بن طاهر الشيخ المصراتي/ منشورات دار الكشاف 1389هـ.

رسالة في تاريخ الشيخ الأسمر/ الشيخ سالم بن حمودة.

على هامش حياة سيدي عبدالسلام الأسمر الفيتوري/ محمد بن إسحاق المليجي الإسكندري/مطبوع مصر، توزيع مكتبة النجاح درطرابلس.

النفحات الشاذلية والأسرار الأسمرية/ أحمد حامد عبد الكريم، (شيخ الطريقة العروسية بسوهاج بمصر).

النفحات الفيتورية / الشريف أحمد بن محمد بن عبد الكريم الشريف (شيخ الطريقة العروسية بسوهاج بمصر).

أعلام ليبيا/ الشيخ الطاهر الزاوي (مفتي ليبيا).

عبدالسلام الأسمر آراؤه وأفكاره في ميزان الشريعة الإسلامية / الشيخ الدكتور محمد محمد عز الدين الغرياني.

رسائل الأسمر إلى مريديه/ الشيخ الدكتور مصطفى رابعة.

القطب الأنور عبدالسلام الأسمر/ الشيخ الأستاذ أحمد القطعاني.

فتح العليم عن مناقب الشيخ عبدالسلام بن سليم/ الشيخ مفتاح فرج محمد الفيتوري.

پانویس

  1. القطب الأنور عبدالسلام الأسمر / الشيخ الأستاذ أحمد القطعاني
  2. رسائل الأسمر إلى مريديه/ الشيخ الدكتور مصطفى رابعة
  3. جورج ريمون، من داخل معسكرات الجهاد في ليبيا، ص 196
  4. مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سليم الأدريسي الحسني" إلى مريديه، ط 1، المدار الإسلامي، ص 16
  5. أغسطيني، سكان ليبيا - القسم الخاص بطرابلس الغرب, ص 110
  6. مخلوف، تنقيح روضة الأزهار، ص : 62
  7. مصطفى عمران رابعة، رسائل الأسمر"عبدالسلام بن سليم الأدريسي الحسني" إلى مريديه، ط 1، المدار الإسلامي، ص 13
  8. الأنوار السنية/ عبدالسلام الأسمر
  9. عبدالسلام الأسمر آراؤه وأفكاره في ميزان الشريعة الإسلامية / الشيخ الدكتور محمد محمد عز الدين الغرياني
  10. أحمد حامد/ الطبقات العروسية الشاذلية ص 24